کانون

نسخه‌ی کامل: موضوعات پراکنده روان شناسی پیرامون خودارضایی
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
بنام خدا

و سلام


clapping

مباجث کمک کننده در ترک خودارضایی و موضوعات پراکنده روان شناسی را در این انجمن بیان کنید.
clapping

[تصویر:  left-brain-right-brain.jpg]



-------------------------------------------------------------------------------
برای شروع مقاله زیر به نظرم جالب اومد.
میتونید یکی از اهداف مهم زندگیتون رو ترک خود ارضایی بزارین تو سال جدید

این مقاله عینا از سایت روانیار برداشته شده:

ایده‌های زیر می‌تواند به برآورده شدن «هدف‌های سال نو» شما کمک کند:

یادتان باشد که این یک فرایند است: انتظار داشته باشید که گام به گام به هدف نزدیک شوید. بدینترتیب اگر نتیجه مطلوب فوراً به دست نیامد، دلسرد نمی‌شوید.
یک برنامه تدریجی برای خود در نظر بگیرید: در هدف‌گذاری برای یک رفتار جدید، برنامه‌ای تدریجی در نظر بگیرید. برای مثال، به جای این که بگوئید «من هر روز به باشگاه ورزشی خواهم رفت»، ابتدا طوری برنامه‌ریزی کنید که مثلاً هر چهارشنبه به آنجا بروید و سپس به تدریج بر تعداد روزها بیافزائید.

موفقیت را در دسترس خود قرار دهید: از ابتدا هدف‌های کوچک و دست‌یافتنی برای خودتان قرار دهید و پس از تکمیل هر مرحله، هدف بعدی را کمی دورتر در نظر بگیرید. به این ترتیب، شما ضمن این که به تدریج به سمت هدف نهایی حرکت خواهید کرد به «موفقیت‌های» زیادی در طول راه دست خواهید یافت. بسیاری از مردم انتظار دارند که یک شبه به هدف نهایی دست یابند و چون معمولاً این کار امکان پذیر نیست پس از مدتی، احساس شکست و ناکامی به سراغشان می‌آید.
همت بلند دار كه مردان روزگار از همت بلند به جايي رسيده اند


به اين نكته تاريخي توجه كنيد : از ابوالحجاج كه استادي عارف و آگاه بود پرسيدند شما شاگرد كدام استاد بوده ايد ؟ ابواحجاج گفت : استاد من جعل است ( حشره سياهي است كه مانند سوسك مي پرد )

اطرافيان گمان كردند شوخي مي كند . ابولحجاج تا متوجه شد كه آنان فكر كرده اند او شوخي كرده ، فوري گفت : نه واقعا چنين است ، چون من شبي مشغول مطالعه بودم ناگهان متوجه شدم كه اين حشره مي خواهد از پايه ي چراغ بالا برود ، چون پايه چراغ صاف بود پايش مي لغزيد و به زمين مي افتاد ، شمردم 70 مرتبه تا نصف پايه بالا رفت دوباره به زمين افتاد تا اينکه براي وضو بيرون رفتم ، وقتي برگشتم ديدم بالاخره خود را کنار فتيله چراغ رسانده ، آن گاه از کوشش و پايداري اين حشره درسي را که بايد بگيرم گرفتم .
به نظر هابرماس اينكه اختيار وقدرت تصميم گيري آزادانه وجود ندارد و آنچه ما انجام مي دهيم زاييده فعاليت نورن ها و سيناپس هاي مغزي است، بي جاست.

وي مي گويد: "اگر اينگونه باشد هيچ جايي براي قدرت استدلال باقي نمي ماند، در نتيجه از اين به بعد كسي مسوول اعمالش نيست. مثلا نيازي نيست از يك قاتل پرسيد به چه علت آدم كشتي؟ چون مدل ساختمان مغزي اش اينگونه عمل مي كند !


احساس پرواز كنيد

در جايى قرار بگيريد كه سكوت و آرامش دارد. براى دقايقى تصور كنيد پرنده اى هستيد كه در آسمان لايتناهى در حال پرواز است. همانگونه كه ابرها در آسمان حركت مى كنند، سعى كنيد مشكلات را از جلوى چشمانتان عبور دهيد. اين روش به شما ياد مى دهد كه به خاطر بياوريد مشكلات قابل عبور و گذر هستند و هميشه در كنار ما نخواهند ماند.


خدا را سپاس بگوييد

به ياد سه موفقيت آخرتان بيفتيد و با سپاسگزارى و شكرگزارى از خداوند و كشيدن يك نفس عميق، انرژى بيشتري ذخيره كنيد.


به عكس هاى قديمى نگاه كنيد

آلبوم هايتان را ورق بزنيد و به عكس دوستان و اقوام نگاه كنيد. با ديدن آنچه كه در گذشته بوده و خاطرات سال هاى قبل لبخندى روى لب هاى شما خواهد نشست و احساس خوبى در وجودتان برپا خواهد شد.

همه ی این کارها رو انجام میدیم تا انشاءا... روحیمون بهتر بشه و بهتر از پسش بر بیایم .Shy
اگه جزو کسانی هستید که هنوز سر درگمید که خودارضایی رو باید بزارین کنار یا نه ؟ اگه جزو کسانی هستید که انگیزه یا اراده کافی رو ندارید > این مقاله میتونه از نظر روانشناسی خیلی بهتون کمک کنه.
در واقع این 6 مرحله برای ترک هر کاری لازم هستش از جمله خودارضایی :


مدل مراحل تغییر
این مدل شامل 6 مرحله به شرح زیر است:

مرحله 1 – قبل از قصد کردن


نخستین مرحله از تغییر، مرحله قبل از قصد کردن یا در فکر تغییر بودن است. مردم در خلال این مرحله، انجام تغییر را در نظر نمی‌گیرند. آن‌ها معمولاً در این مرحله «در حال انکار» قرار دارند و ادعا می‌کنند که رفتارشان مشکلی به وجود نمی‌آورد. اگر شما در این مرحله قرار دارید، ممکن است نوعی حس پذیرش وضعیت فعلی را داشته باشید یا معتقد باشید که روی رفتارتان کنترلی ندارید. در برخی موارد، کسانی که در این مرحله قراردارند یا درک نمی‌کنند که رفتارشان زیانمند است و یا آگاهی کافی درباره پیامدهای اعمالشان ندارند.

اگر شما در این مرحله قرار دارید، چند سوال از خود بپرسید: آیا تا به حال سعی کرده‌اید این رفتار را تغییر دهید؟ چگونه تشخیص می‌دهید که مشکلی دارید؟ چه اتفاقی باید برایتان بیافتد تا متوجه شوید که رفتارتان مشکل‌زاست.

مرحله 2- قصد کردن


افراد در خلال این مرحله، بیشتر و بیشتر از مزایای بالقوه انجام تغییر آگاه می‌گردند امّا هزینه‌هایی که برای این کار باید بپردازند نیز بیشتر و بیشتر خودنمایی می‌کنند. این تناقض یک تردید قوی نسبت به تغییر به وجود می‌آورد. به دلیل این عدم اطمینان، مرحله قصد کردن برای انجام تغییر ممکن است ماه‌ها یا حتی سال‌ها به طول بیانجامد. در واقع، بسیاری از مردم هیچگاه از این مرحله عبور نمی‌کنند. شما ممکن است در این مرحله، به تغییر به صورت فرایند رها کردن یک چیز نگاه کنید نه به عنوان وسیله‌ای برای به‌دست آوردن مزایای جسمی، ذهنی یا عاطفی.

اگر شما در این مرحله قرار دارید، چند سوال مهم وجود دارد که باید از خود بپرسید: چرا می‌خواهید تغییر کنید؟ آیا چیزی وجود دارد که شما را از تغییر باز دارد؟ چه چیزهایی می‌تواند به شما در انجام این تغییر کمک کند؟

مرحله 3- آمادگی


شما در خلال این مرحله، ممکن است تغییرات کوچکی را انجام دهید تا برای تغییر بزرگتری در زندگی خود آمادگی پیدا کنید. برای مثال، اگر هدف شما کاهش وزن باشد، ممکن است ابتدا به سمت استفاده از غذاهای کم‌چرب روی بیاورید. و یا اگر هدفتان ترک سیگار است، ممکن است ابتدا نوع سیگارتان را عوض کنید یا هر روز سیگار کمتری بکشید. شما می توانید به اقدام مستقیم نیز روی آورید مثل مشاوره با روان درمانگر، پیوستن به یک باشگاه سلامتی و یا مطالعه کتاب‌های خودیاری.

اگر شما در این مرحله قرار دارید، چندگام وجود دارد که می‌تواند شانس شما را برای انجام موفقیت‌آمیز یک تغییر پایدار بیشتر کند. هر چقدر می‌توانید درباره راه‌های تغییر رفتارتان اطلاعات جمع آوری کنید. لیستی از اظهارات و گفته‌های برانگیزاننده تهیه کنید و هدف‌هایتان را روی کاغذ بنویسید. به جستجوی منابع خارجی نظیر گروه‌های پشتیبان، مشاوران یا دوستانی که می‌توانند راهنمایی و تشویق کنند بپردازید.

مرحله 4- اقدام


افراد در خلال چهارمین مرحله تغییر، شروع به اقدام مستقیم برای نیل به اهدافشان می‌کنند. در اغلب موارد، علّت شکست خوردن تصمیمات این است که فکر یا زمان کافی صرف مراحل قبلی نشده است. برای مثال، بسیاری از مردم تصمیم می‌گیرند که وزنشان را کاهش دهند و بلافاصله شروع به ورزش کردن و در پیش گرفتن یک رژیم غذایی سالم‌تر می‌کنند. این کارها برای موفقیت قطعاً ضروری هستند امّا این تلاش‌ها معمولاً ظرف چند هفته نیمه کاره رها می‌شود زیرا مراحل قبلی طی نشده‌اند.

اگر در حال حاضر برای دستیابی به هدف اقدام کرده‌اید، برای هر گام مثبتی که بر می‌دارید پاداشی برای خود در نظر بگیرید. تقویت و پشتیبانی، در کمک به حفظ گام‌های مثبت به سوی تغییر، اهمیت فوق‌العاده‌ای دارند. زمانی برای بازبینی دوره‌ای و متناوب انگیزه‌ها، منابع و پیشرفت‌های خود کنار بگذارید و تعهد خود به انجام تغییر و اعتقاد به توانائی‌های خود را تازه کنید.

مرحله 5- نگهداری


مرحله پنجم در مدل مراحل تغییر مستلزم اجتناب موفقیت‌آمیز از رفتارهای قبلی و مداومت در حفظ رفتارهای جدید است، افراد در خلال این مرحله، از این که قادر به ادامه راه می‌باشند مطمئن‌تر می‌شوند.

اگر شما سعی در نگهداری و حفظ یک رفتار جدید دارید، به دنبال یافتن راه‌هایی برای جلوگیری از وسوسه‌ها برآئید. سعی کنید عادت‌های قبلی را با اقدامات مثبت‌تری جایگزین سازید. هرگاه توانستید به طور موفقیت‌آمیزی از بازگشت به عادت‌های قبلی جلوگیری کنید، به خودتان پاداش بدهید. و اگر به هر دلیل به رفتار قبلی بازگشت کردید، خیلی از دست خودتان عصبانی نشوید، به خودتان سخت نگیرید و تسلیم نشوید. در عوض، به خودتان یادآوری کنید که این تنها یک شکست کوچک بوده است. همان‌گونه که در مرحله بعد یاد خواهید گرفت، بازگشت به رفتار قبلی چیز شایعی است و بخشی از فرایند انجام یک تغییر پایدار می‌باشد.

مرحله 6- بازگشت


در هر تغییر رفتاری، بازگشت، رویداد شایع و متداولی است. هنگامی که به رفتار قبلی خود بازگشت می‌کنید ممکن است احساس شکست، ناامیدی و ناکامی به شما دست بدهد. رمز موفقیت این است که اجازه ندهید این شکست‌ها اعتماد به نفس شما را از بین ببرد. اگر دوباره به عادت یا رفتار قبلی بازگشتید، نگاه دقیق و موشکافانه‌ای به آنچه روی داده است بیاندازید. چه چیزی موجب بازگشت شد؟ چکار می‌توانید بکنید تا در آینده از آن جلوگیری کنید؟

هر چند بازگشت به رفتار قبلی می‌تواند مشکل‌زا باشد امّا بهترین راه حل، شروع دوباره از مراحل آمادگی، اقدام یا نگهداری است. شاید بد نباشد منابع و روش‌هایتان را مورد ارزیابی مجدّد قرار دهید. انگیزه‌ها، برنامه اقدامات و تعهد خود به هدف‌هایتان را مورد تأئید و تأکید مجدّد قرار دهید. همچنین، برای چگونگی مقابله با وسوسه‌ها در آینده، برنامه‌ریزی کنید.

تصمیمات هنگامی با شکست روبرو می‌شوند که آمادگی و اقدام مناسب صورت نگرفته باشد. چنانچه با درک درستی از چگونگی آمادگی، اقدام و حفظ یک رفتار تازه به سوی هدف نزدیک شوید احتمال موفقیت‌تان بسیار است.
اگر در ترک کردن خود راضائي شکست خورديد نا اميد نشويد !

اديسون در اختراع لامپ 999 بار شكست خورد. باور پيش برنده ي او بعد از هر شكست اين بود كه يكي از راههايي كه به موفقيت ختم نمي‌شود را كشف كردم. 53
مثبت بيانديشيم

سلام ميخوام مطالبي را از تاليفات دکتر آدين پور مسلمي نقل کنم . برا من که خيلي تو زندگي مفيد بوده اميدوارم که برا شما هم مفيد واقع بشه . براي اين که شما خسته نشيد گزيده اي از مطالب ايشون رو در چند قسمت اينجا مي زارم.

خود پنداري و تصويري که ما از خود در ذهن مجسم مي کنيم راهنماي اصلي عملکرد ما در زندگي است . اگر اين تصوير را تغيير دهيم شخصيت و طرز افکار ما تغيير خواهد کرد. دکتر ماکسول مالتز نويسنده کتاب روان شناسي تصويري مي گويد " مهمترين کشف روانشناسي در قرن اخير، کشف خودپنداري و اهميت آن بود "
مغز ما درست مانند کامپيوتر است. شما از ورودي يک کامپيوتر هرچه را که وارد کنيد بايد انتظار داشته باشيد که خروجي شما تشکيل شده از همان اطلاعات ورودي باشد. پس اگر شما انديشه هاي منفي را وارد مغز خود بکنيد ، مغز شما اين را مانند يک فرمان و دستور تلقي کرده و به تمامي اعضا بدن شما ، از غدد گرفته تا دستگاه گردش خون و تنفس و سيستم حرکتي فرمان مي دهد که خود را با فرمان شکست تطبيق داده و مطابق آن عمل کنند و اين شما را وارد يک حلقه معيوب مي کند که نتايجي دائما بدتر و بدتر برايتان حاصل مي کند. در حالي که پيروز مندان با دادن فرمان پيروزي ، تماميت وجودي خود را به سمت پيروزي نشانه مي روند . امروزه ثابت شده که تفکر ما مستقيماً بر سيستم بدن ما اثر دارد يعني به محض آن که ما فکر منفي و ذهنيت بدي داشته باشيم عملکرد غدد درون ريز بدن ، و همين طور ديگر ارگان ها از اين ذهنيت تبعيت مي کنند و با اخلال در عملکرد طبيعي هورمون ها و مواد ضد استرس و هيجان در بدن ، ما به افسردگي و احساس منفي شديدي دچار مي شويم و در اين سير به جسم خود نيز ضربه مي زنيم .
شايد بتوان گفت که کامپيوتر يا رايانه عبارت از سطح نيمه هوشيار ذهن است که دستگاه کنترل خودکار بدن ماست و اعمالي مانند کنترل تنفس ، ضربان قلب و جمع کردن اطلاعات در بانک حافظه را بر عهده دارد.
بيليون ها اطلاعاتي که به بانک حافظه رايانه داده مي شود همان جا نگهداري مي شود و هيچ کدام نمي توانند از اين حافظه پاک شوند و اين را دو جراح به نام هاي دکتر پن فيلد و دکتر روبرت در موسسه بررسي بيماري هاي عصبي در مونترال نيز ثابت کردند. آن ها نشان دادند که با تحريک سلول هاي مغز، صحنه هاي گذشته با همان شدت و با همان صداها ، رنگ و بوها در بيماران مجدد زنده مي شود.

پايان قسمت اول ...




در دنيا تنها کسي موفق مي شود که به انتظار ديگران ننشيند و همه چيز را از خود بخواهد « شيلر »
ممنون میلاد خان 53
خب در قسمت قبل گفتيم که در هر لحظه از زندگي ، ما برنامه اي به رايانه ي خود (مغزمان) مي دهيم که به نفع يا ضرر ما انجام دهد. رايانه تنها وظايفي را که ما برايش تعيين کرده ايم به خوبي انجام مي دهد و تنها کار او ، پيروي از دستورات ماست .
اما ادامه مطلب :

دانشمندان اتفاق نظر دارند که سيستم عصبي انسان نمي تواند فرق بين يک رويداد واقعي و تخيلي را به طور روشن و با ذکر اختلالات جزيي آن ها بيان کند. پس بسياري از تصميمات روزمره ما نه بر اساس حقايق و واقعيات ، بلکه بر اساس اطلاعاتي گرفته مي شود که رايانه ي ما آن ها را به عنوان اطلاعات حقيقي به ما تحويل مي دهد در حالي که بسياري از اين اطلاعات توهمي بيش نبوده و RAS يا سيستم فعال کننده مشبک (Reticular Activiting System) اين سيستم تشکيلاتي است به اندازه يک چهارم سيب در مغز انسان که وظيفه آن پالايش و گزينش اطلاعات بخصوصي از ميان اطلاعاتي است که به ما مي رسد .
مثلا اگر شما يک ماشين بنز قديمي بخريد ، پس از آن وقتي به خيابان مي رويد ، در حالي که شايد قبلا هفته به هفته ماشيني از اين نوع نمي ديديد حال دائماً ماشين هايي از نوع ماشين خود مي بينيد . گويي بنز ها در سطح شهر بيشتر شده اند در صورتي که چنين نيست ! تنها سيستم RAS شما ماشين هاي بنز را از ميان انبوه ماشين هاي ديگر بر مي گزيند و به رايانه ي شما وارد مي کند. وظيفه RAS همين همين انتخاب و گزينش اطلاعات است از ميان محيط و نتايج عملکرد هاي شما ، با توجه به آنچه شما مي خواهيد .

مثلا اگر تصميم گرفته باشيد که فکر کنيد همه چيز در دنيا خراب است و يا شما آدم بدشانسي هستيد ، RAS مشغول جمع آوري شواهدي مبتني بر بدشانسي شما از محيط مي شود و سپس آن ها را در اختيار رايانه ي ذهن شما قرار مي دهد تا به روش خود به شما ثابت کند که حق با شماست و واقعا بد شانس هستيد . در حالي که پيروزمندان به RAS وظيفه متفاوتي واگذار مي کنند. RAS آن ها شواهدي مبتني بر هوشمندي ، توانمندي ، موفقيت و قدرت آن ها را از محيط بر مي گزيند تا تا به آن ها ثابت کند که پيروزند.

پايان قسمت دوم ....




زشتي و زيبايي نمي توانند با هم سر کنند . « ضرب المثل چيني »
دوستان لطفا در تالار آزاد – تاپيك رکورد داران ترک خود ارضايي در هر ماه نظر خودتون رو درباره چگونگي راه انداختن دوره ها و جزئيات اون بفرماييد كه انشاءا... تا اول ارديبهشت به نتيجه اي رسيده باشيم و ترك گروهي رو با قدرت شروع كنيم . ممنون از همه :rolleyes:

اين هم قسمت سوم و آخر گزيده اي از تاليفات دكتر آدين پورمسلمي تقديم شما :

انسان هاي موفق خودپنداري خود را كنترل كرده و اطلاعات رايانه خود را همان طور كه مي خواهند تغيير مي دهند. آن ها دنياي خود را وسعت مي بخشند و مي دانند كه اضطراب ، خصومت ، غم و اندوه عوامل منفي هستند و تخريب كننده تصورات خلاق و سازنده مي باشند . آن ها مي دانند كه رايانه آن ها فرقي ميان من حقيقي و آن كسي را كه من مي خواهم باشم قائل نيست . دانشمندان دريافته اند وقتي كه ما خود را لبريز از خود پنداري مثبت و تفكر مثبت مي سازيم ماده اي در مغز ما ساخته مي شود به نام اندروفين كه توسط جريان خون به تمامي بدن منتقل مي شود و احساس شادي وصف ناشدني اي در ما پديد مي آورد.
پيروزمندان پيوسته با نشاط ، پر انرژي و سرزنده اند ، زيرا با داشت تفكرات مثبت پيوسته مسرور از ترشح مداوم اندروفين در سيستم حياتي خود هستند .

پس اجازه ندهيم تحت هيچ عنوان تفكرات منفي و تصور شكست به ذهن ما راه يابد !

در اين روزها مبادا به توهمات منفي اجازه دهيد كه رايانه شما را آلوده سازند . شايد يادآوري اين نكته لازم باشد كه هنوز هم جامعه بهترين پاداش هاي خود را به بهترين هاي خود هديه مي دهد و اين بهترين ها نوابغي هستند كه نبوغ آن ها استعداد فراواني است كه در تلاش كردن و پشتكار از خود بروز مي دهند. اين عبارت را كه گفته يكي از انسان هاي موفق قرن ماست از خاطر نبريم كه روزي گفته بود : « از تحصيلات كاري در جهان ساخته نيست زيرا دنيا پر از انسان هاي تحصيل كرده ولي شكست خورده و نا اميد است .
از استعداد هم كاري در جهان ساخته نيست زيرا انسان هاي با استعداد فراواني وجود دارند كه مايوس و شكست خورده اند .
حتي از نبوغ هم كاري ساخته نيست زيرا اصطلاح " نابغه آس و پاس " تقريبا به شكل يك ضرب المثل در آمده است .
تنها چيزي كه كيفيت حقيقي زندگي انسان را مشخص مي سازد همانا مفهوم طلايي پشتكار است »

در پايان همه شما عزيزان را به ترك دسته جمعي و گروهي خودارضائي دعوت مي كنم و مي گويم كه اگر شما حتي تا اين لحظه تلاشي شايسته براي دستيابي به هدف خويش صورت نداده ايد اين پيام ما به شماست كه هيچ گاه دير نيست زيرا بزرگي مي فرمايد :

هر جا كه اراده اي است راهي هم هست
تو با غمها ، رنجها و مشکلاتت چه می کنی؟

1 - آیا افسرده می شوی و گوشه گیر ، چون توان حل آنها را نداری؟!
2 - آیا مضطرب و عصبانی می شوی ، چون کارها بر وفق مرادت پیش نمی رود؟!
3 - آیا با اعتیاد به مواد ، خوردنی ها، خواب و شوخی و … خودت را به کوچه علی چپ می زنی و صورت مسئله را پاک می کنی؟!
4 - آیا سفره غمت را پیش دیگران می گشایی و دست نیازت را به هر سو در جهت حل مشکل دراز می کنی تا احساسات بدت را با آنها تقسیم کنی؟!
5 - آیا سعی می کنی که غمها ، دردها ، مشکلات و رنجهایت را تحمل کنی و با آنها بسازی؟!
6 - آیا برای حل مسائل و مشکلاتت و بر طرف کردن غمها و رنجهایت ، به فکر برنامه ریزی، تدبیر و راه حل می گردی؟!
7 - آیا برای خلاص شدن از موقعیت ، شدیدا بر تلاش خود می افزایی ؟!
8 - آیا برای حل مشکل خود ، سایر فعالیت های خود را متوقف می کنی و روی حل مشکل خودت تمرکز می کنی؟!
9 - آیا با خویشتن داری منتظر فرا رسیدن زمان مناسب برای حل مسائل می شوی؟!
10- آیا با افراد با تجربه و متخصص مشورت می کنی تا برای رفع آنها راه حلی مناسب بیابی؟!
۱1- آیا با تفسیر مجدد و مثبت سعی می کنی از جنبه های مثبت تر به رویدادها بنگری و از مشکلاتت در جهت رشد خود استفاده کنی؟!
12 - آیا با روی آوردن به مذهب و از خدا کمک طلبیدن به آرامش می رسی؟!
13-آیا بر هیجانات خود متمرکز شده ، و هیجانات خود را ابراز می کنی و با بیان نمودن و نشان دادن احساسات تخلیه می شوی؟!
14 - آیا مشکل را انکار می کنی و چنین وانمود می کنی که واقعا چیزی رخ نداده است؟!
15 - آیا عقب نشینی در رفتارت می کنی و برای رسیدن به اهداف خود، کوشش دیگری نمی کنی؟!
16 - آیا فکر می کنی به بن بست رسیدی و مغزت قفل می کند؟! یا در سیکلی از "اگرها" و "ای کاش های" و تخیلات می افتی؟!

وقتی شما در تنگنای مشکلی گرفتار آمدید، یا وجود عزیزتان گرفتار غم و رنجی شد ، شما گزینه های بی شماری در مواجه با آن پیش رو دارید که به عنوان نمونه در اینجا به 16 مورد اشاره شده است.
اکنون با خود خلوت کنید و به بعضی از گرفتاریهای اخیر خود بیندیشید و ببینید چگونه با آن برخورد کرده اید؟ این کمک می کند تا خود را بیشتر بشناسید و از عهده مسائل خود بهتر بر آئید. و نسبت به واکنش های خود آگاهانه برخورد کنید.

واقعیت این است که نحوه مقابله شما با مشکلات، به عوامل متفاوتی بستگی دارد از جمله اینکه: مشکل شما از چه نوع است و از چه رنج می برید؟ موقعیت و وضعیت شما چگونه است؟ چه تجربه هایی داشته اید؟ و اینکه شخصیت شما چگونه است. همه و همه نوع مقابله شما را با مشکلات تعیین می کند.

بیائیم در رابطه با مشکلاتمان از جنبه های مختلف به قضیه نگاه کنیم . شاید روزنه ای کوچک ما را به خورشید نورانی رهنمود سازد و مسیر ما را روشن سازد.

به نظر شما کارامدترین روشها کدامها هستند؟! آیا می توان گفت: متناسب با هر مشکل و رنجی ، یکی از این راه حل ها ارجح تر است؟!
به گفته بزرگی: به من اندیشه ندهید ، اندیشیدن یاد بدهید . به من جوابها را ندهید، بلکه سئوال کردن را بیاموزید.



اوه نزدیک بود منبع یادم بره !!!!
hamdardi.com
[color=#800080]3 طرز تفكر انسان هاي موفق[/color]
همه چیز از فکرتان شروع می شود. این سیستم اعتقادی شما و طرز تفکرتان است که زندگی امروزتان را شکل می دهد. اگر زندگی متوسط الحالی را می گذرانید به خاطر تصمیمات بدی است که اتخاذ کرده اید. و تصمیمی که گرفتید هم از طرز تفکر و باورهایتان سرچشمه می گیرد.

درنتیجه، اگر می خواهید به موفقیت دست پیدا کنید، باید اول از فکرتان شروع کنید. طرز تفکر افراد موفق را الگوی خود قرار دهید و مطمئن باشید که شما هم مثل آنها نتیجه عالی به دست خواهید آورد.

طرزفکر ۱: همه انسانهای موفق مسئولیت پذیر هستند. مهم نیست چه اتفاقی بیفتد، افراد موفق مسئولیت آنرا به گردن می گیرند. هیچوقت اقتصاد یا کس دیگری را در کسادی کارشان مقصر نمی کنند. درعوض، با قبول اشتباه خود مسئولیت آن را پذیرفته و به فکر بهبود وضعیت می افتند. افراد موفق می دانند که اگر دیگران را مقصر بدانید یا مسئولیت را گردن این و آن بیندازید، قدرت کنترل موقعیت را از دست خواهید داد.

طرزفکر ۲: همه انسانهای موفق به کار خود متعهدند. موفقیت اتوماتیک وار به دست نمی آید؛ از آسمان به زمین نمی افتد. باید برای به دست آوردن چیزهایی که در زندگی می خواهید، ۱۰۰% به کارتان تعهد داشته باشید. خیلی ها فقط رویای موفق شدن را در سر می پرورانند، امیدوارند که موفق شوند، آروزیشان موفقیت است اما هیچوقت به کارشان متعهد نمی شوند. لحظه ای که تصمیم می گیرید و ۱۰۰% به کاری متعهد می شوید، دیگر هر کاری که لازم باشد برای رسیدن به آن انجام می دهید.

طرزفکر ۳: همه انسانهای موفق جرات تصمیم گیری برای موفقیت در زندگی را دارند. می دانید، موفق شدن جرات و جسارت می خواهد. اگر فرصتی پیش رویتان است، برای استفاده از آن نیاز به جرات و شهامت دارید. این مسئله مخصوصاً در موفقیت های مالی بسیار مهم است. قبل از اینکه کار و بیزنسی را شروع کنید، باید جرات بله گفتن به آن و شروع آنرا داشته باشید.

با دنبال کردن این سه طرزفکر افراد موفق، امیدواریم که بتوانید به هرچه در زندگی می خواهید برسید.

موفقیت تصادفی نیست

موفقیت هیچوقت تصادفی اتفاق نمی افتد. البته ممکن است که در طول مسیر کمی شانس با شما همراه شود و در یک موقعیت خوب قرارتان دهد اما بادوام نیست. موفقیت از آن کسانی می شود که روی شانسشان سرمایه گذاری می کنند و احتمال شکست خود را پایین می آورند.

اگر به بعضی از موفق ترین افراد دنیا نگاه کنید می فهمید که اکثر آنها از هیچ به آنجا رسیده اند. خیلی از آنها بچه یتیم هایی بوده اند که حتی نمی توانستند سالی یک حمام درست و حسابی بگیرند. اما چطور ممکن است کسی که چنین شانس بدی در زندگی خود داشته است، به چنان موفقیتی دست پیدا کند؟

ساده است، چون موفقیت هیچوقت تصادفی اتفاق نمی افتد. خیلی از این افراد با تلاش بی وقفه به موفقیت دست پیدا کرده اند چون انتخاب دیگری نداشته اند. این سخت کوشی برایشان به شکل عادت در آمده و هیچوقت حتی وقتی زندگی مرفهی برای خود تهیه کردند هم دست از تلاش برنداشته اند. کار سخت، هوشمندانه و داشتن دوستان زیاد آنها را به این پله رسانیده است.

اینها عناصر موفقیتند که در اختیار همه است، حتی اگر خیلی افراد نخواهند که این اصول را بپذیرند. از این گذشته همه ما در انتخابمان آزادیم. می توانیم تصمیم بگیریم که موفق شویم یا شکسته بخوریم، انتخاب با ماست.

موفقیت تصادفی نیست. هیچکس نیست که بدون تلاش و ذکاوت توانسته باشد به موفقیت دست پیدا کند. این خودتان هستید که می توانید تصمیم بگیرید که در زندگیتان موفق باشید یا ناموفق. انتخاب با شماست.

از:www.shirinak.com
گفتند : شكست يعني تو يك انسان در هم شكسته اي !

گفتم : نه ! شكست يعني من هنوز موفق نشده ام .

گفتند : شكست يعني تو هيچ كاري نكرده اي .

گفتم : نه ! شكست يعني من هنوز چيزي ياد نگرفته ام .

گفتند : شكست يعني تو حماقت كردي .

گفتم : نه ! شكست يعني من به اندازه كافي جرات و جسارت داشتم .

گفتند : شكست يعني تو ديگر به مقصود نمي رسي .

گفتم : نه ! شكست يعني بايد از راهي ديگر به سمت هدفمم حركت كنم .

گفتند : شكست يعني تو كوچك و نادان هستي .

گفتم : شكست يعني من هنوز كامل نيستم .

گفتند : شكست يعني تو زندگي و عمرت را بيهوده تلف كردي .

گفتم : نه ! شكست يعني من بهانه اي براي شروع كردن دارم.

گفتند : شكست يعني تو ديگر بايد تسليم شوي !

گفتم : نه ! شكست يعني من بايد بيشتر تلاش كنم
م.1 - " شكست پل پيروزي است . از شكست ها بايد درس گرفت تا پيروز شد . "

م.2 - ناکامي ها هميشه به فرداهاي بهتر مي انجامد . ناكامي ، شكست نيست؛ تأخير در پيروزي است .
منبع
شکست های پی در پی و نحوه برخورد با انها
این مقاله کلی هست و می تونیم در همه موارد ازش استفاده کنیم شکست در امور اجتماعی و کار و .. و شکست های پی در پی خود ارضایی.

چند مرحله برای بازگشت از شکست به پیروزی



اگر شما انسان موفقی هستید لازم است خودتان را برای مقابله و جلوگیری از شكست آماده كنید و اگر هم در مراحل سخت شكست هستید، به راهكارهایی نیاز دارید تا از این شرایط به نحوی استفاده كنید كه به سمت موفقیت تغییر مسیر بدهید.

سكوی پرتاب
شكی نیست كه اوضاع همیشه بر وفق مراد نیست و حتی لایق‌ترین و تواناترین افراد چه از نظر شخصی و اجتماعی و چه از نظر مالی و كاری با مشكلات و ناكامی‌های زیادی روبه‌رو بوده و هستند. اما نوع رفتار آنها در برابر ناكامی‌ها با سایر افراد تفاوت دارد. ایشان شكست را محصول یك‌سری اشتباهات می‌دانند، پس با هر شكست یك‌سری علت‌ها را مرتفع می‌كنند. اما انسان‌های ضعیف در عین بیچارگی شكست را دلیلی بر ضعف‌های خود می‌دانند و با اولین شكست، تسلیم شده و آن را قبول می‌كنند.
برای ساخت سكوی پرتابی از جنس شكست این مثلث را دور بزنید. فردا روز دیگری است، از شكست‌ها عبرت بگیرید هنوز زنده‌ایم و فردا روز دیگری است.
بعضی‌ها به محض اینكه به بن‌بست می‌رسند و درها را پیش روی خود بسته می‌بینند راه‌های منطقی را رها كرده، دست به اقداماتی برای از بین بردن خود و یا شخصیت خود می‌زنند كه اقدام به خودكشی جسمی ‌آخرین و بدترین شكل آن نیست زیرا خودكشی روحی و شخصیتی می‌تواند نیروی حركت فرد را در جهت منفی هدایت كند. كارهایی مثل روآوردن به مواد مخدر و یا قرص‌های روان‌گردان از معمول‌ترین این كارهاست. حال بسته به ضعف شخصیتی افراد و با اشكال مختلفی رفتار می‌كند. این رفتارها حالات مزمن نیز دارد مانند خودآزاری و حتی استعمال سیگار كه در فرد به علت ترس و ناامیدی از آینده بروز می‌كند. اما شما هیچ چیز را تمام‌شده تصور نكنید و مشكلات را هر قدر هم كه لاینحل و بزرگ باشد حل‌شدنی بدانید، زیرا صبر و شكیبایی درهای بسیاری را پیش‌روی شما باز خواهد كرد. شكست‌های اینچنین نباید آینده را بگیرد زیرا كه در هر روز نعمت‌هایی نهفته است.




از شكست عبرت بگیرید
فكرش را بكنید كه اگر تمام كسانی كه در امتحان و یا رقابتی شركت می‌كنند بدون هیچ خطر و یا سختی تمام مراحل را با موفقیت پشت سر بگذارند. آیا دیگر مدال قهرمانی و یا برتر‌بودن برای كسی معنی خواهد داشت؟
تمام انسان‌های موفق بارها كلمه نه را شنیده‌اند، پس هر «نه» را با 2 مرحله زیر تجزیه و تحلیل كنید.
اول ـ از خود بپرسید، اشكال كار چه بود؟ یعنی سعی كنید به ریشه مشكلات پی ببرید، سپس آنها را به دقت و با ذكر جزئیات روی یك صفحه یادداشت كنید. ضمناً در این مرحله اصلاً عجله نكنید.
دوم ـ راهكارهای جدید چیست؟ یعنی با استفاده از نقایص راه‌های گذشته، راه جدیدی بسازید و آن را امتحان كنید. این پیام را در جایی مقابل دید قرار دهید.
«سپیده دم هر روز برای هر یك از ما فرصتی است تا كارهای نیك انجام دهیم، همواره از نو شروع كنیم و از این رهگذر، شكست‌ها و ناكامی‌های گذشته را جبران كنیم و بدانیم مصیبت همیشه پایان كار نیست».




هنوز زنده‌ایم
آغاز هر شكست بسیار غم‌انگیز و تلخ است و شاید غیر قابل تحمل اما با گذشت زمان تاثیر آن كم می‌شود تا اینكه التیام یابد. هرگز مغلوب فراز و نشیب‌های زندگی نشوید و از آنها برای منعطف‌شدن شیوه زندگی خود استفاده كنید.
می‌خواهیم با شكست مقابله كنیم
در مقابل شكست 3 نوع عكس‌العمل كلی را می‌توان دید:

دسته نخست آدم‌های ضعیف كه با یك زمین خوردن همانجا می‌مانند و از بین می‌روند.

دسته دوم آدم‌های معمولی بعد از زمین‌خوردن برخاسته و راهی غیر از مسیر اصلی را دنبال می‌كنند تا از نظرها پنهان شوند و كسی نتواند آنها را سرزنش كند

و دسته سوم انسان‌های بزرگ، بعد از زمین‌خوردن دست به زانوی خویش می‌گذراند و با افتخار خود را می‌تكانند و با لبخند، از ضربه تجربه‌ای را به خاطر می‌سپارند و ضربه را از یاد می‌برند و سپس با همان نیروی اولیه به سوی هدف حركت می‌كنند. بی‌شك انسان‌هایی كه در هر شرایط با مشكلات مقابله می‌كنند و به سوی هدف گام برمی‌دارند، پیروز خواهند شد.


یك حركت معكوس از شكست به پیروزی
موفقیت و شكست بسته به برداشت و حالت شخصی فرد است و اگر موانع، دلسردی ما و شرایط سخت را با دیدی مثبت بنگریم دیگر عظمت و سختی گذشته را نخواهند داشت. حال توصیه‌های زیر را مانند انگشتان یك دست كنار هم ببینید تا بتوانید از نیروی یك دست استفاده كنید. «شانس كاره‌ای نیست»، «شهامت انتقادپذیری را داشته باشید مخصوصاً از خود»، «بعد از شكست بیشتر تلاش كنید»، «نقشه مسیر را تهیه كنید» و «سكه را فراموش نكن».
برای ساختن عادات جدید جهت كسب موفقیت به خود یادآوری كنید كه می‌خواهید به آن حدی از انسانیت برسید كه برای شما كمال محسوب شود البته بدون بلندپروازی و یا خیالبافی. سعی كنید با نگاه یك فرد بی‌طرف به كارهای خود نگاه كنید و ایرادهای خود را پیدا كنید سپس سریعاً برای حل آنها دست به كار شوید. زیرا بسیاری از مردم آن‌قدر به خودشان عادت می‌كنند كه توانایی دیدن اشكالات و راه‌های اصلاح نفس را از دست می‌دهند. خودانتقادی، كارایی و قدرت لازمه را جهت جلب موفقیت به شما می‌دهد و برعكس مقصر دانستن دیگران ویرانگر است.


حتماً راهی هست
از آنجا كه در هنگام شكست، ذهن در حالت معلق به سر می‌برد هر فكری را به آن تلقین كنید روی آن تاثیر می‌گذارد و می‌تواند جهت آن را مشخص كند پس هرگز شكست را نپذیرید و نگویید كه «كار تمام است»، چه بسا كه با گفتن این كلمات حتی اگر در مرحله‌ای نه چندان ناامیدكننده باشید به سختی شكست بخورید. پس این‌گونه كار كنید: برای یافتن دلایل شكست و راه‌های پیروزی با گفتن جمله «حتماً راهی هست» شروع كنید و این كار را با جمله «بالاخره راهی پیدا می‌شود» پویا كنید تا در میانه راه را باز نمایید.
با افتخار عقب بنشینید و با انرژی تازه شروع كنید
گاهی آن‌قدر در جزئیات مساله غرق می‌شویم كه دیگر مسائل اصلی را از یاد می‌بریم. فراموش نكنید كه اغلب اوقات معمولاً خرابی یك اتومبیل به علت خرابی یك قطعه است و نه تمام آنها. پس هرگز با یك شكست كل طرح را زیر سؤال نبرید، صبر كنید تا عصبانیت‌ها و یا مسائل مثل آن فروكش كند و بعد با آرامش كامل، دوباره شروع كنید. در این بین از كارهای سرگرم‌كننده مخصوصاً مسافرت‌های كوتاه، كوه‌نوردی و یا دیدار دوستان برای تمدد اعصاب استفاده كنید و مطمئن باشید ذهنیت مثبت عوامل را به نفع شما وارد میدان می‌كند.



منبع
"ok" چگونه شکل گرفت؟Smiley-face-thumb

[تصویر:  2262294419815226208568931012775240146.jpg]

چگونه عادت هاي منفي را به عادت هاي مثبت تغيير دهيم؟

در انبار كالايي در آمريکا، كارگر بي سوادي كار مي كرد. او موظف بود تعداد كالاي داخل هر گوني را شمارش و در صورت صحيح بودن مقدار آن، روي گوني بنويسد "All Correct" و چون اين كارگر بي سواد بود و طرز نوشتن اين كلمه را بلد نبود با استفاده از صداي اول كلمه ها، علامتي روي گوني ها مي گذاشت به اين صورت كه به جاي"All" از "O" و به جاي "Correct" از "K" استفاده مي كرد و به جاي كلمه ي"All Correct" روي گوني ها مي نوشت "O.K" استفاده از كلمه ي "O.K" به تدريج همه گير شده و امروزه مردم سراسر دنيا، اين اصطلاح را به خوبي مي شناسند و به كار مي برند.

كلمه ها، عقايد شكل گرفته و افكار بيان شده هستند به عبارت ساده آنچه مي گويي فكري است كه بيان مي شود. كلمه ها و انديشه ها داراي امواجي نيرومند هستند كه به زندگي و امور ما شكل مي دهند.

اگر يك كارگر بي سواد بتواند يك اصطلاحي را در دنيا شايع كند؛ پس ما و شما هم به طور حتم مي توانيم استفاده از كلمه ها و اصطلاح هاي مثبت را در سطح كل ايران گسترش داده و انرژي مثبت را بين همه پخش كنيم.

فكر مي كنيد چرا حضرت محمد (ص) مي فرمايند: "فرزندان خود را به نام هاي نيك خطاب كنيد."

امروزه ثابت شده كه كلمات منفي نيروي منفي به سمت شخص مي فرستند و او را به سمت منفي و بيماري سوق مي دهند؛ مثلاً وقتي به ما مي گويند خسته نباشيد در اصل خستگي را به يادمان مي آورند و ناخودآگاه احساس خستگي مي كنيم (روي خودتان امتحان كنيد) اما اگر به جاي آن از يك عبارت مثبت استفاده شود نيروي مثبت و سازنده به افراد هديه مي دهيم.

مثال:

به جاي "پدرم درآمد"؛ بگوييم: خيلي راحت نبود

به جاي "خسته نباشيد"؛ بگوييم: خدا قوت

به جاي "دستت درد نكنه"؛ بگوييم: ممنون از محبتت- سلامت باشي

به جاي "ببخشيد مزاحمتون شدم"؛ بگوييم: از اين كه وقت خود را در اختيار من گذاشتيد متشكرم

به جاي "لعنت بر پدر كسي كه اينجا آشغال بريزد"؛ بگوييم: رحمت بر پدر كسي كه اينجا آشغال نمي ريزد

به جاي "گرفتارم"؛ بگوييم: ‌در فرصت مناسب با شما خواهم بود

به جاي "دروغ نگو"؛ بگوييم: راست مي گي؟ راستي؟

به جاي "خدا بد نده"؛ بگوييم: خدا سلامتي بده

به جاي "قابل نداره"؛ بگوييم: هديه براي شما

به جاي "شكست خورده"؛ بگوييم: با تجربه

به جاي "مگه مشكل داري"؛ بگوييم: مگه مسئله اي داري؟

به جاي "فقير هستم"؛‌ بگوييم: ثروت كمي دارم

به جاي "بد نيستم"؛ بگوييم:‌ خوب هستم

به جاي "به درد من نمي خورد"؛ بگوييم: مناسب من نيست

به جاي "مشكل دارم"؛ بگوييم: مسئله دارم

به جاي "جانم به لبم رسيد"؛ بگوييم: خيلي راحت نبود

به جاي "فراموش نكني"؛ بگوييم: يادت باشه

به جاي "داد نزن"؛ بگوييم: آرام باش

به جاي "من مريض و غمگين نيستم"؛‌ بگوييم: ‌من سالم و با نشاط هستم

به جاي "غم آخرت باشد"؛ بگوييم: شما را در شادي ها ببينم

وقتي بعد از مدتي همديگر را مي‌بينيم، به جاي توجه كردن به نقاط ضعف همديگر و نام بردن از آنها مثل:

"چه قدر خسته به نظر مي‌آيي"، "چرا توهمي؟"، "چرا رنگت پريده؟"، و ...بهتر است بگوييم: "سلام به روي ماهت، چقدر خوشحال شدم تو را ديدم"، مي بينم سلامت و با نشاط تر از هفته قبل هستي البته اگر مُصر باشيم كه درباره يکديگر اظهار نظر كنيم وگرنه مي توان كه درباره موضوعات مشترك صحبت كنيم.

كلمه ها، عقايد شكل گرفته و افكار بيان شده هستند به عبارت ساده آنچه مي گويي فكري است كه بيان مي شود. كلمه ها و انديشه ها داراي امواجي نيرومند هستند كه به زندگي و امور ما شكل مي دهند.
ناخود آگاه ما تنها افکار و کلمات به کار برده شده ما را مي شنود و غير ارادي آنها را تکرار مي کند، و بر وجود ما تاثير مي گذارد پس چه بهتر که اين افکار را در مسير مثبت و سازنده و با کلماتي نيرو زا به کار ببريم تا اثرات فوق العاده آن را در خود حس کنيم.

منبع:www.tebyan.net
مقابله با تنبلی
چند تا ایده و فکر بکر داشته‌اید که به خاطر بی‌حوصلگی‌تان به دست فراموشی سپرده شده‌اند و فرصت نکرده‌اند به عمل تبدیل شوند؟
در دنیای اسرارآمیزي که هر روز همه چیز در حال حرکت و تغییر و تحول است، به نظر می‌رسد ما آدم‌ها شاگرد اول‌های کلاس تنبلی باشیم. هر چقدر هم که بگویید کارتان سخت است و بهتر از نسل‌های قبل کار می‌کنید اما واقعیت این است كه تنبلی و میل به سکون در این دوره بیشتر از دوره‌های قبل گریبان آدم‌ها را گرفته است.

در زمان‌های قدیم و قبل از اینکه تکنولوژی به اندازه الان پیشرفت کند، برای بیشتر انسان‌ها منابع محدود و غیرقابل پیش‌بینی بوده است. آنها سعی می‌کردند تا جایی که ممکن است انرژی را ذخیره کنند. محرک‌های بیرونی قوی و اجبارکننده بودند. گرسنگی و تشنگی تهدیدهای اصلی بودند. برای آنها خیلی حیاتی بوده است که انرژی را ذخیره کنند. آنها گاهی با کم تلاش کردن این کار را انجام می‌دادند.

این روزها خیلی چیزها عوض شده است. ما با انرژی بیشتر و انگیزه‌های مستقیم، کمتر سر و کار داریم. بین آرزوها و عمل نیاکان ما فاصله کمی بود؛ تشنه می‌شدند، به دنبال آب می‌رفتند، با گرسنگی دنبال غذا می‌رفتند، برای رفتارهایشان لازم نبود ازماه‌ها قبل برنامه‌ریزی کنند؛ رفتارهایی که باعث بقای آنها می‌شد، نتایج کوتاه‌مدت داشت و در دنیای بدون دارو، بانک و حتی یخچال آن موقع لازم نبوده خیلی به آینده فکر کرد.

تنبلی از کجا شروع می‌شود؟
روان شناسان معتقدند تنبلی وقتی به وجود می‌آید که امکان برنامه‌ریزی برای آینده وجود داشته باشد. آن چیزی که باعث می‌شود بدون اینکه نیازهای آنی‌مان ارضا شود و به انجام کار ادامه دهیم، آینده‌نگری است. بعضی آدم‌ها آینده‌نگرترند. آنها بدون اینکه گرسنه یا تشنه باشند، با انگیزه زیادی کار می‌کنند. این آدم‌ها به بقیه می‌گویند تنبل.

این روزها ما برای رسیدن به اهداف بلند مدت‌مان گاهی مجبور می‌شویم از لذت‌های ساده روزانه‌مان بگذریم؛ آن وقت است که احساس می‌کنیم مورد ظلم واقع شده‌ایم چون ذهن ما به انگیزه‌های آنی پاسخ می‌دهد. خوابیدن، کار نکردن، نشستن و تماشای برنامه‌های تلويزیون برای ما خوشایند‌تر از کارهايي هستند که قرار است چند ماه یا چند سال بعد نتیجه‌شان را ببینیم.

تنبلی آسیب نیست؛ در واقع یک حس عدم تمایل به مصرف انرژی وجود دارد. اما در دوره‌ای که ما در آن زندگی می‌کنیم و لازم است کارایی‌مان بالا باشد، تنبلی باعث آسیب و ناراحتی می‌شود.

چرا از انجام کار طفره می‌رویم؟
طفره رفتن و از زیر کار در رفتن وقتی پیش می‌آید که تصور کنیم کارها خیلی سخت و دشوار است؛ آن وقت است که با خودمان می‌گوییم بهتر است این کار را فردا انجام دهیم. بعضی روان‌شناسان می‌گویند این مشکل بعد از انقلاب صنعتی - که نیاز به برنامه‌ریزی بیشتر شد - به وجود آمده است.

کارشناسان علوم رفتاری می‌گویند ما کارهایی را که زودتر جواب می‌دهند ترجیح می‌دهیم. درس خواندن برای امتحانی که ماه‌ها بعد قرار است برگزار شود، به اندازه بازی شطرنج برای ما لذت‌بخش نیست. ما نمی‌توانیم درباره آینده بازخورد آنی داشته باشیم چون ممکن است اطمینان‌مان را نسبت به توانایی انجام کار از دست بدهیم، احساس ‌کنیم تلاش برای رسیدن به اهداف بلندمدت کاری سخت و غیرقابل تحمل است و بعد هم فکر ‌کنیم بد نیست زندگی عادی‌مان را ادامه دهیم.

در واقع همین تمایل ما به سکون باعث می‌شود تصور کنیم این کار، کارسخت و دشواری است و نمی‌توانیم از عهده آن بر بياييم. اما این روزها انجام کار به این معنی است که بر لذت‌ها و پاداش‌های آنی غلبه کنید و بدانید هدفی که شما لحظات‌تان را برای رسیدن به آن صرف می‌کنید، ارزش‌اش را دارد. در دنیای امروز اگر بخواهید طبق الگوی ذهنی منتظر پاداش آنی باشید و تنبلی کنید ضرر زیادی خواهید کرد. نگران نباشید؛ همیشه می‌شود کار را شروع کرد.


چطور تنبلی را از خودمان دور کنیم؟

[تصویر:  bird.jpg]
الگوی ذهنی ما طوری شکل گرفته که مغزمان پاداش‌های آنی و نتایج کوتاه‌مدت را ترجیح می‌دهد. اما ما وقتی از عهده کارهای ناخوشایند بربیاییم، بیشتر از خودمان رضایت داریم. برای مقابله با تنبلی توصیه‌های زیر می‌تواند مفید باشد.

* از کم شروع کنید:
از خودتان بپرسید انجام این کار به مدت 15دقیقه واقعا خیلی سخت و دشوار است؟ با کمی دقت متوجه می‌شوید که این‌طور نیست. با این روش مشاهده خواهید کرد بعد از مدتی از انجام همان کارها لذت خواهید برد. Muscular

* در برابر افکار منفی و پیش‌فرض‌هایتان مقاومت کنید: حتی تصور نتوانستن را از خودتان دور کنید. ما بیشتر مواقع با آزمون و خطا یاد می‌گیریم. اگر دید وسیع‌تری داشته باشید می‌توانید از عهده کارهای بزرگ بربیایید. :cool:

* برنامه‌ریزی داشته باشید: هر روز اهداف‌تان را بنویسید.

با این کار احتمال اینکه از هدفتان دور نشوید و طی روز کارهایی انجام دهید که شما را به هدف نزدیك‌تر کند، بیشتر است. Smiley-face-cool-2

* از دیگران کمک بگیرید: برای انجام کامل یک کار از دیگران کمک بگیرید. موضوع را با آنها در میان بگذارید. انگیزه‌های خارجی حس انجام وظیفه شما را بر می‌انگیزد و شما را به انجام کار تشویق می‌کند. Khansariha (18)

* قبول کنید که برای پیشرفت باید صبر و تحمل داشت: این تصور را که برای انجام هر کار باید سریع پاداش بگیرید، از خودتان دور کنید. این طرز فکر باعث می‌شود نتوانید به اهداف بلند مدت‌تان برسید. Smiley-face-thumb

* به خودتان پاداش بدهید: استراحت با تنبلی فرق دارد. بعد از اینکه یک کار را به طور کامل به اتمام رساندید، به عنوان پاداش به خودتان استراحت بدهید. شما بعد از یک دوره تلاش به استراحت نیاز دارید. Khansariha (46)

منبع
روانشناسی خود ارضایی

به هر جامعه و فرهنگی که می نگری مجموعه ای از باید و نباید ها خواهید دید که افراد ساکن آن جامعه ملزم به رعایت آن می باشد.رعایت این خطوط قرمز عرف حاکم بر جامعه بوده و تخدی از آن منجر به ترد از جامعه و یا بعضاٌ مرگ را برای متخدی به ارمغان می آورد.اما اینگونه ارزشها همیشه نه تنها راستای اعتلای جامعه گامی برنخواهد داشت بلکه محصور بودن در میان این چهارچوب باعث حرکت به سوی خرافه گرایی گردیده و جهل را برایه مردم ساکن در آن جامعه به ارمغان می آورد.



در جوامع شرقی به خاطر انسجامی که نظام خانواده از آن بهرهمند است ، سکس به عنوان یکی از مهم ترین خطوط قرمز حاکم بر تفکر جامعه شناخته می شود حرف زدن در مورد این مسئله گناهی نا بخشودنی بوده و بیان کننده اینگونه مسائل از جامعه تردشده و گاهاٌ به قطل میرسد. اکثر دختران شرقی تا روز ازدواجشان هیچگونه اطلاعی در مورد کیفیت و کمیت این مسئله نداشته و به سکس به عنوان یک وظیفه می نگرند. از اندام خود هیچ گونه شناختی نداشته و سکس را نه بعنوان یک غریضه بلکه به عنوان یک وظیفه در مقابل شوهر خود می دانند و از انجام سکس با شوهر خود نه تنها لذت نبرده بلکه از خود خجالت می کشند.می توان با اطمینان گفت : امروز اکثر زنان رسیدن به اوج لذت جنسی (ارگاسم) را با استفاده از خود ارضایی تجربه کرده اند هرچند حاضر به بیان این مسئله و چند و چون آن نیستند اما یکی از بهترین و خاطره انگیز ترین دوران جنسی خود را در خود ارضایی می بینند. در مورد مسئله خود ارضایی زیگموند فرویداینچنین می گوید: کلیتوریس در دختران نوجوان از حساسیت بلغوه ای برخوردار است . این روند تحریکپزیری وحساسیت کلیتوریس که با اشاره و مالش انگشتان بر میزان حس شهوانی می افزاید و تنها راه برایه رسیدن به ارگاسم بدون داشتن پارتنر می باشد اما با رسیدن به سن بلوغ کلیتوریس نقش خود را از دست داده وتنها ارتباط واژنی و قرار گرفتن در نقش مفعولی باعث رسیدن به اوج لذت جنسی می گردد.

کارولین ارب ، دبورا کلینگلرمجله روانشناسی امروزآوریل ۲۰۰۱ به چاپ رسید نتیجه تحقیقات خود را دراین مورد اینچنین بیان می کنند: ما در چهار چوب یک عمل تحقیقاتی، با ۳۰ زن در سنین بین ۲۰ تا ۶۰ سال مصاحبه کردیم،و پیش از هر چیز به دنبال پاسخ این سوال بودیم که آیازنان خود ارضایی را به عنوان جانشینی برای ارتباط جنسی به کار می برند، یا اینکه این عمل شیوه مستقلی برای بهره مندی از لذت جنسی محسوب می شود در پاسخ به این سوال که زنان بالغ، خود ارضایی را چگونه تجربه و ارزش گذاری می کنند، تحقیقات ما به این نتیجه رسید: در آغاز همراه با احساس شدید گناه، ولی با گذشت زمان تقریبا برای همه آنها نقش مثبتی پیدا کرده است. خود ارضایی به بسیاری از زنان برای رسیدن به آرامش و از بین بردن استرس کمک می کند. آنها از لذت حاصل از این عمل بهره می برند، خستگی خود را به در می کنند، و برای مدتی از دنیای واقعیت و روزمره فاصله می گیرند. در عین حال دریافت حسی و شناخت بهتری از بدن خود پیدا می کنند، که در نهایت نقش مثبتی نیز در ارتباط جنسی آنها با پارتنرشان دارد. برای بسیاری از زنان این عمل ، جدا از شرایط زندگی آنها و داشتن یا نداشتن ارتباط جنسی با دیگری، شکل خاص و مستقلی در کسب لذت جنسی شمرده می شود. همینطور به خاطر انتخاب آزاد رویای جنسی، می توانند بخشی از خواسته های جنسی خود را آنگونه که علاقه و آرزو دارند، تجربه کنند. بیشتر زنانی که ما مورد سوال قرار دادیم، رویاها و فانتزیهای بسیار دقیقی داشتند که تنها در بین یک سوم آنها، پارتنر آنان نیز در رویاها دیده می شد. در بیشتر موارد، رویاهای آنان مربوط به افراد ناشناس و خیالی می شد، یا مربوط به بدنهای بدون صورت یا سر، و یا اجزایی از بدن زنانه یا مردانه. جالب اینکه تعدادی از آنان، اغلب در رویای خود رابطه جنسی با زنان دیگر دارند و یا خود را در نقش مفعولی می بینند. تقریبا نیمی از آنان گفتند که بخشی از رویاهای جنسی خود را به مرحله عمل نیز در می آورند. در رسیدن به لذت جنسی از راه خود ارضایی ، بعضی از آنان کمبود حس آمیخته و یکی شدن و تعلق داشتن به دیگری را احساس می کنند، در عوض رسیدن به اوج لذت جنسی (ارگاسم) از این راه تقریبا تضمین شده است. تقریبا تمام زنان مورد سوال ما، برای اینکار از دست خود و از راه تحریک کلیتوریس استفاده می کردند بسیاری از زنان عقیده دارند که دیگران با این موضوع مشکل دارند، و جامعه و خود زنان را مسئول این می دانند که هنوز در این باره اینقدر کم صحبت می شود. همینطور سوال این است که مردان تا چه اندازه با این مساله کنار می آیند که زنان می توانند بدون آنان نیز از لذت جنسی بهره مند شوند. با وجود نظرهای کلیشه ای در این مورد، کم کم تغییری در این زمینه به وجود می آید: زنان دیگر حاضر نیستند به خاطر نفع مردان، از لذت جنسی خود صرف نظر کنند. آنان نه تنها آنرا در رابطه جنسی خود طلب می کنند، بلکه خود نیز لذت جنسی خود را فراهم می سازند .

منبع مطلب:http://hamcelas.blogfa.com/cat-16.aspx

ارادتمند سرباز كانون...
يا علي53
صفحه‌ها: 1 2 3