نقل قول: سوال خوب بعدی،
کجاهاست که اهمیت خودشناسی خودشو نشون میده؟
هر کی بنویسه.
اگه لیست هم بنویسید که چه بهتر.
یادآوری: بچه ها، مهم فکر کردنه. این نظر پرسیدن برای به کار افتادن فکرمونه.
هر چیزی بعد فکر کردن و جمع بندی دستتون اومد اینجا بنویسین. اوکی؟
در هر مرحله زندگیمون این خودشناسی دست ما رو میگیره
تا وقتی ک ما وجود خودمون رو به رسمیت نشناسیم، ندونیم در کجای این کره خاکی قرار گرفتیم؟
کی هستیم؟
از کجا اومدیم؟
برای چی اومدیم؟
کجا میریم؟
رسالتمون چیه؟
به چه امیدی زندگی کنیم؟ اگر ما خودمون رو نشناسیم با حیوان تفاوتی نخواهیم داشت، از این لحاظ ک میخوریم میخوابیم، و صرفا در حال تامین مایحتاج بقیه یا خودمون هستیم
اصلا برای تامین مایحتاج هم نیاز به خودشناسی داریم...
اگر من ندونم در چه زمینه ای بهتر فعالیت میکنم ممکنه وارد حیطه ای بشم ک براش ساخته نشدم
حفظ بقا به خطر میافته
شما در نظر بگیر اگر انسان های اولیه حد توان خودشون رو در نظر نمیگرفتن و با هر حیوانی گلاویز میشدن، چند درصد احتمال زنده موندنشون وجود داشت؟
از پیش پا افتاده ترین، بخش های زندگی ما شروع میشه و کلش رو در بر میگیره
.
.
.
به قول
انیشتین:
هر کسی یک نابغه است. ولی اگر یک ماهی را از روی تواناییاش در بالا رفتن از درخت قضاوت کنی، آن ماهی تمام عمرش را با این باور زندگی خواهد کرد که یک احمق است.
این جمله در خودشناسی ما ادمها هم ،به شدت تاثیر داره
هر چه قدر درک ما از خودمون درست تر باشه، انتظاراتی ک از خودمون خواهیم داشت معقول تر میشه
با تایید ، یا تکذیب دیگران به هم نمیریزیم
اگر با خودشناسی مسیری رو انتخاب کنیم، ثابت قدم تر خواهیم موند
هر چه قدر معرفت بیشتر باشه، ثبات بیشتر میشه
هر چه من ارزشهای خودم رو بهتر بشناسم ، و روشون عمیق بشم کمتر مورد هجمه قرار میگیرم یا دچار شک میشم
هر چه قدر مهارتهامو بشناسم، بهتر میفهمم برای چه کاری ساخته شدم
مثال:
من میدونم ک فرد ماجراجویی هستم، حالا از من توقع داشته باشین ک برم و کارمند بشم
نتیجه ای جز تباه شدن، افسردگی و روزمرگی برای من نخواهد داشت
دیگه پدر و مادر، کل جد و ابادم اصرار کنند بهم من میدونم ک در چه رشته ای موفق هستم
و همین خودشناسی زمینه ای میشه برای خداشناسی
درک بهتر حقیقت این جهان
این "من" ک داره زندگی میکنه، توی یه اجتماعی قرار گرفته
تا ندونه ک کی هست؟ نمیدونه ک چه طور با هر جز از این جهان هستی ارتباط برقرار کنه
چه وظیفه ای داره، و چه حقوقی داره؟
هر چه قدر من با خودم در تعادل باشم، از درون غنی باشم
با تلاطم های دنیای بیرون کمتر براشفته میشم
حتی اگر توانایی یه سری کارها رو نداشته باشم
میتونم پیش بینی و اهداف درست تری داشته باشم برای ایندم
مثلا
من میدونم ک نمیتونم توی خیابون زندگی کنم، از سرما و گرما باید خودم رو حفظ کنم
شناخت این نیاز، مساویه با ساختن خونه و سرپناه، لباس درست کردن برای خودم
اینها ک بخش های غریزی هم هست
شما اینو بیار تو بعد خوداگاه
توی انتخاب رشته، چرا انقدر بچه های نوجوون ما سر انتخاب رشته شک و دو دلی دارن؟
توی انتخاب شغل
در انتخاب دوست همسفر ، همسر در اینده:
اینکه با تیپ و ویژگیهای من چه ادمی مناسب تره به من کمک کنه ، یا همراهم باشه
حتی برای تربیت نسل اینده هم این موضوع مهمه
هر چه قدر ما از خودمون به درک برسیم، نسل های بعد از ما هم بیشتر میتونند پیشرفت کنند، مسیر خودشناسی براشون هموارتر میشه
باعث میشه چیزی به خودشون بدهکار نباشن
حالا
اگر از این ویژگی غافل بشیم ...
چه نتایجی خواهد داشت؟
اول از همه ارزش درونی و وجودی خودمون رو نمیتونیم درک کنیم
ممکنه به دیگران باج بدیم
ممکنه به پوچی برسیم
برای چی زندگی کنم؟
اصلا من کی هستم ک بودن یا نبودنم تاثیری در جهان داشته باشه؟
جمله هایی ک بیشتر اوغات میشنویم..
من به درد نمیخورم...
اصلا شانس ندارم
دست و پا چلوفتیم..(ناشی از قرار کرفتن در مسیر نامناسب)
یعنی عدم خوداگاهی و خود شناسی دقیقاااا عزت نفس هر ادمی رو نشونه میگیره
و این همون چیزیه ک اگر نباشه
اون انسان رو به هر راهی میکشونه
میتونه بزه کاری اجتماعی باشه ...
آب ک از سر گذشت چه یک وجب، چه صد وجب
دیگه خودش رو نادیده میگیره
اعتیاد به مواد مخدر ، الکل...
سرگرم شدنمون به کار های باطل ...
وقت گذرونی هایی ک چیزی بهمون اضافه نمیکنه
اسیب زدن به خودمون و دیگران
همین خ.ا
در صورتی ک اگر من خودم رو بشناسم ، میتونم خودم رو حفظ کنم
شاید نتونم اتفاقات طبیعی رو مدیریت کنم
شاید همیشه خوشحال نباشم
اما میتونم حداقل خودم شان خودم رو بشناسم، خودم خودم رو در ورطه هلاکت نندازم
و این به نظرم میتونه عامل رسیدن به سعادت باشه
پ.ن: در ضمن خوندن متن توجه کنین، ما باید معنی سعادت ، معنی هلاکت رو برای خودمون تعریف کرده باشیم
ممکنه کسی دزدی از مردم و خوردن از نون بقیه رو جوری سعادت بدونه، ممکنه بالاترین حد سعادت رو جمع شدن با دوستان و خوشگذرونی بدونه
خودشناسی همونیه ک به ما دید درست میده
برامون واضح میکنه ک اقا بالاخره اوج سعادت یک ادم، پریدن با ادمای مشهور یا پوشیدن برند خاصه
یا نه حقیقت بالاتری هم وجود داره؟ یه چیزی بالاتر از سرگرمی
و ظواهر ، یا حتی علم مهارت در رشته من
خودشناسی دقیقا باطن شناسیه، ارزش شناسی، حقیقت شناسیه محضه
و مهم تر از همه
در این مسیر
نباید خودمونو گول بزنیم
خودشناسی صرفا با شناختن خودمون مسیر نمیشه، یه جاهایی نیاز به جامعه شناسی هست، خداشناسی هست، هستی شناسی هست
چون "من" با همه اینا در ارتباط هستم
نمیتونیم عوامل رو حذف کنیم، یا بگیم معنویات روی من تاثیر نداره، اجتماع یا صحبتهای پدر مادرم روی من تاثیر نداره
درواقع نمیشه به شکل محض برسیش کرد
برای همین ما در همه مراحل زندگیمون نیاز به مرور کردن خودمون، علایقمون محیط پیرامونمون داریم
اصلی ترین راه خود شناسی هم تفکره
باید فکر کردن رو یاد بگیریم
ممنون از وقتی ک گذاشتین