آتریسا خیلی خیلی خوش اومدی
بیا عزیز امشب بستنی بخوریم جیگرمون حال بیاد
ظرفارو بگذار حالا با هم میشوریم
حامی هم اینجوری نیگاهش نکن دختر خوبی باشی پاک باشی دوست داره اعتبار میده بهت
من هفته ای که گذشت را با بدبختی تمام پاکم
ولی پاکم
پاکی خیلی سخت شده
ولی شیرینی قشنگی داره
من بسی حالم گرفته بود
ولی با دیدن پست های مهرخدا و آقای زندگی آزاد بسی خوشحال گردیدم
خیلی تو روحیم تاثیر گذاشت
یک دنیا ممنونم ازشون
حقیقتش میخواستم از این مسابقه گروهی جدید بیام بیرون
چون دیگه خیلی بریدم
ولی
هر چی فکر کرددم دیدم
هیچ دلم نمیخواد بشکنم
پس این فکرم از سرم میندازم بیرون
تازه آتریسا هم اومده قراره سه هفته دیگر را هم پاکی جمع کنیم
آتریسا بیا بگو میتونیمممممممممممممممم
تو ذهنم یه متن آماده کرده بودم
که خیلی بد و داغون بود
یه متنی که سراسرش توهین به خودم بود
میخواستم بگذارم پروفایلم و ببندمش و برم غیبت
ولی واقعا هر بار میام اینجا
یکی برام یه کاری میکنه که از خودم و فکرام شرمنده میشم
دوستون دارم بهترینا
مراقب خودتون و پاکی هاتون باشید
من زیادی لب مرزم
اگر بشکنید به راحتی میشکنم
سراسر وجودم وسوسه است
ادامه میدیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییم
سلام ساناز جان ،مرسی عزیزم بستنی خیلی خوشمزه ای ب نظر میاد .
من عاشق اینم ک وسط زمستون و وقتی تا زانو برف اومده برم بیرون و بستنی بخورم
----------------
من بد جور سریالی شدم ، راستش تو مرحله ای هستم ک وقتی میرم سراغ فیلم برام مهم نیست .از رو وسوسه هم نمیرم ها این و میدونم.
ی حس بدیه ، ب نظرم ب خاطر استرس و این اتفاقاتیه ک رخ میده و من فرار میکنم و پناه میبرم ب خ ا ک خ ا هم لذتی نداره ،بعدش ب شدت از عصبانیت دیوونه میشم .خیلی خود خوری میکنم.
این روزها ب شدت منزوی شدم خیلی زیاد تنها میمونم و دلم نمیخواد برم بیرون در حالی ک قبلا اینطوری نبودم .
مسابقه قبلی ک خیلی بد عمل کردم و نظم نداشتم ،اینبار دلم میخواد این مسابقه فرصتی بشه ک از ده روزه رد بشم و برم سراغ سی روزه
دلم پاکی طولانی مدت میخواد .
(1399 مهر 17، 23:19)یاقوت نوشته است: [ -> ]سلام ساناز جان ،مرسی عزیزم بستنی خیلی خوشمزه ای ب نظر میاد .
من عاشق اینم ک وسط زمستون و وقتی تا زانو برف اومده برم بیرون و بستنی بخورم
----------------
من بد جور سریالی شدم ، راستش تو مرحله ای هستم ک وقتی میرم سراغ فیلم برام مهم نیست .از رو وسوسه هم نمیرم ها این و میدونم.
ی حس بدیه ، ب نظرم ب خاطر استرس و این اتفاقاتیه ک رخ میده و من فرار میکنم و پناه میبرم ب خ ا ک خ ا هم لذتی نداره ،بعدش ب شدت از عصبانیت دیوونه میشم .خیلی خود خوری میکنم.
این روزها ب شدت منزوی شدم خیلی زیاد تنها میمونم و دلم نمیخواد برم بیرون در حالی ک قبلا اینطوری نبودم .
مسابقه قبلی ک خیلی بد عمل کردم و نظم نداشتم ،اینبار دلم میخواد این مسابقه فرصتی بشه ک از ده روزه رد بشم و برم سراغ سی روزه
دلم پاکی طولانی مدت میخواد .
قشنگم
این دفعه از پسش بر میایم
بیا حالا که از رو وسوسه نمیری سراغ فیلم
به جاش یه فیلم معمولی و خنده دار و سانسور شده نگاه میکنم
من با این ترفند کلی تونستم جلوش را بگیرم
منم دلم پاکی طولانی مدت میخواد
از این زندگی الان دیگه خیلی خسته شدم
دعا میکنم دنیا هم یه نمه باهامون راه بیاد تا راحت تر بتونیم به روزای بالا برسیم
فیلم خستم کرده ،دیگه ن تی وی نگاه میکنم ن سریال و این چیزها .فقط ی سریال تو برنامم هست .
کتابم حتی حوصله م نمیکشه .
میدونی ی وقت هایی هست ک آدم انقدر فکرش مشغوله ک حتی کارهایی ک بهش لذت میداد هم دیگه اون اثر قبلی رو نداره و باید اون دغدغه تموم بشه تا ب زندگی برگرده .
برا منم اینطوری شده ،البت نمیتونم منکر این بشم ک بیکاری هایی ک برا خودم درست میکنم هم ب این خ ا شدت میبخشن .
بعد از ظهر ها عقلم از دست میره و ناخوداگله میرم سراغ شکست و حتی نمیام اورژانس .تا این حد مثل حیوون عمل میکنم .
بشر عقل داره من اونم از دست دادم و شدم بنده ی نفسم .سریالی شدن ی همچین مزخرفیه .
انشاالله اینبار میشه .
(1399 مهر 17، 23:46)یاقوت نوشته است: [ -> ]فیلم خستم کرده ،دیگه ن تی وی نگاه میکنم ن سریال و این چیزها .فقط ی سریال تو برنامم هست .
کتابم حتی حوصله م نمیکشه .
میدونی ی وقت هایی هست ک آدم انقدر فکرش مشغوله ک حتی کارهایی ک بهش لذت میداد هم دیگه اون اثر قبلی رو نداره و باید اون دغدغه تموم بشه تا ب زندگی برگرده .
برا منم اینطوری شده ،البت نمیتونم منکر این بشم ک بیکاری هایی ک برا خودم درست میکنم هم ب این خ ا شدت میبخشن .
بعد از ظهر ها عقلم از دست میره و ناخوداگله میرم سراغ شکست و حتی نمیام اورژانس .تا این حد مثل حیوون عمل میکنم .
بشر عقل داره من اونم از دست دادم و شدم بنده ی نفسم .سریالی شدن ی همچین مزخرفیه .
انشاالله اینبار میشه .
انشالله این بار میشه
پس سعی کن تنها نمونی
میدونم تو این وضعیت دوست داری تنها بمونی
ولی اگر دیدی میشه سعی کن پیش یکی دیگه باشی تا چند روز
تا این اوج وسوسه ها یه ذره خاموش بشه
انشالله از پسش بر میای
میگم اول شدین مغرو نشدین ک؟؟؟؟؟
امروز گروه هارو شخم زدم همه انقدر برنامه ریختن برا مسابقه ک من اینطوری شدم
ما این سه هفته رو قراره چیکار کنیم؟
من دلم میخواد تو این سه هفاه کلی پیشرفت کنم .
مثلا خوابم و تنظیم کنم .
با خودم آشتیکنم .
اتلاف وقتم و خیلی کاهش بدم.
برنامه بنویسم .
چند روزه همش میرم رنگی رنگی ی پلنر بخرم هیچکدوم خوشم نمیاد ، دلم ی پلنر خاص میخواد
چقدر من ب لوازم التحریر علاقه دارم خدا میدونه
دلم میخواد نمازم بخونم .
(1399 مهر 18، 1:04)یاقوت نوشته است: [ -> ]میگم اول شدین مغرو نشدین ک؟؟؟؟؟
امروز گروه هارو شخم زدم همه انقدر برنامه ریختن برا مسابقه ک من اینطوری شدم
ما این سه هفته رو قراره چیکار کنیم؟
من دلم میخواد تو این سه هفاه کلی پیشرفت کنم .
مثلا خوابم و تنظیم کنم .
با خودم آشتیکنم .
اتلاف وقتم و خیلی کاهش بدم.
برنامه بنویسم .
چند روزه همش میرم رنگی رنگی ی پلنر بخرم هیچکدوم خوشم نمیاد ، دلم ی پلنر خاص میخواد چقدر من ب لوازم التحریر علاقه دارم خدا میدونه
دلم میخواد نمازم بخونم .
اتفاقا من بیشتر احساس خطر میکنم
برای خودم
چون به سختی تا اینجا اومدم
دفعه قبل ما ورزش را انتخاب کردیم به عنوان فعالیت گروهی
البته بچه ها میزان استفاده مناسب از زمانشون هم تو اعلام وضعیت گفتن
هر کاری بگید این دفعه انجام بدیم
من با همه چی موافق
سلام بچه ها
عصر جمعه اتون بخیر
چطورین؟
شما برای این سه هفته علاوه بر حفظ پاکی چه برنامه های دیگه ای دارید؟
چه تغییراتی میخواید ایجاد کنید؟
سلام : )
من میخوام خوابم و تنظیم کنم.شب ها 12.30 بخوابم صبح 7.30 بیدار ک 8 کارهای روزمرم و شروع کنم.
میخوام نماز بخونم.
کتاب دستمه میخوام تمومش کنم.
تغذیمم باید درست کنم خیلی نامنظم شده و بدجور بهم آسیب میزنه.
خیلی بداخلاق شدم .خیلی خیلی زیاد اعتراض میکنم میخوام تلاش کنم سکوت کنم.
دیگه چیزی ب ذهنم نمیرسه .
من همون ورزش را میخوام داشته باشم برای لحظات اورژانسیم خیلی کمک کرد
راستش اوضاع درس و دانشگاه و رسیدگی به خودمم خوب نیست
حتی حوصلم نیست سر کلاسام برم
ولی جز مسابقه نمیذارمش
فعلا حوصله ندارم
همون پاکی و ورزش
سعی میکنم فردا یه حرکتایی بزنم خدا کنم بشه
این خیلی باحال بود
من دلم میخواد کچل کنم
باور کنین تو ترک خیلی تاثیر داره
من فردا ی عالمه کار دارم
علاوه بر کلاس های خودم باید کلاس های ی نفر دیگه زو هم برم .
میخوام ی دوره ای هم ثبت نام کنم ،کلا باید این سه هفته رو خیلی خوب برم جلو تا از سریالی شدن رها بشم .
امروز رفتم سایت پ و دقیقا داشتم میشکستم ک خدایی شد درو زدن و من رفتم .
دیگه نمیشکنم .
ی کار مشترک انجام بدیم دیگه ،بگین منم تو برنامم داشته باشم .
شادن بانو و سمر کجان؟؟؟
(1399 مهر 18، 23:13)یاقوت نوشته است: [ -> ]من فردا ی عالمه کار دارم
علاوه بر کلاس های خودم باید کلاس های ی نفر دیگه زو هم برم .
میخوام ی دوره ای هم ثبت نام کنم ،کلا باید این سه هفته رو خیلی خوب برم جلو تا از سریالی شدن رها بشم .
امروز رفتم سایت پ و دقیقا داشتم میشکستم ک خدایی شد درو زدن و من رفتم .
دیگه نمیشکنم .
ی کار مشترک انجام بدیم دیگه ،بگین منم تو برنامم داشته باشم .
شادن بانو و سمر کجان؟؟؟
نکن از این کارا
ما قلبمون ضعیفه
تا وقتی کانون هست نرو اونجاها
تازگیا هم که صندلی داغ رفتی
حسابی سرت شلوغ شده
دیگه نرو اونجاها
کار مشترک هم نمیدونم والا
کتاب خوبه؟
ورزش؟
کارتون؟
فیلم؟
قرآن؟
من همینا یادم بود
نقل قول: امروز رفتم سایت پ و دقیقا داشتم میشکستم ک خدایی شد درو زدن و من رفتم .
برای شروع هنوز تصمیم جدی نگرفتی؟