گویا صحبتا تموم شد
شب همگی بخیر
منم برم سر درس ومشقم
(1399 تير 26، 22:43)*دختر پاک* نوشته است: [ -> ]
جغد کانونم بیدارم
چراغا با من
شمام قرار بود زودتر بخوابی که صبحا اعلام بیداری بفرمایید :
(از یکشنبه که آخرین امتحانتون بود)
*دختر پاک* / 26 تیر 99 / 0 روز
گفتم بیام زودتر اعلام کنم
شاید راحت تر از 0 و یک در بیام
سلام شب همگی بخیر
من یه اشتباهی تو اعلام پاکی کردم ببخشید
نسترن/8 خرداد/52 روز خوب
(1399 تير 27، 22:16)*دختر پاک* نوشته است: [ -> ]*دختر پاک* / 26 تیر 99 / 0 روز
گفتم بیام زودتر اعلام کنم
شاید راحت تر از 0 و یک در بیام
تو میتونی عزیزم
به توانایی هات ایمان داشته باش ارزش تو خیلی بیشتر از ایناس
من تو این یه هفته خیلی وسوسه شدم و راستشو بگم هنوز ازش متنفر نشدم و لذتش یادمه
ولی
یه چیز نمیدونم خوب یا وحشتناک این که چند بار گذشته که این کارو کردم همش یاد خدا بودم و هی سعی میکردم به خدا فکر نکنم. یا مثلا اول قرآن اتاقمو قایم کردم که نبینم. کارم خیلی وحشتناک و خجالت آوره خیلی. خلاصه هر کاری میکردم به خدا فکر نکنم نمیشد.
تا اینکه این سخنرانی استاد پناهیان رو شنیدم که میگفت خدا میفرماید:
«وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَىٰ» ۱۲۴ طه
«و هر کس از نام و یاد من روگردان شود، در سختی و فشار زندگی میکند. روز قیامت هم چشمش را بر صحنههای خوشایند میبندیم.»
استاد پناهیان میگفت منظور خدا اینه که موقعی که به یاد خدا نیستی خب باشه، اون وقتایی که به یاد خدا میندازنت دیگه ذهنتو کنار نزن. این ینی اعراض از ذکر خدا و خدا خیلی از این آدما غضبناک میشه. یه چیزی یا کسی تو رو به یاد خدا میندازه. بعضیا یاد خدا میفتن و اعراض میکنن. بعضیا زمینش هست به یاد خدا بیفتن و رو برمیگردونن. خدا در مورد اینا میگه زندگیشونو به هم میریزم.
دقیقا داشت منو میگفت و خیلی خجالت کشیدم. دیگه همش تو ذهنمه این موضوع
ممنونم Jupiter عزیز
ولی من شب و روزم را با خدا میگذرونم
چون خیلی تنهام
معمولا در روز ۵ ،۶ ساعتش تنها نیستم ما بقی اش یا خوابم یا تنهام
و اعتراف میکنم از تنهایی خیلی میترسم
همه عمرم
میگن از هر چی بترسی سرت میاد
برای اینکه بتونم به ترسم غلبه کنم شروع کردم با خدا حرف زدن
ولی این دفعه های آخری من اصلا تو حال خودم نیستم
تازه چشمم را باز کردم
هنوز بیدار بیدار نیستم که انواع و اقسام تصاویر میاد
و اعتراف میکنم وقتایی که می خوام گناه کنم کلی التماس میکنم به خدا تا اجازه بهم بده
بعد کلی التماس فکر میکنم خدا بهم اجازه داده
بهش میگم دیگه از پسش بر نمیام
میدونم خیلی احمقانه و بچه گانه است
ولی من این کار را انجام میدم
اعتراف میکنم رابطه ام با خدا خیلی کم شده
حسرت روزای خوب را میکشم
خدا خیلی سخت گیر
با روز کم آشتی نمیشه
باید روزها زیاد باشن
ولی من هر کاری میکنم نمیتونم روزام را زیاد کنم
دیشب کلی انرژی خوب به خودم دادم
کلی گریه کردم با خدا حرف زدم
گفتم بهش از ته دلم میخوام ترک کنم
ولی دوباره صبح که چه عرض کنم ظهر که می خواستم بیدار بشم همه چی از یادم رفت
دیگه آدم دیشب نبودم
دختر پاك جان
باور كن اينه مكر و حیله شیطونه
گولشو نخور
بهت میگه آره خدا میبخشه، میگه وقت هست، میگه این دفعه آخره، میگه اگه این کار بد بود خدا میل شدید بهش رو در وجودت قرار نمیداد، پس انجام بده خدا درکت میکنه
اینو بدون که حتی یه لحظه پاکی ما هم واسه خدا خیلی ارزش داره. مگه خدا مثه آدماس که بگه برو با کلی روز پاک برگرد؟!
خدا تو لحظه لحظه های پاکی باهامونه و هوامون رو داره
ولی خب گاهی سکوت میکنه که ببینه ما خودمون چیکاره ایم و پای عهدمون هستیم یا نه و این به این معنی نیست که خدا ما رو رها کرده
اینجور مواقع بهتره به جای گوش کردن به شیطون، بپریم بغل خدا بگیم سخته هوامون رو داشته باش
اگه آسون بود که الان هممون پاک پاک بودیم
هر لحظش سخته ولی همینه که کارمون رو ارزشمند میکنه مگه نه؟؟!!
و اینکه آره تنهایی واقعا واسه ما خوب نیست. منم بیشترین روزای پاکیم زمانی بوده که تنها نبودم. الان هم بیشتر از همیشه شب و روز خونه تنهام. ولی این تنهایی هم میتونه باعث صعود و هم باعث سقوط بشه. ازش بهترین استفاده رو بکن و این ارزش کارت رو دوچندان میکنه و ارادت فولادین میشه
تو میتونی من مطمئنم
خودتو پیدا کن
پاک بمون و دنبال یه دلیل محکم و انگیزه قوی واسه پاکی بگرد تا روزای خوبت زیاد بشه
(1399 تير 28، 14:02)Jupiter نوشته است: [ -> ]دختر پاك جان
باور كن اينه مكر و حیله شیطونه گولشو نخور
بهت میگه آره خدا میبخشه، میگه وقت هست، میگه این دفعه آخره، میگه اگه این کار بد بود خدا میل شدید بهش رو در وجودت قرار نمیداد، پس انجام بده خدا درکت میکنه
اینو بدون که حتی یه لحظه پاکی ما هم واسه خدا خیلی ارزش داره. مگه خدا مثه آدماس که بگه برو با کلی روز پاک برگرد؟!
خدا تو لحظه لحظه های پاکی باهامونه و هوامون رو داره
ولی خب گاهی سکوت میکنه که ببینه ما خودمون چیکاره ایم و پای عهدمون هستیم یا نه و این به این معنی نیست که خدا ما رو رها کرده
اینجور مواقع بهتره به جای گوش کردن به شیطون، بپریم بغل خدا بگیم سخته هوامون رو داشته باش
اگه آسون بود که الان هممون پاک پاک بودیم
هر لحظش سخته ولی همینه که کارمون رو ارزشمند میکنه مگه نه؟؟!!
و اینکه آره تنهایی واقعا واسه ما خوب نیست. منم بیشترین روزای پاکیم زمانی بوده که تنها نبودم. الان هم بیشتر از همیشه شب و روز خونه تنهام. ولی این تنهایی هم میتونه باعث صعود و هم باعث سقوط بشه. ازش بهترین استفاده رو بکن و این ارزش کارت رو دوچندان میکنه و ارادت فولادین میشه
تو میتونی من مطمئنم
خودتو پیدا کن
پاک بمون و دنبال یه دلیل محکم و انگیزه قوی واسه پاکی بگرد تا روزای خوبت زیاد بشه
بی نهایت ممنونم عزیز دل
بچشم شروع میکنم
آدمای اینجا راست میگفتن
کار ما مثل جنگیدن
تو جنگ اگر عقب بکشی بازنده ای
ولی من نمی خوام بعد این همه تلاش بازنده باشم
پس پیش به سوی جلو
شاید این دفعه بهتر بشه
بچشم
حواسم را قشنگ جمع میکنم
حق با توئه
اینا همش حیله شیطون
من این شیطون را به زمین میزنم
کلا داره میسوزه از اینکه هنوز نتونسته ضربه فنی آخر را بزنه
حاضرم شرط ببندم کلی براش نقشه کشیده بوده
من نمیگذارم شیطون برنده بشه
بی نهایت ممنونم ازت عزیز دل
امروز رفتم باغ ارم یه دو تا عکس هم گرفتم تو گوشیم نیست براتون میگذارم
دیگه من درخت دوست داشتم
از گل هاش نگرفتم
درخت هاش را گرفتم
حقیقتا به خودم امیدوار شدم
نمیدونم شما از نظر حجاب چطوری هستین
من چادری نیستم ولی حجابم کامل
راستش را بخواهید
تو باغ ارم یه دریاچه خیلی خیلی کوچولو پر لاک پشت و ماهی
قبلنا که دانشجو دانشگاه شیراز بودم هر روز باغ ارم بودیم
همیشه هم یه سر به ماهی ها و لاک پشت ها میزدیم
ولی امروز حتی تا یه قدمی اش هم نمیتونستم برم
آدمایی که من دیدم واقعا مثل آدم های کنار دریا رفتار میکردن
بحثم روسری نیست
روسری که خیلی وقت سر هیچکس نیست اینا دیگه همه چی را رد کردن
یعنی تصاویری که من هر روز تلاش میکنم که نبینم و بهش فکر نمیکنم را قشنگ دیدم
حقیقتا دیگه همه چی را رد کردند
من نمی خوام کسی را قضاوت کنم ولی حقیقتا این همه زجر و دردی که من میکشم برای پاکی ذهن و نگاه و رفتار و ارتباطاتم
واقعا انصاف نیست فردا روز قیامت ما یه مدل سنجیده بشیم
خیلی عصبیم کردن
همه اشونم یه سیگار دستشون بود
اصلا منو به این سمت بردند که چرا واقعا باید ترک کنم
خیلی به اینا خوش میگذره
ببخشید تو دلم بود دیگه نتونستم بگم
جوپیتر/۲۱ تیر/۸ روز خوب
شروع روز هشتم
با قضا شدن نماز صبح
بی حوصلگی
استرس کار
درگیری ذهنی مسائل زندگی
کارای خونه هم مونده
وسوسه از اول صبح
خدا بخیر کنه
سلام امیدوارم روز خوب و شادی داشته باشیم
نسترن / 8 خرداد / 53 روز خوب
اگه بخوام راستشو بگم من وسوسه میشم که برم سمت فیلم و اون کارا مخصوصا ظهر و شب ولی زود حمد و ایه الکرسی و میخونم و سعی میکنم بخوابم
از طرفی احساس میکنم لذت اون کار برام کم شده و داره از بین میره خداروشکر. وقتی بهش فکر میکنم اذیت میشم ینی یه جورایی منفور میشه برام.
من سر خودمو با کتاب گرم میکنم کتاب میخونم به شما هم پیشنهاد میکنم حس خوبی داره و اطلاعاتمو بیشتر میکنه
موفق باشیم