عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 4.5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

هدف های من از ترک خودارضایی

مدت هاست که فقط دارم ترک میکنم 
هر بار برای خودم دلایلی دارم اما بعد از این شکست آخر متوجه شدم دلایل من برای ترک قانع کننده نیست 
اینقدر این اهداف کشش و جاذبه نداره که بتونه در لحظه های سخت و در روزهای بالا بهم بفهمونه که اراده هدفت از ترک چی بود؟
شاید هنوز با این موضوع صادقانه برخورد نکردم 

مطلبی که هست اینه :
من ترک میکنم چون کیفیت زندگی پایینی داره 
من ترک میکنم چون از این کار متنفرم 
من ترک میکنم تا اعتماد به نفس از دست رفته ام رو جبران کنم 
من ترک میکنم تا در ازدواج دچار مشکل نشم 
من ترک میکنم تا جسم سالم و قوی تری داشته باشم 
من ترک میکنم چون افسردگی به سراغ من اومده 
من ترک میکنم تا وضعیت روحی شادتری داشته باشم 
من ترک میکنم چون وضعیت ارتباطی خوبی با بقیه ندارم 
من ترک میکنم چون آثار جسمی و روحی این فعل در آینده برای من حاشیه ساز نشود 
و هزاران دلیل مشابه دلیل بالا ...

اما وقتی چند ماه با این دلایل پیش میریم و گاها ترک های بلند مدتی باهاشون داریم دچار عارضه ای خواهیم شد ...
به اینصورت که شما بعد از چند ماه پاکی جسم سالم احساس خوب عدم افسردگی شادی و نشاط رو تجربه خواهی کرد و همون لحظه سیگنالی از مغز میرسه که اراده تو به هدفت رسیدی ... و اونجاست که میشکنی ... چون هدفت کوچیک انتخاب شده بود ....

بارها و بارها ترک های 30 40 87 روز را تجربه کردم در این دو سال اما هر بار بعد از گذشت چند ماه پاکی میرفتم سراغش 

دلیل اینه :
ما هدف بزرگتری برای ترک باید داشته باشیم 
دغدغه ما فراتر از عوارض  و احساسات و سلامتی و ازدواجه 

دغدغه ما و دغدغه کل زندگی ما یک جهاده ... یک مبارزه با نفس 
در راه چه کسی ؟ برای چه هدفی ؟
یک جهاد در راه خدا ....
همون لحظه ای که مردد هستی گناه کنی یا نه خدا نشسته کنارت و منتظره مس وجودتو تبدیل به طلا کنی 

من تازه فهمیدم 
هدف رو اشتباه فهمیدم 
هدف رو سطحی فهمیدم 
اگر هدف اراده رضایت خدا از این مبارزه است ، باید این هدف رو عمیقا درک کنه 
اگر اراده نگاهی به خانمی در خیابون نمیندازه باید به خاطر خود خود خدا باشه 
باید همون لحظه خدا رو جلوی چشمش ببینه 
اگر اراده داره توی اینترنت میچرخه باید خدا رو کنارش حس کنه 
اگر امروز فشار از روش برداشته شده و حس خوبی داره باید عاشقانه با خدا صحبت کنه و ازش سپاس گزاری کنه 
اراده اگر خدا رو به متن زندگیت وارد کنی کار تمومه 
خدا رو از حاشیه به متن بیاری کار تمومه 
نیتت رو برای خدا خالص کنی کار تمومه 
دنیا و آخرت رو داری 
ازدواج رو داری 
سلامتی رو داری 
پول رو داری 
با خدا باش و پادشاهی کن / بی خدا باش و هر چه خواهی کن  Khansariha (121)

ببخشید همگی 
روی سخنم فقط و فقط با خودم بود  302
سلام

چند تا کلیدواژه‌ای که به ذهنم می‌رسه:
گناه
خدا
اخلاق
انسان
عزت نفس
اعتماد به نفس
جسم
روح
روان
انرژی
رشد
پیشرفت
ارزش
عمر
حسرت
دروغ
رکود
افسردگی
حال بد
بدخلقی
موضع ضعف
قدرت
حد

سر فرصت می‌شینم و مثل دوستان جمله‌هام رو سرهم می‌کنم.  cheshmak
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

(1396 مرداد 20، 23:58)atrisa نوشته است: دلایل من برای ترک:(اولین باره دارم براخودم وتو انجمن مینویسم تا حالا ب طور روشنی بهش فکر و اشاره نکرده بودم)
خب این کار گناهه و خیلی وحشتناک ذهنمو مشغول کرده و من نمیتونم تمرکز کنم و کارهام میمونه ..نمیدونم شماهاهم این حسو دارین یا نه اما من با این کار ب بدبینی دچار شدم ک فلانی ک از کنارم رد  میشه فکر میکنم مثل من تو خفا فکر ممنوعه ای داشته یا ی آدم بدیه:(ی لیوان آب گل آلودو هیچکس نمیخوره چون کثیفه این فکرا هم کثیفن و وقتی ب خورد روحمون میدیم ذهنمون ازاون پاکیش دور میشه:(نمیتونم مثل دیگران از ته دل شادباشم.سرم گیج میره.چشمام سیاهی میرن این ها آثار خوبی نستن ...نمیخوام آیندم خراب شه با ی گناه کبیره همش میترسم ک این گناه منو از راه اصلی جدامیکنه:(نمیخوام عصبی باشم:(
دیگه چیزی یادم نمیاد بگم و ب نظرم هم همین گناه بودنش برا دلیل بودن کافیه ن؟؟؟/ Hanghead+

نقل قول برای ۲۱ مرداد سال۹۶ هست: )
یادمه ک تعدادی از دوستان دلایل و نوشتن و نهایتش هم جمع بندی آقای عاشق بود الحق والنصاف هم انقدر خوب نوشته هارو جمع بندی کرده و پست کرده بودن ک من تو سررسید نوشتم و اون زمانی ک کانون نمیومدم و دور بودم ب نوشته ها نگاه میکردم.
الانم همین نظر و دارم ولی خب قطعا ی چیزهایی عوض شده.
___________
ی عده هستن ک زمانی ک نوجوانی رو رد کردن با خ ا آشنا میشن و ی عده ای هم هستن ک با خ ا ب طور جدی آشنا نیستن و فقط میدونن ک ی کاری هست ک وقتی درگیرش میشن لذت میبرن و تو خیالات خودشون غرقن تا اینکه بیان و پ و ر ن ببینن.این دسته هایی ک گفتم ب نظرم خوشبخت ترین ها هستن: )
چون اون عوارض و درد هایی ک بعد از خ ا ب وجود میان برای این آدم ها تاثیرشون کمتر از کسی هست ک اعتیاد ب پورن داره.
من سال ۹۶ خیلی کمتر با مسائل پیرامون خ ا آشنا بودم اما الان ک سال ۹۸ هست من بیشتر درگیرش شدم بیشتر عوارض بعد از خ ا من و درگیر کرده و دلایلم برای ترک بیشتر شده.
من الان ک اینجا دارم مینویسم میخوام بگم ک خ ا من و از هم سن هام عقب انداخته و تو تحصیلم شکست خوردم ،ب شدت بد بین و شکاک شدم،ب شدت ترس از خ ا دارم ترس از اینکه تاوان این گناه و بدم همش میترسم ک ی اتفاق بدی بیوفته،وقتی درگیرشم از خودم بدم میاد اون تمیزی و معصومیت ذهن و دلم از بین میره و ب شدت خاکستری میشم و آدم بدی میشم،وقتی خ ا میکنم و بی حس میشم و تو ترک هام فاصله میوفته میترسم درگیر گناه های بزرگتری بشم.
من واقعا میترسم درگیر ی گناه بزرگتر شم و خ ا این زمینه رو برای من فراهم میکنه.
من میخوام ترک کنم چون دلم میخواد آدم شادی باشم و زندگی عالی ای داشته باشم و از تموم فرصت هام استفاده کنم و ب خواسته هام برسم و آدم مفیدی باشم.ی آدم معتاد ب خ ا نمیتونه مفید باشه و آدم خوبی برای اطرافیانش باشه.
من نمیخوام تو خفا درگیر گناه باشم.
همین Hanghead
کلیدواژه‌هام این چنین شد:

