دیشب با اون پیام مضخزف نصف شبی وسط راز و نیاز با خدا داغون شدم. مردک رفتم گفتم یه کالایی برای فروش دارم نصف شبی پیام زشت داده
این مردک مهم نبست . دیشب سعی کردم کلا از ذهنم ببرمش بیرون . هر چند که بازم اذیت میکنه ولی از اون مهم تر یه چیز دیگه است
من چند روزی میشد با یکی از هم کلاسی های ترم بالایی سر برنامه نویسی و اینا صحبت میکردم. یه چندتا لینک مقاله و کد و اینا فرستاد. خیلی برام سوال بود چرا تو این دنیا این داره این جوری به من کمک میکنه و برام وقت میگذاره و جواب سوالام را انقدر قشنگ میده. تا اینکه پریشب وسط حرف زدن دو تا تیکه حرف زد به نظرم اینم خیلی قصدش برنامه نویسی و اینا نباشه. نمیدونم شایدم اشتباه میکنم. دوست ندارم قضاوت کنم. ولی دعا میکنم این مورد فرق کنه و واقعا قصدش همون برنامه نویسی و کدنویسی باشه
حال روحیم که طبق معمول خوب نیست. حال جسمیم هم داغان شده. همش تب دارم. به کسی نگفتم. فکر کنم تب ها از ناراحتی باشه. کلا ناراحت بشم تب میکنم.
اعصابم بیشتر از این پیام ها خرده. به ۸ سال پیش خودم برگردم. منم یکی از اونا بودم.شب تا صبح در به در دنبال یکی که باهاش حرف بزنم. نه خرف معمولی.
چرا الان اینجام و هیچ کجا نمیرم. آیا منم از این لجنزاری که توش گیر کردم در میام؟فکر کنم بشه. وقتی بعد ۸ سال از بین اونا در اومدم میشه.
یکی از افتخاراتم وقتی با خدا حرف میزنم اینه. امیدوارم از دستش ندم. بهش میگم یادته از روزی که حرم امام رضا قول دادم دیگه هیج پسری نباشه دیگه نیست. دیگه جواب حرف های زشت هیج آدمی را ندادم. خودمم به هیچکس حرفهای زشت نزدم
نمیخوام مغرور بشم. ولی تو گروه مشاوره خودم دیدم آدم هایی که ازدواج کرده بودن میگفتن هنوز نتونستیم از این مدل صحبت کردن های حرف زشت با بقیه ها دست برداریم
ولی من تونستم. خیلی کار سختی بود ولی شد. پس شاید اینم دلیلی باشه برای شدن ترک خ.ا . اینم میشه. شاید به قول یکی از کاربرای جدید گروه سرو باید برای ترک خ.ا برنامه داشت. شاید با برنامه شد
به قول آقای هادی فقط یه راند دیگه مبارزه کن
نقل قول: سبز آبی / 23 بهمن / 29 روز خوب
یک ماه پاکیت خیلی خیلی مبارک باشه
۱۰روزه دیگه چله پاکی ات تموم میشه
نقل قول: آبی آسمانی/17اسفند/4روز خوب
خدایا شکرت
۴ روز خوبت مبارکا باشه عزیز دل
. ۳ روز اول از همش سخت تر بود که ردش کردی
#امروز_خواندمی ۱۳۹۹/۱۲/۲۲
#احساس_ارزشمندی
نقل قول: ...داستانی را درباره مردی شنیدم که در تنگدستی از دنیا رفت. در مرحله ای از زندگی اش بی خانمان بود در خیابانها زندگی می کرد و به سختی می توانست زندگیش مدیریت کند.
پس از مراسم خاکسپاری برخی از اقوامش به آپارتمان خرابه اش رفتند و وسایلش را جمع کردند تابلوی روی دیوار خانه اش داشت که آن را در حراجی فروختند در حالی که متوجه شدند که این تابلو در سالهای ۱۸۰۰ توسط هنرمند مشهور نقاشی شده و ارزش آن تا ۳ میلیون دلار تخمین زده شده بود...
