عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 34 رأی - میانگین امتیازات: 4.15
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شبانه روزی

عجب..
احتمالا تو رودر بایسی ای چیزی موندن......

خیلی از چند و چون داستان با خبر نیستم و یه طرفه نمیخوام به قاضی برم ولی حق رو به شما میدم....
چون  جوونای الان(اکثرا) نمیتونن زود ازدواج کنن....نباید زود ازدواج کنن چون آمادگیشو ندارن.....

نظر اضافه ای نمیدم ولی بهتره تحمل کنین و به جای عصبانیت به خواهرتون دل داری بدید42
[تصویر:  MuALi.png]
ببخشید ولی فکر کنم اشتباه فهمیدین. اخه واسه خواهرم نیست.
واسه خودمه.13
تو مراقب آخرتت باش،

دنیا خودش ذلیلانه پیش تو می آید.

شاه مردان(ع)


"غرر الحکم ح 2603 ص 144"
[تصویر:  1064858b92ksbi7wy.gif]

[تصویر:  nasimhayat.png]
عه خب مهتاب خانوم.....شما وقتی از تصمیم خودتون خبر دارید نباید اینقده خودخوری کنید که...42
کلا وقتی از یکی خوشتون نیاد... خوشتون نمیاد دیگه!!.... حالا هر چی هم مال و منال داشته باشه....
به قول اون حاجیه میگفت که باید به دل بشینه.....حالا که ننشسته دیگه کاریش نمیشه کرد....

با خانواده بشینید منطقی صحبت کنید مطمئنا درک میکنن...

نقل قول: همین سهیل شش بار تو نوزده سالگی رفت خواستگاری،ولی دیدن "هیچکدوم" از فاکتورا رو نداره!ردش کردن و ... [تصویر:  q.gif]
4fvfcja
یادش بخیر  19 سالگی جوون بودیم و جویای نام...4fvfcja

ولی خلاف به عرض مبارک رساندن......و به قول حاجی سابیدی به الک...4fvfcja...هر شیش تا نظر مساعد دادن....منم به همه شون گفتم حالا ما میریم یه خورده بیشتر دور میزنیم خدمت میرسیم دوباره...4fvfcja
[تصویر:  MuALi.png]
سلام
منم فکر نکنم خیلی پیچیده باشه مهتاب خانوم 303 جواب شما منفیه خوب منفی می دین دیگه!
کنکورم منظورتون کنکور سال بعده دیگه؟  از الان چرا نگرانید!!!! وقت زیاده. چرا از الان می گید خراب کنم؟!!!!!!! 17 خواستگار خوب برای اومدنه دیگه 4fvfcja شما هم جواب منفی می دین به همین راحتی!

پ ن: بااب 18 سالگی مگه وقت خواستگاری رفتنه؟ 4fvfcja4fvfcja4fvfcja 
پ ن : سهبل جان، خودم دیدم همش رو ریجکت شدی!! چرا هی جو می دی که جواب مثبت دادن. یکیشون که گفت دهنت بوی ... 4fvfcja4fvfcja4fvfcja یادمه داداش Smiley-talk038Smiley-talk038Smiley-talk038
هرچند حال و روز زمین و زمان بد است \ یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی فرشته ای که به پابوس آمده \ انگار بین رفتن و ماندن مردّد است
اینجا مدینه نیست، نه اینجا مدینه نیست \ پس بوی عطر کیست که مثل محمد است؟
حتی اگر به آخرخط هم رسیده ای \ اینجا برای عشق شروعی مجدد است
جایی که آسمان به زمین وصل می شود \ جایی که بین عالم و آدم، زبانزد است
هر جا دلی شکست به این جا بیاورید \ اینجا بهشت، شهر خدا، شهر مشهد است
[تصویر:  87267819991958480523.jpg]

حسین ارام جانم، حسین روح و روانم
بیا نگار اشنا، شب غمم سحر نما
مرا به نوکری خود، شها تو مفتخر نما

آقا چه جالب 4fvfcja
منم شرایط مهتاب خانم رو دارم ولی برعکس قرار به زور برده بشم 4fvfcja
واقعا این ازدواج زوری معضلی ها 4fvfcja
کسی اینجا تاحالا استرس ازدواج رو تجربه کرده ؟4fvfcja
من االان یه ماه گرفتارشم ... خیلی بده 
حتی خوابش رو میبینم4fvfcja ددی در جریانه
نمیدونم دقیقا چه غلتی باید بکنم! ... واقعا اینایی که میرن خواستگاری و ... چه جوری میرن؟17
من بهش فکر میکتم فشارم میوفته 1276746pa51mbeg8j
[تصویر:  51960705784679108839.jpg]
(1392 تير 11، 19:57)Alone man نوشته است: آقا چه جالب 4fvfcja
منم شرایط مهتاب خانم رو دارم ولی برعکس قرار به زور برده بشم 4fvfcja
واقعا این ازدواج زوری معضلی ها 4fvfcja
کسی اینجا تاحالا استرس ازدواج رو تجربه کرده ؟4fvfcja
من االان یه ماه گرفتارشم ... خیلی بده 
حتی خوابش رو میبینم4fvfcja ددی در جریانه
نمیدونم دقیقا چه غلتی باید بکنم! ... واقعا اینایی که میرن خواستگاری و ... چه جوری میرن؟17
من بهش فکر میکتم فشارم میوفته 1276746pa51mbeg8j
با اعتماد به نفس بالا برو جلو 4fvfcja
اقا به زور که نمی خوان زنتون یا شوهرتون بدن!! نگران چی هستین شماها 53
هرچند حال و روز زمین و زمان بد است \ یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی فرشته ای که به پابوس آمده \ انگار بین رفتن و ماندن مردّد است
اینجا مدینه نیست، نه اینجا مدینه نیست \ پس بوی عطر کیست که مثل محمد است؟
حتی اگر به آخرخط هم رسیده ای \ اینجا برای عشق شروعی مجدد است
جایی که آسمان به زمین وصل می شود \ جایی که بین عالم و آدم، زبانزد است
هر جا دلی شکست به این جا بیاورید \ اینجا بهشت، شهر خدا، شهر مشهد است
[تصویر:  87267819991958480523.jpg]

حسین ارام جانم، حسین روح و روانم
بیا نگار اشنا، شب غمم سحر نما
مرا به نوکری خود، شها تو مفتخر نما

اجي مهتاب ! 17چرا الان انقدر خودتو عصبي ميكني ؟
ميدونم چقدر ادم حرصش ميگيره 53258zu2qvp1d9v ولي خب اجي چرا الكي انقدر خودتو عصبي ميكني ؟
اولا واسه ازدواج رضايت خود دختر شرط ... 
دوما اين كه  ميتوني خيلي منطقي باخانواده حرف بزني .. متقاعدشون كني .. 
واقعا ميتوني به پسري كه از خودش هيچي نداره ! و فقط به پشتوانه پول باباش اومده خواستگاري اعتماد كني ؟ نه نميشه .. به نظر من هيچي نداشتن بهتر از اين جوري داشتنه 53258zu2qvp1d9v
اجي يكم اروم باش ... ايشالله اين قضيه ختم به خير ميشه 
مطمئنا خانوادت صلاحتو ميخوان .. دستي دستي نميدنت به يك پسر 18 ساله .. 17
18 ساله ؟17 
اجــــــــــــــي اروم باش 53258zu2qvp1d9v
هيچي نميشه 6
[تصویر:  98886820611051912952.jpg]
 
4fvfcja
وقتي ميام كانون .. اول يك نگا به امضام ميكنم تا يك وقت كسي اون شخصيه چاخاله وسط امضامو نخورده باشه 22
خلاصه ديگه 22
چاخال و پاك باشيد 22
نقل قول: یا علی مدد [تصویر:  8.gif]
از من سوتی میگیرید ؟[تصویر:  2.gif]
نقل قول: چه غلتی باید بکنم!
خب خودت سوتی میدی برادر...4fvfcja

غلطو غلط نوشتنم عجب غلطیه هاااا4fvfcja

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نه ولی میگم عین شیر برو جلو من خودم دریای تجربه م پشتت واستادم...4fvfcja

نقل قول: پ ن : سهبل جان، خودم دیدم همش رو ریجکت شدی!! چرا هی جو می دی که جواب مثبت دادن. یکیشون که گفت دهنت بوی ... [تصویر:  e.gif][تصویر:  e.gif][تصویر:  e.gif] یادمه داداش [تصویر:  1.gif][تصویر:  1.gif][تصویر:  1.gif]
چی چی شد؟؟ بله بله!!!4fvfcja
پیش قاضی و کوچه علی چپ...4fvfcja

آبرو مارو تحت الشعاع قرار میدی.....دهن من بو پوکه ی کلاشو میده ....از خداشونم باشه...4fvfcja

نذا پته تو بریزم رو آب سیل هممونو ببره هاااا....4fvfcja

نقل قول: دستي دستي نميدنت به يك پسر 18 ساله .. [تصویر:  o.gif]
ولی با این همه من اعتماد به نفسه طرفو تحسین میکنم....4fvfcja

بایس یه دوره برم پیشش درس پس بدم...4fvfcja
[تصویر:  MuALi.png]
نقل قول:
واقعا ميتوني به پسري كه از خودش هيچي نداره ! و فقط به پشتوانه پول باباش اومده خواستگاري اعتماد كني ؟ 
شما به من به پسر نشان بده که بدون پشت وانه پدرش نره خواستگاری 4fvfcja
به هر حال خرج خونه عروسی و ... رو پدر نده یه جوون 20 چند ساله از کجا میخواد بده ؟
هادی
گفتنش راحته 4fvfcja
سهیل
حوصله داری ها :smiley-yell:4fvfcja
[تصویر:  51960705784679108839.jpg]
دمت گرم مش سهیل
بلاخره روی این الون من رو کم کردی317
چند باری خواستم سوتی بگیرم نشد
زدی تو خال .....Smiley-happy114varzesh
(مخلص الون من هم هستیم)303

خیلی جالبه یه پسر 18 ساله به این راحتی عاشق میشه میره خواستگاری
من الان تو این سن ک پام لب گوره هنو جرات نمیکنم یرم طرفشSmiley-happy114




طاقت بیار رفیق....داریم میرسیم
نقل قول: [quote pid=266998 dateline=1372784267]
نقل قول: دستي دستي نميدنت به يك پسر 18 ساله .. [تصویر:  o.gif]

ولی با این همه من اعتماد به نفسه طرفو تحسین میکنم....4fvfcja

بایس یه دوره برم پیشش درس پس بدم...4fvfcja
[/quote]


ببخشيدا 4fvfcja

خيلي ببخشيدا 4fvfcja
ولي خب الان يك نفر اون بالا تقريبا پست اول 4fvfcja گفت كه شما خودتوتو 19 سالگي 6 بار رفتيد خواستگاري 4fvfcja برادر من 1 سال كه فرقي نداره 4fvfcja 
ببخشيدا 4fvfcja
____
خب اقاي الون من 22
مجبوريد 20 سالگي بريد خواستگاري ؟ 22
يكم صبر .. 4fvfcja
من نميگم كه پشتوانه پدر نقشي نداره 22
داره اغا ... خيليم داره22
اما نه در اون حد .. كه هر چي خانواده عروس خانوم گفتن ... خانواده داماد در جواب بگن .. پدر اقا داماد ميدن بهشون 22
___
ماشالله چقدر پسراي كانون به ازدواج كم علاقن 4fvfcja
[تصویر:  98886820611051912952.jpg]
 
4fvfcja
وقتي ميام كانون .. اول يك نگا به امضام ميكنم تا يك وقت كسي اون شخصيه چاخاله وسط امضامو نخورده باشه 22
خلاصه ديگه 22
چاخال و پاك باشيد 22
سلام دوباره
دوستان شما چقدر خوش خیالین. من کی گفتم این پسر 18 سالشه؟؟؟؟؟؟؟1744337bve7cd1t81
کاش 18 سالش بود حداقل.اون فقط 4ماه ازم بزرگتره. آذر 74
17 سالشه.
تازه اینکه خوبه
الان دوساله حرفش هست.
خودتون فکرشو کنین دیگه چی میشه
آخه یه پسر دبیرستانی رو چه به عاشقی و ازدواج
به خدا خنده داره.
من اوایل فقط به این موضوع میخندیدم.
تازه اگه جهشی نخونده بود که اونم الان باید مثل من سال سوم میشد.
تو مراقب آخرتت باش،

دنیا خودش ذلیلانه پیش تو می آید.

شاه مردان(ع)


"غرر الحکم ح 2603 ص 144"
[تصویر:  1064858b92ksbi7wy.gif]

[تصویر:  nasimhayat.png]
(1392 تير 11، 21:20)mahtaab نوشته است: سلام دوباره
دوستان شما چقدر خوش خیالین. من کی گفتم این پسر 18 سالشه؟؟؟؟؟؟؟1744337bve7cd1t81
کاش 18 سالش بود حداقل.اون فقط 4ماه ازم بزرگتره. آذر 74
17 سالشه.
تازه اینکه خوبه
الان دوساله حرفش هست.
خودتون فکرشو کنین دیگه چی میشه
آخه یه پسر دبیرستانی رو چه به عاشقی و ازدواج
به خدا خنده داره.
من اوایل فقط به این موضوع میخندیدم.
تازه اگه جهشی نخونده بود که اونم الان باید مثل من سال سوم میشد.


مهد کودکه مگه آبجی
اینجا که سن ازدواج بالای 35 ساله
پایین تر باشه خنده دارهSmiley-happy114
[تصویر:  05_blue.png]
(1392 تير 11، 20:47)Alone man نوشته است:
نقل قول:
واقعا ميتوني به پسري كه از خودش هيچي نداره ! و فقط به پشتوانه پول باباش اومده خواستگاري اعتماد كني ؟ 
شما به من به پسر نشان بده که بدون پشت وانه پدرش نره خواستگاری 4fvfcja
به هر حال خرج خونه عروسی و ... رو پدر نده یه جوون 20 چند ساله از کجا میخواد بده ؟
هادی
گفتنش راحته 4fvfcja
سهیل
حوصله داری ها :smiley-yell:4fvfcja
خونه؟! 17 الان تو این دوره زمونه مگه خونه هم می دن 4fvfcja چه وضعاتون خوبه 4fvfcja4fvfcja4fvfcja بابا یه پرایدم بدن بهتون کلاهتونو بندازین بالا 
خیلی ها!!! 303نمی گم کمک پدر مادر صفر، ولی خوب بازم خیلی ها هستن که زیاد حساب نمی کنن 303یا نمی تونن حساب کنن. اینجوری بهتره 4fvfcja

(1392 تير 11، 21:20)mahtaab نوشته است: سلام دوباره
دوستان شما چقدر خوش خیالین. من کی گفتم این پسر 18 سالشه؟؟؟؟؟؟؟1744337bve7cd1t81
کاش 18 سالش بود حداقل.اون فقط 4ماه ازم بزرگتره. آذر 74
17 سالشه.
تازه اینکه خوبه
الان دوساله حرفش هست.
خودتون فکرشو کنین دیگه چی میشه
آخه یه پسر دبیرستانی رو چه به عاشقی و ازدواج
به خدا خنده داره.
من اوایل فقط به این موضوع میخندیدم.
تازه اگه جهشی نخونده بود که اونم الان باید مثل من سال سوم میشد.
اعتماد به نفسش خیلیهههه 4fvfcja
ما 17 سالگی تو کوچه دنبال توپ می دوییدیم 4fvfcja4fvfcja4fvfcja
هرچند حال و روز زمین و زمان بد است \ یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی فرشته ای که به پابوس آمده \ انگار بین رفتن و ماندن مردّد است
اینجا مدینه نیست، نه اینجا مدینه نیست \ پس بوی عطر کیست که مثل محمد است؟
حتی اگر به آخرخط هم رسیده ای \ اینجا برای عشق شروعی مجدد است
جایی که آسمان به زمین وصل می شود \ جایی که بین عالم و آدم، زبانزد است
هر جا دلی شکست به این جا بیاورید \ اینجا بهشت، شهر خدا، شهر مشهد است
[تصویر:  87267819991958480523.jpg]

حسین ارام جانم، حسین روح و روانم
بیا نگار اشنا، شب غمم سحر نما
مرا به نوکری خود، شها تو مفتخر نما

والله من هر زبونی که بلد بودم گفتم نمیخوام ازدواج کنم به خصوص با این آقا.
با خنده گفتم.
با عصبانیت گفتم.
با گریه گفتم.
حتی با داییم صحبت کردمو ازش خواستم با مامان بابام صحبت کنه.
ولی هنوزم که هنوزه اینا میان خونه ی ما
از رو نمیرن
حتی منطقی هم با مامانم صحبت کردم و دلایلمو بهش گفتم اما اون فقط میگه ما که ندادیمت تا کنکور نمیدیمت به کسی.
ولی آخه حرف اینا و رفت و آمدشون زنگ خطره
یه سری که اومده بودن به قول ابجیم مهموناشونم دعوت کردن کارتاشونم نوشتن.
حالا هم که آبجیم حرف از گل و حلقه و این چیزا میزد.
شاید بگین الکی نگرانم. ولی من الان 1سال به تصمیمای خونوادم اعتماد ندارم آخه هرروز یه چیزی میگن.
یه بار اونقدر بهم فشار اومد که کم مونده بود قبول کنم که داییم به دادم رسید.
والله تا چند هفته یه مدت همش کابوس ازدواج رو میدیم.
من حاضرم با یکی ازدواج کنم که هیچی نداشته باشه ولی مرد باشه.
نه اینکه همه چیز داره ولی مرد نیست. آخه هرچی داره مال باباشه.
میترسم آخرسر تسلیم بشم.
چون این یه سال خیلی سختی کشیدم.
چیزی که مامانم بخواد خوب میدونی چجوری آدمو راضی کنه حتی شده با گریه و قهر.
تو مراقب آخرتت باش،

دنیا خودش ذلیلانه پیش تو می آید.

شاه مردان(ع)


"غرر الحکم ح 2603 ص 144"
[تصویر:  1064858b92ksbi7wy.gif]

[تصویر:  nasimhayat.png]


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان