کانون

ممنونم بچه ها
سانازجان من با گوشی ام و نمیتونم اطلاعیه بزنم سردر گفتم اطلاع بدم که تو کارت تاخیر پیش نیاد

(1399 دي 24، 0:19)شادن نوشته است: [ -> ]سلام
شبا از کارایی که باعث ذوق و شادی قبل خوابم میشه تیک زدن تقویم پاکیمه..
عین یه بچه دبستانی که تو دفترش مهر صدآفرین خورده ذوق میکنم و روزامو تیک میزنم بعد صبح که از خواب پامیشم دوباره و دوباره به تقویمم نگاه میکنم و ی چیزایی با خودم تکرار میکنم...
من بلدم با چیزای کوچیک شاد بشم، ذوق کنم، سرگرم شم و لذت ببرم فکر میکنم این یکی از ویژگیای مثبت منه که میتونم از چیزای کوچیک بهانه بزرگ‌برای شادی و حال خوب خودم بسازم 
الان وقت خوابمه و من وارد ۱۳۰مین روز پاک شدم..
الحمدلله علی کل حال
خدایا ممنونم ازت

آخ گفتی....خیییلی حال میده....خیلی  
تبریک می‌گم بهت عزیزم 

نمی دونی چقدر لحظه شماری می کنم امروز به پایان برسه و ده روزه بشم، خیلی ذوق داره 

سرکار خانم عارفه
من کلی آمادگی داشتم بیای بگی ۱۰ روز شد
تبریک بگم
خو پس چی شد
تکلیف چیه 

(1399 دي 25، 1:31)کانونی نوشته است: [ -> ]
سرکار خانم عارفه
من کلی آمادگی داشتم بیای بگی ۱۰ روز شد
تبریک بگم
خو پس چی شد
تکلیف چیه 

خب من بعد اینکه شب خوابم برد میتونم بگم پاکم
صبح ها که پا میشم معلوم میشه چیکاره بودم
منم دیگه شب ها قبل خواب برنامه ای ریختم که تا رفتم تو رخت خواب خوابم ببره و شیطون فرصت نکنه وسوسه م کنه 

ده روزه شدم مهربونم غصه نخور میتونی حالا تبریک بگی 

(1399 دي 25، 7:36)عارفه نوشته است: [ -> ]

(1399 دي 25، 1:31)کانونی نوشته است: [ -> ]
سرکار خانم عارفه
من کلی آمادگی داشتم بیای بگی ۱۰ روز شد
تبریک بگم
خو پس چی شد
تکلیف چیه 

خب من بعد اینکه شب خوابم برد میتونم بگم پاکم
صبح ها که پا میشم معلوم میشه چیکاره بودم
منم دیگه شب ها قبل خواب برنامه ای ریختم که تا رفتم تو رخت خواب خوابم ببره و شیطون فرصت نکنه وسوسه م کنه 

ده روزه شدم مهربونم غصه نخور میتونی حالا تبریک بگی 

مبااارکه بریم برای فتح قله بیست روزه 

(1399 دي 25، 7:58)شادن نوشته است: [ -> ]

(1399 دي 25، 7:36)عارفه نوشته است: [ -> ]

(1399 دي 25، 1:31)کانونی نوشته است: [ -> ]
سرکار خانم عارفه
من کلی آمادگی داشتم بیای بگی ۱۰ روز شد
تبریک بگم
خو پس چی شد
تکلیف چیه 

خب من بعد اینکه شب خوابم برد میتونم بگم پاکم
صبح ها که پا میشم معلوم میشه چیکاره بودم
منم دیگه شب ها قبل خواب برنامه ای ریختم که تا رفتم تو رخت خواب خوابم ببره و شیطون فرصت نکنه وسوسه م کنه 

ده روزه شدم مهربونم غصه نخور میتونی حالا تبریک بگی 

مبااارکه بریم برای فتح قله بیست روزه 

 بریم 

این دفعه دست قشنگه رو به افتخار عارفه بانووو بزنید

نمیدونم از چه روزی پاکم
فکر کنم ۳،۴ روزی شد
از امروز اعلام میکنم
کانونی / ۲۴ دی ۹۹ / یک روز پاک

(1399 دي 25، 13:19)کانونی نوشته است: [ -> ]