۱-
خ.ا خودش به تنهایی یه گرفتاری خیلی بده ولی کاش خودش تنها بود. خ.ا، پ.و.ر.ن رو هم به همراهش میاره.
هر بار به خودم میام و می‌بینم چندین و چند ساعته که در حال تماشای فیلم‌های جنسی‌ام. چطور یه موضوع می‌تونه ۹ ساعت بی وقفه آدم رو میخ‌کوب خودش کنه و گذر زمان رو از یاد آدم ببره؟ فقط یه اعتیاد می‌تونه چنین کاری کنه. کسی که ۹ ساعت بدون پلک زدن صدها فیلم ببینه، آیا می‌تونه آدم نرمالی باشه؟ عجیبه اگه ذهنش بیمار باشه؟ عجیبه اگه جسمش متلاشی باشه؟ عجیبه از نظر روحی داغون باشه؟

2-
من وقتی به خ.ا روی بیارم، با یک بار و دو بار آروم نمیشم. می‌خوام پیاپی و دنباله‌دار انجامش بدم. این وابستگی به خ.ا هست که بیچاره‌ام می‌کنه.
  • جسمم رو فرسوده می‌کنه. همه انرژیم رو می‌گیره. خسته میشم. بی‌حال و بی‌جون.
  • سوهان روحم میشه. کم حوصله میشم. بداخلاق میشم. افسرده. سرد و بی‌تفاوت.
  • روانم رو بیمار می‌کنه. بعد از انجامش، همه چیز رو به شکل جنسی برآورد می‌‌کنم.
3-
اثر خ.ا و پ.و.ر.ن فقط همون لحظه انجام و تماشاشون نیست. تا ساعت‌ها، روزها و بلکه هفته‌ها و ماه‌ها زندگی منو تحت‌الشعاع قرار میده. احساس خستگی و بی‌جونی که تا مدت‌ها باقی می‌مونه و به‌راحتی از بین نمیره. افسردگی که تا چند ماه ادامه‌دار میشه. ذهنی که تا هفته‌ها درگیر چیزهای پوچ و بی‌فایده میشه.

4-
خ.ا موجب بازگشت به عقب میشه. ذهنی که داشت خوب میشد، ذهنی که داشت گذشته‌اش رو فراموش می‌کرد، ذهنی که داشت مسیرهای عصبی قبلی رو رها می‌کرد و مسیرهای عصبی جدید ایجاد می‌کرد، ذهنی که داشت نرمال میشد دوباره به وضعیت قبل و بلکه بدتر از قبل برمی‌گرده. اینکه چشمم مدام رد چیزهایی رو بگیره که نباید بگیره، واقعا سخته.

5-
برای انجام خ.ا باید پنهان بشم. باید استرس داشته باشم که کسی مبادا بفهمه دارم چی کار می‌کنم. گاهی باید دروغ بگم. گاهی باید تظاهرهای احمقانه کنم.

6-
همه صفت‌های انسانی مثل حلقه کنار هم هستن. وقتی تو یه صفت بهتر بشیم، تو بقیه صفت‌ها هم بهتر میشیم و وقتی تو صفتی ضعیف‌تر بشیم، تو بقیه صفت‌ها هم ضعیف تر. بارها تجربه کردم که چطور خ.ا مجموعه این صفت‌ها رو یک‌جا از اوج به قعر میاره.

7-
حال بدی که به واسطه خ.ا وجودم رو فرا می‌گیره چرا نباید با یه حال خوش ناشی از پاکی عوض بشه؟
خُلق بدی که به واسطه خ.ا برام به وجود میاد، چرا نباید به یه خُلق خوش ناشی از پاکی عوض بشه؟

8-
با خ.ا می‌تونم همسر خوبی باشم؟ می‌تونم پدر خوبی باشم؟ مگه من نباید الگوی بچه‌هام باشم؟

9-
خ.ا نمی‌ذاره رو نقاط ضعفم کار کنم. خ.ا نمی‌ذاره رشد لازم تو تمام ابعاد وجودیم رو به‌ دست بیارم. خ.ا نمیذاره تو ابعاد مختلف زندگیم پیشرفت کنم.

10-
خ.ا زندگیم رو دچار رخوت و رکود و سستی می‌کنه. زندگی که می‌تونه مملوء از انرژی، حرکت و جنب‌وجوش باشه.

11-
خ.ا باعث میشه عمر و وقتم به بیهودگی و بطالت سپری بشه. عمر و وقتی که صرف خیلی چیزهای ارزشمند می‌تونه بشه.

12-
خ.ا منو تو موضع ضعف قرار میده. قدرت وجودیم رو ازم می‌گیره. منی که کلی پتانسیل و استعداد دارم، تبدیل میشم به یه آدم پوچ و به‌دردنخور.

13-
ترک خ.ا خودش به‌تنهایی منو به اهداف زندگیم نمی‌رسونه. اما یه مانع جدی هست برای رسیدن به هر چیزی که دوست دارم و لایقش می‌تونم باشم. خ.ا نمیذاره فعالیت‌های خوب دیگه‌ام در جوانب مختلف به ثمر بشینه و ازشون بهره‌مند بشم. من می‌مونم و کلی تلاش بی‌حاصل. حسرت به دل موندن سخته. اصلاً دوست ندارم پایان زندگیم حسرت بخورم. ترجیح میدم تا پای جان تلاش کنم اما در عوض، ذره‌ای حسرت به دل نداشته باشم.

14-
با ترک خ.ا اعتماد به نفس من خیلی متفاوت با گذشته میشه. عزت نفس من خیلی فرق می‌کنه. با این اعتماد به نفس و عزت‌نفس به خیلی دستاوردهای دیگه می‌تونم برسم.

15-
من نمی‌دونم حد انسان بودنم چه اندازه است. حد اخلاقی بودن. حد مؤمن بودن. نمی‌دونم تا چه حد پتانسیل خوب بودن دارم. اما شک ندارم با وجود خ.ا کیلومترها با این حد فاصله می‌گیرم. حیف من نیست؟ چرا نباید به سقف توانمندی‌هام برسم؟

16-
من خیلی آدم ارزشمندتری می‌تونم باشم. من خیلی آدم باشخصیت‌تر و بزرگ‌تری می‌تونم باشم. حیف این «من» نیست که زیر چیزهای پست و حقیر له بشه و از بین بره؟

17-
خ.ا گناهه. خدایی که من رو آفریده بهتر از من می‌دونه چی برام خوبه و چی برام بد. اگه به خدا نمی‌تونم اعتماد کنم و بر پایه این اعتماد، تلاش لازم رو انجام بدم، پس اصلاً من به چه کسی می‌خوام اعتماد کنم و برای چه چیزی می‌خوام تلاش کنم؟  53258zu2qvp1d9v

پ.ن: با اندکی فیلترینگ و خودسانسوری.  53258zu2qvp1d9v
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

