عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
وای خداجونم مرسیییییییییییییییییییMuscularKhansariha (48)317
بهترین راه پیش بینی آینده،ساختن آن است

زندگي يک آرزوي دور نيست؛ زندگي يک جست و جوي کور نيست
زيستن در پيله پروانه چيست؟

زندگي کن ؛ زندگي افسانه نيست
گوش کن ! دريا صدايت ميزند؛ هرچه ناپيدا صدايت ميزند
جنگل خاموش ميداند تو را؛ با صدايي سبز ميخواند تو را
زير باران آتشي در جان توست؛
قمري تنها پي دستان توست
پيله پروانه از دنيا جداست؛

زندگي يک مقصد بي انتهاست؛ هيچ جايي انتهاي راه نيست؛
اين تمامش ماجراي زندگيست...


راستش از بی احترامی ها و نا مهربانی ها خسته شدم ... اینجا روزگاری جای مهربونی و محبت بود ... ولی متاسفانه مدتیه که دیگه اون رنگای قشنگ کمرنگ شدن ... امیدوارم شماها که هنوز اینجایین دوباره بهش رنگ بدین وزیباترش کنین (البته از درون و نه فقط در ظاهر) ... براتون دعا می کنم ... فراموشم نکنین ... حلالم کنین ... التماس دعا ... دلم برای تک تکتون تنگ میشه ... خیلی دوستون دارم
:13:

يَا اللَّهُ يَا اللَّهُ يَا اللَّهُ
اى خدا اى خدا اى خدا

...

(وَ) يَا مَنْ هُوَ أَقْرَبُ إِلَيَّ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ
و اى آنكه تو از رگ من به من نزديكترى


(وَ) يَا مَنْ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ
اى آنكه بين شخص و قلب او حايل مى‏شوى

(وَ) يَا مَنْ هُوَ بِالْمَنْظَرِ الْأَعْلَى وَ بِالْأُفِقِ الْمُبِينِ‏
اى آنكه در منظره اعلی است و وجودش در افق روشن است
...

....( (وَ) يَا مَنْ لاَ يُبْرِمُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّينَ‏
و اى كسى كه الحاح و التماس تو را رنج و ملال ندهد


....يَا مُدْرِكَ كُلِّ فَوْتٍ (وَ)
ى مدرك هر چه فوت شود

يَا جَامِعَ كُلِّ شَمْلٍ (وَ)
...
.....اى جمع آرنده هرچیز پريشان شود

............................................................
البته این یه بخش هایی از دعای علقمه بود من او تیکه هایی که خوشم اومده بود رو گذاشتم _نقطه چین ها یعنی جاهایی که حذف کردم ،
............................................................
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
خدایا این یه آزمایشه ؟
بابا من همین اولش کم اوردم ، به خودت قسمت میدم منو اینطوری آزمایش نکن ، نمیتونم طاقت بیارم
همیشه گفتم هر چی خدا خواست ، اما واقعا خدایا تو اینو میخوای ؟
خدا جون خودت کمکم کن Tears
.

خدایا همه جا هستی و تو به خواسته هایم از من آگاه تری و تو از من به من نزدیک تری .

در همه ی امور یاریم ده که تو در یاری نمودن من برای رسیدن به آرزوهای پاکم از من مشتاق تری .

فقط کافیست امور کارهایم را به تو واگذار کنم ای قدرت واقعی و بیکران ، بی شک برآورده می شود .



خداجونم یعنی چرا قسمت نمیشه من بتونم برم پیش ضامن آهو؟
چیکار کردم که این سعادت نسیبم نمیشه؟
خدایا خیلی دوست دارم برم پیشش ... راه ها رو باز کن تا بتونم ببینمش...
بهترین راه پیش بینی آینده،ساختن آن است

زندگي يک آرزوي دور نيست؛ زندگي يک جست و جوي کور نيست
زيستن در پيله پروانه چيست؟

زندگي کن ؛ زندگي افسانه نيست
گوش کن ! دريا صدايت ميزند؛ هرچه ناپيدا صدايت ميزند
جنگل خاموش ميداند تو را؛ با صدايي سبز ميخواند تو را
زير باران آتشي در جان توست؛
قمري تنها پي دستان توست
پيله پروانه از دنيا جداست؛

زندگي يک مقصد بي انتهاست؛ هيچ جايي انتهاي راه نيست؛
اين تمامش ماجراي زندگيست...


راستش از بی احترامی ها و نا مهربانی ها خسته شدم ... اینجا روزگاری جای مهربونی و محبت بود ... ولی متاسفانه مدتیه که دیگه اون رنگای قشنگ کمرنگ شدن ... امیدوارم شماها که هنوز اینجایین دوباره بهش رنگ بدین وزیباترش کنین (البته از درون و نه فقط در ظاهر) ... براتون دعا می کنم ... فراموشم نکنین ... حلالم کنین ... التماس دعا ... دلم برای تک تکتون تنگ میشه ... خیلی دوستون دارم
:13:

سلام خدای مهربونم

باید ازت تشکر میکردم بابت اینکه من و با این همه دوستای خوب آشنا کردی

باید ازت تشکر میکردم بابت اینکه با وجود همه ی اتفاقات ریز و درشت باز کنارمی

باید ازت تشکر میکردم بابت اینکه وقتی هستی دیگه هیچی نمیخوام

بابت اینکه آرزوهای کوچیکم خیلی بزرگ شدن خیلی ...


یادمه راهنمایی که بودم یه روز از جلوی آینه ی مدرسه رد شدم...حس کردم چقدر زشتم! با خودم گفتم چجوری بچه ها با من دوست میشن؟!
اون روز این حرف و به هیچ کس نزدم
تا چند سال بعد...
وقتی تو آینه به خودم نگاه میکردم نقصی نمیدیم...اما خوب زیبایی هم نبود "یه آدم کاملا معمولی"

باز بزرگ تر شدم
دوست داشتم جایی باشم که آدم ها من و به خاطر فکرم بخوان به خاطر خودم نه چیزای دیگه...تا جایی که میشد اسم کوچیکم و میگفتم...دوست نداشتم من و به خاطر پدرم قبول داشته باشن...نام خانوادگی ! (همیشه عاشق استقلال بودم)

خسته میشدم از اینکه بخوام کاری کنم که به ظاهرم توجه کنن..
پس این کارو نکردم

راه دیگه ای رو انتخاب کردم و الان کاملا راضیم
از اینکه اینجا دوستای خوبی پیدا کردم

اینکه تونستم اونقدر قوی بشم که اون کار کثیف و بزارم کنار
اما هنوز کار زیاد دارم

بازم کمک میخوام مثل همیشه
چیزی رو بدون تو نمیخوام...چون داشتم چیزهایی رو که خیلی ها آرزوش و داشتن اما تو نبودی...
چشیدم طعم وحشتناک جدایی از تو رو ...
پس میدونم که میدونی دیگه محاله ازت جدا شم به هیچ قیمتی..کارای آسون و من انجام دادم..دیگه سختاش با تو4fvfcja

بدجوری تاوان جدایی رو دادم 13131313

ازت ممنونم که بهم یاد دادی باید از اتفاقات درس بگیرم
من شاگرد کودنی بودم اما تو بهم یاد دادی...وای که چقدر عذابت دادم و اذیتت کردم

هیچ کس باور نمیکنه که من شیطان و دیده باشم..اما میدونم که تو باور میکنی وای که اون روز چقدر وحشتناک بود1744337bve7cd1t81

ازت میخوام به هممون قدرت بدی-مواظب هممون باشی-مواظب آرزوهامون-هدفامون...
ازت میخوام به بدی ما ها نگاه نکنی...
مواظب همه ی دوستام باش

با تمام وجودم دوستت دارم خدای من53
میدونم که فقط مال منی...:P
خوشا باران و وصف بی مثالش
 سپاس شده توسط
Wink 
الهی از تو شرمنده ام که بندگی نکردم و از خودم شرمنده ام که زندگی نکردم و از مردم شرمنده ام که اثر وجودیم برای ایشان چه بود . Tears

الهی از روی آفتاب و ماه و ستارگان شرمنده ام از انس و جن شرمنده ام حتی از روی شیطان شرمنده ام که همه در کار خود استوارند و این سست عهد ناپایدار .Tears

الهی خوشا به حال کسانی که لذات جسمانی شان عقلانی شد .

Tears
 سپاس شده توسط
براستی ای خدای من

چقدر بر روی این زمین غریبی

تنها آنگاه که دستانم از همه جا قطع شد دست به سوی تو دراز کردم

من میدانم که چرا درد را آفریدی

براستی اگر این درد نبود چگونه حظور تو را میفهمید؟؟؟ این انسان نا سپاس

من آمده ام تا راستش را بگویم

نمک خورده ام و نمکدان شکسته ام

آری آنگاه که میپنداشتم دیگر نیازی به تو نیست و دست به سوی نا رفیقان دراز میکردم و نمی خواندم که: (( دلا خو کن به تنهایی که از تن ها بلا خیزد))، تو بی صبرانه مشتاق من بودی و این من غافل بود که نمیدانست محتاج توست.

آری چه بزرگ مهربانی و چه غریب رفیق شفیقی هستی که در حقت هزاران جفا کردم و نه در حق شناختنت شناختمت و نه در حق معرفتت به تو عشق ورزیدم اما تو از من نرنجیدی و صبر کردی تا بازگردم

کودکی ام را در خاطر دارم، در کودکی باوفاتر بودم... آنگاه که لب از پستان مادر رها میشد و من لبخند میزدم حس حظور تو بود که بر لبانم جاری میشد و این لوح سفید را معطر می کرد... چقدر بی وفا عاشقی هستم... چه نا مرد و بی غیرت عاشقی هستم که معشوق همه را به پای عاشق میریزد اما عاشق جفا میکند و معشوق را فراموش... براستی آیا صحیح نیست اگر بگویم : یار این عبد مضطر تو هستی مهربان تر ز مادر تو هستی

میدانم که خون دل باید خورد تا لوح سیاه شده دل سفید شود (( مدتی باید که تا خون شیر شد)) اما مادرم یادم داد که: (( از خاندان بزرگی جز انتظار بزرگی نمیرود کودک بجز پدر به که روی آورد ز درد ))

مرا ببخش ای غریب غریب نواز



عجب صبری خدا دارد...
عجب صبری خدا دارد
عجب صبری
************************یار این عبد مضطر تو هستی ******* مهربانتر ز مادر تو هستی************************

زیبا گفتی ...
هورا بیدار شو !!!
بد جوری خوابت برده1744337bve7cd1t81
چشمام نمی دید بچه ها کور بودم
خدایا شکرت که بیناتر شدم53258zu2qvp1d9v
بهترین راه پیش بینی آینده،ساختن آن است

زندگي يک آرزوي دور نيست؛ زندگي يک جست و جوي کور نيست
زيستن در پيله پروانه چيست؟

زندگي کن ؛ زندگي افسانه نيست
گوش کن ! دريا صدايت ميزند؛ هرچه ناپيدا صدايت ميزند
جنگل خاموش ميداند تو را؛ با صدايي سبز ميخواند تو را
زير باران آتشي در جان توست؛
قمري تنها پي دستان توست
پيله پروانه از دنيا جداست؛

زندگي يک مقصد بي انتهاست؛ هيچ جايي انتهاي راه نيست؛
اين تمامش ماجراي زندگيست...


راستش از بی احترامی ها و نا مهربانی ها خسته شدم ... اینجا روزگاری جای مهربونی و محبت بود ... ولی متاسفانه مدتیه که دیگه اون رنگای قشنگ کمرنگ شدن ... امیدوارم شماها که هنوز اینجایین دوباره بهش رنگ بدین وزیباترش کنین (البته از درون و نه فقط در ظاهر) ... براتون دعا می کنم ... فراموشم نکنین ... حلالم کنین ... التماس دعا ... دلم برای تک تکتون تنگ میشه ... خیلی دوستون دارم
:13:

خدایا ...! ما را ببخش. گناهانی که ما را احاطه کرده و خود از آن آگاهی نداریم. گناهانی که میکنیم و با هزار قدرت عقل توجیه می کنیم و خود از بدی آن آگاهی نداریم...


خدایا ...! تو را شکر میکنم که اشک را آفریدی، که عصاره حیات انسان است. آنگاه که در آتش عشق میسوزم، یا در شدت درد میگدازم یا در شوق و ذوق عرفانی آب میشوم و سراپای وجودم لطف می شود...


خدایا ...! تو را شکر میکنم که غم را آفریدی و بندگان مخلص خود را به آتش آن گداختی...


خدایا ...! دل غمزده و دردمندم آرزوی آزادی میکند و روح پژمرده ام خواهش پرواز دارد...


خدایا ...! پستی دنیا و ناپایداری روزگار را همیشه در نظرم جلوهگر ساز، تا فرییب زرق و برق عالم خاکی مرا از یاد تو دور نکند...

بخشی از مناجات شهید چمران
(1388 آبان 15، 13:23)R324 نوشته است: ... بخشی از مناجات شهید چمران

روحش شاد ! يادش گرامي ! راهش جاويد !
(1388 آبان 15، 21:56)tanha نوشته است: خدایا خودت مسیر زندگیم رو به راه راست هدایت کن

خدایا خودت منو در یاب

ای نجات بخش


الهي آمين يا رب العالمين !!!
وَ احـــفَــظـنِــی بِــرَحـــمَـــتِـــکَ یــا الله
بسم الله النور

راستی اگر امروز جان مرا بگیری چه پاسخی هست که وجود خود را در چه راهی صرف کرده ام
تهمت و افترا و نصیحت بی جا و دلشکستن ها، نا امید کردنها و....
کاش میشد حد این ناسپاسی را در مخرج کسر دلم به صفر میل داد تا وجودم وجود نازنینت را در بینهایت حظورت درک کند. خدایا اگر چه ناپاک اگر چه نا سپاسم اما میدانم دوستم داری، چرا که اگر مرا نمی خواستی و گدای رهت قرار نمیدادی چنین بر لبانم جاری نمیکردی. خدایا خوبی ندارم که بگویم این کرده ام و آن... اما همین مقدار را امیدوارم که اگر افتادم، دوباره بلندم کردی و مشتق وجودم همچنان مثبت بود.
خدایا وقتی به آنچه از کرده ی خود دارم مینگرم فقر خود را در کلبه ویرانم خجالت میکشم، اما آن هنگام که به آنچه از تو دارم و کرم و رحمتی که تو داری مینگرم باز شریان گرم و سرخ امید را در رگهای خشکیده ام احساس میکنم... آنجاست که از فقر خودم تهی و از رحمت تو و امیدواری به تو پر میشوم، آنجاست ای خدای مهربان گنهکاران که باز دوست دارم پیشانی را بر جای جای تربت عشق بگذارم و صدایت کنم :

ای مهربانترین و مهربانتر از مادر و ای خدای گنهکاران و ای بزرگتر ز آنچه به توصیف تو قادر باشم من در پاسخ به ندای تو ((آیا نرسیده وقت آنکه پس از عصیان بازگردید))من آمده ام مرا دریاب
************************یار این عبد مضطر تو هستی ******* مهربانتر ز مادر تو هستی************************

خدایا ! من که استعدادهایی دارم ،
بی آرام
و نیروهایی دارم پر توان ،
وقتی به راه افتادم ،
در محدوده ها
نتوانستم دوام بیاورم .
رود عظیم وجودم ،
حوض های کوچک را
در لحظه پر کرد
و این جریان مستمر ،
مرا به عبث و پوچی رساند
و مرداب ساخت .
این است که در راه دنیا
به بن بست رسیدم
و در بن بست به پوچی
. خدایا !
من که راه افتادم ،
نمی دانستم تمام هستی
برای من بیش از یک پوسته نخواهد بود
که جوجه های تازه به حرکت افتاده
باید با نوک هایشان سوراخ کنند
و از بن بست بیرون بیایند .
خدایا !
من که راه افتادم،
نمی دانستم که تمام دنیا
با وسعتش می شود زندان من ،
که آزادی را از تمام نعمت ها بالاتر بدانم
که هرچند بهترین غذا و مکان را
به زندانی بدهند
آزادی برای او ارزنده تر است.
خدایا !
پیش تر که رفتم ،
دیوار ها را احساس کردم ،
و زندان را فهمیدم
و پوچی و عبس در این بن بست
که بزرگنر از این زندگی و عظیم تر از این هستی هستم ،
خدایا !
علی میگوید ، آه من قلة الزاد و طول الطریق ،
وای از توشه ی کم و راه دور ،
خدایا !
آه علی را تو می فهمی که سینه ی او را فهمیده ای،
که دشمنانش در آن شناورند
و دشمن از وسعت آن در تنگناست ،
نه من ،
که سینه ی او نه همچون سینه ی من است
که من تحمل خودم هم ندارم ،
..و همین راه دور است که مرا به عجز و عبث کشیده است ،

إِلَهِي قَصُرَتِ الْأَلْسُنُ عَنْ بُلُوغِ ثَنَائِكَ كَمَا يَلِيقُ بِجَلاَلِكَ وَ عَجَزَتِ الْعُقُولُ عَنْ إِدْرَاكِ كُنْهِ جَمَالِكَ‏وَ انْحَسَرَتِ الْأَبْصَارُ دُونَ النَّظَرِ إِلَى سُبُحَاتِ وَجْهِكَ وَ لَمْ تَجْعَلْ لِلْخَلْقِ طَرِيقاً إِلَى مَعْرِفَتِكَ إِلاَّ بِالْعَجْزِ عَنْ مَعْرِفَتِك

خدایا زبانها از ستایش سزاوار تو و اندیشه ها از درک زیبایی تو و چشم ها به پاکی چهره ی تو ، به کوتاهی و عجز رسیده اند و تو راهی برای شناخت و معرفت خودت نگذاشتی ،
جز همین عجز از معرفت و شناختت .

خدایا این عجز از محدودیت من و احاطه ی توست
و همین شناخت از نا محدودی تو من را به تو کشیده ،
که بن بست ها را تجربه کردم ،

فَاجْعَلْنَا مِنَ الَّذِينَ تَرَسَّخَتْ (تَوَشَّجَتْ) أَشْجَارُ الشَّوْقِ إِلَيْكَ فِي حَدَائِقِ صُدُورِهِم ...
پس تو ما را مثل کسانی بدار ،
که درخت های شوق در باغ های سینه هایشان ریشه دوانده ،
و آتش عشق تو تمامی دل ان ها را فراگرفته
تا آنجا که به آشیانه های فکر پناه آوردند
و در باغ های قرب و دیدار ، بهره گرفته اند
و ا ز حوض محبت و از جام های لطف سرکشیده اند
و پرده ها از چشمشان کنار رفته
و سیاهی شک از عقیده و نهانشان رخت بر بسته
و سینه ها شان با این آگاهی به وسعت رسیده
و همت ها شان به خاطر سعادت در آزادی بالا رفته .
خدایا !
این عجز من از نامحدودی تو ست
که به سوی تو روی آورده ام
و این گونه طلب میکنم و میسوزم ،
خدایا آنچه که از تو تصور میکنم ،
مخلوق ذهن من است
و به من باز میگردد،
آن خدایی که در اندیشه ایم احاطه شود
تو نیستی
و نمی تواند جهت حرکت من باشد ،
خدایا !
میبینم راه هایی که به تنگی نشسته ،
و رهروانی که پایشان تاول بسته ،
و مانده اند ،
این ها را میبینم و پاکی تو را هم میبینم
که تو پاک و منزهی ،
تو نازی ،
ما اضیق الطریق ريا،
خدایا راه ها چقدر تنگ هستند ،
علی من لم تکن دلیله ،
بر آنه که تو راهبرشان نبودی ،
آنهمه که با علم ،
آنهمه که با عقل ،
با عشق ،
با عمل آمدند ،
با ذکر امدند

ولی به زانو افتادند
و درماندند
و در کناری به اسارت افتادند ،

آن ها را هم میبینم ،
دسته ای که چه آرام رسیده اند ،
و ما اوضح الحق
و چه اشکار و روشن است حق ..
در نزد آنهایی که تو به راهشان کشیده ای ،
خدایا! ،
من همراه این تصویر ها چه چیزی خواهم داشت
جز سوز طلب از تو
و این فریاد
که الهی فسلک بنا ..
تو ما را به راه بینداز و راه ببر ،
سبل الوصول الیک ..
راههای که به تو میرسند
نه به غرور ها و قدرت ها و تسخیر ها،
فاسلک بنا سبل الوصول الیک و سیرنا فی اقرب الطرق .
خدایا تو ما را در نزدیک ترین راه مهمانی خودت بگردان،
دور ها را تو نزدیک کن
و سختی ها ی مشکل را تو بر ما آسان بگیر.
خدایا !
مرا به عباد خود ملحق کن ،
آنها را که نه از راه عبادت و ریاضت
و نه از راه خدمت و طریقت و عشق و عرفان و .علم و عقل
بلکه از راه عبودیت
و اطاعت تو گام برداشته اند ،
با شتاب به سوی تو کوشیده اند
و بی امان بر این درگاه کوبیده اند
و تنها تو را در شب ها و روزها عبد بوده اند ،
آنها که تو به آرزوهاشان رسانده ای
و خواسته هاشان را برآورده کرده ای ،
و کارهاشان را به عهده گرفته ای
و دلهاشان را از عشق خودت سرشار کرده ای
و از صافی جام خودت سیرابشان کرده ای ،
پس با تو به لذت نجوای تو رسیده اند
و از تو دورترین ارزو ها را گرفته اند .

ای آنکه به روی آاورده ها ، تو روی آورده ای
و با پیوند بر آنها باز گردانده ای
و بخشیده ای .
ای انکه با غافل های از یادت
مهربانی و دوستدار
و برای جذبشان به سوی درگاه خویش
آماده ای و خواستار،
از تو می خواهم
که مرا که اگر روی نیاورده ام ،
غافلم نه کافر،
از آنهایی قرار بدهی
که بیشترین بهره از تو
و بالاترین جایگاه در نزد تو
و بزرگترین سهم از محبت تو
و بهترین نصیب از معرفت تو بدست آورده اند ،
که تمام همت من از تمامی هستی بریده است
و به سوی تو روی آورده
و تمامی خواسته ی من
، به سوی تو بازگشته است .
تو نه دیگری ،
مراد منی
و برای توست
نه جز تو
این بیداری من و این بی قراری من .
دیدار تو نور چشم من است .
پیوند تو آرزوی من است.
شوقم بسوی توست .
بیتابیم از عشق توست .
سر به هواییم هوای توست .
خواسته ی من رضای توست .
نیاز من دیدار توست .
طلب من کنار توست .
قرب تو نهایت سوال من است.
نجوای تو روح و راحت من است.
در نزد تو دوای درد من است
و درمان سوز من و آرامی آتش من
و برکناری رنج من ،
پس تو انیس من باش در وحشتم
و آزاد بخش لرزشم
و بخشنده ی گناهم
و پذیرنده ی بازگشتم
و جوابگوی دعوتم
و سرپرست نگهداریم
و بی نیاز کننده ی نیاز مندی ام
.تو مرا از خودت مبر ..
تو مرا از خودت دور نکن ..
ای نعمت من ..
ای بهشت من .
ای دنیای من و
ای آخرت من .
ای مهربان تر از تمامی مهربانی ها .

الهی ترددی فی الاثار یوجب بعد المزار
خدایا گشت و گذار من در آثار تو
باعث دوری دیدار توست .

مگر اثار تو از تو رشن ترند
که روشن کننده ی تو باشند ،
از تو به سوی تو می روم
تویی که به هستی ظهور بخسیده ای
و روشنی داده ای
تویی که می توانی راه بلند را برای من کوتاه کنی ،
هر چه جز تو و هر وسیله ای جز تو
آخر مانع من میشود .،
می خواهم تو را تکیه گاه خودم قرار دهم
نه آن ها را
و با پایی جز تو
به تو راهی نیست .
مقصد تویی
.وسیله تویی .
تمام وسیله ها در گل مانده اند
و تمام قدرت ها به عجز رسیده اند ،
و خود مانع راه تو شده اند .
.خدای من میگویم
و از تو می خواهم
..الهی !
هب لی
خدای من
به من هبه کن ،
به من ببخش ،
که من سزاوار نیستم .
من خریدار نیستم
که چیزی ندارم ،
تو به من ببخش ..
هب لی کمال انقطاع الیک.
ببخش کمال قطع و دوری
از چیز های دیگر
به سمت خودت .
الهی هب لی کمال انقطاع الیک ،
آزادی کامل را
که به سوی تو بال بگشایم ،
چون من در برابر قطع و بلاء تو
گاهی سرکشم و
انقطاع ندارم و
این قطع را نپذیرفته ام ،
، انر ابصار قلوبنا بضیاء نظر ها الیک ،
تو چشم هایی که در دل ما پلک باز کرده اند ،
با نور نگاه به خودت ،
همراهی کن .
حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور
تا چشم های دل ما ،
پرده ها و حجاب های نور را در هم بدرد ...
و به جایگاه عظمت تو برسد ..
و روح های ما به عزت پاک تو ،
وابسته گردد و
جز تو چیزی نخواهد .

خدایا پس پرواز را از تو می خواهم ،
پرواز کسانی که به عجز راه یافته اند .

خدایا از عجزم
از تو کمک خواستم و دعا کردم ،
و به تو توکل می کنم
که از واسطه ها بهره بگیرم
ولی همیشه به تو تکیه کنم نه آنها ،
خدایا ایاک نعبد ،
خدایا تنها تو را می پرستم
و ایاک نستعین ،
خدایا خود راه ،
مرا در خود نگیرد
و توحید و حرف و حدیث و حال و مقامش
بت من نشود

اهدنا الصراط النستقیم ،
خود تو راه را به ما نشان بده

منبع : دعا های کتاب صراط استاد علی صفایی حائری

دعا های استفاده شده در متن: مفاتیح الجنان مناجات العارفین و مناجات محبین و مناجات مریدین و مناجات شعبانیه از امام سجاد((ع))
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
 سپاس شده توسط
آقا مجتبی سلام

با وجود طولانی بودن مناجاتی که انتخاب کردین...1744337bve7cd1t81
خدایی خیلی زیاد بود...

بابت داشتن این حس سلیقه بهتون تبریک میگم.

دکمه تشکر کم بود...4fvfcja41

موفق باشین..یا علی.
[تصویر:  07c49977111e42a28fd6.jpg]

Wink 
مجتبي خان جان

مناجاتت عالي و بي نظير بود Smiley-face-thumb / زياد بودش ولي ارزش خوندنو داشت !
317

التماس دعا

cheshmak
منقلب کننده بود
مرسی
امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان