کانون

سلام به همه 

رها جان درسته 
ایولا بهت 
خیلی خفنی
روزای اول خیلی سخته اینا رو بگذرونیم حله 

گل گلی / ۲۴ فر / ۵ روز خوب

خیلی خوبه خواهر رهایی همینه
درکت می کنم.
منم توی ده روز اول برای جلوگیری از وسوسه قبل خواب
کتاب داستان مورد علاقه م رو می خوندم تا خسته بشم.


راستی بچه ها از تجربیات ترک ده روزه بقیه استفاده ببرید، می دونستید همچین جایی هست تو کانون؟

تجربیاتی از جنس آغازین تجربیات ۱۰ تا ۳۰ روزه

تجربیاتی از جنس ادامه ۲ ماه تا ۶ ماهه

و...

(1400 فروردين 29، 14:38)golgoli نوشته است: [ -> ]سلام به همه 

رها جان درسته 
ایولا بهت 
خیلی خفنی
روزای اول خیلی سخته اینا رو بگذرونیم حله 

گل گلی / ۲۴ فر / ۵ روز خوب

قربونت مهربون

(1400 فروردين 29، 17:58)meshkat نوشته است: [ -> ]سلام دوستان آرزوی حال خوب براتون دارم

خداروشکر میکنم و خوشحالم که تو جمعتون قرار گرفتم 


اعلام وضعیت پاکی 

مشکات /29فروردین / 0 روز خوب

سلام خوش اومدی عزیز 

(1400 فروردين 29، 16:45)عارفه نوشته است: [ -> ]خیلی خوبه خواهر رهایی همینه
درکت می کنم.
منم توی ده روز اول برای جلوگیری از وسوسه قبل خواب
کتاب داستان مورد علاقه م رو می خوندم تا خسته بشم.


راستی بچه ها از تجربیات ترک ده روزه بقیه استفاده ببرید، می دونستید همچین جایی هست تو کانون؟

تجربیاتی از جنس آغازین تجربیات ۱۰ تا ۳۰ روزه

تجربیاتی از جنس ادامه ۲ ماه تا ۶ ماهه

و...

ممنون عزیزممم 
نه نمیدونستم ، مطالعه میکنم

برنامه ای برای امشب داری؟

آره، یه قرار دارم!

خوبه! با کی؟

با خودم!

---

عارفه / ۱۴ دی / ۱۰۶ روز خوب / روز ۱۶ از چله

خودمراقبتی امروزم: ساعت نه بیدار شدم و به نظرم دیر بود. خیلی هنوز خوابم میومد اما کم نیاوردم و با هر زحمتی بود بلند شدم. درس نمی شد خوند چون خوابم میومد اما من می خواستم نخوابم. به کمال گرایی غلبه کردم و تصمیم گرفتم نیم ساعت برم پارک و به دلشوره تلف شدن وقتم‌ غلبه کردم و گفتم: نه، این کار لازمه. پس هیس! اگه نکنم باید بخوابم. اگه بخوابم بیش از نیم ساعت تلف میشه تازه بعدشم درس نیست.
از لحظاتم تو پارک لذت بردم.

(1400 فروردين 29، 22:39)عارفه نوشته است: [ -> ]

آخییی  

(1400 فروردين 29، 20:08)عطر رهایی نوشته است: [ -> ]

به ‌نام خدا
لیست اعلام وضعیت ها 

شادن / 16 شهریور 1399 / 182 روز خوب .................... درحال جهاد

عطر رهایی / 10 اسفند 1399 / 49 روز خوب ................. در حال جهاد

Queen ا / 7 فروردین 1400 / 21 روز خوب ................... در حال جهاد

_رعنا_/ 24 فروردین 1400 / 0 روز خوب ............ در انتظار ستاره ششم

سبز آبی / 23 بهمن 1399 / 29 روز خوب ........... در انتظار ستاره پنجم

Khodaaa ا/ 14 شهریور 1399 / 178 روز خوب ... در انتظار ستاره پنجم

نور الزهرا / ؟ دی 1399 / 104 روز خوب .............. در انتظار ستاره سوم

عارفه / 14 دی 1399 / 105 روز خوب .................. در انتظار ستاره سوم

Setareh tarik ا / 29 دی 1399/ 90 روز خوب ....... در انتظار ستاره سوم

آستوریا / 24 بهمن 1399 / 23 روز خوب .............. در انتظار ستاره دوم

golgoli ا / 24 فروردین 1400 / 5 روز خوب ........... در انتظار ستاره دوم

rahayii ا / 12 اسفند 1399 / 22 روز خوب ......... در انتظار 30 روز خوب

Raha99  ا / 19 اسفند 1399 / 8 روز خوب  ........ در انتظار 30 روز خوب

آبی آسمانی/ 26 فروردین 1400 / 0 روز خوب ..... در انتظار 30 روز خوب

بهاران / 5 فروردین 1400 / 19 روز خوب ............. در انتظار 20 روز خوب

mrym ا / 21 فروردین 1400 / 6 روز خوب .......... در انتظار 20 روز خوب

فاطمه 11 / 22 بهمن 1399 / 4 روز خوب .......... در انتظار 20 روز خوب

Rashel  ا / 24 اسفند 1399 / 2 روز خوب  ........ در انتظار 20 روز خوب

رها Y ا/ 24 فروردین 1400 / 4 روز خوب ........... در انتظار 10 روز خوب

Roshana ا / 20 اسفند 1399 / 2 روز خوب ........ در انتظار 10 روز خوب

pleiades ا/ 27 فروردین 1400 / 1 روز خوب ...... در انتظار 10 روز خوب

meshkat ا/ 29 فروردین 1400 / 0 روز خوب ...... در انتظار 10 روز خوب




evergreen ا ................ بسم الله قهرمان

Kosar ا ...................... بسم الله قهرمان

Delaramman ا ............ بسم الله قهرمان

Angel ا ...................... بسم الله قهرمان

Leyla ا ...................... بسم الله قهرمان

AN99  ا ..................... بسم الله قهرمان

Melika2004 ا ............. بسم الله قهرمان

سلام
اعلام وضعیت پاکی
evergreen
۲۱ فروردین
۸ روز خوب

 دیگه روز شمار زدم
_رعنا_/ ۲۹ فروردین/ شروع روزهای خوب
 
هدف از ترک. فقط رضایت خدا. سعی میکنم هدف دیگه پیدا کنم که به هدف اولی کمک کنه. دوباره ۱۰ روز دیگه هدف اولی کمرنگ میشه.  میدونم 
راهکار. نوشتن و حرف زدن با خدا. هر روز براش بنویسم. فکراش که کردم دیدم اون پاکی نزدیک به یه سال ، هر روز برای خدا نوشتم. الانم بی اختیار تند تند براش نوشتم حس خوبی بود. آقای افرا هم گفته بودن رو کاغذ هر چیزی تو سرته بنویس. فقط برای خدا این مدلی میتونم بنویسم. نوشتم. حس خوبی بود. 
۴ تا روز شمار گذاشتم. پاکی. نگاه. ذهن. ناکجاآباد.
کاش فقط بفهمم از زندگیم چی میخوام. همین؟ تا هدفام پیدا بشن. 
دلم برای چندتا از کانونی ها واقعا تنگ شده. این جور موقع ها آدم را از تو چاهی که توش گیر کردی در میاوردن. قبلا قدرشون را نمیدونستم. الان درک میکنم. مثل آقای هادی و ...
امیدوارم همشون حالشون خوب باشه و دعا میکنم پر قدرت ادامه بدن
نمیدونم تا چند روز میرم. ولی میدونم خیلی خستم. بدترین زمینایی که میتونستم بخورم را پشت سر هم اتفاق افتاد. زیر چشمم گود نشده. چاه شده دیگه. غذا هنوز نمیخورم. شدت لوسی و زودرنجی ام تو اوج خودشه. نمیدونم چم شده. احساس میکنم یه دیوار داشتم که ریخت زمین خرد شد. خیلی گیجم. خیلی.

راهکار بعدی اینه هر روز بیام کانون اعلام وضعیت. 
نمیدونم چرا این پست را که نوشتم یاد ۳۰ روزه افتادم. چه روزای سختی بودن. آقای آبی آقای حامد و ...  اون موقع چه کار بزرگی کردن . چه کمک بزرگی کردن که این دیوار نریزه. حالا بعد یک سال خودم  دیوار را ریختم . 
اشکال نداره. کاریه که شده. بازم میرم پیش خدا درست میشه. 
درست میشه همه چی. اشکال نداره. 
یکی بود از قدیمی ها فکر کنم تو امضاش نوشت بود ما محکوم به پاکی هستیم. حرفش انرژی منفی داره. ولی راست میگه. 
باشه خدا. باشه. بازم پاکی. 

چقدر حرف زدم دوباره 

سلام رعنا جانم
باهات موافقم نوشتن خیلی کمک میکنه منم بیشتر مواقع مینویسم   
درمورد اهداف 
میتونی یه هدف دیگه هم انتخاب کنی برا خودت 
اولی هم فراموش نمیشه به شرطی که به یادش باشی
ان شاء الله که دیوارت محکم محکم میشه ودیگه نمیریزه
اگه دوست داشتی با هم ریشه یابی کنیم همه حفره هاتو ببندیم
تو از یه چی ضربه میخوری نه ؟ که باعثش میشه
وقتی خشمگین هستی یا از کنجکاوی هست ؟ یا بیکاری ؟ یا شهوت  ؟ یا کلا عادت شده  هر چندوقت یه بار ؟ تنهایی ؟ چیزی از گذشتت که ناراحتت میکنه ؟ کدومش باعث شکستت میشه ؟
نمیدونم درسته یا نه ولی بزار خودمو مثال بزنم من خیلییییی فرد کنجکاوی بودم یعنی بیشتر میشه گفت فضول برا همین از همون موقع که اومدم کانون همه جا و همه چیشو کشف کردم 
ولی همین باعث بیچاره شدنم میشد 
اول از یه چیز معمولیش شروع میشد که کم کم میرف سراغ اون بداش منم که به شدت کنجکاو تا تهشو میرفتم برا همینم همیشه میگم ما نباید محرکات رو حذف کنیم باید عواملی رو که ما رو به محرکات وصل میکنه حذف کنیم .
خوب داشتم میگفتم من فهمیدم که حفرم کنجکاوی هستش 
از همون روز سعی کردم یه جوری ببندم حفرمو
تو سایت های معمولی که چیز خاصی هم نداش وسوسه میشدم برم ولی جلو خودمو میگرفتم دیگه از بقیه راجب به دیگران نمیپرسیدم سعی میکردم سرم تو لاک خودم باشه . 
راستی آبجی محاسبه نفس بلدی ؟
تو این راه به من که خیلی کمک کرد .
من فقط میدونم هرکاری که باید انجام میدادم و انجام دادم .
تو اون همه مدت پاک بودی خواهری مدت کمی نبود ولی حفرتو نبسته بودی این دفعه همه دلایلش رو از ریشه کنشون کن
ایول دختر تو فوق العاده هستی 

رعناجانم هدفت خیلی خوبه.
ولی کافی نیست.
یه چیزی
اصلا هدفت از زندگی چیه؟
این سوالو حل کنی مطمئنم پاکی برات آب خوردن میشه. 
بیا جدی بهش فکر کن و برو دنبالش.

چون الان موقع فشارها اخرش به اینجا می رسی که تحمل کنم واسه چی؟ واسه کی؟

و یک نکته دیگه.
تا روال و راه جدیدی نداشته باشی نتیجه جدیدی نمی گیری.

الان خودت میگی من لوس شدم. خب نمی خوای دیگه از این به بعد لوس نباشی تا حالت بهتر بشه؟
یا چیزای دیگه که میگی هستم و مشکلات از اونا ناشی میشه.

انتخاب کن
می خوای همون قبلی باشی؟ پس نتیجه همون قبلیه.
می خوای یکی دیگه بشی؟ بسم الله. راه سختیه ولی بلاخره میشه

استارت پاکی زدم ولی با مخ خوردم زمین 
صبح تا ظهر هر چی خواب بودم خواب دیدم خ.ا میکنم . نداشت آروم بگیرم. 
آخرش هم نفهیدم واقعا انجام دادم یا نه. خیلی بد بود. نه یه بار نه دو بار نه یه ساعت نه دو ساعت. همش . هر چی خواب بودم  

بسی ممنونم جوال دادین. چقدر قشنگ جواب دادین   

ستاره جان و عارفه جان. بسی ممنونم ازتون. میدونم فقط هدف خدا باشه همش تا چند روز دووم میارم و بعدش هیچی به هیچی. میدونم.  

نقل قول: اگه دوست داشتی با هم ریشه یابی کنیم همه حفره هاتو ببندیم
تو از یه چی ضربه میخوری نه ؟ که باعثش میشه
وقتی خشمگین هستی یا از کنجکاوی هست ؟ یا بیکاری ؟ یا شهوت  ؟ یا کلا عادت شده  هر چندوقت یه بار ؟ تنهایی ؟ چیزی از گذشتت که ناراحتت میکنه ؟ کدومش باعث شکستت میشه ؟

عصبانیت. مشکلات خانوادگی. بیکاری. شهوت. عادت. تنهایی. گذشته قبلی. همه اینا. هر بار یکی اش. 

کنجکاوی واسه وقتایی بود که هم سن خودت بودم. نه الان 

نقل قول: راستی آبجی محاسبه نفس بلدی ؟

نه. چی هست؟  

نقل قول: رعناجانم هدفت خیلی خوبه.
ولی کافی نیست.
یه چیزی
اصلا هدفت از زندگی چیه؟
این سوالو حل کنی مطمئنم پاکی برات آب خوردن میشه.  
بیا جدی بهش فکر کن و برو دنبالش. 

فکر کنم شده یه سال

که اومدم کانون و یه ذرهاز اومدنم گذشت  و همش کانونی ها میگن هدفت چیه و من نمیدونم چی بگم
من یک بی هدف 
دیگه چیزی مهم نیست. 
حتی برای ترک خ.ا هم هدفی نیست
تو زندگیمم هدفی ندارم. میریم جلو ببینیم چی میشه 
ولی یه چند ماهیه ازدواج تو ذهنم قشنگ شده. 
من تا چند وقت پیش از ازدواج متنفر بودم
ولی راستش را بگم با چند تا پسر حرف زدم دیدم اونا چه دیدشون به ازدواج قشنگه 
من همش فکر میکردم تو ازدواج آدما فقط فکر پول و موقعیت مالی و اجتماعی هم هستن. که بتوانن از هم سو استفاده کنن.   ولی خو انگار نیست. انگار یه عشقی تو وجود هر آدمیه که باید در اختیار یه نفر دیگه قرارش بده تا آروم بشه.انگار تا در اختیار یکی دیگه قرارش ندن آروم نمیشن. البته اینکه خدا هم گفته نصف دینت با ازدواج بدست میاد هم خیلی تاثیر داره. من به این حدیث خیلی دقت نمیکردم. سعی میکردم نبینمش. ولی انقدر تو کانون گفتن تا دیگه تو سرم موند.   من هنوزم به ازدواج به چشم یه کار پر دردسر نگاه میکنم. یه کاری که کلی استرس و مسئولیت و کار رو دوشم میگذاره ولی واسه خاطر حدیثه گفتم همه مسئولیت هاش را میپذیرم 
هدف ندارم. قاعدتا الان باید هدفم کار باشه. ولی نیست. دارم سعی میکنم هدفم را سر کار رفتن بگذارم. نمیشه. نمیشه. نمیشه. نمیشه. هی میام تلاش کنم نمیشه 
 نمیفهمم آدما چجوری هدف دارن
من اوج هدفم ارشد کامپیوتر قبول شدن بود. که حالا که بهش رسیدم میبینم چقدر سختی کشیدم. چه آدمی بودم به چه آدمی تبدیل شدم. اصلا ارزشش را نداشته. 
کلا دیگه هدفی نمیخوام
هر هدفی که داری کلی ازت انرژی میگیره کلی بهت خسارت وارد میکنه. در ازاش تو را به هدفت میرسونه.
یعنی اون هدفت انقدر مهمه. نه. هیچی تو این دنیا مهم نیست . هیچی 

چقدر حرف زدم دوباره
ببخشید
دیگه نا کجاآباد نمیرم. برای همین میام اینجا خیلی حرف میزنم
ببخشید
مجبورم حرف بزنم. ببخشید

خب به این فکر کن اگه دور از جون مردی، چه چیزی حسرتت بود تو این دنیا که نرفتی دنبالش؟

وقتی همه چی تموم شه، چه چیزیه که میگی من می‌تونستم، من عاشق این کار بودم ولی نرفتم پِیش؟