عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 4 رأی - میانگین امتیازات: 4.5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

شعر و نثر ادیبان

#76
سلام

خلوتم چراغان کن اي چراغ روحاني
اي ز چشمه‌ي نوشت چشم و دل چراغاني
سرفرازي جاويد در کلاه درويشي است
تا فرو نيارد کس سر به تاج سلطاني
تا به کوي ميخانه ايستاده‌ام دربان
همتم نميگيرد شاه را به درباني
تا کران اين بازار نقد جان به کف رفتم
شاديش گران ديدم اندهش به ارزاني
هر خرابه خود قصريست يادگار صدخاقان
چون مدائنش بشو خطبه‌هاي خاقاني
عقده‌ي سرشک اي گل بازکن چو بارانم
چند گو بگيرد دل در هواي باراني

شاعر : شهريار

يا حق !
وَ احـــفَــظـنِــی بِــرَحـــمَـــتِـــکَ یــا الله
#77
با سلام

بگفتند با دهخدای آن‌چه گفت

فرستاد پیغامش اندر نهفت

كه ای زشت كردار زیبا سخن

نخست آن‌چه گویی به مردم بكن

نه مسواك در روزه گفتی خطاست

بنی آدم مرده خوردن رواست؟

دهن گو ز ناگفتنی‌ها نخست

بشوی ای كه از خوردنی‌ها بشست

كسی را كه نام آمد اندر میان

به نیكوترین نام و نعتش بخوان

چو همواره گویی كه مردم خرند

مبر ظن كه نامت چو مردم برند

چنان گوی سیرت به كوی اندرم

كه گفتن توانی به روی اندرم

وگر شرمت از دیده ناظرست

نه ای بی‌بصر، غیب دان حاضرست؟

نیاید همی شرمت از خویشتن

كز او فارغ و شرم داری ز من؟
------------------------------------------
در پناه خدا !
وَ احـــفَــظـنِــی بِــرَحـــمَـــتِـــکَ یــا الله
#78
ما گذشتیم و گذشت انچه که با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران
مادر اگر نبودی.................!!؟؟؟؟
53

هرجای دنیایی دلم اونجاست..من کعبه مو دور تو می سازم
من پشت کردم به همه دنیا...تا رو به تو سجاده بندازم
53
گاهی پرستیدن عبادت نیست...با اینکه سر رو مهر میزاری
گاهی برای دیدن عشقت...باید سر از رو مهر برداری
53
یک عمر هر دردی به من دادی...حس میکنم عین نیازم بود
جایی که افتادم به پای تو...زیباترین جای نمازم بود
#79
الی جان این بیت از کی بود؟
قوی باش...


[تصویر:  gid0g8lmsh26k0vbqrhd.gif]
#80
grazie tante recluse 1
بسیار زیبا..
قوی باش...


[تصویر:  gid0g8lmsh26k0vbqrhd.gif]
#81
سلام
یه خواهشی داشتم.می خواستم بدونم اگر شعر جالبی به همون زبان هایی که گفتین چینی و ایتالیایی دارین که به درد تقویت اراده و ترک خود ارضای و خلا صه عادت های خوب انجام دادن بخوره اگر میتونین بیا رین بزارین توی شعر و نثر ادیبان و ترجمه اش کنین.خیلی جالبه.البته باید به درد تقویت روحیه و اراده بخوره و پیام های خوب داشته باشه
منظورم هدف مقدس و ریکلوز بود.چون پیام خصوصی چند روزیه نمیتونم بفرستم اینو اینجا نوشتم وگرنه پیام خصوصی میدادم
مرسی53258zu2qvp1d9v41
مادر اگر نبودی.................!!؟؟؟؟
53