آرمین عزیز مرسی بابت این همه اطلاعات خوبتون.
من طبق تجربه متوجه شدم که:
تماشای پ.و.ر.ن  بدون انجام خ.ا به‌تنهایی خستگی ذهنی میاره، خیلی جالبه که به شدت احساس خواب‌آلودگی به من دست میده.
فکر می‌کنم این حالت خستگی ذهنی به دلیل بمباران دوپامین در مغز هست. 
من بعد از تماشای فیلم پ.و.ر.ن تقریبا تا یک روز در حین مطالعه نمی‌تونم تمرکز کنم و به روش تندخوانی پیش برم.
طبق تحقیقات متوجه شدم که هورمون دوپامین و اضطراب اجتماعی با هم رابطۀ مستقیم دارن.
پ.و.ر.ن و خ.ا که بدترین حالت ممکن است. شاید تماشای پ.و.ر.ن و خ.ا  حدود سه ساعت از وقت من رو می‌گرفت و بعد از اون هم باید چند ساعت می‌خوابیدم! قشنگ نصف روز رو با خودش میبره.

به نظرم بدترین عوارض پ.و.ر.ن و خ.ا این‌ها هستند:
1. از دست دادن زمان
2. آسیب زدن به عزت نفس
3. بهم ریختن سطح هورمون های مغز
خب بالاخره منم باعذر تقصیر وتاخیر اومدم دلایلم رو بعد از شکستم برای خودم یاد اوری کنم شاید اگه زودتر میومدم اینجوری نمیشد  Hanghead

1. از مهمترین دلایلم گناه بودن این کاره هرچند داخل گناهان ریز ودرشت دیگم گمه اما باید از یک جایی شروع کنم واین طنابایی که بهم وصله و اون سرش دست شیطونه رو پاره کنم !
این اولین طنابیه که شیطون انداخت گردنم اینقدر زمان گذشته که حتی یادم نمیاد چطور شروع شد
فقط میدونم طی این سال ها خیلی محکم و ریشه دار شده وراحت شدن از شرش اراده جدی میطلبه همون چیزی که خ .ا ازم گرفته!

2.پس دومین دلیلم همین ضعیف شدن ارادمه ,از کم اوردن و تسلیم شدن خستم نمیخوام اینقدر زود در مقابل نفسم کم بیارم و وا بدم نه تنها نفسم بلکه این بی ارادگی همه زندگیمو تحت تاثیر قرار داده, جرات ادامه دادن ندارم موفقیت رو حق خودم نمیدونم , حتی انگار میترسم موفق بشم !هر تصمیمی که میگیرم نصفه رها میکنم و در اخر شکست بدون تلاش رو میپذیرم... من این درماندگی اموخته شده رو دوست ندارم باید ارادمو قوی کنم و ترک این عادت مسخره اولین قدمه

3.این کار باعث میشه از خودم بدم بیادومتنفربشم  پس میتونم اعتماد به نفس به شدت پایینم رو هم  بندازم گردن خ.ا !  میدونم عوامل زیادی دراین موضوع دخیله اما بی شک خ .ا هم یکی از دلایل مهمشه  زمانی که مدت زیادی پاکی دارم بالا رفتن اعتماد به نفسمو به وضوح احساس میکنم و من به این احساس به صورت دائم نیاز دارم

4.این کار نه تنها باعث میشه از خودم بدم بیاد بلکه نسبت به همه این حس رو دارم ذهنم خراب میشه نگاهم به بقیه تغییر میکنه سریع عصبی میشم و واکنش نشون میدم و من نمیخوام همچین ادم منفوری باشم!

5.حافظه وتمرکزم خیلی ضعیف شده  اگه در موارد قبلی ذره ای شک داشتم اما این مورد رو با قطعیت واعتقاد کامل میندازم گردن خ.ا
خب من هنوز به حافظم نیاز دارم 

6.از لحاظ ظاهری اندک تاثیراتی داشته که میخوام رفع بشه

7.میخوام نگاهم رو پاک کنم 

8.این عادت شدیدا در ناخوداگاه من نفوذ کرده و مسیر عصبی بسیار مستحکمی هم ساخته!! طوری که گاهی اوقات خارج از اراده من میشه! 
ومن نمیخوام ارادمو بدم دست شیطان
پس باید پاک کنم این مسیر و تاثیراتش رو

9.ودر نهایت من قراره در آینده همسر و مادر خوبی بشم ایا همچین مادر ضعیفی میتونه بچه های خوبی تربیت کنه مسلما نه!
یا رادَّ ما قَدْ فاتَ
عمرهای به سر آمده، 
روزهای گذشته،
خون‌های ریخته،
عشق‌های گم شده، 
آبروهای رفته،
بغض‌های شکسته، 
اشک‌های چکیده،
و آب‌های از جوی رفته را 
تو باز می‌گردانی
ای باز گرداننده‌ی از دست رفته‌ها...

[تصویر:  20191213_181446.png]
سلام
خیلی وقت گذشته فکر کنم
شاید نزدیک ۳ سال از وقتی که آخرین بار توی کانون بودم میگذره

یه بار قبلا این تایپیک رو نوشتم اما الان فکر کنم باید دوباره بنویسم

خب چرا میخوام ترک کنم؟
چون از این کسی که هستم خسته شدم! (دقیقا داره حالم به هم میخوره)

چون از اینکه مدام چشمم دنبال هم جنس خودم باشه خسته شدم!!!
نه اینکه یه نگاه احساسی باشه
شاید اوایل اینطور بود (که البته همونم باعث تشدید خ.ا می شد)
اما الان یه نگاه کاملا جنسیه
وقتی یه نفرو می بینم خیلی چیزا رو تصور می کنم Hanghead
 
از آینده می ترسم
اینطوری که داره پیش میره معلوم نیست تهش چی میشم
از رفتن آبروم می ترسم (چند بار نزدیک بوده بی آبرو بشم که خدا نگذاشته)
از طرد شدن میترسم
از اینکه نتونم همسر و بچه داشته باشم می ترسم
از اینکه نتونم به خاطر این نگاها یه دوست درست و حسابی داشته باشم می ترسم
از خدا می ترسم.... Khansariha (60) 

اینا چه ربطی به خ.ا داره؟
خب به خاطر همین خ.ا بود که توی دوران دبیرستان به یکی از بچه های مدرسه که اونم این کاره بود نزدیک شدم و افتادم توی این مسیر اشتباهی...

اینم از چشم های خاکستری ...
خاکستری تر از همیشه
خب حقیقتا منم به تازگی شکستم
ولی میخواهم دوباره شروع کنم
آقای soshians   گفتن باید قشششششنگ دلایل ترک را بگم
خیلی خلاصه وار بگم
دلیل ترکم خدا است

مفصل تر بخواهم بگم
میشه اینا
میخواهم ترک کنم چون
خدا را دوست دارم و دوست دارم بهش نزدیک و نزدیک تر بشم
از خشم خدا میترسم
از جهنم خدا میترسم
وقتی پاکم خودم را به خدا نزدیک تر میدونم و دنیا برام رنگی تر و قشنگ تر
وقتی پاکم احساس میکنم از اون بنده های خیلی خوب خدا هستم که خدا بهشون افتخار میکند
میدونم وقتی خ.ا میکنم خدا غصه میخوره Hanghead
دلم میخواد ترک کنم تا خدا هیچ وقت غصه دار و غمگین نباشه

