کانون

نسخه‌ی کامل: گروه ۲ خانم‌ها: باران (حامی: شادن - سرپرست: Hanifa ، Roza.r)
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
عزیزم ممنونم سانازجانم 
خیالت راحت باشه عزیزم من در مقابل شهوت عاجز و ناتوانم و خودمو عجزمو به خدا میسپارم...
الان نیازی ک بکشونتم سمت لغزش ندارم الان از بعد عاطفی خلا احساس میکنم مناسفانه وقتی مضطربم باید با ی نفر صحبت کنم من مدتیه تصمیم گرفتم درددل نکنم و خودم مسائلمو حل کنم 
الان باز اون عادت قدیمی اومده و هی میگه برو با الهه، با ستاره و ..درددل کن ..من نمیخوام اینکارو کنم ولی انگار دست و پامو بستن هی دارن هلم میدن اینکارو کنم 
خدایا من نمیخوام اینکارو کنم من باید یاد بگیرم این اضطراب رو مدیریت کنم یاد بگیرم از شدت اضطرابم ننشینم به گریه...
تو هر کسب و‌کاری بالا پایین و مشتری ناراضی هس بهتره آروم‌باشم عصبی و مضطرب نشم توقع بالا نداشته باشم از خودم .. بسادگی رد شم ازش ..ضرر و زیان وجود داره تو هر کسبی درست میشه ..درست میشه دختر ...
قشنگ جان
راستش من نمیدونم درد ودل خوبه یا بده
ولی اگر خیلی اذیتت کرد
برای خودت بنویس
یا اصلا برای خدا بنویس
یادمه چند سال قبل که حالم بهتر بود از این کارا میکردم
یه یادداشت داشتم رمز داشت
اون واسه خدا بود
بعد نوشتن آروم تر میشدم

53258zu2qvp1d9v
قشنگم نازنینم
شما نمونه یک عدد آدم فعال و موفقی
توش هیچ شکی نیست
هر ضرری هم رسیده 
انشالله درست میشه
اینا همش میشه تجربه برای ساختن شادن موفق تر Khansariha (69)
برای رسیدن به موفقیت باید یه حرکتی زد خب
شما حرکت را زدی 
اگر نتیجه بده که چه خوب
اکر نتیجه نده میشه تجربه برای حرکت بعدی

استرس اش را هر چقدر هم سخت بنداز دور
بیا به موفقیت هات فکر کن  49-2
53258zu2qvp1d9v
شاید اینم خوب باشه
آروم تر بشی
53258zu2qvp1d9v
خیلی ممنونم سانازعزیزم
به تجربه دریافتم وقتایی که مضطربم بهتره حواس خودمو پرت کنم بهمین دلیل رو گوشیم ی بازی ریختم و گهگاه بازی میکنم..دیشبم دوسه ست بازی کردم ذهنم آروم شد خوابیدم ...
من دوست ندارم بوقت اضطراب ذهن مشوشم رو با دوستام شریک شم و بهتر میدونم این اضطراب رو مدیریت کنم 
این اضطراب من متاسفانه ریشه قدیمی داره و تا جایی ک بشه سعی میکنم الگوهای رفتاریشو تغییر بدم تا دیگه دائمی نشه...یکی از الگوهاش همین درددل کردنه که گفتم..
ممنون ازت عزیزم
(1399 دي 26، 23:52)شادن نوشته است: [ -> ]عزیزم ممنونم سانازجانم 
خیالت راحت باشه عزیزم من در مقابل شهوت عاجز و ناتوانم و خودمو عجزمو به خدا میسپارم...
الان نیازی ک بکشونتم سمت لغزش ندارم الان از بعد عاطفی خلا احساس میکنم مناسفانه وقتی مضطربم باید با ی نفر صحبت کنم من مدتیه تصمیم گرفتم درددل نکنم و خودم مسائلمو حل کنم 
الان باز اون عادت قدیمی اومده و هی میگه برو با الهه، با ستاره و ..درددل کن ..من نمیخوام اینکارو کنم ولی انگار دست و پامو بستن هی دارن هلم میدن اینکارو کنم 
خدایا من نمیخوام اینکارو کنم من باید یاد بگیرم این اضطراب رو مدیریت کنم یاد بگیرم از شدت اضطرابم ننشینم به گریه...
تو هر کسب و‌کاری بالا پایین و مشتری ناراضی هس بهتره آروم‌باشم عصبی و مضطرب نشم توقع بالا نداشته باشم از خودم .. بسادگی رد شم ازش ..ضرر و زیان وجود داره تو هر کسبی درست میشه ..درست میشه دختر ...
سلام خواهری Khansariha (2)

من کامللااا می فهمم چی میگی.

توی کتاب سبک‌ها و مهارت های ارتباطی یک بخشی هست به نام خودافشایی. خیلی برام راهگشا بود یک ماه پیش می خوندمش.

میگه
اعتراف به اعمالی که مغایر با ارزش های شخصی ما هستن اضطراب و استرسمون رو به شدت کاهش می ده...


تجربیات مغایر با ارزش های شخصی رو دوست داریم بگیم چون با بیان کردن احساس رهایی و سبکی می کنیم. جلوگیری از لمس احساسات و رویارویی با اونها به اصطلاح بازدارندگی خیلی میتونه خطرناک باشه.

اولا کلی انرژی می گیره
 هورمون استرس ترشح میشه و فشار زیادی به بدن تحمیل میشه...
و ضمنا از یک فایده فیزیولوژیک محروم می‌مونیم:

وقتی تعریف می کنیم و به زبان اون تجربه رو ترجمه می کنیم خیلی وقتا خودمون متوجه نکات جدیدی میشیم. این دلیل علمی داره. وقتی میگی اون تجربه از حالت ذهنی و خیالی تبدیل به زبان میشه. زبان در انسان باعث شناخت میشه؛ تجربه مون رو بهتر درک می کنیم و یکم به راه حل پیدا کردن نزدیک تر می‌شیم. بخاطر این ما خیلی وقتا بیشتر از اینکه از کسی نظر بخوایم فقط می خوایم کسی باشه که بشنوه...اصلا خیلی ها مشاوره می رن که فقط بگن و سبک شن و این خیلی خوبه. خودمون به خودمون کمکی می کنیم که فکر نمی کردیم بتونیم!

ضمنا ذهن یک خاصیتی داره که این تجربیات دردناک رو هی به یاد میاره (بهش میگه تکرار ذهنی) برای اینکه اون ها رو درونی سازی کنه و بعنوان حادثه عادی آرشیو کنه.
از طرف دیگه بخاطر دردناک بودن این تجارب، ما رو به اجتناب فعال از به یاد آوردن اونها وا می داره. این تعارض تنش شدیدی ایجاد می کنه که حتی میتونه باعث بیماری روانی بشه...

مطلبش خیلی نکات ظریف و دقیقی داره...

فعلا خواستم این رو بگم که تو خودت نریز.
تبدیل به زبانش کن. حتما این حرفارو بیرون بریز. اگر کسی نیست که امین باشه و یا نمی خوای کلا کسی بفهمه اقلا بنویسشون. انگار میخوای برای یکی توضیح بدی چی در تو می گذره. یا صدای خودتو ضبط کن.

به امید خدا حالت بهتر میشه نگران نباش Khansariha (69)
مرحبا عزیزم ..آموختم 302 49-2

مسئله اضطراب من متاسفانه خیلی ریشه‌دار هستش و اونقدر قویه که براحتی میتونه در لحظه منو فلج کنه و عین ی آدمی که قوه تشخیصش غیرفعال شده عمل کنم... 
برای فروکش کردن این اضطراب گاهی مجبور میشم ترسهامو به زبون بیارم عاملی که مضطربم کرده رو تشریح کنم و من اینکار رو دوست ندارم که دائم دوستانم در معرض این حرفام قرار بگیرن .. زندگی این روزامون بقدر کافی درد رو همراش داره که حالی برای شنیدن دردهای کس دیگه باقی نمونه...
الگوی من برای رفع تنش اینه برای خودم مینویسم و قدم میزنم و بتازگی با خودم کلام خدا رو تکرار میکنم ... 
این اضطراب که متاسفانه ریشه در کودکی من داره بهتره بتونم باهاش کنار بیام و راه همراهی باهاش رو یاد بگیرم...
.
.

و ی سوالی دارم ازت عارفه جان من احساس میکنم تو ارتباطاتم منه والدم غالب تره تا جاییکه حس میکنم شخص مقابل فکر میکنه دارم نصیحتش میکنم یا نگاهم از بالا به پایینه ... کتابی در حوزه تحلیل رفتار متقابل نمیشناسی به من معرفی کنی ببینم گیر کار من کجاست واقعا؟
قربانت شادن خواهری 303

نقل قول: مسئله اضطراب من متاسفانه خیلی ریشه‌دار هستش و اونقدر قویه که براحتی میتونه در لحظه منو فلج کنه و عین ی آدمی که قوه تشخیصش غیرفعال شده عمل کنم...
من هم وقتایی که اضطرابم فعال میشه هیچ‌کاری ازم برنمیاد.
 این فلج شدنه برام قابل درکه. سال ها اینطوری بودم و خودمو فقط سرزنش کردم.
تنها راهش اینه که وقتی حالت خوبه و عامل استرس خاموشه بشینی فکر کنی و به فهم ریشه ش بپردازی.
حتی میتونی برای وقتایی که حالت بد میشه یادداشت بذاری.
 یادداشتی برای والدت
«آهای والد! از من انتظار معقولی داشته باش!»

نقل قول: این اضطراب که متاسفانه ریشه در کودکی من داره بهتره بتونم باهاش کنار بیام و راه همراهی باهاش رو یاد بگیرم...
درسته من هم ریشه خیلی مشکلاتم به کودکی و دوران مدرسه م بر می‌گشت و بر می‌گرده.

منم اضطراب خیلی داشتم و خیلی دنبال رفعش بودم. راه های خوبی یاد گرفتم اما راه حل ها مقطعی بود. اضطراب در من تولید می شد باید تولیدش رو متوقف می کردم... بنا به تجربه من، اضطراب نشون دهنده یه گیره یه مسئله حل نشده ست. رفع اضطراب لازمه که بر اوضاع مسلط بشیم اما کافی نیست.
شاید بهتر باشه با کمک یک مشاور باهاش روبرو بشی.
وقتی بفهمی از کجا آب می خوره اضطراب که سهله احساس بی ارزشی، شرم و همه اینا قابل درمانه، کنار برای چی بیای؟
نقل قول: و ی سوالی دارم ازت عارفه جان من احساس میکنم تو ارتباطاتم منه والدم غالب تره تا جاییکه حس میکنم شخص مقابل فکر میکنه دارم نصیحتش میکنم یا نگاهم از بالا به پایینه ... کتابی در حوزه تحلیل رفتار متقابل نمیشناسی به من معرفی کنی ببینم گیر کار من کجاست واقعا؟

اتفاقا اطلاعاتت در این زمینه ای که گفتی رو اگر بالا ببری خیلی خیلی کمکت می کنه در فهم ما وقع کودکیت.
درباره تحلیل روابط متقابل یک کتاب فوق‌العاده خوندم به نام 
من خوبم تو خوبی 

زبان کودکانه ای داره کتاب. خیلی دل نشین و ملموس و حال خوب کنه. پر از نقاشیه. 2uge4p4
مطالب کوتاه کوتاهش گاهی اینقدر عمیقه و جا میفته توی ذهن که روزها تو ذهنم بوده...
غیر این کتاب بقیه کتاب هایی که تا حالا دیدم پیچیده بودن، سردرآوردن ازشون به این راحتی نبود.
مثل کتاب بازی ها یا کتاب درک رفتارهای انسان
من سالها تحت نظر روانشناس بودم و خیلی به بهبودیم کمک کردن اضطرابم اما خیلی قویه بنحوی که روانشناسم در آخرین جلسه منو ب روانپزشک ارجاع داد ک ی دوره مصرف دارو داشته باشم اما چون اینجا روانپزشک خوبی نمیشناختم این مصرف دارو به تعویق افتاد... نادیده نمیگیرم مشکلمو بلکه بدنبال اینم این اضطراب رو به دیگران منتقل نکنم و انتظاراتم رو از بقیه کم کنم این موجب میشه من ادم مسئولیت پذیرتری در قبال خودم باشم. 
مشتری پروپاقرص کتابهای بنیاد فرهنگ زندگی و پیج دکتر شیری ام به حوزه روانشناسی هم علاقمندم و اغلب مطالعاتم تو این حوزه اس ...
این کتابی ک گفتید رو میگیرم ان‌شاالله..
مرسی از تو و ماااچ به کله‌ات 53258zu2qvp1d9v
بچه هااااا سلام  49-2
چطوووورین

من اسمونی بودم... مثه اینکه از حالا بارونی ام.
یه چیزی.... من درمورد نماز صبح اخرین ارسال توی اسمان سوال کردم. اینجا دوباره میپرسم.
کسی اینجا تونسته نماز صبحشو اول وقت بخونه؟
چطوری؟ این افراد لطفا تایم خواب شبشونم بگن... بلکه به یه جمع بندی برسیم ما Thankyou
(1399 دي 27، 13:03)زفیر نوشته است: [ -> ]بچه هااااا سلام  49-2
چطوووورین

من اسمونی بودم... مثه اینکه از حالا بارونی ام.
یه چیزی.... من درمورد نماز صبح اخرین ارسال توی اسمان سوال کردم. اینجا دوباره میپرسم.
کسی اینجا تونسته نماز صبحشو اول وقت بخونه؟
چطوری؟ این افراد لطفا تایم خواب شبشونم بگن... بلکه به یه جمع بندی برسیم ما Thankyou
سلام عزیز دل
بسی خوش اومدییییییییی
2uge4p4 2uge4p4 

من یه مدت نماز صبحم اول وقت بود
چون تا صبح بیدار بودم
Hanghead 
والا راه دیگه سراغ ندارم
ولی فکر کنم
۱۱ 
یا
۱۰ 
شب بخوابی 
بتونی نماز صبح اول وقت بلند بشی 
ولی دیگه بعدش نمیخوابی
Shy
ساناز عزیزم سلام Smiley-happy114 از اون تاپیک پریدم این تاپیک!
 من ارسالت توی درددل های شما رو خوندم. ...نظریه ی بالبی و سبک های دلبستگی رو سرچ کن  و درموردش بخون. درصورتی که سبک دلبستگیت ایمن نبود پیش روانشناس خوب بری حل میشه. Khansariha (18)
(1399 دي 27، 13:09)کانونی نوشته است: [ -> ]
(1399 دي 27، 13:03)زفیر نوشته است: [ -> ]بچه هااااا سلام  49-2
چطوووورین

من اسمونی بودم... مثه اینکه از حالا بارونی ام.
یه چیزی.... من درمورد نماز صبح اخرین ارسال توی اسمان سوال کردم. اینجا دوباره میپرسم.
کسی اینجا تونسته نماز صبحشو اول وقت بخونه؟
چطوری؟ این افراد لطفا تایم خواب شبشونم بگن... بلکه به یه جمع بندی برسیم ما Thankyou
سلام عزیز دل
بسی خوش اومدییییییییی
2uge4p4 2uge4p4 
مرسیییییی 2uge4p4 2uge4p4 

نقل قول: [quote pid='523380' dateline='1610789953']
من یه مدت نماز صبحم اول وقت بود
چون تا صبح بیدار بودم
Hanghead 
والا راه دیگه سراغ ندارم
اره این راه تضمینیه  4chsmu1  خودمم امتحان کردم
ولی بعدش دیگه روزم روز نمیشه شبیه شب میشه تا لنگ ظهر خوابم!!
[/quote]
صل علی محمد 
زفیر ما خوش آمد Khansariha (84)

من شبا زود میخوابم یعنی حوالی ۱۲ بعد گوشی رو دور از خودم میذارم بادصبا هم نصب کردم که صدای اذان رو بشنوم 
و آلارم نیم ساعت قبل طلوع آفتاب هم فعال کردم دیگه برا نماز صبح مشکلی پیش نمیاد...
(1399 دي 27، 12:47)شادن نوشته است: [ -> ]من سالها تحت نظر روانشناس بودم و خیلی به بهوبدیم کمک کردن اضطرابم اما خیلی قویه بنحوی که روانشناسم در آخرین جلسه منو ب ذوانپزشک ارجاع داد ک ی دوره مصرف دارو داشته باشم اما چون اینجا روانپزشک خوبی نمیشناختم این مصرف دارو به تعویق افتاد... 


آفرین به تووو پس دلاوری هستی برا خودت haha 

نقل قول: ناددیه نمیگیرم مشکلمو بلکه بدنبال اینم این اضطراب رو به دیگران منتقل نکنم و انتظاراتم رو از بقیه کم کنم این موجب میشه من ادم مسئولیت پذیرتری در قبال خودم باشم. 

متوجه شدم... کاملا درسته حرفت



نقل قول: مشتری پروپاقرص کتابهای بنیاد فرهنگ زندگی و پیج دکتر شیری ام به حوزه روانشناسی هم علاقمندم و اغلب مطالعاتم تو این حوزه اس ...


بنیاد؟! چه عااالی منم همینطور 317

بیا بریم تاپیک کتاب  بگو ببینم چیا خوندی Khansariha (49)


دکتر شیری پیجش بد نیست...
متاسفانه باید بگم کلا‌ یه روانشناس بازاریه.
پیگیرش بودم شدید اما وقتی ازش خرید کردم مثل چی پشیمون شدم. بهترین مطالبش هموناس که گذاشته تو پیجش  Hanghead
(1399 دي 27، 13:03)زفیر نوشته است: [ -> ]بچه هااااا سلام  49-2
چطوووورین

من اسمونی بودم... مثه اینکه از حالا بارونی ام.
یه چیزی.... من درمورد نماز صبح اخرین ارسال توی اسمان سوال کردم. اینجا دوباره میپرسم.
کسی اینجا تونسته نماز صبحشو اول وقت بخونه؟
چطوری؟ این افراد لطفا تایم خواب شبشونم بگن... بلکه به یه جمع بندی برسیم ما Thankyou
خوش اومدی زفیرجان صفا آوردی خونه‌ خودتونهballoons


منم اتفاقا دوست دارم به اون مرحله برسم که نماز صبحم اول وقت بشه. تازه میتونم روزه قضا هم بگیرم تا روزها کوچیکه
ولی فعلا ایده ای ندارم. به نتیجهای رسیدی به منم بگو حتما 53
(1399 دي 27، 13:17)زفیر نوشته است: [ -> ]ساناز عزیزم سلام Smiley-happy114 از اون تاپیک پریدم این تاپیک!
 من ارسالت توی درددل های شما رو خوندم. ...نظریه ی بالبی و سبک های دلبستگی رو سرچ کن  و درموردش بخون. درصورتی که سبک دلبستگیت ایمن نبود پیش روانشناس خوب بری حل میشه. Khansariha (18)

عزیز دلمی
4chsmu1
زبل خان اینجا 317
زبل خان اونجا  317
زبل خان همه جااااااا 317

ممنونم عزیز جان 302 302 302

نقل قول: اره این راه تضمینیه  [تصویر:  4chsmu1.gif]  خودمم امتحان کردم

ولی بعدش دیگه روزم روز نمیشه شبیه شب میشه تا لنگ ظهر خوابم!!
4chsmu1
آره کاملا تضمینیه
ولی پیشنهاد نمیکنم
اصلا شب بیداری خیلی بده
من را که کلا نابود کرد  vayy
بعد کلی تلاش الان این مدلیم Khobam
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 103 104 105 106 107 108 109 110 111 112 113 114 115 116 117 118 119 120 121 122 123 124 125 126 127 128 129 130 131 132 133 134 135 136 137 138 139 140 141 142 143 144 145 146 147 148 149 150 151 152 153 154 155 156 157 158 159 160 161 162 163 164 165 166 167 168 169 170 171 172 173 174 175 176 177 178 179 180 181 182 183 184 185 186 187 188 189 190 191 192 193 194 195 196 197 198 199 200 201 202 203 204 205 206 207 208 209 210 211 212 213 214 215 216 217 218 219 220 221 222 223 224 225 226 227 228 229 230 231 232 233 234 235 236 237 238 239 240 241 242 243 244 245 246 247 248 249 250 251 252 253 254 255 256 257 258 259 260 261 262 263 264 265 266 267 268 269 270 271 272 273 274 275 276 277 278 279 280 281 282 283 284 285 286 287 288 289 290 291 292 293 294 295 296 297 298 299 300 301 302 303 304 305 306 307 308 309 310 311 312 313 314 315 316 317 318 319 320 321 322 323 324 325 326 327 328 329 330 331 332 333 334 335 336 337 338 339 340 341 342 343 344 345 346 347 348 349 350 351 352 353 354 355 356 357 358 359 360 361 362 363 364 365 366 367 368 369 370 371 372 373 374 375 376 377 378 379 380 381 382 383 384 385 386 387 388 389 390 391 392 393 394 395 396 397 398 399 400 401 402 403 404 405 406 407 408 409 410 411 412 413 414 415 416 417 418 419 420 421 422 423 424 425 426 427 428 429 430 431 432 433 434 435 436 437 438 439 440 441 442 443 444 445 446 447 448 449 450 451 452 453 454 455 456 457 458 459 460 461 462 463 464 465 466 467 468 469 470 471 472 473 474 475 476 477 478 479 480 481 482 483 484 485 486 487 488 489 490 491 492 493 494 495 496 497 498 499 500 501 502 503 504 505 506 507 508 509 510 511 512 513 514 515 516 517 518 519 520 521 522 523 524 525 526 527 528 529 530 531 532 533 534 535 536 537 538 539 540 541 542 543 544 545 546 547 548 549 550 551 552 553 554 555 556 557 558 559 560 561 562 563 564 565 566 567 568 569 570 571 572 573 574 575 576 577 578 579 580 581 582 583 584 585 586 587 588 589 590 591 592 593 594 595 596 597 598 599 600 601 602 603 604 605 606 607 608 609 610 611 612 613 614 615 616 617 618 619 620 621 622 623 624 625 626 627 628 629 630 631 632 633 634 635 636 637 638 639 640 641 642 643 644 645 646 647 648 649 650 651 652 653 654 655 656 657 658 659 660 661 662 663 664 665 666 667 668 669 670 671 672 673 674 675 676 677 678 679 680 681 682 683 684 685 686 687 688 689 690 691 692 693 694 695 696 697 698 699 700 701 702 703 704 705 706 707 708 709 710 711 712 713 714 715 716 717 718 719 720 721 722 723 724 725 726 727 728 729 730 731 732 733 734 735 736 737 738 739 740 741 742 743 744 745 746 747 748 749 750 751 752 753 754 755 756 757 758 759 760 761 762 763 764 765 766 767 768 769 770 771 772 773 774 775 776 777 778