کانون

راستش یه سری کلاسایی بود مدرسمون گذاشته بود
چیز شاخی نبود
ولی موتورمو روشن کرد برا بهتر شدن
من ب نظرم کتاب بخون درمورد اعتماد ب نفس
و اینکه ی سوال
خیلی برات مهمه مردم راجبت چ نظری دارن؟
یا مثلا دوس داری خیلی ازت تعریف بشه؟

آهان که اینطور
خیلی خوبه 
آره یه کتاب پیدا کردم اسمش شهامته اگر تونستم حتما میخونم
امم نه 
نه اتفاقا بدم میاد 
فقط میترسم 
میدونی فکر کنم چون من کمالگرا هستم حس میکنم باید همه چیزو به نحو احسنت انجام نه برای تحسین دیگران برای تحسین خودم

بمون اونجا(پا پس نکش)...

حتی اگه حس می کنی ترسناکه...

و بی نظم.

چیزای خوب هنوزم میتونن پیش بیان...


عارفه / ۱۴ دی / ۹۳ روز خوب / روز ۳ از چله


خودمراقبتی امروزم: استرس داشتم امروز خوب از وقتم استفاده نکرده باشم. امروز خیلی بی حال بودم، شاید سرماخوردگی بود با این حال تقلای زیادی برای استفاده از وقت کرده بودم که چندان هم باب میان نبود. چشمامو بستم و دستمو روی شکمم که همیشه از استرس منقبضه گذاشتم و گفتم خوب بودی عزیزم، امروز تلاشتو کردی.
انقباض هارو با موجی از آرامش باز کردم

سلام خواهریا خوبین 
من فک کنم اینجا اشنا دارم و اصلا خوشم نمیاد هنوز مطمئن نشدم ولی 60 درصد مطمئنم چیکار کنم 
 
mrym
3فروردین/14 روز خوب /روز 3 از چله

نورالزهرا/ دی ماه/ 101روز/ روز سوم چ



زیارت عاشورا 2  
ادب در مقابل والدین 0/5

  امروز سوتی دادم متاسفانه....فردا جبران میکنم.
 

بچه ها اینجا کسی شده پیشواز بره برا ماه رمضان؟ 
میخوام ببینم سختیش در چه اندازه س؟؟؟  

نقل قول: سلام خواهریا خوبین  

من فک کنم اینجا اشنا دارم و اصلا خوشم نمیاد هنوز مطمئن نشدم ولی 60 درصد مطمئنم چیکار کنم  

سلام خواهر جون ممنون تو خوبی؟

اشنا داری؟ من متوجه نشدم چی شده... یعنی با کسی اشنا در اومدین؟ 

کی با mrym اشناس؟؟؟ خودش بیاد بگه...

سلام به همگی
امیدوارم عالی باشین

کویین    7 فروردین   9 روز خوب / روز سوم چله

نقل قول: من فک کنم اینجا اشنا دارم و اصلا خوشم نمیاد هنوز مطمئن نشدم ولی 60 درصد مطمئنم چیکار کنم 

عزیزم اگه منظورت اینه که دوست نداری شناخته بشی
می تونی زیاد اطلاعات شخصی از خودت ندی و همچنان فعالیت کنی

نقل قول: بچه ها اینجا کسی شده پیشواز بره برا ماه رمضان؟ 

میخوام ببینم سختیش در چه اندازه س؟؟؟  

من تا حالا نرفتم

سلامممم چطورین ؟
این روزا بسی سخت میگذره نه ترک به خاطر یه سری چیزای دیگه
خیلی فشار رومه شانس آوردم تا الان تحمل کردم
آمم مریم جان اگر میگی کسی رو میشناسی اسمتو عوض کن یه اسمی بزار که احتمالش کم باشه کسی بفهمه تویی راستش جایی تاحالا آشنا درنیومده واسه من کسی که بدونم باید چیکار کنم ولی فکر کنم اسمتو عوض کنی و زیاد اطلاعات ندی حله آجی نگران نباش 
ستاره / 29 دی / 78 روز خوب / روز ۳ چله خودمراقبتی 
خودمراقبتی امروزم : با صدای بلند برا خودم کتاب میخونم   
راجب گرگ کسی نظری نداره   
وای نه 

سلاااام
بهاران/5 عروردین/12 روز خوب/سومین روز از چله

(1400 فروردين 16، 21:27)Setareh tarik نوشته است: [ -> ]راستش یه سری کلاسایی بود مدرسمون گذاشته بود
چیز شاخی نبود
ولی موتورمو روشن کرد برا بهتر شدن
من ب نظرم کتاب بخون درمورد اعتماد ب نفس
و اینکه ی سوال
خیلی برات مهمه مردم راجبت چ نظری دارن؟
یا مثلا دوس داری خیلی ازت تعریف بشه؟

آهان که اینطور
خیلی خوبه 
آره یه کتاب پیدا کردم اسمش شهامته اگر تونستم حتما میخونم
امم نه 
نه اتفاقا بدم میاد 
فقط میترسم 
میدونی فکر کنم چون من کمالگرا هستم حس میکنم باید همه چیزو به نحو احسنت انجام نه برای تحسین دیگران برای تحسین خودم

خب ستاره جانم مشکل من و شما با هم متفاوته
من ب خاطر اینکه میخواستم ب چشم همه خوب باشم یکم استرس زیاد داشتم و کناره گیر بودم...
ولی ب نظرمن ابی حرف خوبی زد
بشین با خودت حرف بزن
ب خودت بگو
تو انسانی و انسان هم جایزالخطاست
بعد هم ب خودت بقبولون ک سوتی دادن هات خیلی عادیه
و اصلا با خودت بگو روزی ک سوتی ندم اصلا نمیشه
ضمن این ک ب خودت بگو
الان من پونزده سالمه
پس خییییلی وقت دارم
از الان شروع میکنم تو جمع صحبت کردن و سوتی دادن
تا بعد 18 سالگیم مثلا
بهتر بتونم باشم...
خلاصه ک بشین با خودت حرف بزن و خودتو قانع کن
این بهترین راهه

خب ستاره جانم مشکل من و شما با هم متفاوته
من ب خاطر اینکه میخواستم ب چشم همه خوب باشم یکم استرس زیاد داشتم و کناره گیر بودم...
ولی ب نظرمن ابی حرف خوبی زد
بشین با خودت حرف بزن
ب خودت بگو
تو انسانی و انسان هم جایزالخطاست
بعد هم ب خودت بقبولون ک سوتی دادن هات خیلی عادیه
و اصلا با خودت بگو روزی ک سوتی ندم اصلا نمیشه
ضمن این ک ب خودت بگو
الان من پونزده سالمه
پس خییییلی وقت دارم
از الان شروع میکنم تو جمع صحبت کردن و سوتی دادن
تا بعد 18 سالگیم مثلا
بهتر بتونم باشم...
خلاصه ک بشین با خودت حرف بزن و خودتو قانع کن
این بهترین راهه

باشه عزیزم خیلی ممنونم
راستش یجورایی من جمع گریزم 
نمیدونم چجوری بگم 

(1400 فروردين 17، 11:34)Setareh tarik نوشته است: [ -> ]خب ستاره جانم مشکل من و شما با هم متفاوته
من ب خاطر اینکه میخواستم ب چشم همه خوب باشم یکم استرس زیاد داشتم و کناره گیر بودم...
ولی ب نظرمن ابی حرف خوبی زد
بشین با خودت حرف بزن
ب خودت بگو
تو انسانی و انسان هم جایزالخطاست
بعد هم ب خودت بقبولون ک سوتی دادن هات خیلی عادیه
و اصلا با خودت بگو روزی ک سوتی ندم اصلا نمیشه
ضمن این ک ب خودت بگو
الان من پونزده سالمه
پس خییییلی وقت دارم
از الان شروع میکنم تو جمع صحبت کردن و سوتی دادن
تا بعد 18 سالگیم مثلا
بهتر بتونم باشم...
خلاصه ک بشین با خودت حرف بزن و خودتو قانع کن
این بهترین راهه