گفتم که دلایلم فقط خدا است  4chsmu1


ویرایش شده در تاریخ ۲۳ خرداد ۹۹
من هنوزم هدفم نزدیک تر شدن به خداست
ولی یه هدف دیگه هم دارم
اینجا مینویسم تا دوباره بیام بخوانمش
من از مشکلات جسمی و روحی ای که این کار سرم آورده خسته شدم
دیگه نمی خواهم این مشکلات را داشته باشم
ولی درد من چیز دیگه ایه
درد و اسیب جسمیه من... اسیب  روحیه من و هزارتا چیز دیگه که در کل اخرش اسیب به خودمه  به درک...  اینا الویت من نیست
ولی وقتی اینو میدونم که
با ثانیه ثانیه ی گناه دارم به قلب مهدیه فاطمه تیر میزنم
وقتی میدونم منه کثافط  منه عوضی  منه پست
دارم ظهور قاعم ال محمد رو عقب میندازم...
وقتی میدونم وقتی اقا بیاد  این همه ظلم و ادم کشیو  .. .  نا حقی ها تموم میشه
وقتی میدونم اون روزه که حکومت عدل جهانی تشکیل میشههه.....  وقتی میدونم خدا حق الله و حق النفس رو میبخشه
اما حق الناس رو نمیبخشه . . .. و میدونم این منم که دارم ظهورو با این کارام عقب میندازم و حق همه رو حتی شماهارو برای اینکه
زودتر توی حکومت اقا باشید ازتون میگیریم . . .
من ازینا میترسم......
مساعلی که اسیب به منه مربوط به منه  اما بقیشو من چه کنم؟؟؟؟
من میفهمم اینو که  دارم حق اون بچه ی زیر تیر توی غزه و فلسطین رو میخورم
من میفهمم که دارم حق اون بچه ی مدافع حرم رو میخورم که باعث میشه باباشو دیر تر ببینه
من میفهمم دارم حق بچه های یمن و لبنان رو میخورم
میفهمم که دارم حق همه ی ادما رو برای داشتن یه زندگیه بهتر میخورم
من از اون لحظه ی جون دادنم میترسم اون لحظه ای که بخاطر حق الناس ممکنه یادم بره اشهدم رو بگم
ازون لحظه ای میترسم که دارن کفنم میکنن دارن میبرنم از غسلم از فشار قبرم
ازون لحظه ای که میبرنم....  دوتا ملک ازم سوال کنند و ساکت بشم . . . .
من مــــــــــی ترسم
من از لال شدنم میترسم
من ازون حساب کتابی میترسم که ذهنم بخاطر این همه حق الناس قاطی کنه و نتونه  بگه خداش کیه امامش کیه قبله اش کجاست
من از اون لحظه ای میترسم که توی سور بدمن و من کر باشم بخاطر این حق الناس
من مـــــیترسم از حق الناس عقب انداختن ظهور میترسم.. فقط همین
خوبی بخواهیم به تمام جهان به همسایه ها به رهگذرانِ پیاده روهای شهر،خوبی بخواهیم و خوب باشیم و خوب بمانیم
این دنیا نیاز مُبرَم به انرژیهای مثبت دارد
به نگاه های محبت آمیزِ آدمیزاد به دستهای یاری دهنده، به تبسم های صورتی رنگ هستی ،به کلماتی برنگ عشق
این دنیا دستی می خواهد تا پاک کند تمام رنگهای کدر بدخواهی را، دلهایی صاف، آسمانی آفتابی ، افقی معجزه آسا
خوبی را دریغ نکنیم هر چقدر خوبی برای دیگری بخواهیم دنیا همانقدر خوبی ها را نثارمان خواهد کرد،...
سلام به همه
به دعوت دوست خوبم soshians ( و هم گروهیم البته  53 4chsmu1) اومدم اینجا دلایل تصمیم گرفتنم برای ترک رو بنویسم

1- ساختن یک زندگی شیرین و قدرتمند برای دخترخانومی که عاشقشم بزرگترین و اصلی ترین دلیل من برای این کار هست
همیشه سر بسته بهش میگم: تو اعتیاد ترک معتادیامی
بعضی وقتا میخنده و میگه چی میگی؟ باز دیوونه شدی؟  Khansariha (13)

2- ز نیرو بود مرد را راستی
من خوشم نمیاد آدم ضعیف یا دروغ گو یا احمقی باشم که زندگیشو تلف میکنه... اصلا دلم نمیخاد... واسه همین ورزش رو به همراه ترک شروع کردم... 