آن مرد به این دلیل در تنگدستی مرد که ارزش چیزی را که داشت نمی دانست...
اگر به ارزش خود پی نبری همانند ره گم کرده ها اینطرف و آن طرف می روی و می گویی:
« من آدمی معمولی هستم، من آنقدرها هم با استعداد نیستم، در زندگی اشتباهات زیادی مرتکب شده ام.»
در صورتی که بگذاری این افکار منفی به کار خود ادامه دهند، درست شبیه همان مرد صاحب تابلو خواهی شد؛
هر آنچه را لازم داری، داری و سرشار از استعداد نهفته هستی ولی هرگز به سراغ آن نرفته ای...
(1399 اسفند 22، 14:49)مهدوی نوشته است: [ -> ]سلام
عضو جدید، خانم
Narmela به گروه باران پیوستند.
با آرزوی پاکی ابدی برای ایشان و همه اعضا
با تشکر
مدیریت گروههای ترک
سلاممممم امدادگرممممم
خوش امدینننننن
من فکر کردم شما آقا هستین :/
سلام
چطورین جون دلاااا؟
برقرارین؟
نبینم ادای بد حالا رو در بیاریناااا
ورود اعضای جدید رو تبریک میگم
Narmela و rahayii وAngel
امید وارم شاهد موفقیت هاتون و فعالیتهای خوبتون باشیم...
برای
شادن عزیزم بهترین آرزوها رو دارم
ان شاالله هرجا هستی موفق و سلامت و پر دستاورد باشی عزیزم.
و تشکر فراوان بابت زحماتی که این سالها برای کانون کشیدی
خدا قوت به دخترای گلی که برای پاکی تلاش میکنن
مقاومت میکنن
و تسلیم شیطون نمیشن
اسم نمیبرم چون همتون رو باید بگم
براتون از تالار تجربیات یه تجربه شکار کردم
این شما و این تجربه ای از جناب آرمین:
(1397 آبان 8، 9:51)آرمین نوشته است: [ -> ]خیلیا میگن من اون حال و هوای قبل برای ترک رو ندارم.
سر همین موضوع راحت وا میدم.
دوباره شروع می کنم و دوباره راحت وا میدم.
چه کنم؟
به نظر من این حال و هوا رو باید به وجود بیاریم.
خیلی وقت ها نماز ما سست میشه. سرسری و از سر وا کندن.
آیا راهش اینه که کلا نماز نخونیم؟ نماز نخونیم تا حال و هوامون درست شه؟
نه.
راهش این نیست.
راهش اینه که همین نماز سطحی رو ادامه بدیم اما در کنارش ببینیم چه کار می تونیم کنیم که عمق پیدا کنه.
پاکی هم همین جور هست.
حال و هواش رو نداری یعنی کلا ولش کنی؟
نه.
ادامه بده اما ببین چه جوری می تونی بهش عمق بدی.
اهداف و انگیزه هات رو مرور کن.
ببین با بودن چه چیزی هست که اشتیاق به پاکیت بیشتر میشه.
برای خودت یه تعداد روز رو مشخص کن که بعدش به خودت یه جایزه بدی. یه هدیه بخری.
بگو پاکیم رو می خوام همراه کنم با فلان کار خوب دیگه. چند تا فعالیت معین که همگام با پاکی پیش ببری.
کانون بیا از پاکیت بگو. بگو سخته ولی دارم برای رسیدن به روزهای خوب تلاش می کنم.
اعلام وضعیت کن.
به دیگران امید بده. به بقیه که امید میدی، انگار به خودت داری امید میدی.
زودی میگذره و می بینی که یه آدم دیگه شدی.
اگه 30 روز پیش بهت می گفتن قراره به اینجا برسی باور هم نمی کردی.
اما حالا شده و دیگه نمی تونی که باور نکنی.
مواظب خودتون و پاکی هاتون باشین
تا یک ساعت دیگر...
رکورد خودم رو می شکنم...
هفتاد روز...
نقل قول: خدا قوت به دخترای گلی که برای پاکی تلاش میکنن
مقاومت میکنن
درود بر خواهر عطری
حمایت های شما بسی دلگرمی ست
آسمونی جونم موفق باشی
منظم بیای و سر ساعت بری به همه کارات می رسی منم به مرور به ساعت خاص براش در نظر گرفتم. اغلب فقط شبا میام در حد یک ساعت
آخه کانون یجاییه که میتونم راحت خودم باشم و از قضاوت نترسم و از حرفای دلم بگم و هیچی جاشو نمی گیره
رعناجونم مرسی
چقدر گروهمون رو رنگ و رو دادی
این لیست روزانه تعهد دیگه مهر تو روش خورده
بیا هر روز برامون لیست بذار
راستی، امشب دارم به برنامه ریزی سالانه فکر می کنم. از گروه آقایون جرقه ش خورد. توضیحات آقای آرمین بسی تشویقم کرد و فکر می کنم روزنه خوبیه که بذاریم امید بتابه و بذاریم این صفحه از زندگی ورق بخوره و کمتر سخت بگیریم و به خودمون فرصت تازه ای بدیم برای تجربه زندگی.
اشکالی ندارد بگیم به خودمون و صفحه های بعد رو قشنگ تر بنویسیم.
بیا تو هم برای خودت فکر کن یک سال بعد می خوای کجا باشی. نگفتم پنج سال و ده سال که راحت تر باشه...
من خودم امروز هنوز درگیر بودم تا اینکه نشستم پای دفتر و دستکم برای نوشتن اهداف...
خدایی حالم خیلی خوب شد.
دعوت می کنم خواهرانه و عاشقانه که همگی بیاین اهدافتون رو بنویسین
(1399 اسفند 22، 16:55)آرمین نوشته است: [ -> ]بچهها این پست در مورد هدفگذاری سالیانه هست.
یکم طولانیه اما فکر کنم ارزش خوندنش رو داشته باشه.
قرار بود که اهداف 1400 رو بنویسیم.
مهدی منتظر قبلا نوشته. گفت که تقریبا همونه.
شهریار هم نوشته.
ماشاءالله به این داداشهامون.
من هم اهداف سال 1400 رو قرار دادم.
احتمالا برای نوشتن اهداف سالانه روشهای متقاوت باشه.
روشی رو که خودم یاد گرفتم اینجا هم میگم.
شما اجباری نیست که به این روشی که من میگم عمل کنید. اما به نظر من روش خیلی خوبی هست.
1-
اول برای خودمون یه رویا داشته باشیم برای 5 سال یا 10 سال آینده. در زمینههای مختلف.
مثلا:
مالی
کار یا حرفه
تفریح و وقت آزاد
سلامت و تندرستی
روابط
اهداف شخصی
اهداف اجتماعی
(شما میتونید تحصیلی رو اضافه کنید؛ یا پاکی یا معنوی و ...)
من 5 سال دیگه چقدر پول میخوام داشته باشم؟
دوست دارم مشغول چه کاری باشم؟
وقت تقریح و آزادم رو چطور بگذرونم؟
در چه وضعیت جسمی باشم؟
چه روابطی داشته باشم؟
به چه اهداف شخصی رسیده باشم؟
از نظر اجتماعی چه کارهایی برای جامعهام کرده باشم و به چه کسانی از طریقی کمک کرده باشم؟
داشتن رویا یعنی چی؟
یعنی اینکه یه نگاه بلندمدت داشته باشم.
2-
برای خودمون دلیل این رویاها رو بنویسیم.
چرا این قدر پول داشته باشم؟ لازمه؟
چرا فلان کار رو دوست دارم؟ چرا بهمان کار نه؟
چرا فلان وضعیت جسمی رو باید داشته باشم؟ فرقی میکنه داشتن یا نداشتن این وضعیت جسمی؟
موقع نوشتن دلایل هست که متوجه میشیم رویامون چقدر ارزشمنده یا نیست. چقدر رویامون رو دوست داریم.
یا اینکه اصلا باید در جستجوی رویای دیگهای باشیم.
3-
اهداف یک سالمون رو در راستای رویای بلندمدتمون بنویسیم.
من 5 سال دیگه میخوام تو رویام به فلان جا برسم، تا یک سال دیگه باید به کجا برسم؟
بذارید مثال بزنم.
من تا 5 سال دیگه میخوام 3 دور قرآن رو با تفسیر خونده باشم و به تفسیر آیات هم تسلط نسبی داشته باشم. تا یک سال دیگه باید چه دستاوردی داشته باشم؟
من تا 5 سال دیگه میخوام وزنم به 60 کیلو رسیده باشه. الان 40 کیلو اضافهام. تا یک سال دیگه چند کیلو باید باشم؟
همون طور که رویا در زمینههای مختلف بوده، اهداف هم در زمینههای مختلف نوشته میشه.
هر زمینه رو که نادیده بگیریم، در اون زمینه رو هوا جلو میریم و پایان سال متوجه میشیم نادیده گرفتن اون زمینه آسیب به ما زده.
در عین حال که زمینههای مختلف رو مدنظر داریم. حواسمون هم باشه که اولویت ما کدوم زمینه هست.
سلامت و تندرستی رو نباید نادیده گرفت. اما اگه اولویت من درس هست، پس قاعدتا نصف تایم روزانهام نباید صرف باشگاه و ورزش و تغذیه و ... بشه.
تفریح رو نباید نادیده گرفت؛ اما اگه اولویت من کارم هست، پس نصف تایم روزانهام نباید صرف تفریح بشه.
هر چیزی به اندازهاش. نه افراط نه تفریط.
اندازهاش چطور مشخص میشه؟ طبق اولویتهای خودمون و نیازی که به اون زمینه داریم.
مورد خیلی مهم دیگه
زمانی که اهداف رو مینویسیم تا جایی که ممکنه به اونها تاریخ و مقدار بدیم.
من تا چه زمانی چه مقدار از قرآن رو میخوام بخونم؟
من تا چه زمانی به چه وزنی میخوام برسم؟
ممکنه در برخی زمینهها این تاریخ و مقدار مشخص نباشه. مثلا نمیشه تعیین کرد چند درصد خوشاخلاق بشیم و بعد هم اندازهگیری کرد که به اون درصد رسدیم و یا نرسیدیم. اشکال نداره. اونها رو ننویسیم. اما برای مواردی که قابل تعیین هست حتما معین کنیم تا تکلیفمون روشن باشه.
نوشتن تاریخ و مقدار باعث میشه هدف شفاف بشه. اهداف مبهم ==> برنامهریزی مبهم ==> تلاشهای مبهم ==> دستاورد مبهم بهدنبال میاره.
وقتی من بنویسم «خواندن نمازهای قضا» یه هدف مبهم هست.
اما وقتی بنویسیم «خواندن 365 روز نماز قضا تا تاریخ 1400/12/29» یه هدف شفاف حاصل میشه.
وقتی این هدفگذاری شفاف بشه، امکان برنامهریزی هم فراهم میشه.
4-
برای اهدافمون برنامه بریزیم.
هدف بدون برنامه، ما رو به هیچ جایی نمیرسونه. هدف بدون برنامه میشه آرزوی خام و خیال.
این برنامهها و البته تعهد به اجرای برنامهها هست که ما رو به اهداف تعیینشده میرسونه.
پس بهدنبال اهداف، برنامهها رو هم بنویسیم.
مثلا تو بخش قبل من نوشتم ««خواندن 365 روز نماز قضا تا تاریخ 1400/12/29»»
یعنی هر روز 17 رکعت نماز قضا باید بخونم.
این 17 رکعت رو چه تایمی از روز میخوام بخونم؟
یک جا بعد از نماز صبح بخونم؟
قبل از خواب بخونم؟
هر نمازی رو که خوندم، قضای معادل اون رو هم بخونم؟
تازه موقع برنامهریزی هست که متوجه میشیم هدف درستی رو انتخاب کردیم یا نه.
من واقعا 17 رکعت نماز قضا در یک روز میتونم بخونم؟
اگه نمیتونم پس هدفم رو تغییر بدم.
یه هدف قابل دستیابی بذارم که واقعا انتهای سال بهش برسم.
سوال پیش میاد که از کجا بدونم میتونم یا نمیتونم؟
ساده است. امتحان کن. این هفته روزی 17 رکعت نماز قضا بخون ببین واقعا میتونی؟ شدنیه؟ اگه شدنیه، چه تایمی از روز و به چه شکلی؟
بعد از یک هفته دستت میاد که چه هدفگذاری رو تا سال آینده باید انجام بدی.
برای اینکه بدونی چه مقدار وزن میتونی تا پایان سال آینده کم کنی، باید یه بازه یک ماهه تلاش کنی تا دستت بیاد هر ماه چقدر میتونی کم کنی و در سال چقدر میشه.
با این حال، این رو هم مدنظر داشته باشیم.
ما پیشگو نیستم. ما علم غیب نمیدونیم. تا پایان سال آینده هم هزاااااااار اتفاق میافته.
ما تا جایی که میدونیم و میتونیم هدفگذاری و برنامهریزی میکنیم. اشکال نداره اگه ماه دیگه یا دو ماه دیگه متوجه شدیم هدفگذاری انجامشده یا برنامهی ریختهشده اشتباهه. هر جا متوجه شدیم تغییرش بدیم.
این رو هم حواسمون باشه «هدفگذاری و داشتن برنامه» بهمراتب بهتر از نداشتن هدف و برنامه است.
حتی به 30 درصد اهدافمون برسیم اما هدفگذاری کرده باشیم، باز هم بهتر از این هست که هیچ هدفی نداشته باشیم و رو هوا جلو بریم.
وقتی هدف داشته باشیم، ناخودآگاه ذهنمون مشغول اون هدف میشه و حتی بهصورت غیرارادی دنبال راهی میگرده که به اون هدف برسه.
5-
خروجی این اهداف سالیانه، ما رو به یه برنامه روزانه هم باید برسونه.
من نوشتم روزی 8 ساعت میخوام کار کنم. روزی 2 ساعت میخوام تفریح کنم. روزی یک ساعت در کنار خانواده باشم. روزی دو ساعت امور معنوی داشته باشم. هشت ساعت بخوابم و ...
خب بعدش باید به یه برنامهریزی روزانه هم برسم که چطور میتونم همهی اینها رو باهم داشته باشم.
اگر میبینم مجموع این ساعتها بیشتر از 24 ساعت میشه پس باید برگردم و برنامههام رو تغییر بدم. من هر موقع میخوام برنامهریزی کنم با این چالش مواجه میشم.
این چیزهایی بود که در این مدت فراگرفتم از هدفگذاری سالیانه.
شما هم اگه دریافتهایی داشتید حتما به اشتراک بذارید.
هنوز هشت رو تا پایان سال 1400 مونده.
پس بجنبید تا سال تموم نشده هدفگذاریهاتون رو انجام بدید.
منتظرم ببینم تا هفته دیگه چند نفر هدفگذاریهاشون رو تو تاپیک برنامهریزی سالانه قرار میدن.
خواهرا همگی به اهداف سال و سال های بعدتون فکر کنید
این یک فرصت طلاییه برای رشد
بسی فاله و تماشا
اصلا با این کار افق هایی آدم می بینه که هرگز با برنامه ریزی یک روز و یک هفته قابل مقایسه نیست
و مهم تر این که می فهمه چیو باید آسون می گرفته و چی مهم بوده هرگز از دست نره...
انگار تا حالا رو زمین راه می رفتیم و نهایت ده متریمون رو می دیدیم حالا سوار کایت میشیم و پرواز کنان کیلومترها اون طرف تر رو میبینیم
یالااا یالااا
سال جدید دم دره هااا
یک هفته وقت دارید فکر کنید و مکتوب کنید