کانون

سلاممممممممممممم 

فاطوش اومد با ۵ روز خوب  
 حالم خیلی نسبت به قبل بهتره و دارم کم کم سر پا  میشم  این روزا  سعی میکنم به خودم بیشتر رسیدگی کنم  بیشتر خودمو دوس داشته باشم  و به خودباوری برسم  تو زندگیم از تنها کسی که شدیدا غافل شدم خودم بودم 

راستی آتریسا جان  منم دقیقا مثل خودتم  
یعنی سریع به خاطر یه حرف ناراحت میشم و خود خوری میکنم 
به نظرتون راه کاری داره ؟

فکر کنم امروز ۲۰روزه شدم 

(1399 آبان 8، 9:50)fatush76 نوشته است: [ -> ]سلاممممممممممممم 

فاطوش اومد با ۵ روز خوب  
 حالم خیلی نسبت به قبل بهتره و دارم کم کم سر پا  میشم  این روزا  سعی میکنم به خودم بیشتر رسیدگی کنم  بیشتر خودمو دوس داشته باشم  و به خودباوری برسم  تو زندگیم از تنها کسی که شدیدا غافل شدم خودم بودم 

راستی آتریسا جان  منم دقیقا مثل خودتم  
یعنی سریع به خاطر یه حرف ناراحت میشم و خود خوری میکنم 
به نظرتون راه کاری داره ؟

سلام فاطوش عزیز : ) 
از آشنایی با شما خوشبختم جانم
منم تازه تازه دارم ب این مورد میرسم. کنکور ، اطرافیانم ، استرسی ک داشتم ، نگرانیم نسبت ب فکر بقیه کلا من و فرسوده کرده بوده.
انقدر رو کنکور و بقیه و استرسم تمرکز کرده بودم ک کلا خودم از یادم رفتم هم جسمی هم روحی . 
تازه دارم ب این چیزها پی میبرم.
من هفته ای ک گذشت خب بقیه ندونسته حرفی گفتن یا آگاهانه حرفی گفتن و ناراحت شدم سعی کردم خوبی هاشون و بحث های خوبمون و یادم بیارم و دلیل بیارم ک ندونسته یاهم این خودخوری و نتونستم تحمل کنم و ریختمش بیرون و دعوا کردم. یادمه جمعه هفته گذشته خیلی گریه کردم و بدون دلیل با همه دعوا کردم.
کلا سعی میکنم زیاد با بقیه بحث نکنم ک بعدش خودخوری نکنم. بیشتر با کسانی ک درکم میکنن حرف میزنم تا اینکه با همه حرف بزنم.
تازگی ها سعی میکنم دیگه پیگیر حال خوب همه نباشم ، یعنی ی جورایی هم خستم هم حوصله ندارم هم مشکلات خودم و اطرافم خیلی تو چشممه 

دیروز داشتم راه میرفتم یکی خیلی بد خورد بهم ی دختر عجق وجقی بود برگشت بهم بپره و عصبانی بشه منم انقدر حواسم ب دوستم بود برگشتم گفتم عزززززززیززز منننن یواااااااش تر  شوکه شد بیچاره
آخه کلمات فارسی و اصلا استفاده نمیکنیم و خب همه تعجب کردن دوستم انقدر خندیده میگه من بودم فحش میدادم عزززیززز من

حاشیه بسه دیگه برم دنبال کارهام 

این روزها همش خودم ب خودم امید میدم خودم خیلی خیلی زیاد با خودم حرف میزنم و دلگرمی میدم ک بیخیال بقیه تو راهت و برو تو میتونی. خیلی نیاز ب یکی دارم ولی تنهام . خواهرم ، برادرم و دیگه فقط شبانه میبینم انقدر درگیر خودشونن ک من از یاد همه رفتم. بیزارم از این حس وابستگی 


پ ن: فاطوش من نمیشناسمت .چرا کم میای؟

بچه ها خیلی خوبه که از خودتون مینویسید .. ادم حس غریبگی نمیکنه 
ممنونم از همه‌تون

شادن خانم جان عاشقتم 
خودت یه روز بهش اضافه کردی 
من گفتم ۴۷ شما گذاشتی ۴۸


من شب های گذشته خیلی درب و داغون بودم
دارم با تمام وجود سعی میکنم + فکر کنم
به سمت هر چی خوشی هست برم
دوست میدارم حرف بزنم ولی نمیتونم 
دلم میخواد گریه کنم ولی بازم نمیتونم
همه ی این نمیتونم ها شده یه اخم اومده رو صورتم
دیگه دوست ندارم کسی نگاهم کنه
دوست ندارم خودمم، خودمو نگاه کنم
من شکست های آخرم همشون شب دیر وقت بوده
برای همین اون ساعتا احتمال شکستم زیاد میشه
دیشب همون ساعتا دیدم نمیشه 
پاشدم راه رفتم تو اتاق
دیدم هر بار میام و میرم یه بار خودمو تو آینه میبینم 
یک عدد لباس برداشتم انداختم جلو آینه که خودمو نبینم

در هنگام راه رفتن با دستام چند حرکت نرمشی نیز رفتم
همیشه ۵ دقیقه که ورزش میکردم بس بود ولی دیشب خیلی بیشتر طول کشید

نمیدونم چرا اینا را گفتم 
ولی دیگه گفتم
دوست دارم یاد بگیرم سکوت کنم
اگر کم حرف میزنم برای اینه 
وگرنه خیلی دوستون دارم
خیلی خوشحالم که اینجا بین شما هستم

مراقب پاکی ها باشید
پاکی من به پاکی تک تکتون وابسته است 
اینو جدی میگم 
به خودم بارها میگم خجالت بکش 
تو که دلت نمیخواد اولین نفری باشی که این پاکی دست جمعی را میخواد خراب کنه
مقاومت کن


یه چی دیگه هم بگم
دیشب فهمیدم این بد اخلاقی و اینکه هیچ کسی را دوست ندارم حتی خودم را (البته کانونی ها را واقعا دوست دارم منظورم تو دنیای واقعی بود)
همش به خاطر اعتیادی هست که دارم
امیدوارم درست بشه 
چون اینا خیلی اذیتم میکنن


ببخشید خیلی شد 
دوستون دارم

اینم برای آتریسا   تا باهام آشتی بشه
من این گل را دوست دارم 
وقتی ازش استفاده میکنم که دیگه خیلی مهم باشه

بازم میگم خیلی دوستون دارم 

من پیشواز رفتم برات ساناز

دخترااا بیاین ببینم چه خبرااا؟

مرسی عزیز 

خبر اینکه یاقوت پروفایل اش را بست
بعدازظهری هم اورژانسی بود 
ولی دیگه هیچ خبری ازش یافت نشده

عه چرااا؟
قرار بود هروقت اورژانسی شدیم بیایم تو گروه حتما بگیم 
امیدوارم خوب باشه حالش و بسلامت گذر کرده باشه

سلام عزیزم
من هم پاکم ،فکر کنم میشه یک هفته،
وای امروز تست کرونا رئیسم مثبت شده، من استرس دارم

ان‌شاالله بلا به دوره تولدجون

(1399 آبان 8، 20:58)شادن نوشته است: [ -> ]عه چرااا؟
قرار بود هروقت اورژانسی شدیم بیایم تو گروه حتما بگیم 
امیدوارم خوب باشه حالش و بسلامت گذر کرده باشه

هم تو گروه هم تو اورژانس ارسال کردم و بعد پاک کردم ،ماه هاست ک دیگه کانون تو زمینه ترک و اورژانس کمکم نمیکنه .
و دیگه کمکی هم نمیخوام،این چندمین بار بود ک ب شدت حالم بد شد و واقعا دیگه تحمل این ناراحتی و ندارم .
چندبن نفر آنلاین اما هیچ ،صفر: )
بیخیال .
یاقوت /هفته سوم /سبز

(1399 آبان 8، 22:52)یاقوت نوشته است: [ -> ]

(1399 آبان 8، 20:58)شادن نوشته است: [ -> ]عه چرااا؟
قرار بود هروقت اورژانسی شدیم بیایم تو گروه حتما بگیم 
امیدوارم خوب باشه حالش و بسلامت گذر کرده باشه

هم تو گروه هم تو اورژانس ارسال کردم و بعد پاک کردم ،ماه هاست ک دیگه کانون تو زمینه ترک و اورژانس کمکم نمیکنه .
و دیگه کمکی هم نمیخوام،این چندمین بار بود ک ب شدت حالم بد شد و واقعا دیگه تحمل این ناراحتی و ندارم .
چندبن نفر آنلاین اما هیچ ،صفر: )
بیخیال .
یاقوت /هفته سوم /سبز

من بعدش اومدم اورژانس
ولی فکر کنم رفتی
شاید ما بلد نیستیم 
بگو چه کنیم که کمک باشیم
چه کنیم حالت خوب بشه




میخوای درد ودل کن همینجا
حداقلش میتونیم شنونده باشیم

ساناز جان یعنی نمی خوای ستاره اولت رو الان بگیری؟

مرسی ساناز جان،مهم نیست .

بیخیال .

(1399 آبان 8، 23:18)Queen نوشته است: [ -> ]ساناز جان یعنی نمی خوای ستاره اولت رو الان بگیری؟

نمیدونم
اول روز فکر کردم به 60 روز میرسم 
ولی الان نه
خیلی فشار روم هست
هرکاری صلاحه خودتون انجام بدین کویین جان
من اصلا نمیدونم 

(1399 آبان 8، 23:22)یاقوت نوشته است: [ -> ]مرسی ساناز جان،مهم نیست .

بیخیال .

امیدوارم زود زود حالت خوب بشه عزیز