بسی تبریکات ویژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژه

مبارکا باشه قشنگممممممممممممممممممممم

پیش به سوی ۲۰ روز پاکیییییییییییییییییییی

ممنوووون عزیزدل   

و ممنون کویین جانم

با حمایت های شما و دلگرمی های شما کار خیلی آسون تر میشه 

پست قبلیمو پاک کردم چون دوسش نداشتم
هم اکنون از ساعت ۶ بیدارم 

یه نگاهی به رخت خوابم انداختم
بسی جای دنج و قشنگی بنظر میومد
محل نمیدم نمیرم

صبحی یه مطلب خواندم
همش میگفت تغییر سبک زندگی

مثل دکتر افرا حرف میزد

دیگه میریم برای تغییر سبک زندگی
تو تغییراتی که نوشته بود
خواب را میتونم تغییر بدم
ورزش هم سعی میکنم هم یه ذره ورجه وورجه کنم هم بعد ازظهر برم بیرون
تغذیه مناسب که همون میزان آب مصرفی باشه

کلا دیگه فاز تغییر سبک زندگی را گرفتم و تامام
شما قصد تغییر سبک زندگی ندارین

---

میگم من هر چی تو زندگیم به عقب بر میگردم 
دیگه ته تهش ابتدایی را یادمه
تو این مدتی که یادمه 
کلا از هیچی رضایت نداشتم
همیشه بسی غر میزنم و هیچ دوستی ندارم و نداشتم

حقیقتا از این موضوع اندکی وحشت کردم
همش همه چی را میندازم تقصیر ۹ سال پیش

انگار مشکل قدیمی تره که 
چرا من تا حالا بهش اصلا فکر نکرده بودم
اندکی هول شدم

کانونی / ۲۴ دی ۹۹ / دو روز پاک
امروز تقریبا همه چی یه ذره بهتر شده بود
فقط رفتم تلگرام و ....
که نباید میرفتم




میگم ۲ بهمن من چی بپوشم 
چی شام بدیم
چیکار کنیم



 چرا ۲ و ۳ و ۴ انقدر شلوغه
خدا وکیلی
من همش دو تا امتحان دارم
اونم ۲ و ۴
 درست همین روزا همه اتفاق ها قراره بیفته

تقصیر کائنات به گمانم


کلا این مدلیم همش

این شروع و این نوشتن عااالیه سانازجان

بچه ها من از ی موضوعی ناراحتم و وسوسه مصرف شهوت دارم 
اضطرابم رفته بالا .. تله بی ارزشیم هم اومده بالا ..
همه دارن دست ب دست هم میدن مصرف شهوت داشته باشم ..خودارضایی نه .. نوع دیگه ای که مربوط به مسائل جنسی نیس اصلا 
من باید مقاومت کنم خدایا خودمو به سمت تو رها می کنم منو دریاب..

(1399 دي 26، 22:51)شادن نوشته است: [ -> ]این شروع و این نوشتن عااالیه سانازجان

بچه ها من از ی موضوعی ناراحتم و وسوسه مصرف شهوت دارم 
اضطرابم رفته بالا .. تله بی ارزشیم هم اومده بالا ..
همه دارن دست ب دست هم میدن مصرف شهوت داشته باشم ..خودارضایی نه .. نوع دیگه ای که مربوط به مسائل جنسی نیس اصلا 
من باید مقاومت کنم خدایا خودمو به سمت تو رها می کنم منو دریاب..

من این روزا همش به خودم میگم از گام های شیطان پیروی نکن
رو کلمه گام هم تاکید دارم
بنظرم به چشم گام های اولیه شیطون بهش نگاه کن
گولش را نخور
روزای پاکیت زیاده
شیطون یهو نمیاد بگه بیا خرابش کن از صفر شروع کن
چون تو هیچوقت اینو قبول نمیکنی و مطمئنا جلوش وایمیسی
کم کم تو را به سمت شکست میبره
با چیزای الکی که از اول قرار نبودن به شکست ختم بشن


قشنگ جان خواهشا پای پاکی نگاه و ذهنت و گوشت وایسا
نگذار همه چی خراب بشه
دوباره از نو شروع کردن خیلی سخت میشه
نگذار کار به دوباره از نو شروع کردن برسه

از پسش بر میای
یادت نره نزدیک ایام فاطمیه هستیم
خواهشا اورژانس و اینجا را یادت نره
خواهشا لطفا التماسا سمت تله های شیطون نرو