کانون

پروین جانم
خیلی ناراحت شدم 
ولی از اونجایی که خیلی پر تلاش و انگیزه ای میدونم که حتما موفق میشی
برات خوشحالم پیشمونی
راستش از رفتنت دلم گرفت تو دلم گفتم هی پروین خانومی رفت بالا بالاها ما رو گذاشت پایین و رفت 
الان که اینجایی خوشحالم 
میدونم اینبار مثل همیشه میترکونی 
 هم شاهد درخششت هستیم 
والا منم همچنان بعد اون شکستم دارم درجا میزنم !!!!
انگار ترک برام بی معنا شده بود 
ولی شاید ماه رمضون یه انگیزه خوبی باشه برام ...
برای ترک ۶ ماهه پورن خیلی خوشحالم 
ولی باید خ.ا رو هم هر چه سریع تر جدی شروع کنم
اونسری که تا ۲۰۰ روز رفته بودم ترک پورن رو ک سر شل گرفتن ترک خ.ا اونم وا دادم و شکست خوردم
میخوام اینو حفظش کنم
اولین شب قدر رکوردمو میزنم
اینقدر از روزای اول ترک خ.ا بدم میاد 
عصبیم میکنه 
ولی تعداد روزام میره بالاتر بهترم

حرفای خیلی خوبی زدی جانم
دقیقا همینطوره !
ما که فقط چشممون به بالاییه

دوستان خیلی خیلی ممنونم جواب دادین
یک دنیا ممنون
من همه اش را خواندم. تقریبا همه هم نظر هستید که کار اشتباهیه
بسی ممنونم که جواب دادین. 
ستاره شادن عارفه گل گلی بسی ممنونم عزیزای دل 


ستاره اسم جدیدت چی میتونه باشه
آبی آسمانی دریا دوست دارم دوست دارم. بسی ممنونیم  ولی میشه یه روزم بریم جنوب  دلم پی دل دریای جنوب
بهاران کو  
پروین خانم جان بسی خوش آمدی عزیز دل. فکر کنم کنکور را در پیش رو داری. امیدوارم موفق بشی

نقل قول: ستاره اسم جدیدت چی میتونه باشه 

امروز انتخابش کردم 
ان شاءالله چند روز دیگه میزارمش 
قشنگه   یعنی خودم خیلی دوسش دارم 
این تغییر اولم بود بریم به سوی تغییرات بزرگتر و بیشترررر 

نقل قول: من همه اش را خواندم. تقریبا همه هم نظر هستید که کار اشتباهیه 

چرا ؟
شایدم کار درستی باشه 

(1400 فروردين 23، 17:46)_رعنا_ نوشته است: [ -> ]دوستان خیلی خیلی ممنونم جواب دادین
یک دنیا ممنون
من همه اش را خواندم. تقریبا همه هم نظر هستید که کار اشتباهیه
بسی ممنونم که جواب دادین. 
ستاره شادن عارفه گل گلی بسی ممنونم عزیزای دل 


ستاره اسم جدیدت چی میتونه باشه
آبی آسمانی دریا دوست دارم دوست دارم. بسی ممنونیم  ولی میشه یه روزم بریم جنوب  دلم پی دل دریای جنوب
بهاران کو  
پروین خانم جان بسی خوش آمدی عزیز دل. فکر کنم کنکور را در پیش رو داری. امیدوارم موفق بشی

سلام رعنا جانم
دیر دیدم
منممم نظر دارم
نظر منممم ببین 
البته من تجربه هام بچگونس فک نمیکنم ب دردت بخوره...
اقا من ب نظرم دوست پسر داشتن خیلی عذاب اوره
مخصوصا اگ قایمکی باشه
من دوره تباه زندگیم ک بود
هی میرفتم تو این چت مختلطا
بعد این پسرا میومدن چرتو مرت میگفتن تو پیوی
منم هی باهاشون حرف میزدم
یهویی هم بلاک میکردم
خیلی خودمو خفن میدیدم
مثلا توی یه روز با ده نفر حرف میزدم
ولی ی چیزی باعث شد هیییچ موقع تو زندگیم ب این دوستیا دل نبندم
و بیشتر از نیم ساعت با کسی حرف نزنم


حتی ی تایمی بود میتونستم با کسی باشم
تا مرز بدبختی رفتم ولی اینکارو نکردم

چون از بچگی خیلی خودمو بالا میدونستم
مامانم همیشه میگ تو خیلی اعتماد ب سقف داری
درواقع همونموقع که وارد فاز جنس مخالف شدم خیلی رویایی میدیدم همه چیو...
همیشه یه پسری تو رویاهام بود ک به هیشکی توجه نمیکرد...درواقع از ابراز محبت پسرا متنفر بودم...حس میکردم دارم خر فرض میشم..
شاید مسخره باشه ولی این منو نجات داد...
اعتماد ب نفس و عزت نفس اگ داشته باشی ب این دوستیا تن نمیدی
فطرتا تن نمیدی
اگ شما ب دوستی ای تن بدی ک مبناش هوسه یعنی ارزش انسانی خودتو نمیدونی...
هرچند من ب نظرم همه دوستی ها مثل هم نیستن
دوستی با جنس مخالف ب نظر من ماهیتا میتونه بد نباشه
ب شرطی که کنترل شده و هدفمند باشه
ب شرطی ک هر دو طرف همدیگرو ب خاطر اخلاقیات و منزلت اجتماعی بخوان نه چیز دیگ ای...
و ب شرطی ک وقتی وارد دوستی میشی همه بدونن
و تمام قوتتونو بزارید برای شناخت هم...
یه چیزیم بگم...
تا حالا ب هیشکی نگفتم...
ولی برا شما میگم ک نمیشناسیدم...
اگ نظری درموردش داشتین یا مثل منین بگید لطفا

یه مدت بود فکر میکردم عاشق شدم
ازین عشقای ابکی قبل 18 سالگی
اون طرف خیلی از همه لحاظ خوب بود
توی اون دوره من ب خاطرش تا سی و خورده ای روز خ ا
ترک کردم...
وای یادم میاد هم ب خودم فحش میدم هم خندم میگیره
انقدر گریه کرررردم
بعد دقیقا یه روز اومد پیشنهاد دوستی داد 
همون روز ازش متنفر شدم
نمیدونم واقعا مشکل دارم یا نه
همه دخترا برعکسن انگار
برا خودمم یه مدت معضل بود چرا اینطوریم...
بت کردن کسی و نرسیدن بهش خیلی برام جذاب بود
اصلا همینم باعث شد هیچ وقت با هیچکس دوست نشم
شده اینطوری بشین؟

سلام رعنا جان

کنکوری نیستم سال دوم دانشگاهم خداروشکر تموم شد دوران کنکور
ممنونم از لطفت ، همچنین گل 

نقل قول: الانا هم توی فکر اینم ... شاید من اشتباه مسکردم ها؟
شایید دوست پسر داشتن اونقدرا هم بد نباشه
دختر عموهامو میبینم که هر روز دارن شکل حوری های بهشتی میشن !
منم روز به روز شبیه خازن های جهنم !
منم دلم میخواد کسی دوسم داشته باشه 
وقتی عکساشونو تو بغل دوس پسراشون میبینم یه شکی میاد توی دلم ...

 گلگلی جان اجازه میخوام در مورد مشارکتت نظرمو بگم 
حسی که داری طبیعیه این نیاز تو وجود ما ادما هس و انکارناپذیره
ولی ی امای بزرگ وجود داره آیا تو این روابط آرامشی از جنس مودت و رحمتی که تو ازدواج هس آدم میتونه تجربه کنه؟ 
من نمیخوام بگم گناهه، اَخه پیفه کاری به اونش ندارم میخوام از دلمون حرف بزنیم
خیلی وقتا ادم ی کاری انجام میده ولی درونش مخالفه باهاش در ظاهر شاده ولی درونش خوشحال نیس درونش ی چیزی اون زیرمیرها قلقلکش میده و میگه مطمئنی مسیرت درست بود؟ 
و همین شک پدر آدمو در میاره همون بی قراری ای ک بدنبالش میاد دیوانه کننده است  
این درون بنظرم همون فطرت ماست چه خداباور باشیم چه نباشیم بعنوان یه میزان درونمون عمل میکنه و ی جورایی حالیمون میکنه 
کاری که می‌کنیم درسته یا غلط ..آیا حاصل اینکار رسیدن به آرامشه یا نه؟
آدمها همه نیاز عاطفی و جنسی دارند این کتمان ناپذیره ولی اینکه احساس رو بذاری بوقتش خرج کنی یا هر رهگذری از راه رسید به پاش بریزی انتخاب ماست 
احساس تنهاییه راه حلی داره؟ چیکار کنیم پس با این احساسات قلمبه شدمون؟ 
دو راه هس یا چارچوبهاتون زیرپا بذاری و
 اونطوری تغییرش بدی که روابط متعدد توش بگنجه 
یا بمونی رو چارچوبهات تا ادم همسفرت پیدا بشه
تنهاییه هس خیلیم دردناکه خیلیم سخته
 گاهی اوقات ادمو خفه میکنه حساست میکنه عصبیت میکنه ا
ما اینا گذراس و وقتی از این مرحله عبور میکنی
 ب خودت بابت تحمل کردنات و ارزون نفروختن خودت افتخار میکنی 
(صحبتهای من بمعنای بی ارزش بودن ادمایی ک اهل دوست پسر و دوست دختر هستن، نیست..
ادمها انتخاب میکنن طبق چارچوبهایی ک برا خودشون تعریف کردن ..چارچوب اون شخص اونطوره که اون روابط براش حل شده اس و این کاملا قابل احترامه)

نقل قول: اما .. دلم یه همدم میخواد از جنس حلال !
همون که امروز دارم برای رسیدن بهش با نفسم میجنگم
کسی که فردا که اومد با دیدنش دونه دونه آیات خدا توی ذهنم ریپلای بشه که ای جان ! این همون فضلیه که خدا گفت !
تموم ارزش ما ایمان به غیبه 
من شاید یک درصد هم شانس ازدواج نداشته باشم و این حقیقته 
ولی ناامید هم نیستم 
خدا برای من در همه موارد معجزه کرده ازدواجم روش!
خلاصه اینکه دلم از سر ازدواج و دوس پسر و این چیزا پره...
میدونی اونی که میخوایم رو نمیتونیم توی اینجورر رآبطه ها پیداش کنیم 
شاید اگر تجربه نداشتم نظرم چیز دیگری بود
باید بشینیم فکر کنیم ببینیم چی میخوایم؟
حالا اونو میتونیم در فلان روابط پیدا کنیم؟

ان‌شاالله ی همدم حلال نصیبت میشه ..
بیا واقعبینانه نگاه کنیم ..
در واقع ما میتونیم مذهبی باشیم ولی خطاهایی هم داشته باشیم ی پسر مذهبی هم همینه اونم مثه ما آدمه که خطاهایی داره و اسلام مجسم نیست
زمانی ک همسن و سال شما بودم تصورم از پسرای مذهبی همین بود ..
ینی متصور بودم با کسی ازدواج کنم که با دیدنش اسلام مجسم رو ببینم که ی ادم فوق مذهبی مقید مهربان خلاصه همه چی تمام ک دل من میره براش
اما بواسطه شغلم و موردایی ک‌باهاشون مواجه شدم تصوراتم در هم شکست متوجه شدم‌باید از آدمها انتظاراتی واقع بینانه داشته باشم و انتظار ی معصوم رو نداشته باشم 
نه فکر کنم دختر پسرای مذهبی اهل هیات و گلزارشهدا فرشته اند و نه فکر کنم ادمای بی نماز و کم تقید به دین، شیطان
روزگار به من آموخت از آدمها در حد خودشون توقع داشته باشم و ازشون بت نسازم اینطوری خودم راحت ترم و دیگه زجر نمیکشم
.
ببخشید خیلیییی طولانی شد

نقل قول: امروز انتخابش کردم  
ان شاءالله چند روز دیگه میزارمش  
قشنگه   یعنی خودم خیلی دوسش دارم  
این تغییر اولم بود بریم به سوی تغییرات بزرگتر و بیشترررر 

 چنگده دل میبری
خو من از فضولی مردم بوگو
 خوشحالم دیگه تاریک نداره

نقل قول: چرا ؟

شایدم کار درستی باشه  

ولی انگار همه گفتن بد
تو خودتم گفتی. چرا انقدر زود تغییر عقیده دادی

---

نقل قول: البته من تجربه هام بچگونس فک نمیکنم ب دردت بخوره...

   در چه حد بچگونه. من انقدر رفتارام بچه گانه است که بعد ازظهری رفتیم پایین مامامم میگفت میخوای با بچه  ۳ ساله همسایمون بازی کنی   واقعا چرا به من پیشنهاد داد  

والا حقیقتا من تا حالا از این مدل حس ها که میگی نداشتم  
درست نقطه متضاد تو ام. 
یه پسر بود خودمو که معرفی کردم گفت شما خیلی از من بهترین. فکر نکنم من مناسب شما باشم. منم گفتم شما باطن را ندیدین . اوضاع خرابه.   

ولی یه قانون هست تو این روابط . اینکه تو هر کی را بخوای اون تو را نمیخواد. هر کی تو را بخواد تو اونو نمیخوای. قدرتی خدا این در و تخته را میگن جور میکنه کجاست نمیدونم .
 منم موافق دوستی نیستم واقعا. مخصوصا از این دوستیای الکی که فقط میان برای عشق و عاشقی.
واقعا اینا همش ضرر و ضرر.
من منظورم یک عدد آدم بود که بشه باهاش حرف زد. از همین روزمرگی ها

نمیدونم. دیشب تو کانال مشاوره که عضو بودم نشستم سوالای مردم را خواندم. کار به جواب مشاوره نداشتم . فقط سوالا را خواندم. بیشتر ازدواج ها مشکلشون همین خیانت و همین روابط دوستی بود. 
تو یه کانال دیگه هم رفتم. که آدما میان شرایط اشون را میگن بعد شرایط طرف مقابل هم میخوان میگن بعد میگن ازدواج دائم میخوان یا موقت
رفتم ببینم اصلا یه مرد از یه زن چه درخواستی داره یا برعکس
خیلی هاشون در مورد صداقت گفتن. 

فقط میدونم این مدل دوستیا تهش اعتیاد . آدم را معتاد میکنه که هم زمان با چند نفر باشی. فکر کنم اونایی که ازدواج میکنن بعد ازدواج هم بخاطر اعتیادشون نمیتونن خودشون را کنترل کنن  البته همش فکر کنم

بهاران خوش برگشتی. یادم رفت اولش بگم

---

پروین خانم جان ببخشید من فکر کردم کنکور داری. خو خوبه که. دیگه کم کم میان ترم ها در راهه
قشنگ بخوان. کانونی جماعت بچه درس خوانه

نقل قول:  چنگده دل میبری
خو من از فضولی مردم بوگو 
 خوشحالم دیگه تاریک نداره 

چند روز طاقت بیار نهایتش ۱۰ روز دیگه 
آره 

نقل قول: ولی انگار همه گفتن بد
تو خودتم گفتی. چرا انقدر زود تغییر عقیده دادی 

نه اینو نگفتم 
گفتم شاید اینکه نظرا یکی باشن بهتره  
شاید ارزشش بیشتر باشه 

رعنا جونم ب نظرم اگ ادم برا خودش خط قرمز بزاره همه چی حل میشه
خانم یا اقای متاهل ک قضیش فرق داره
دررر هیچ صورتی توجیه نمیشه کارشون
و ادمی ک متاهل باشه و متعهد نباشه ب نظر من بدترین چیزای دنیارو هم بهش بگی کمه...
طلاقو ک نگرفتن از ادم
ولی درمورد صحبت روزمرگی...با ادم مجرد
ب نظرم نمیشه واقعا
یعنی نمیشه تو با پسری فقط ب قول معروف جاست فرند باشی
هرطوووریم ک باشه
تو صمیمی میشی باهاش
فقط داری خودتو گول میزنی...
در کل من فکر میکنم در یک صورت دوستی با پسر اوکیه
اینکه ببینیش خوشت بیاد خوشش بیاد(معیار روحی اخلاقی)
بعد به خاطر عدم اطمینان به خوشبختی و موفق بودن ازدواجتون...یه مدت با هن دوست باشید با اگاهی خانواده و نه فراتر از صحبت معمول

غیر از این باشه قابل قبول نیست ب نظرم
نگا کنین اینکه نیازه و نمیشه و اینا هم ب نظرم بهونس
یعنی نه که نیاز نباشه ها
ولی اینطوری نیست ک نشه زندگی کرد و موفق شد
من ی دختر خاله دارم
تهران درس میخونه...علوم ازمایشگاهی..خوشکله و همه چی تموم
از لحاظ اعتقادی تقریبا صفره
ولی با هیییچ پسری دوست نمیشه
همه خواستگاراشم رد میکنه
چون باور داره ب درسش لطمه میزنه
و همیشه میگه اقایون جلو پیشرفتو میگیرن...
حرفشو قبول ندارما
حرفم اینه ک اون که اصلا ب چیزی اعتقاد نداره تونست
چرا ماها نتونیم؟
چرا تا وقتی ک شرایط ازدواج نیومد عفیف نباشیم؟
چرا بعضیا هستن ک میخوان اینو ب خوردمون بدن ک حتما باید کسی تو زندکیمون باشه؟
یا اگ کسی نباشه ارامش ازمون سلب میشه؟
اون داره تهران درس میخونه با شرایطی ک این چیزا عادیه...ولی اینکارو نمیکنه...چون اراده کرده ک نکنه
چرا ما اراده نکنیم؟
ی بار باهاش رفتم دانشگاهشون
ی مدت پیشش موندم...
بعد قشنگ شرحه شرحه شدم از وضعیت اونجا...
بعد میگن اصفهان وضعش خرابه...
گلگلی جان خودت اگ تشخیص دادی کار درستی نیست هیچوقت تردید نکن
اونا نهایتش چیزی ب عنوان دو تا عکس و پز دادن بدست میارن؟
یا یه ارامش کاذب؟
یا حتی دو ساعت خوشگذرونی؟
خب بعدش؟
ب خاطر دو ساعت خوشگذرونی چیزی ب اسم حیا رو از دست میدن...
ک خیلی دردناکه
حیا ارزشش خیلی بالاست
ارامش واقعیو از دست میدن
(البته بگم این صرفا برا دختر پسراییه ک براشون عادی شده...برای کسی ک از روی نا اگاهی و کسی ک از فکر شده میره سمتش قضیه فرق میکنه)

(1400 فروردين 23، 21:57)Setareh tarik نوشته است: [ -> ]بهاران جان حرفاتو قبول دارم 
ولی خود من هیچ جوره نمیتونم با هیچکدومش کنار بیام 
درسته جمله کلیشه ای هست ولی کلا دوستی های قبل ازدواج رو قبول ندارم 
آخه قرآنم نهی کرده این کارو 
پس چرا باید کاری رو که خدا گفته انجام ندیم رو انجام بدیم
اینم مثل خ.ا یه گناه هست چه فرقی دارن دیگه 
دوست دارم راجب بهش صحبت کنیم دلیلی دارین شما برای این جور دوستی ها ؟
بقیه هم خوشحال میشیم نظرشونو بگن 

من با توجه به تجربیات خودم در سنین پایین و اینوه همه جورشو امتحان کردم و دورم دیدم و
روحیاتم
و ارزشی که برای خودم قائلم همونطور که در مسیر خودسازی ، خ.ا رو بد میدونم اونم بد میدونم
و خب با شما هم نظر هستم
قرآن هم نهی کرده
خیلی وقت بود به این قضیه فکر نکرده بودم...
نظر همه قابل احترامِ برام 
ولی خودم خوشحالم که ترکش کردم ...
اولین قدم در راه خودسازیم ترک همین بود ..

منم ترکش کرده بودم. ولی دوباره از سر گرفتم
شاید بگی بهانه است
ولی علت اینکه بعد 8 سال رفتم سراغش شرایطیه که دارم
چند روز پیش مامانم گفت این دو سال بیشتر از زمانی که برادرم اسیر شده بوده و مامانم جلوم آب میشد سختی کشیدم
شاید مسخره به نظر بیاد ولی من از این حرف خوشحال شدم. واقعا داشتم فکر میکردم آدم پستی ام
نگو واقعا شرایطی که داریم میکشیم سخته. هر روزش هم سخت تر میشه
میدونم میگی بهانه است
هر چی میخوای بگو
ولی دیگه از فکر خودکشی و دوستی های چند ساعتی ج ن س ی که تهش میشه خ.ا یا خود  خ.ا که بهتره. نیست؟
اینا همش گناه کبیره است. لا اقل این یکی نیست همین

ولی خود همینم خیلی شرایط داره. این که واقعا کی باشه خیلی مهمه
نمیدونم. ولی احساس میکنم 8 سال اشتباه کردم
8 سال پیش تو حرم امام رضا بین این که قول بدم دور پسرا را خط بزنم یا خ.ا را ترک کنم فکر کردم.
حذف پسرا را انتخاب کردم چون فکر میکردم عامل خ.ا
ولی من بعد ترک پسرا نتونستم خ.ا را ترک کنم
شاید اگر پسرا بودن خ.ا را ترک میکردم
نمیدونم
شایدم اشتباه میکنم
بازم نمیدونم
اگر پسر یودم به ازدواج فکر میکردم. حتی موقتش. ولی حالا که دخترم. نه میتونم خواستگار تعیین کنم. نه میتونم موقتش را انجام بدم. شاید یه دوست بتونه دردم را کم کنه. تا حداقل از این شرایطم رد بشم

اگر هم میخواهید بگید پاک بمون تا یه پاک بیاد سمتت
من خودم را پاک نمیبینم
اونی که رو این موارد حساس باشه هیچ وقت با گذشته و حتی همین چند شب پیش من کنار نمیاد

اینا همش نظرهای واقعی من بود.
نمیدونم شایدم اشتباه
فقط میگم شاید الکی انقدر به خودم فشار آوردم. شاید اگر تو یه سری چیزا راحت تر باشم. بهتر بتونم ترک کنم

تو همین کانون تا حالا از 3 نفر شنیدم . که بودن یه نفر به ترکشون کمک کرده. البته هر 3 پسر بودن. 
نمیدنم
بازم نمیدونم
همین دوستی هم خودش خیلی مدل داره
کلا قصه پیچیده ایه

سلام و درود 

اول از همه که دهانم وا ماند مشارکت در این اندازه بی سابقه ست

پروین جان خوش آمدی فکر کنم اینا همه بخاطر انرژی بالاییه که اول صبح به گروه دادی  

به evergreen جان هم تبریک می گم خوش اومدی


مسئله دوست پسر یه چیزی بود برای من در دوران دبیرستان که از اول ترس داشتم و ترسم باعث می شد که نرم سمتشون. فکر می کردم منو گول می زنن و بلاهای ناجور سرم میارن. سنم کم بود نمی دونستم دقیقا چه بلایی ولی کلا دوری می کردم.

حالا به هرحال چه با دلیل درست چه غلط وارد این حیطه نشدم. به نظرم هر چی هم بعضیا بگن خوبه عب نداره اینا آخرش چیزایی که به دست آوردی حتی با چیزایی که از دست دادی مساوی هم نمیشه. بلکه در مجموع ضرر کردی.

چون در بهترین حالت کلی زمان از عمرت گذشته و احتمالا فرصت هایی توی زندگیت داشتی که از دست دادی. کمترین فرصت وقتی که گذاشتی و میتونست برای یه کار ثمردار صرف بشه.

بدی دوست پسر دوست دختر بودن اینه که هر چقدر هم پاش زحمت بکشی آخرش جداییه چون به ازدواج نمی رسه. 

این نظر منه.

یروزی می گفتم از دخترای سن خودم عقب موندم ولی حالا می بینم نه. حالا که بالغ و پخته تر شدم و عقلم می رسه دارم کلا مرحله اول خواستگاری ها رو بیرون میرم. صحبت می کنیم و هر دو هم چون از طریق خانواده اقدام کردیم می دونیم هدفمون ازدواجه و مراحل بعد هم مثل همین مرحله قراره رسمی و محترمانه برگزار بشه.
برای قرار گذاشتن اجباراً شماره هم بهشون دادم اما یکبار هم نگران مزاحمت یا دردسر نبودم و چیزی هم پیش نیومد.

ستاره جان ایشالا که عالی باشی همیشه خوشحالم برات

گل گلی خواهری عزیزی برام

رعنا جان همین که میای خوبه. همین که بر خودت مرور داری خوبه. تلاش بیشترین خودت بکن و نتیجه رو به خدا بسپار درست میشه. نه یهو ولی کم کم حتما میشه.
و به مامانت زیاد بگو برات دعا کنه. کاری کن که دلش بسوزه برات و متوجه تاثیر بزرگ دعاهاش بر سرنوشت تو بشه و از ته دل برات دعا کنه. من شک ندارم جواب میده.

بهاران من حرفات از نظر من بچگانه نبود اتفاقا ماشالا خوب تحلیلی می کنی. هم شما هم ستاره 

ماشالا به جفتتون

شرایط عالی نیستن

اما تو می تونی از پس همشون بربیای.

و با وجود همه چیزایی که پیش میاد،

تو همچنان رشد می کنی!

---

عارفه/ ۱۴ دی / ۱۰۰ روز خوب / روز دهم از چله 

خودمراقبتی امروزم: ته دلم به خودم می گفتم تو حفظیاتت بده تو تو کنکور کند می زنی بعد دستمو گذاشتم رو دلم که سفت شده بود و گفتم...عجله نکن والد جان، من درستش می کنم. براش یه راه حل پیدا می کنم و حواسم به زمان هست.
والد جان رفت خونشون.
حالا ما دوتاییم، بالغ جان و کودک شاد

نوشتم و پاک کردم
فقط میخوام بگم سپاسی که پای پستهاتون زدم برای اینه که دلخوری پیش نیاد وگرنه از نظر من سپاس نداشت. کلی از حرف ها ناراحتم کرد. 
دیگه حرفی در مورد این موضوع ندارم
ممنون میشم اگر دیگه در مورد این موضوع منو مخاطب تو پستهاتون قرار ندین
تازه روز اول پاکیمه نمیخوام با مخ بخورم زمین
هر کسی یه ایده ای داره
امیدوارم خدا براتون بهترین ها را رقم بزنه
فقط خواستم بگم من نمیدونم شما چقدر از حرف یکی دیگه تو کانون خوشحال یا ناراخت میشید.
چه درست چه غلط چه احمقانه چه بچگانه چه الکی چه هر چی من از حرف های تو کانون هم خیلی خوشحال میشم هم خیلی ناراحت
خیلی از اشتباهام بخاطر ناراحتیو عصبانیتی بوده که از حرف های تو کانون بهم وارد شده
تک تک جمله ها روم اثر میگذاره
برای همین این پست را زدم تا اندکی بدونین حرفاتون با یه آدم میتونه چیکار کنه همین
نمیخوام عصبانیتم پاکی یه روزم را ازم بگیره
این پست را فقط برای همین نوشتم
امیدوارم همگی موفق باشید

دخترا سلام

صبحتون بخیر

 ببینم کی ازینا دوست داره درست کنه؟
دستا بالا









  من امروز یکی شروع کردم. البته به عنوان خواب پران
در فواصل بین درس نظریه ها که همش خوابم می گیره فوق العاده سرحالم میاره.

اگه گلدوزی دوست دارید،
باید بگم که خیلی گزینه خوبی می‌تونه باشه برای مشغول کردن خودتون وقتی بیکارید.

آسون هم هست. من چند مدل گل اصلی و برگ و ساقه رو خودم از تو اینترنت یاد گرفتم.  
چیزایی که لازم داره سوزن گلدوزی و نخ دمسه و کارگاه. از این دایره ای ها. همین.