حقیقتا منم زورم گرفت
همش میگن هفته ای دو بار مشکل نداره
د آخه کدوم معتادی را دیدی بتونه اعتیادش را مدیریت کنه
یاد دیگری افتادم
اونم اوایل همین دیدگاه ها را داشت
به قدر کافی با این دیدگاه های مسخره روزگارم تباه شده
من دیگه به این نتیجه رسیدم که
خ.ا برای شخص من بد
حال بد میاره
حال روحیم را داغون میکنه
از نظر جسمی ضعیف ترم میکنه
بعدم کلا این مدت بیشتر سریالی بهش معتاد شدم
ضررش ۱۰۰۰ برابر شده
یعنی یا کلا انجام نمیدم
یا فقط سریالی
از صبح یه سوالی افتاده تو سرم تو تالار روانشناسی میپرسم
در مورد همین سریالیه
دوست داشتین یه نگاهی بندازین
یه روانشناسه بود نظریه اون دیگه قشنگ بود بزرگوار میفرمودن برید با نوجوون ۱۶، ۱۷سالتون صحبت کنید از بلوغ براش بگید از خ ا هم بگید مضراتشم بگید و بعد راهنماییش کنید بگید اگه خواستی انجام بدی مسائل بهداشتی رو رعایت کن ژل لوبریکانت استفاده کن :
ینی من موندم اینا فردای قیامت چطور میخوان جواب خدارو بدن
من بشخصه با خ ا همه وجودم احساس تنفر نسبت ب خودم میشه و خ ا خودش شروع خیلی از انحرافات مثل دیدن پ.و.رن و ...
نشستن ی زر مفت میزنن به عاقبتشم فکر نمیکنن
(1399 دي 28، 16:30)شادن نوشته است: [ -> ]یه روانشناسه بود نظریه اون دیگه قشنگ بود بزرگوار میفرمودن برید با نوجوون ۱۶، ۱۷سالتون صحبت کنید از بلوغ براش بگید از خ ا هم بگید مضراتشم بگید و بعد راهنماییش کنید بگید اگه خواستی انجام بدی مسائل بهداشتی رو رعایت کن ژل لوبریکانت استفاده کن :
ینی من موندم اینا فردای قیامت چطور میخوان جواب خدارو بدن
من بشخصه با خ ا همه وجودم احساس تنفر نسبت ب خودم میشه و خ ا خودش شروع خیلی از انحرافات مثل دیدن پ.و.رن و ...
نشستن ی زر مفت میزنن به عاقبتشم فکر نمیکنن
عاشق جمله آخرتم
قشنگ حس تنفر مشخص شد عزیز
حقیقتا
من که مثل موش آزمایشگاهی یا خودم رو خودم همه چی را امتحان کردم
یا دیگری زحمتش را کشید
اینم یکی از ایده هاش بود
که میشه مدیریت اش کرد
میشه با رعایت مسائل بهداشتی جلوی همه مشکلاتش را گرفت
پس از امتحان های متعدد پشیمان گشت
و تامام
این پرونده برای من بسته است
همه مدل مرضی داره
من از این موضوع که باعث میشه همه چی را هم ج.ن.س.ی
ببینم بدم میاد
یه رابطه درست نمیتونم داشته باشم مسلمون
این شد زندگی
خلاصه ترکش بهتره
ولی چگونه ترکش مسئله شده
شاید براتون عجیب باشه.... من از حرفاتون یه سوال برام پیش اومد. علت ورودمون به مسیر ترک، میتونه فرار از احساس تنفر از خود باشه؟
حالا ظاهرشو ما با مسائل مذهبی و اینکه خدا گفته ترک کنیم پس میکنیم ، تزئین میکنیم.... ولی باطنا یک فرار از تنفر به خود زیر این رفتاره؟؟؟
شاهد این ماجرا چیه؟؟؟
اینه که هر بار میشکنیم از خودمون تنفر پیدا میکنیم...
نقطه برعکس این جریان اونجاست که کسی به احترام خودش ، برای احترام به خودش نادرست رو ترک و درست رو انجام میده....
(1399 دي 28، 17:43)زفیر نوشته است: [ -> ]شاید براتون عجیب باشه.... من از حرفاتون یه سوال برام پیش اومد. علت ورودمون به مسیر ترک، میتونه فرار از احساس تنفر از خود باشه؟
حالا ظاهرشو ما با مسائل مذهبی و اینکه خدا گفته ترک کنیم پس میکنیم ، تزئین میکنیم.... ولی باطنا یک فرار از تنفر به خود زیر این رفتاره؟؟؟
شاهد این ماجرا چیه؟؟؟
اینه که هر بار میشکنیم از خودمون تنفر پیدا میکنیم...
نقطه برعکس این جریان اونجاست که کسی به احترام خودش ، برای احترام به خودش نادرست رو ترک و درست رو انجام میده....
برای من علت ورودم به مسیر ترک همون خدا و عذاب وجدان گناه است
ولی این که کانون را سعی میکنم نگه دارم و نمیرم سمت گروه های دیگه سایت های دیگه جاهای دیگه برای ترک
اینه که آدم های اینجا خیلی زیاد به دوست داشتن خودمون
احترام گذاشتن به خودمون تاکید میکنن
کلا چیز جالبیه
دوسش دارم
نقل قول: ولی باطنا یک فرار از تنفر به خود زیر این رفتاره؟؟؟
این باطن خوب وقتی میتونه خودش را نشون بده که تو یه ذره سمت خوبی ها رفته باشی طعمش را چشیده باشی.
خیلی وقتا یادمون میره از اول آدم خوبی بودیم
حتی اگه دلیلش احساس تنفر هم باشه بنظرم اشکالی بهش وارد نیست
ذات گناه اینه که با فطرت آدمی ناسازگاره و با وقوعش اینکه عذاب وجدان بگیریم نشون میده هنوز جای امیدواری هس که ما با گناه خو نکردیم...
ناخوشاینده اما ما از ی راه غیرطبیعی برای رفع نیاز طبیعی استفاده میکنیم ما در واقع با خودمون ازدواج کردیم
هر بار برای لذت بیشتر فشار ذهنی بیشتری رو به خودمون وارد کردیم و کمکم رفتیم سمت پ.و.ر.ن و ..
و خبر بد اینه که اگه این روند رو ادامه بدیم تمایل ما به همجنس بیش از غیرهمجنس خواهد شد
سلام رها99 شکست خورده هستم و دپرسم.همه چیز خوب بودا.ینی اگر نشکسته بودم صبح خیلی پر انرژی بود ولی شکستم روی عدد بیست گیر افتادم انگار
البته دوتا شکست اخرم فاصله ده روز بود...
من سرزنش نکردن بیش از حد رو یاد گرفتم اما
واقعا حس خوبی نیست...
بعضی وقتا حس می کنم هیچ وقت قادر به حذفش نیستم
خوش برگشتی عزیزم
نقل قول: بعضی وقتا حس می کنم هیچ وقت قادر به حذفش نیستم
ما هم همین فکرا تو سرمون میچرخید وقتی لغزش داشتیم میگفتیم دیگه تمامه فایده نداره این بختک تا آخر عمر رو زندگی ما هس
ولی
وقتی اراده کردیم دیدیم نه اینطوریام نیس و میشه از بندش رها شد
مثلا ساناز سوزنش رو ده روز گیر کرده بود اما وقتی که خواست یه کله تاااا ۱۰۰ روز پاک جلو رفت الانم باز اراده کرده تا عید پاک بمونه
تو هم الان غسل کن ترتمیز شو و بپر به سمت پاکی
روز سختی بود
و هم چنان سخته
چندتا وسوسه رد کردم نمیدونم
همش میگه تهش که قراره بشکنی پس این تلاش ها چیه
منم بهش میگم هر چی دیر تر بشکنم بهتره
دیرتر غم و غصه بعد از شکست میاد سراغم
چقدر اورژانس امروز کمکم کرد
خیلی زیاد
خیلی
بار اوله انقدر به خودم فکر میکنم وقت وسوسه
بار اوله بخاطر خودم این جوری به خ.ا نه میگم
شایدم بار اول نباشه
ولی کم پیش میاد
خلاصه که همش بخاطر کانونه
خستم
درسام مونده
امتحان ها و استرس ها
اینا هم تموم بشه راحت بشم
بیشتر وسوسه ها هم واسه فرار از استرس امتحان ها است
رها کاش قبلش میومدی اورژانس
ولی اشکال نداره
خواهشا خودتو سرزنش نکن
ایندفعه ۲۰ روز را رد میکنی
نمیدونی چه حس خوبیه وقتی یه عددی که روش گیر کردی را رد میکنی
انگار بعد اون همش حیفت میاد روزا را خراب کنی
بیشتر بیا کانون
خواهشا علت شکست هم بررسی کن
بسی زیاد کمک میکنه
دختر تو میتونی
تو مگه دلیل برای ترک نداری؟!
بشین با اون سانازی که باهاش سازش می کنه حرف بزن. محکم و جدی. نه شل و بی حال!
اول لیست بدی های این راه رو که نوشتی براش بخون براش دوره بشه!
بادش بیار که این یه سرابه اون لذتی که میگه صد برابر ازت پس می گیره!
بهش بگو هیچ فکر کردی تهش با همسرت قراره سرد بشی؟! خوبه؟ میدونی چند سال زندگی متاهلی در آینده داری که قراره لذت نبری؟
بعد هم برو تاپیک تجربیات من امشب بلاخره نوشتم. بخون کمکت می کنه
برو دلاور زودتر سنگاتو وا بکن
میدونم از پسش برمیای