۩ مشاعره ۩

**سها** · 1394 آذر 25، 21:12

سلام

"من از مرگی سخن گفتم ک پیش از مرگ می‌آید
ب «آه عشق» کاری برتر از اعجاز عیسا کن

خطر کن! زندگی بی او چ فرقی می‌کند با مرگ
ب اسم صبر، کم با زندگی امروز و فردا کن"

"ن" بده... 53258zu2qvp1d9v

یاعلی.

**می توانم**

نه هر که چهره برافروخت، دلبری داند

نه هر که آینه سازد، سکندری داند
حافظ شیرازی

**گل سرخ** · 1394 آذر 25، 21:46

دانی که چرا خدا تو را داد دو دست؟
من معتقدم که اندر آن سری هست
یک دست برای آنکه خویشتن داری
با دست دگر ز دیگران گیری دست

**سها** · 1394 آذر 25، 22:13

سلام

"تنها گناه ما طمع بخشش تو بود

ما را کرامت تو گنه کار کرده است"

"ت" بده...

یاعلی.

**طاهر** · 1394 آذر 26، 12:47

"تو به تقصیر خود افتادی از این در محروم
از که می نالی و فریاد چرا می داری؟!"

**گل سرخ** · 1394 آذر 26، 15:47

یاد باد آنکه سر خاک توام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود.

**طاهر**

دردیست درد عشق که هیچش طبیب نیست
آنجا جز آن که جان بسپارند چاره نیست
حافظ

سرچ کردم اینو ی جور دیگه هم گفتن

پ.ن. بعد از اون قضیه شعری ک گذاشتیم و آخرش جور دیگه بود سعی میکنم حتی الامکان شعرایی ک میذارم سرچ کنم ک اشتباه نکرده باشم
اینو ک سرچ کردم چندین جور گفته بودنش ک این شکلی ک گذاشتم در خاطرم بود.
مثلا این:
بحریست بحر عشق که هیچش کناره نیست
آنجا جز آنکه جان بسپارند چاره نیست
یا این:
راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست
آن جا جز آن که جان بسپارند چاره نیست

**سها** · 1394 آذر 29، 23:55

سلام
آره.. من اینطور بلدم:
راهیست راه عشق ک هیچش کناره نیست
آنجا جز آن ک جان بسپارند چاره نیست ..

و
"تو زيبايي و زيبايي در اينجا كم گناهي نيست

هزاران سنگ خواهد خورد در مرداب ماه اینجا"

فاضل نظری

"الف" بده...

یاعلی.