واقعا خیلی سخته که اینهمه کتاب عوض کنی من که فقط میخوام فارسی رو عوض کنم کلی این دست اون دست میکنم
من چون فقط ریحان و گاهی تره میخورم فقط اینا رو میشناسم
من یک ضد میوه و سبزیجاتم
آره خیلی سخت شد ،همه تعجب کردن ولی خدارو شکر یچند تا غریبه کمک کردن
دوتاشم فردا میاد ،مبتکران بهمن بازرگانی ی پایه ۲۰۰ تومه من دوتا پایه رو ۱۰۰خریدم
کل کلاس هاشم رایگان پیدا کردم .
کلا من عاشق این بشرم انقدر ک خوب متوجه حرف هاش میشم
شادن بانو رفت ،کویین نیست ،بقیه هم نیستن .
دختر پاکم انشالله ک نمیره .
من تا ۱۱هستم بعدش باید برم
این روزها چشمام خیلی درد میکنن ، اصلا نمیتونم گوشی و ب خصوص لپ تاب و نگاه کنم و متن بخونم .بیشتر آهنگگوش میدم .
سانازی؟بیا ی چیزی بگو ،تو همیشه ی چیزی پیدا میکنی ،تو شروع کن ماهم ببینیم چ ب ذهنمون میرسه .
من کلا از بقیه گروه هاهم خبر ندارم .
فقط خیلی خوشم اومد مهری تو آسمان تجربیات و فرستاده بود .اگر وقت کردین بفرستین همه مون نظرمون و بگیم .خیلی خوبه
منم برسم فردا میفرستم .
ی کم فکر کنم ببینم چ ب ذهنم میرسه
بدون آمادگی اومدم
ساناز سرو و طوفان هر دوروز چندبار دورهمی دارن ازشون تقلب کنیم
انقدر زیاد پست میزنن دیگه من اصلا نمیرسم ب گروه های دیگه
میشه مثلا چند تا پیجی که وقتی میرید اینستا اول اونا رو نگاه میکنید بگید
(1399 آبان 28، 22:39)یاقوت نوشته است: [ -> ]ساناز سرو و طوفان هر دوروز چندبار دورهمی دارن ازشون تقلب کنیم
انقدر زیاد پست میزنن دیگه من اصلا نمیرسم ب گروه های دیگه
آره ماشالله خیلی صحبت میکنن
من اوایل خیلی میرفتم اون طرفا
دیگه حوصلم سر رفت انقدر حرف زدن
دیگه نرفتم
میگم میخوای موضوع نگیم
تو که 11 داری میری
شادن و کویین هم نیستن
میمونه من و سمر
که مطمئنم سمر زودتر از من صحنه را ترک میکنه
والا موضوع ندارم
سرم درد میکنه کاری به کاریش ندارم خیلی اذیتش نمیکنم
نقل قول:
یعنی من عاشق دورهمیمونم ، فقط گوشیو نگاه میکنم میخندم
خب خداروشکر
نقل قول: امتحانت و دادی؟
سمینارت چ شد؟
نه سمینار هفته دیگه پنج شنبه است
امتحانمم دادم
پنج شنبه بیاد بره راحت بشیم
نقل قول: امشب فکر کردم بقیه هم مثل کویین و شادن بانو میان ولی نیومدن،انشالله ک حالشون خوبه .
بذارین من برم ی تقلبی بکنم بیام بگم در موردش حرف بزنیم
شادن بانو نمیدونم چرا نیومد
خودش گفت بیایم
امیدوارم خبرای خوب خوب باشه
خدا انصافتون بده
رفتم سرو ،بحثش انقدر سنگین و مذهبی بود ذهنم قفل کرد.
اومدم طوفان انقدر همه مرحله نوشته بودن گم شدم .
تهش پناه بردم ب باران ساکت و امن خودمون
بیاین بحث بگم : بحث امشب چطوری ورودی های ذهنمون و کنترل کنیم؟ اگر صحنه یا فکر بدی ب ذهنمون اومد چطور مدیریت کنیم؟
فی البداهه اومد ب ذهنم
خیلی هم بحثعالی و خوبیه ، میشه در موردش فکر کرد و نوشت و حتی جزئی تر نوشت
هیی من تو صف لبو بودم دیر رسیدم
من فقط یه دونه دوست دارم که چون پیج هر دومون فیکه استوری نمیذاریم
چه پیجایی
من فقط پیج هایی که طنز باشن فالو میکنم و تو اکسپلورر هم فقط پیج تیستر ها و آشپزی