هرجای دنیایی دلم اونجاست..من کعبه مو دور تو می سازم
من پشت کردم به همه دنیا...تا رو به تو سجاده بندازم
53
گاهی پرستیدن عبادت نیست...با اینکه سر رو مهر میزاری
گاهی برای دیدن عشقت...باید سر از رو مهر برداری
53
یک عمر هر دردی به من دادی...حس میکنم عین نیازم بود
جایی که افتادم به پای تو...زیباترین جای نمازم بود
#82
به روی چشم الی جانم... یه شعر از شمس لنگرودی که شعر محبوب منه:
من مي‌بينم من مي‌بينم، و سرانگشتم را كه به تاراج مي‌بريد با پلكم مي‌نويسم با مژه‌هايم نقاشي مي‌كنم با تكان سرم سرودي مي‌سازم پلنگي آرام بودم پسرانم را خورده‌ايد با چرمينه‌اي از پوست‌شان برابر من راه مي‌رويد چمداني پرم كه تحمل هيچ قفلي را ندارم شيپوري از ياد رفته‌ام كه همهمه‌اي ‌شنيدم و از هيجان نبرد بر خود مي‌لرزم...
قوی باش...


[تصویر:  gid0g8lmsh26k0vbqrhd.gif]
#83
برای شبهای قدر :

تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ {4}
سَلَامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ {5}

اندک اندک جمع مستان می‌رسند
اندک اندک می پرستان می‌رسند
دلنوازان نازنازان در ره اند
گلعذاران از گلستان می‌رسند
اندک اندک زین جهان هست و نیست
نیستان رفتند و هستان می‌رسند
جمله دامن‌های پرزر همچو کان
از برای تنگدستان می‌رسند
لاغران خسته از مرعای عشق
فربهان و تندرستان می‌رسند
جان پاکان چون شعاع آفتاب
از چنان بالا به پستان می‌رسند
خرم آن باغی که بهر مریمان
میوه‌های نو زمستان می‌رسند
اصلشان لطفست و هم واگشت لطف
هم ز بستان سوی بستان می‌رسند
#84
آدمی در عالم خاکی نمی‌آید به دست

عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی
#85
برای امام علی
به نام آن دلاوری که مرد کاملی بود

جهان به پیش وسعتش گدای سائلی بود



بلی علی ولی بود امام اولی بود

نماز بی ولایتش نماز باطلی بود



منم منم گدای او جوانی ام فدای او

که در دلم برای او همیشه منزلی بود



شب شهادت علی تحمل غم ولی

چه درد جانگدازی و چه کار مشکلی بود



فدای ماه چهر او منم غریق مهر او

ولی گمان مبر مرا امید ساحلی بود



به دست قاصد صبا امانت این دلم دهم

که سوی او برد ولی اگر مرا دلی بود



درآن مکان که نام او بود نگین هر غزل

چه جمع با صفایی و چه خوب محفلی بود



به خدمتش به ساحتش به پیشگاه حضرتش

به بوی آنکه شعر من تحفه قابلی بود
گل نیلوفر در مرداب می روید، تا همه بدانند
در سختی ها باید زیبایی آفرید

مراحل نه گانه ترک اعتیاد خود ارضایی

#86
واقعا ممنون
یه تشکر حسابی از همتون بچه ها
مادر اگر نبودی.................!!؟؟؟؟
53

هرجای دنیایی دلم اونجاست..من کعبه مو دور تو می سازم
من پشت کردم به همه دنیا...تا رو به تو سجاده بندازم
53
گاهی پرستیدن عبادت نیست...با اینکه سر رو مهر میزاری
گاهی برای دیدن عشقت...باید سر از رو مهر برداری
53
یک عمر هر دردی به من دادی...حس میکنم عین نیازم بود
جایی که افتادم به پای تو...زیباترین جای نمازم بود
#87
نماز شام غریبان چو گریه آغازم
به‌ مویه‌های غریبانه قصه پردازم
بیاد یار و دیار آنچنان بگریم زار
که از جهان ره و رسم سفر براندازم
من از دیار حبیبم نه از بلاد رقیب
مهیمنا یه رفیقان خود رسان بازم
خدای را مددی ای دلیل راه که من
بکوی میکده دیگر علم برافرازم
خرد زپیری من کی حساب برگیرد
که باز با صنمی طفل عشق می‌بازم
بجز صبا و شمالم نمی‌شناسد کس
عزیز من که به جز باد نیست دمسازم
هوای منزل یار آب زندگانی ماست
صبا بیار نسیمی ز خاک شیرازم
سرشکم آمد وعیبم بگفت روی برو
شکایت از که کنم خانگی‌است غمازم
ز چنگ زهره شنیدم که صبحدم می‌گفت
مرید حافظ خوش لهجه‌ی خوش‌آوازم
خدایا دوزخم فرداست,چرا امروز میسوزم!؟13
#88
خواب
شب بروی شیشه های تار
می نشست آرام، چون خاکستری تبدار
باد نقش سایه ها را در حیاط خانه هر دم زیر و رو می کرد
پیچ نیلوفر چو دردی موج می زد بر سر دیوار
در میان کاج ها جادوگر مهتاب
با چراغ بی فروغش می خزید آرام
گوئی او در گور ظلمت روح سرگردان خود را جستجو می کرد
من خزیدم در دل بستر
خسته از تشویش و خاموشی
گفتم ای خواب ، ای سرانگشت کلید باغ های سبز
چشم هایت برکه تاریک ماهی های آرامش
کولبارت را به روی کودک گریان من بگشا
و ببر با خود مرا به سرزمین صورتی رنگ پری های فراموشی

((فروغ فرخ زاد))
راهی به سوی خوشبختی وجودندارد ، خوشبختی خود راه است .راهی که از درون شما آغاز می شود و به کمک توانایی و قابلیت شما در جهان بیرون تجلی می یابد . ( وین دایر )
#89
سلام

يه شعر از لسان الغيب :

[تصویر:  1253409933.jpg]

در پناه خدا !
وَ احـــفَــظـنِــی بِــرَحـــمَـــتِـــکَ یــا الله
#90
سلام

این شعر متن آهنگ نجوی است از فرهاد ... این صفحه هم برای دانلود آهنگ هست !!!

رستنی‌ها کم نیست،
من و تو کم بودیم،
خشک و پژمرده و تا روی زمین خم بودیم!


گفتنی‌‌ها کم نیست،
من و تو کم گفتیم،
مثل هذیان دم مرگ،
از آغاز چنین درهم و برهم گفتیم.


دیدنی‌‌ها کم نیست،
من و تو کم دیدیم،
بی‌سبب از پاییز
جای‌ میلاد اقاقی‌ها را پرسیدیم.


چیدنی‌ها کم نیست،
من و تو کم چیدیم،
وقت گل دادن عشق روی دار قالی‌،
بی‌سبب حتا پرتاب گل سرخی‌ را ترسیدیم.


خواندنی‌‌ها کم نیست،
من و تو کم خواندیم،
من و تو ساده‌ترین شکل سرودن را در معبر باد
با دهانی‌ بسته وا ماندیم


من و تو کم بودیم،
من و تو اما در میدان‌ها
اینک اندازه‌ی ما می‌خوانیم!

ما به اندازه‌ی ما می‌بینیم!
ما به اندازه‌ی ما می‌چینیم!
ما به اندازه‌ی ما می‌گوییم!
ما به اندازه‌ی ما می‌روییم!


من و تو
کم نه، که باید شب بی‌‌رحم و گل مریم و بیداری شبنم باشیم!
من و تو
خم نه و درهم نه و کم هم نه، که می‌بايد با هم باشیم!


من و تو حق داریم
در شب این جنبش نبض آدم باشیم!
من و تو حق داریم
که به اندازه‌ی ما هم شده با هم باشیم!


گفتنی‌‌ها کم نیست!

در پناه خدا !


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان