عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 25 رأی - میانگین امتیازات: 4.44
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

اورژانس کانون

نظر شخصی بنده اینه که خستگی و استرس همیشه هست 
اما مهم این هستش که ما بتونیم شرایط رو مدیریت کنیم و خستگی استرس یا هر انرژی و حس منفی رو عقب بندازیم 
مهمترین عامل برای داشتن حس خوب اینه که به خدا اطمینان کنیم و باهاش در این شرایط صحبت کنیم 
صادقانه صحبت کنیم 
خدا بزرگترین انرژِی عالمه 
بچسبیم بهش 
اینجوری  Khansariha (96)
 سپاس شده توسط
خب خدا رو شکر که خوبی مجید جان 
حواست به خودت باشه داداش 
مراقب خوبیهات باش 
شیطون یه دفعه میاد سراغ آدم 
هر موقع حسش کردی بیا کانون  Khansariha (69)
 سپاس شده توسط
I'm very under pressure, but I dont know why I endure
 سپاس شده توسط
دکتر شیفت رو خبر کنم اقا مجید؟
یا رادَّ ما قَدْ فاتَ
عمرهای به سر آمده، 
روزهای گذشته،
خون‌های ریخته،
عشق‌های گم شده، 
آبروهای رفته،
بغض‌های شکسته، 
اشک‌های چکیده،
و آب‌های از جوی رفته را 
تو باز می‌گردانی
ای باز گرداننده‌ی از دست رفته‌ها...

[تصویر:  20191213_181446.png]
 سپاس شده توسط
(1398 تير 9، 8:21)رَستا نوشته است: دکتر شیفت رو خبر کنم اقا مجید؟

ممنون رستا خانم از کسی کاری بر نمیاد باید فکر اساسی کنم
 سپاس شده توسط
سلام آقا مجید
همین الان نت رو طع کنید و برید قدم بزنید ی جایی برید که تنها نباشید تو خونه هم نمونید هوای شهرتونم که خوبه ی بهونه ای پیدا کنید بزنید بیرون
♧ ما ابدیت را در پیش داریم♧
 سپاس شده توسط
باشه پس لطفا این برگه رو امضا کنیدکه اورژانس در برابر شما مسئولیتی نداردو عواقب این تصمیم برعهده خودتان میباشد 65
ضمنا یادتون باشه پاک موندن در شرایط عادی که وسوسه ای نیس یا اینقدر سرت شلوغه که به این چیزا فکر نمیکنی(مثل الان من!) خیلی اسونه ولی وقتی تحت فشاری و وسوسه ها شروع میشه اگه پاک بمونی هنر کردی Khansariha (69)
یا رادَّ ما قَدْ فاتَ
عمرهای به سر آمده، 
روزهای گذشته،
خون‌های ریخته،
عشق‌های گم شده، 
آبروهای رفته،
بغض‌های شکسته، 
اشک‌های چکیده،
و آب‌های از جوی رفته را 
تو باز می‌گردانی
ای باز گرداننده‌ی از دست رفته‌ها...

[تصویر:  20191213_181446.png]
 سپاس شده توسط
(1398 تير 9، 8:40)شادن نوشته است: سلام آقا مجید
همین الان نت رو طع کنید و برید قدم بزنید ی جایی برید که تنها نباشید تو خونه هم نمونید هوای شهرتونم که خوبه ی بهونه ای پیدا کنید بزنید بیرون

چشم حتما اول برم این امتحان زمینی را بدم
شاید امتحان الهی هم خودش برطرف شد
راستی امروز آخرین امتحانمه
هورررا میتونم یکم نفس بکشم
 سپاس شده توسط
(1398 تير 9، 8:43)رَستا نوشته است: باشه پس لطفا این برگه رو امضا کنیدکه اورژانس در برابر شما مسئولیتی نداردو عواقب این تصمیم برعهده خودتان میباشد 65
ضمنا یادتون باشه پاک موندن در شرایط عادی که وسوسه ای نیس یا اینقدر سرت شلوغه که به این چیزا فکر نمیکنی(مثل الان من!) خیلی اسونه ولی وقتی تحت فشاری و وسوسه ها شروع میشه اگه پاک بمونی هنر کردی Khansariha (69)

ممنون چشم حتما فقط یه چیزی برا هزینه ها اورژانس وامی چیزی نمیدین؟
زندگی دانشجویی دیگه
 سپاس شده توسط
Khansariha (66) در این مورد ارجاعتون میدم به اقا ارمین
یا رادَّ ما قَدْ فاتَ
عمرهای به سر آمده، 
روزهای گذشته،
خون‌های ریخته،
عشق‌های گم شده، 
آبروهای رفته،
بغض‌های شکسته، 
اشک‌های چکیده،
و آب‌های از جوی رفته را 
تو باز می‌گردانی
ای باز گرداننده‌ی از دست رفته‌ها...

[تصویر:  20191213_181446.png]
 سپاس شده توسط
[تصویر:  1535127476247276.jpg]
یا رادَّ ما قَدْ فاتَ
عمرهای به سر آمده، 
روزهای گذشته،
خون‌های ریخته،
عشق‌های گم شده، 
آبروهای رفته،
بغض‌های شکسته، 
اشک‌های چکیده،
و آب‌های از جوی رفته را 
تو باز می‌گردانی
ای باز گرداننده‌ی از دست رفته‌ها...

[تصویر:  20191213_181446.png]
 سپاس شده توسط
یکی کمکم میکنه امروز یکم سخت شده هی شیطان وسوسه میکنه هی خاطرات مشکل دار رو میاره سمتم کمکم کنین. Please
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
(1398 تير 10، 11:46)Raspina نوشته است: یکی کمکم میکنه امروز یکم سخت شده هی شیطان وسوسه میکنه هی خاطرات مشکل دار رو میاره سمتم کمکم کنین. Please

سلام چطوری راسپینا خان
از اوضاع بگو الان چطوری؟
 سپاس شده توسط
در چه حالید؟ بهتر شدین؟
[تصویر:  Untitled_2.png]
 سپاس شده توسط
چی بگم نه خسته شدم نه از اراده خودم کنار کشید شب از ساعت ۲.۴۴ به بعد به خاطر هجوم پشه های وحشی بیدا بودم تا ساعت ۵ توی این بازه شیطان دهن منو سرویس کرد هی میگفت خ.ا بکن تا خوابت بگیره و چیز های دیگه تحمل کردم و همچنان دارم تحمل میکنم نمی دونم شاید به خاطر خستگی به خاطر کم خوابی باشه به هر حال وضعیت ذهنی و جسمانی من توی این روز عادی نیست برای همین احساس خطر کردم. بعضی اوقات لرزش های کوتاه مدت احساس روی بدنم احساس میکنم تپش قلب من هم بعضی اوقات یه دفعه زیاد میشه.
در کل اگر وضعیت خودم رو بگم هیچ منبعی برای دیدن چیز های مستهجن ندارم جز ذهن و خیال و از طرفی تنها نیستم و پدر و مادرم پیش من هستن ولی بازم شیطان و یا نفس اماره‌ی من بیخیال نمیشه.
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان