کانون

نسخه‌ی کامل: مسابقه پاکی محرم (سرپرست: ایرانا - Amirali.d)
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
سلام
ببخشید دیر رسیدم ولی حالم خوبه نگرانم نباشینKhansariha (18)

لبیـــــــــک یـــــــــا حسیـــــــــن
سلام

لبیک یا حسین علیه السلام
لبيك يا حسين
لبيك يا حسين
لبیـــــــــــک یا حسیـــــــــــــــــن
سلام،

عزاداري هاتون قبول باشه،

منم هستم،
535353535353
سلام
 لبیک یا حسین
لبیکـــــــــــــــــــ یا حسین
[تصویر:  b00000047.jpg]
لبیک یا حسین بن علی (ع)
لبیک یا حسین بن علی (ع)
لبیک یا حسین بن علی (ع)
لبیک یا حسین بن علی (ع)
لبیک یا حسین بن علی (ع)
لبیک یا حسین(ع)1
لبیکـــــــــــــــــــ یا حسین 317
.

ناگهان قلب حرم وا شد و یک مرد جوان 

مثل تیری که رها می شود از دست کمان 

خسته از ماندن و آماده ی رفتن شده بود

بعد یک عمر رها از قفس تن شده بود 

مست از کام پدر بود و لبش سوخته بود 

مست می آمد و رخساره برافروخته بود 

روح او از همه دل کنده، به او دل بسته 

بر تنش دست یدالله حمایل بسته 

بی خود از خود، به خدا با دل و جان می آمد 

زیر شمشیر غمش رقص کنان می آمد 

یا علی گفت که بر پا بکند محشر را 

آمده باز هم از جا بکند خیبر را 

آمد، آمد به تماشا بکشد دیدن را 

معنی جمله ی در پوست نگنجیدن را 

بی امان دور خدا مرد جوان می چرخید 

زیر پایش همه ی کون و مکان می چرخید

بارها از دل شب یک تنه بیرون آمد 

رفت از میسره از میمنه بیرون آمد 

آن طرف محو تماشای علی حضرت ماه 

گفت: لا حول و لا قوّة الّا بالله

مست از کام پدر، زاده ی لیلا، مجنون 

به تماشای جنونش همه دنیا مجنون 

آه در مثنوی ام آینه حیرت زده است 

بیت در بیت خدا واژه به وجد آمده است 

رفتی از خویش، که از خویش به وحدت برسی

پسرم! چند قدم مانده به بعثت برسی

نفس نیزه و شمشیر و سپر بند آمد 

به تماشای نبرد تو خداوند آمد 

با همان حکم که قرآنِ خدا جان من است 

آیه در آیه رجزهای تو قرآن من است 

ناگهان گرد و غبار خطر آرام نشست 

دیدمت خرّم و خندان، قدحِ باده به دست 

آه آئینه در آئینه عجب تصویری

داری از دست خودت جام بلا می گیری

زخم ها با تو چه کردند؟ جوان تر شده ای 

به خدا بیشتر از پیش پیمبر شده ای 

پدرت آمده در سینه تلاطم دارد

از لبت خواهش یک جرعه تبسم دارد

غرق خون هستی و برخواسته آه از بابا

آه لب واکن و انگور بخواه از بابا

گوش کن خواهرم از سمت حرم می آید 

با فغان پسرم وا پسرم می آید

باز هم عطر گل یاس به گیسو داری 

ولی این بار چرا دست به پهلو داری؟

کربلا کوچه ندارد همه جایش دشت است 

یاس در یاس، مگر مادر من برگشته است؟

مثل آئینه ی در خاک مکدر شده ای

چشم من تار شده یا تو مکدر شده ای؟

من تو را در همه ی کرب و بلا می بینم 

هر کجا می نگرم جسم تو را می بینم

ارباً اربا شده چون برگ خزان می ریزی

کاش می شد که تو با معجزه ای برخیزی

مانده ام خیره به جسمت که چه راهی دارم 

باید انگار تو را بین عبا بگذارم 

باید انگار تو را بین عبایم ببرم 

تا که شش گوشه شود با تو ضریحم، پسرم ... 


( سید حمیدرضا برقعی )



یا حسین ... 




53
سلام

لبیک یا حسین [تصویر:  8.gif]
لبیک
یا حسین(ع)
لیبک یا حسین