باشه عزیزم خیلی ممنونم
راستش یجورایی من جمع گریزم 
نمیدونم چجوری بگم 

قشنگ هرجوری هستی بگو
از چی جمع میگریزی  
مگه همون سوتی دادنات نیست؟
از افراد خاصی گریز داری؟
یا کلا اینطوری هستی
خجالتو کم رویی؟
میخوای از الان با هم یه سری تمرینارو برا کنار گذاشتن خجالت شروع کنیم؟

قشنگ هرجوری هستی بگو        باشه
از چی جمع میگریزی           امممم نمیدونم 
مگه همون سوتی دادنات نیست؟       نه کاری با سوتی و این چیزا ندارم
از افراد خاصی گریز داری؟          به طور کلی فقط با پدر و مادرم و دختر عموم که از کوچیکی با هم بزرگ شدیم فقط از اینا گریز ندارم بقیش از همه گریز دارم  
یا کلا اینطوری هستی   
خجالتو کم رویی؟           این که اصلیشه    
میخوای از الان با هم یه سری تمرینارو برا کنار گذاشتن خجالت شروع کنیم؟   آره
خدا میدونه چه ضربه هایی از همین خجالتی و کم رو بودنم نخوردم 
حتی از حقم هم نمیتونم دفاع کنم همیشه سکوت میکنم 

(1400 فروردين 17، 14:29)Queen نوشته است: [ -> ]ستاره جان یه سری به اینجا بزن شاید کمکت کنه

چشم خیلی ممنونم عزیز 

خب ستاره جان یه چیزی ک خیلی برا من جواب داده
این بود ک
میرفتم کلاس بازیگری
بعد مجبور شدم دیالوگام حفظ کنم
ویس میگرفتم
من کلا خیلی شل و ول حرف میزدم
و میترسیدم خرف بزنم
ولی این تمرین یه جورایی نجاتم داد
وقتی هیچکس خونه نیست
شروع کن داد زدن
و یه سری دیالوگو با حالت های مختلف برا خودت بلند بگو
و ویس بگیر
اونوقت بزار و گوش کن صداتو
اونجاهاییشو ک دوس نداری عوض کن
و خودتو توی یه جمع حس کن
دومین تمرینتم
وایسا جلوی اینه
شروع کن با خودت حرف بزن
این برا من خیلی جواب داده
من دقیقا مشکلتو نمیدونم
ولی خودتو قانع کن
مثلا بگو(ستاره جونم چرا از جمع میترسی؟از چی جمع خجالت داری؟خجالتت دلیل داره؟توی بچه گی شده سرکوبت کنن؟فک نمیکنی با این خجالت داری ب خودت ضربه میزنی؟تا کی میخوای اینطوری باشی؟نباید یه روز این خجالتو تموم کنی؟)و شد تا سوال دیگ ک از خودت داری رو بپرس از خودت و بلند بلند جواب خودتو بده و قانع کن خودتو

نگاه کن ستاره جان
به نظر من هر ادمی برای تغییر دلیل محکم میخواد
ادم میتونه تغییر کنه بی دلیل
ولی تغییرش هم خیلی سخته
هم ثبات نداره
چون دلیل پشتش نیست
اول باید برای هر تغییری قانع بشی
روحت و عقلت و وجودت
اینارو بهتر از من گیدونی قطعا
ولی گفتم ک یاداوری بشه
ب خاطر همین
برای این تغییر هم باید اول از همه مثل خ ا
تمام بدیاشو بیاری تو ذهنت
جاهایی ک باعث شده ب خاطر کم رویی حقتو بخورن یادت بیار
جاهایی ک ب خاطر رودروایسی از یه سری ادمایی ک دوسشون داری دوری کردی
و صد تا مشکل دیگه....
و یه سوال دیگ
ب نظرت اینکه از ادما گریز داری میتونه ب این دلیل باشه که ترس پس زده شدنداری؟
میترسی بری طرف کسی ولی قبولت نکنه
یا مثلا روی خوش نشون نده؟