3- این کار هیچ فایده ای نداره، و همیشه هیچ فایده ای نداره، و هیچوقت فایده ای نخواهد داشت
جز ضرر چیزی نداره
آدمی که به خودش ضرر برسونه قطعا جزو رحمت الهی قرار نمیگیره


4- این کار، کار مردای قوی و قدرتمند نیست... این کارا واسه ضعیفاس
مرد باید بتونه خودشو کنترل کنه مرد باید صبر داشته باشه مرد باید تحمل داشته باشه

5- ثروتمند شدن و رسیدن به کارام و درس خوندن که همیشه یکی از عواملی که باعث میشد کار نکنم و درس نخونم همین لعنتی بود...

6- داشتم راهی رو میرفتم که اصلا تمایلی نداشتم توش باشم
یک کلام بگم این خ الف بیشعور منو کلا یه آدم دیگه میکنه... یک وحشی... یک غیر انسان... یک حیوان! استغفرلله یکی کیبوردو بگیره از من 22

عوامل خیلی واضح دیگه هم بود مثل ریزش مو
کمر درد
کار نکردن معده مث آدمیزاد
افسردگی
بد اخلاقی با خانواده
بد اخلاقی با اونی که دوسش دارم
بد دهنی
کسلی

اینا همش خودش کلی دلیله واسه ترک تا 5 سالو جواب میده قشنگ... فک کنم حرف دل هممون هست
[تصویر:  pk6b_tondar.jpg]
سلام 
خدا ما رو به عنوان بهترین مخلوقش آفریده و بهمون عقل و شعور داده و دوست داره مثل انسان زندگی کنیم و دستوراتش رو اطاعت کنیم و این اطاعت از دستورات به خاطر عاقبت به خیری و داشتن یه زندگی خوب تو دنیا و آخرته. هدف منم اینه که چند صباحی از عمرم که باقی مونده مثل انسانی که خدا خواسته زندگی کنم و این همه عوارض روحی روانی و جسمی که بخاطر خ.ا بهش دچار شدم رو رفع کنم که خیلی از افراد و سایت ها که حداقل عوارض جسمی رو انکار می کنند دچارش نشم.
عوارضی مثل تاری دید، سستی و بی حالی، سیاحی رفتن چشم ها  و ... 
من از وقتی که تصمیم به ترک گرفتم با وجود این که بطور کامل نتونستم ترک کنم ولی خیلی از این عوارض کم رنگ شده. 
امیدوارم همتون به زودی به این هدف برسید.
چون سرم درد میگیره و انرژیم از بین میره.
(your friend (The holy one-

[تصویر:  05_blue.png]
سلام 49-2
اکثر نظرات رو خوندم و به نظرم جالب بود . اما شاید خیلی از اثراتی که اشاره کردین ناشی از تلقینه خودتونه و عذاب وجدان . چون از نظر علمی این عوارض برای این عادت بد اثبات شده نیست .
من اگه بخوام هدفم رو در یک جمله خلاصه کنم میگم برای این میخوام این عمل رو دیگه انجام ندم که ذهن و روانی آسوده داشته باشم و بتونم زندگیمو در یک آرامش و ثبات ذهنی و روانی پیش ببرم .
چون مهمترین خاصیت هر اعتیادی تشویش ذهن و روانه . و همین خیال ناراحت باعث ایجاد مشکلات جسمی و رفتاری شدیدی میشه.
سلام
قبل از اعتیادم آدم خلاقی بودم و از زندگی لذت خاصی میبردم دنیا را روشن میدیدم نه تاریک 
 هنوز اون پاکی و لذتو میخوام. 53  
سلام بر دوستان عزیز کانونی
خوب واقعیت من دلیل های عقیدتی و مذهبی واسه ترک این کار ندارم
ولی خوب میدونید همه چیز هم مربوط ب مذهب و امور مذهبی نیست توی زندگی از نظر من البته
ولی خوب من در واقع ب دنبال روش جدیدی از ترک هستم
من دلیلی واضح تر از اینکه بخوام یکم از فشار ذهنیم کم بشه
واینکه بتونم افکارما هدایت کنم ندارم


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان