سلام،
معذرت میخوام . تقصیر من بود ک نشد گروه اول بشه.
خیلی خیلی شرمندم ، واقعا هیچی ندارم بگم.
ببخشید : )
(1399 آذر 9، 19:37)یاقوت نوشته است: [ -> ]سلام،
معذرت میخوام . تقصیر من بود ک نشد گروه اول بشه.
خیلی خیلی شرمندم ، واقعا هیچی ندارم بگم.
ببخشید : )
دقیقا برای چی شرمنده ای
نشد که نشد فدای سرت
دفعه بعدی پر قدرت میریم جلو
دیگه اینجوری نگو
تو خود خودت برای ما مهم تری
اصلا تصمیم ندارم شرکت کنم دور بعدی.
زحمات 3نفرو تباه کردم. خیلی ناراحت شدم.
بیخیال انشالله دور بعدی باران اوله.
من ی مدت باید ب خودم برسم ببینم مشکلم کجاست .
درستش میکنم.
خوب شدی تو؟اورژانسی بودی؟
چ خبر ؟
(1399 آذر 9، 20:38)یاقوت نوشته است: [ -> ]اصلا تصمیم ندارم شرکت کنم دور بعدی.
زحمات 3نفرو تباه کردم. خیلی ناراحت شدم.
بیخیال انشالله دور بعدی باران اوله.
من ی مدت باید ب خودم برسم ببینم مشکلم کجاست .
درستش میکنم.
خوب شدی تو؟اورژانسی بودی؟
چ خبر ؟
دستم به دامن حامی کویین
فقط اگر اون بتونه راضیت کنه
کاش واقعا باور کنی برای من یکی که اصلا قهرمان شدن مهم نبود
اصلا هم ناراحت نشدم که اول نشدیم
منم خوب شدنی نیستم
اورژانسی شدنم واسه ناراحتی و بغض و حس و حال غم بود
که یه چند روزیه هست .
یه چند روز دیگه هم میمونه احتمالا
تا این حس و حال ها باشه اوضاع همینه
تو خوبی؟تو هم حال خوبی نداشتی
اوضاع خوبه الان؟
نقل قول: منم خوب شدنی نیستم
اورژانسی شدنم واسه ناراحتی و بغض و حس و حال غم بود
که یه چند روزیه هست .
یه چند روز دیگه هم میمونه احتمالا
تا این حس و حال ها باشه اوضاع همینه
تو خوبی؟تو هم حال خوبی نداشتی
اوضاع خوبه الان؟
چرا؟ چرا غم؟ناراحتی؟چیزی شده؟
نذار بمونه . اینطوری خوب نیست.
منم الان میرم ی لیوان چایی داغ با خرما بیارم برا خودم بعدم بیخیال همه چ ب کارهام برسم.
گاهی وقت ها ن تو کانون میتونم بمونم ن تو واقعیت ایطور مواقع میرم کتاب میخونم.
تازگی ها ب شدت چشمم درد میکنه . جوری ک سردردم میشم . عینکی نشم خوبه . میخوام برم دکتر نمیشه.
(1399 آذر 9، 21:18)یاقوت نوشته است: [ -> ]نقل قول: منم خوب شدنی نیستم
اورژانسی شدنم واسه ناراحتی و بغض و حس و حال غم بود
که یه چند روزیه هست .
یه چند روز دیگه هم میمونه احتمالا
تا این حس و حال ها باشه اوضاع همینه
تو خوبی؟تو هم حال خوبی نداشتی
اوضاع خوبه الان؟
چرا؟ چرا غم؟ناراحتی؟چیزی شده؟
نذار بمونه . اینطوری خوب نیست.
منم الان میرم ی لیوان چایی داغ با خرما بیارم برا خودم بعدم بیخیال همه چ ب کارهام برسم.
گاهی وقت ها ن تو کانون میتونم بمونم ن تو واقعیت ایطور مواقع میرم کتاب میخونم.
تازگی ها ب شدت چشمم درد میکنه . جوری ک سردردم میشم . عینکی نشم خوبه . میخوام برم دکتر نمیشه.
به نوری که باهاش کتاب میخوانی حواست باشه
درست میشه همه چی
سلام عزیزانم
حال و احوالتون چطوره؟ خوبین شکرخدا؟ بیاین ببینم در چه حالین دخترا؟
گزارش امروز:
دیشب دوست محترمی تا ۴ صبح نذاشت ما بخوابیم
نماز صبحم قضا شد
کلا تا ۷ بیشتر نتونستم بخوابم پاشدم صبحونه درست کردم و میخواستم رو پروژه جدیدم کار کنم
که هی فس فس کردم و با رادیو آوا و شبکه نمایش خودمو سرگرم کردم و بعدشم ی دوش گرفتم و کمد لباسهامو مرتب کردم و بالاخره روسریامو دسته بندی و مرتب کردم
قبل کلاسم میخواستم ی ساعت بخوابم ک نشد ..
رفتم سرکلاس تا ۶ و بعدش اومدم کانون گزارش تالار رو نوشتم و شام درست کردم نمازمو خوندم قضای صبحمم خوندم و چندصفحه قرآن روزانمو خوندم و الاننم دارم سریال شبکه یکمیبینم
بسم الله
شادن/ ۱۶ شهریور/ با لطف خداوند کریم شروع ۹۱مین روز عالی
۳ ماه پاکی خیلی خیلی مبارک باشه قهرماااااااان
تبریکات خیلی خیلی ویژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژه
فدایی داری ساناز جووون ..شمارش معکوس برای ۱۰۰ روزگیم شروع شده
(1399 آذر 12، 7:49)شادن نوشته است: [ -> ]بسم الله
شادن/ ۱۶ شهریور/ با لطف خداوند کریم شروع ۹۱مین روز عالی
مبارک باشه عزیزم
وای ینی میشه یه روزی منم نود روزه بشم؟؟؟؟
بیایین خبر دارم در حد عالی بیست روزه شدنم مبارکاااااا
Raha99
22آبان
20روز خوووووب
(1399 آذر 9، 20:38)یاقوت نوشته است: [ -> ]اصلا تصمیم ندارم شرکت کنم دور بعدی.
زحمات 3نفرو تباه کردم. خیلی ناراحت شدم.
بیخیال انشالله دور بعدی باران اوله.
من ی مدت باید ب خودم برسم ببینم مشکلم کجاست .
درستش میکنم.
خوب شدی تو؟اورژانسی بودی؟
چ خبر ؟
سلام یاقوت جونم نبینم ناراحتیتو
یه دوستی داشتم که میگفت زندگی کردن و شکرگزار بودن بیشتر از مرگ یا گلایه کردن جرات میخواد، تو دختر باهوشی هستی و مطمینم همه چیز رو خودت درست میکنی
مواظب خودت باش
واقعیتش من خودم خیلی انرژی مثبتم همیشه نیمه پر لیوانو میبینم،اما دیروز واقعا تا مرز تاریکی مطلق تو زندگیم رفتم و برگشتم،کاش خدا نور رحمتش رو به هممون بتابونه