1400 فروردين 14، 15:20
دوستای عزیز این چله را جدی بگیرید . خیلی اعتبار داره دم به دم اعتبار و مداد بدین روزاتون سه رقمی میشه کیف میده
من دیشب خوابیدم. ساعت ۴ صبح بیدار شدم. دیگه نتونستم و شکستم. در ۶۴ امین روز پاکی شکستم.
ناراحت نیستم. چون فشار زیادی روم بود و الان آروم ترم. فقط از این ناراحتم که از ۴ صبح تا الان چندین بار شکستم. کاش به یه بار اکتفا میکردم. این آسیب میزنه.
فقط اومدم اینجا بگم تا برم حموم و تمومش کنم
کم کم دارم به این نتیجه میرسم که شاید روانشناسا راست میگن. شاید ترک دائمی راهش نباشه. هر چند هفته انجام بشه مشکلی نداره. ولی انجامش کنترل شده باشه. من تو این ۶۰ روز خیلی اذیت شدم. فشار خیلی زیادی روم بود. نمیتونم میزانش را بگم.
نمیدونم
فقط میدونم باید یه نیم ساعت دیگه برم حموم. مثل آدمای با شعور رفتار کنم. تو خونه ای که کسی منو درک نمیکنه. تو خونه ای که کسی نمیتونه خودش را کنترل کنه. من باید با شخصیت باشم و خودم را کنترل کنم.
بی خیال. این درد زخمش عمیقه. ازش حرف نزنم بهتره. فقط بگم فکر میکردم میتونم خیلی آدما را ببخشم. ولی واقعا این چند روزه فهمیدم خیلی ها را نمیتونم ببخشم. نمیتونم.
علت شکستم هم بگم تا یادمه
یه پیام به همکلاسیم دادم که نباید میدادم. چیز خاصی نبود ولی میدونستم چه جوابی میده و منم یه آدم حساس ، وسوسه میشم. پیام را دادم و وسوسه شدم. این شد شروعش. بعدش اومدم اورژانس بعدش آهنگ با صدای بلند گوش دادم و تموم شد. ولی یادم افتاد غیر از فیلم دیدن راه دیگه ای هم هست برای شکست. میتونستم برم تلگرام و با چند نفر حرف بزنم و بدون نیاز به فیلم، بشکنم.... اینکه این راه را پیدا کردم خیلی بد بود. چون نمیخواستم فیلم ببینم و یه راه جدید پیدا کرده بودم. ولی هیچ کاری نکردم و سعی کردم آروم باشم.
بعد که آروم شدم خوابیدم ساعت ۴ بیدار شدم. همه فشار های این ۶۰ روز را با هم حس کردم. همه دردهام یهو با هم. دیگه نتونستم تحمل کنم. برای آرامش خودم شکستم. یادمه آخرین چیزی که تونست راضیم کنه بشکنم این بود که ازدواج کردن و راه درست برای رفع نیاز جنسی را برای خودم خیلی دور میدیم. حتی غیر ممکن . این یعنی قرار بود اون فشار تا خیلی وقت دیگه با من باشه و من اینو نمی خواستم. دیگه بعد از فکر کردن به این موضوع شکستم تا فشارها را از رو خودم بردارم.
نمیگم بی خیال ترک شدم. ولی فعلا هدفی ندارم . برای همین چله را نیستم. شایدم یه مدت رفتم. شایدم حق با روانشناسا باشه. نمیدونم. چقدر زندگی کردن سخته
من دیشب خوابیدم. ساعت ۴ صبح بیدار شدم. دیگه نتونستم و شکستم. در ۶۴ امین روز پاکی شکستم.
ناراحت نیستم. چون فشار زیادی روم بود و الان آروم ترم. فقط از این ناراحتم که از ۴ صبح تا الان چندین بار شکستم. کاش به یه بار اکتفا میکردم. این آسیب میزنه.
فقط اومدم اینجا بگم تا برم حموم و تمومش کنم
کم کم دارم به این نتیجه میرسم که شاید روانشناسا راست میگن. شاید ترک دائمی راهش نباشه. هر چند هفته انجام بشه مشکلی نداره. ولی انجامش کنترل شده باشه. من تو این ۶۰ روز خیلی اذیت شدم. فشار خیلی زیادی روم بود. نمیتونم میزانش را بگم.
نمیدونم
فقط میدونم باید یه نیم ساعت دیگه برم حموم. مثل آدمای با شعور رفتار کنم. تو خونه ای که کسی منو درک نمیکنه. تو خونه ای که کسی نمیتونه خودش را کنترل کنه. من باید با شخصیت باشم و خودم را کنترل کنم.
بی خیال. این درد زخمش عمیقه. ازش حرف نزنم بهتره. فقط بگم فکر میکردم میتونم خیلی آدما را ببخشم. ولی واقعا این چند روزه فهمیدم خیلی ها را نمیتونم ببخشم. نمیتونم.
علت شکستم هم بگم تا یادمه
یه پیام به همکلاسیم دادم که نباید میدادم. چیز خاصی نبود ولی میدونستم چه جوابی میده و منم یه آدم حساس ، وسوسه میشم. پیام را دادم و وسوسه شدم. این شد شروعش. بعدش اومدم اورژانس بعدش آهنگ با صدای بلند گوش دادم و تموم شد. ولی یادم افتاد غیر از فیلم دیدن راه دیگه ای هم هست برای شکست. میتونستم برم تلگرام و با چند نفر حرف بزنم و بدون نیاز به فیلم، بشکنم.... اینکه این راه را پیدا کردم خیلی بد بود. چون نمیخواستم فیلم ببینم و یه راه جدید پیدا کرده بودم. ولی هیچ کاری نکردم و سعی کردم آروم باشم.
بعد که آروم شدم خوابیدم ساعت ۴ بیدار شدم. همه فشار های این ۶۰ روز را با هم حس کردم. همه دردهام یهو با هم. دیگه نتونستم تحمل کنم. برای آرامش خودم شکستم. یادمه آخرین چیزی که تونست راضیم کنه بشکنم این بود که ازدواج کردن و راه درست برای رفع نیاز جنسی را برای خودم خیلی دور میدیم. حتی غیر ممکن . این یعنی قرار بود اون فشار تا خیلی وقت دیگه با من باشه و من اینو نمی خواستم. دیگه بعد از فکر کردن به این موضوع شکستم تا فشارها را از رو خودم بردارم.
نمیگم بی خیال ترک شدم. ولی فعلا هدفی ندارم . برای همین چله را نیستم. شایدم یه مدت رفتم. شایدم حق با روانشناسا باشه. نمیدونم. چقدر زندگی کردن سخته