انجمن شبانه روزی

[*بنده پاک*]

سلام عیدتون مبارک 
 لیست شبیه جدول هایی که سنا میگفت برای برنامه ریزی؟
 من دیشب یکی اش را نوشتم از امروز شروع کردم. ولی حتما باید کاغذی باشه که بهش عمل کنم. سعی میکنم امروز رو کاغذ اجراش کنم که نتیجه بده

---

 الان دیدم 3000 تا مهمان. ۶ عضو آنلاین ۳ نفر پنهان
 یواشکی مهمان میاین ؟ یا آمار ها واسه یه چیز دیگه است؟
قصه چیه؟

[يا ماه بني هاشم]

سلام عیدتون مبارک 
 لیست شبیه جدول هایی که سنا میگفت برای برنامه ریزی؟
 من دیشب یکی اش را نوشتم از امروز شروع کردم. ولی حتما باید کاغذی باشه که بهش عمل کنم. سعی میکنم امروز رو کاغذ اجراش کنم که نتیجه بده

---

 الان دیدم 3000 تا مهمان. ۶ عضو آنلاین ۳ نفر پنهان
 یواشکی مهمان میاین ؟ یا آمار ها واسه یه چیز دیگه است؟
قصه چیه؟

سلام

بله بله شبیه همون لیست ها

میدونید اگه 10 سال هر روز تمرین خاصی انجام بدیم مثلا عضله سازی کنیم بعد 10 سال یه پیشرفت فوق العاده حاصل میشه.
اگه 10 سال هر روز یه معجون تقویت کبد بخوریم بعد 10 سال کبدمون به بهترین شکل و پاکیزه ترین شکلش در میاد
اگر 10 سال به فکر پوست صورتمان باشیم و براش برنامه داشته باشیم 10 سال دیگه پوست صورتمان عالی میشه.
اگه 10 سال روی کاهش چربی خون تمرکز کنیم 10 سال دیگه بهترین خون را داریم

اینا فقط یه بخش کوچیکشه 

در مورد همه چیز اگه برنامه داشته باشیم. زرنگ باشیم و تنبلی نکنیم. متعهد باشیم به انجامش و بعد متعد به ثبتش.
پاداش فوقالعاده ای دریافت میکنیم. 
و چه خوبه که ادم در تمام ابعاد زندگیش یه دید 10 ساله داشته باشه.
10 سال پیشو یادتونه؟
انگار دیروز بود
واقعا انگار همین دیروز بود
10 سال دیگم سریعتر از اون میگذره

فقط با برنامه داشتن
و ثبت عملکرد
میتوانیم 10 سال دیگه با افتخار به عقب نگاه کنیم و از خودمان راضی باشیم
بگیم حداقل تلاشمان رو کردیم   


من لیستم رو ساختم 
دوستانی که لیستشون رو ساختن اعلام کنن
میریم تاپیک برنامه ریزی روزانه  و اعلام وضعیت میکنیم  تاپیک برنامه ریزی روزانه 
اعلام وضعیت اینکه لیست رو پر کردیم شب قبل خواب یا نه
فقط همین پر کردنش مهمه
حتی اگر اوایل انجام ندیم
پر کردنش ما رو هل میده به سمت شروع کار
 


کسایی که پایه اند برای یک برنامه ریزی 10 ساله اسمشونو بنویسن
1) یا ماه بنی هاشم
2) بنده پاک
3)
4)
5)
6)
7)

[مهدوی]

سلاااااااااااااااااااام  

عیدتون مبارکککککککک  

این چند روز چنان غرق عید و دید و بازدید ها بودیم که اصلاً فرصت خواب هم نداشتیم  
حالا در کنارش عوض شدن ساعت خواب و بیداری و خواب آلودگی فصل جدید رو اضافه کنید تا ببینید چه ها کشیدم  
البته من از یه جایی به بعد اعلام کردم عید برام تموم شده و دیگه توان ادامه ندارم و رسماً معاف شدم ولی خانواده همچنان مشغولن  

خلاصه که عیدتون ده‌تا مبارک  

چه خبر؟

در حال چه کاری هستید؟

درس میخونید؟ کار میکنید؟ یا رفتین مسافرت؟

مسافرت که امسال گفتن کنکله.
ماه رمضون بود و نمیشد بیرون رفت.

از دیروز که شنبه بود شروع کردم به درس خوندن.
رفتم کتابخونه درس خوندم.
امروز هم رفتم.
البته در حد دو سه ساعت مطالعه بود ولی بازم از هیچی بهتر بود.
بعد از بیشتر از 30 روز دوری از کتابخونه و مطالعه، همین دو ساعت اونم توی کتابخونه هم غنیمته؛ تا کم کم ساعت رو ببرم بالا.

.

هوا این حوالی گرم شده و جدی نمیشه بدون کولر سر کرد.
از طرفی کولر هم مایه سنگینی نفس میشه و حاصلی جز شوک وارد کردن به گوش و حلق و بینی و مجاری تنفسی نداره  
بماند که سر روشن خاموش کردنش، روزانه سه چهارتا دعوا راه میافته
.
.
.
امروز از کتابخونه برگشتم دیدم یکی از ماهی های عید رو به قبله شده داشت جون میداد؛ سریع پارچ آبو که پر از آب یخ بود خالی کردم تو تنگ تا حالش جا بیاد.
این وسط اعضای خانواده احساساتی شدن همه دور تنگ ایستاده بودیم داشتیم نگاه میکردیم.
تو اون پنج دقیقه داشتم دیوانه میشدم؛ یکی میگفت فاتحه بخونید، یکی صلوات میفرستاد، اون یکی میگفت خب شوک الکتریکی هم بهش میدادی و منی که به فکر کباب کردنش بودم و میخواستم قبل از مرگ از آب بیارمش بیرون  
البته فکرم جدی نبود ولی واقعاً برام سؤاله که ماهی عیدو میشه خورد؟
.
.
.

چه قدر زود میگذره
فروردین داره تموم میشه

داداش 3 سال گذشته هنوز فروردین تموم نشده، کجاش زود میگذره؟  

ولی جدی کارای کوچیک امروز، میتونه رمز موفقیت های بزرگ فردا باشه  

من 27 اسفند اینو نوشتم:

آها اینم بگم که جدیداً تصمیم گرفتم مثل نوشابه، فست فود رو ترک کنم؛ امیدوارم سر این تصمیم بمونم، دیشب که برا داداشم پیتزا درست کردن داشتم دچار فروپاشی فکری میشدم

فکر نمیکردم بتونم اجراش کنم ولی الآن یک ماه گذشته و من فست فود نخوردم  
تازه برام عادی شده و پیتزا خوردن دیگران پیش من، کمتر برام مایه عذابه

اگر 10 سال به فکر پوست صورتمان باشیم و براش برنامه داشته باشیم

 
بازم روز عید و عروسی و مهمونی که برسه جوش میزنه  

دوستانی که لیستشون رو ساختن اعلام کنن

باس فکر کنم چه اهدافی رو میخوام دنبال کنم.
همیشه مشکل من همین هدف‌گذاری بوده، اینکه جداً چی میخوام؟

[يا ماه بني هاشم]

سلاااااااااااااااااااام  
سلااام
عید شما پساپس مبارک

عیدتون مبارکککککککک  

این چند روز چنان غرق عید و دید و بازدید ها بودیم که اصلاً فرصت خواب هم نداشتیم  
حالا در کنارش عوض شدن ساعت خواب و بیداری و خواب آلودگی فصل جدید رو اضافه کنید تا ببینید چه ها کشیدم  
البته من از یه جایی به بعد اعلام کردم عید برام تموم شده و دیگه توان ادامه ندارم و رسماً معاف شدم ولی خانواده همچنان مشغولن  

خلاصه که عیدتون ده‌تا مبارک  






مسافرت که امسال گفتن کنکله.
ماه رمضون بود و نمیشد بیرون رفت.

از دیروز که شنبه بود شروع کردم به درس خوندن.
رفتم کتابخونه درس خوندم.
امروز هم رفتم.
البته در حد دو سه ساعت مطالعه بود ولی بازم از هیچی بهتر بود.
بعد از بیشتر از 30 روز دوری از کتابخونه و مطالعه، همین دو ساعت اونم توی کتابخونه هم غنیمته؛ تا کم کم ساعت رو ببرم بالا.

.ارشد میخونی به سلامتی درسته؟
پارسال کنکور ارشد داشتی انگاری


هوا این حوالی گرم شده و جدی نمیشه بدون کولر سر کرد.
از طرفی کولر هم مایه سنگینی نفس میشه و حاصلی جز شوک وارد کردن به گوش و حلق و بینی و مجاری تنفسی نداره  
بماند که سر روشن خاموش کردنش، روزانه سه چهارتا دعوا راه میافته :
راست میگن تو جنوب کولر رو چندماه خاموش نمیکنن و یک کله چند ماه روشن میذارند؟ مثلا از اردیبهست تا ابان؟

امروز از کتابخونه برگشتم دیدم یکی از ماهی های عید رو به قبله شده داشت جون میداد؛ سریع پارچ آبو که پر از آب یخ بود خالی کردم تو تنگ تا حالش جا بیاد.
این وسط اعضای خانواده احساساتی شدن همه دور تنگ ایستاده بودیم داشتیم نگاه میکردیم.
تو اون پنج دقیقه داشتم دیوانه میشدم؛ یکی میگفت فاتحه بخونید، یکی صلوات میفرستاد، اون یکی میگفت خب شوک الکتریکی هم بهش میدادی و منی که به فکر کباب کردنش بودم و میخواستم قبل از مرگ از آب بیارمش بیرون  
البته فکرم جدی نبود ولی واقعاً برام سؤاله که ماهی عیدو میشه خورد؟  
کار که نشد نداره ... ولی بدی گربه بخوره ثوابش بیشتره


داداش 3 سال گذشته هنوز فروردین تموم نشده، کجاش زود میگذره؟  
درسته چون ماه رمضان بوده و سخت گذشته حس میکنیم دیر گذشته . 
ولی جدی کارای کوچیک امروز، میتونه رمز موفقیت های بزرگ فردا باشه  

من 27 اسفند اینو نوشتم:

آها اینم بگم که جدیداً تصمیم گرفتم مثل نوشابه، فست فود رو ترک کنم؛ امیدوارم سر این تصمیم بمونم، دیشب که برا داداشم پیتزا درست کردن داشتم دچار فروپاشی فکری میشدم

فکر نمیکردم بتونم اجراش کنم ولی الآن یک ماه گذشته و من فست فود نخوردم  
تازه برام عادی شده و پیتزا خوردن دیگران پیش من، کمتر برام مایه عذابه

ایول به این اراده 

بازم روز عید و عروسی و مهمونی که برسه جوش میزنه  

دوستانی که لیستشون رو ساختن اعلام کنن

باس فکر کنم چه اهدافی رو میخوام دنبال کنم.
همیشه مشکل من همین هدف‌گذاری بوده، اینکه جداً چی میخوام؟



من بگم؟
یه بدن سالم
یه توشه برای اخرتت
یه شغل خوب
یه ازدواج خوب 

کلیاتش میشه این چهارتا تا دیگه 
حالا برای هر کدومش باید جزیی تر برنامه بچینی
مثلا عضله سازی کنی برای سلامتی 
مثلا مهارتهاتو افزایش بدی برای اشتغال
مثلا برای ازدواج مطالعه کنی و یا سعی کنی  به فکر باشی و دنبال طرف بگردی   نه اینکه اصلا برنامه نداشته باشی براش هرچی پیش آید خوش آید
برای توشه برنامه داشته باشی واجباتت ترک نشه و گناهانی که در طول روز میکنی را بنویسی یه جایی آخر شب