انجمن شبانه روزی

**پشتکار** · 1395 فروردين 24، 22:25

سلام عزیزم
کلاهم رو باد آورده بود اینطرف 4chsmu1

خدا رو شکر عالیم
شما چطوری؟خوبی؟

**عاشق فاطمه زهرا** · 1395 فروردين 24، 22:31

(1395 فروردين 24، 22:25)پشتکار نوشته است: سلام عزیزم
کلاهم رو باد آورده بود اینطرف
خدا رو شکر عالیم
شما چطوری؟خوبی؟

الحمد لله
کاشکی این باد همیشه از این کارا بکنه Gigglesmile

بالاخره سعادتی بود دیدار شما
قبل تر ها که هر چند ماه می اومدی یه سلام می کردی توی رهروان و خداحافظ Gigglesmile

بله ما حواسمون به همه چیز هست ، مثل این معلم سخت گیرا 4chsmu1

**vojdan bidar** · 1395 فروردين 24، 23:13

سلام دوستان ، من هم مشکل بهم ریختگی صفحه رو داشتم . فعلا که دوستان دارن زحمت درست کردنش رو میکشند علی الحساب شما میتونید توی کنترل پنل کاربر قسمت ویرایش تنظیمات ، پوسته انجمن رو روی حالت Default بزارید تا بتونید از کانون استفاده کنید .

**پشتکار** · 1395 فروردين 24، 23:23

(1395 فروردين 24، 22:31)عاشق فاطمه زهرا نوشته است:
(1395 فروردين 24، 22:25)پشتکار نوشته است: سلام عزیزم
کلاهم رو باد آورده بود اینطرف
خدا رو شکر عالیم
شما چطوری؟خوبی؟

الحمد لله
کاشکی این باد همیشه از این کارا بکنه
بالاخره سعادتی بود دیدار شما
قبل تر ها که هر چند ماه می اومدی یه سلام می کردی توی رهروان و خداحافظ
بله ما حواسمون به همه چیز هست ، مثل این معلم سخت گیرا

آره دیگه حواست به همه چی هست. 4chsmu1

خیلی خوبم یادت مونده Gigglesmile

**نمیدانم** · 1395 فروردين 25، 11:58

یه مغازه روغن گیری باز شده شهرمون،
خودش دستگاه داره و همون جا تو دکون ش از دانه های روغنی و همه چی روغن می گیره.
یک فرآیند کاملن فیزیکی بر مبنای فشار. تفاله ای که بیرون میاد ازش، سفت سفت ه مثل سنگ!
البته می گفت قبل ش یه خورده دانه ها رو بوجاری می کنند تا با حرارت اگه میکروبی چیزی هست، از بین بروند.

تخمه آفتابگردون خرید جمله، کیلویی 11-10 هزار تومان در می آد،
می گفت از یک کیلو تخمه آفتابگردون حداکثر 250 میلی لیتر روغن به دست می آد.
به عبارتی برای یک لیتر روغن آفتابگردان، باید حداقل 40 هزار تومان هزینه کرد؛
حالا بره توی مقیاس صنعتی و کارخانه، نهایت می شه 30 هزار تومان اینا.
دیگه خودتون قضاوت کنید!!!

یک لیتر روغن آفتابگردان بهار، اُیلا، فامیلا، نینا یا هر مارک دیگه توی بازار نهایت 6-5 هزار تومان هست.
به نظرتون چی به خورد ملت می دهند!؟
حالت خوشبینانه، پارافین هست.
حالت بدبینانه و البته محتمل تر، شکل تغییر یافته ی همین روغن های روانکاری 10 هست که برا ماشین و موتورسیکلت استفاده می کنند Swear1

حالا درسته که ممکن ه رگ های قلب رو به مرور تنگ کنه، ولی در عوض مفصل هامون روان می شند! 4chsmu1

روغن کنجد طبیعی از این روش مقرون به صرفه ترین هست،
یک لیترش حدود 30 هزار تومان در میاد.
روغن زیتون، لیتری 40 هزار تومان.
از این دو تا، هر کدوم نیم لیتر، آزمایشی خریدم.

می شه مصرف رو آورد پایین،
و روغن خوب و سالم مصرف کرد. 49-2

در ضمن هر چی مثلن صرفه جویی کرده بودیم با خرید همین روغن های بازاری،
در آینده ای نه چندان دور،
باید به صورت هزینه های درمانی، تازه اگه جون به در ببریم،
دوباره خرج کنیم.

**m12** · 1395 فروردين 25، 12:48

(1395 فروردين 25، 11:58)نمیدانم نوشته است: یه مغازه روغن گیری باز شده شهرمون،
خودش دستگاه داره و همون جا تو دکون ش از دانه های روغنی و همه چی روغن می گیره.
یک فرآیند کاملن فیزیکی بر مبنای فشار. تفاله ای که بیرون میاد ازش، سفت سفت ه مثل سنگ!
البته می گفت قبل ش یه خورده دانه ها رو بوجاری می کنند تا با حرارت اگه میکروبی چیزی هست، از بین بروند.

تخمه آفتابگردون خرید جمله، کیلویی 11-10 هزار تومان در می آد،
می گفت از یک کیلو تخمه آفتابگردون حداکثر 250 میلی لیتر روغن به دست می آد.
به عبارتی برای یک لیتر روغن آفتابگردان، باید حداقل 40 هزار تومان هزینه کرد؛
حالا بره توی مقیاس صنعتی و کارخانه، نهایت می شه 30 هزار تومان اینا.
دیگه خودتون قضاوت کنید!!!

یک لیتر روغن آفتابگردان بهار، اُیلا، فامیلا، نینا یا هر مارک دیگه توی بازار نهایت 6-5 هزار تومان هست.
به نظرتون چی به خورد ملت می دهند!؟
حالت خوشبینانه، پارافین هست.
حالت بدبینانه و البته محتمل تر، شکل تغییر یافته ی همین روغن های روانکاری 10 هست که برا ماشین و موتورسیکلت استفاده می کنند
حالا درسته که ممکن ه رگ های قلب رو به مرور تنگ کنه، ولی در عوض مفصل هامون روان می شند!

روغن کنجد طبیعی از این روش مقرون به صرفه ترین هست،
یک لیترش حدود 30 هزار تومان در میاد.
روغن زیتون، لیتری 40 هزار تومان.
از این دو تا، هر کدوم نیم لیتر، آزمایشی خریدم.

می شه مصرف رو آورد پایین،
و روغن خوب و سالم مصرف کرد.

در ضمن هر چی مثلن صرفه جویی کرده بودیم با خرید همین روغن های بازاری،
در آینده ای نه چندان دور،
باید به صورت هزینه های درمانی، تازه اگه جون به در ببریم،
دوباره خرج کنیم.

کاش منم میدونستم از کجا باید اینجور روغن ها رو تهیه کرد

**davoodgt** · 1395 فروردين 25، 22:23

سلام به همه دوستان و همسفرهای عزیز

امیدوارم که حالتون خوب باشه ،امیدوارم که سال خوبی داشته باشید
و برکت از همه جا رو سرتون بباره

**گلبرگ** · 1395 فروردين 25، 22:30

سلام

خوش اومدین آقا داوود

دوس داری اینجا رو بخونی کلیک کن 49-2

کاملشو می خوای بخونی ؟ اینجا رو کلیک کن 49-2

**آرمین** · 1395 فروردين 26، 18:31

سلام

نمیدانم اون تیکه «مفصل هامون روان میشند» خیلی باحال بود... کلی خندیدم... 4chsmu1

مرسی از به اشتراک گذاری مفاهیم علمی آموزش بهداشتی سلامتیت... 4chsmu1

نزدیک خونه ما هم فکر کنم یه دونه از این مغازه ها اومده... کلی هم دستگاه مستگاه داره...
البته مطمئن نیستم همینی باشه که تو میگی... آخه دم درش با قاشق به بقیه تعارف میکنه!
شایدم اون یه محصول دیگه شونه... نمی دونم... 53258zu2qvp1d9v

نقل قول: در ضمن هر چی مثلن صرفه جویی کرده بودیم با خرید همین روغن های بازاری،
در آینده ای نه چندان دور،
باید به صورت هزینه های درمانی، تازه اگه جون به در ببریم،
دوباره خرج کنیم.

این تیکه رو باید با آب طلا نوشت...
خیلی خوب بود...

ما آدما واقعا صرفه جویی رو بلد نیستیم...
اون جا که می خوایم وارد عمل شیم و در امر خیر صرفه جویی مشارکت کنیم ، دقیقا بدترین نقطه ی ممکنه... 53258zu2qvp1d9v

------------------
داود عزیز خوشحالمون کردی با پیامت و سرزدنت بهمون... 317

ان شالله برای خودت و خانواده محترم هم برکات حضرت حق جاری و باقی باشه... Khansariha (18)

------------------
سها خانم
این هدر کانون چرا با ما نمی سازه؟
پای دست های پشت پرده در میونه!؟
اگه آره، که ما همگی آماده ی جهادیم...
نبرد تا پیروزی... Khansariha (69)

**همـت** · 1395 فروردين 26، 18:36

**آرمین** · 1395 فروردين 26، 19:13

راستی دوستان
همون طوری که دیده اید و شنیده اید چند روزیه پشتکار عزیز رو تو کانون داریم...
خودش میگه کلاهش رو باد آورده... اما اینجا هم به نظر من دست های پشت پرده در کار است... 4chsmu1

پشتکار
خیلی عوض شدی...
این چند روزه چند جای مختلف پست گذاشته بودی...
حرف های تو رو که می خونم خیلی فرق داره با پشتکار 3 سال پیش...

نمیگم قبل تر ها آدم موفقی نبودی...
که اتفاقا خوب هم بودی...
نه تنها خودت موفق بودی... کمکت واسه بقیه ای چون من هم مؤثر بود و موفقیت آمیز...

اما
حس می کنم پشتکار 3 سال پیش چیزی از جنس «اراده» بود + «اندکی چیزهای دیگه»...
و پشتکار الان چیزی از جنس «اراده» هست + «خیلی چیزهای دیگه»...

این خیلی چیزهای دیگه رو نمی دونم چی دقیقا تعریف کنم...
شاید تو بهتر بتونی به من بگی...

در جریان نیستم تو این چند سال چه اتفاقاتی برات افتاده... یا چه روندی رو طی کردی...
اما فکر می کنم هر چی که بوده تو رو خیلی بزرگ کرده...

اگه قابل بدونی دوست دارم بشنونم ازت...
برام بگی این رشد چطور اتفاق افتاده...
هر چی که فکر می کنی به من هم کمک می کنه تا کمی بزرگ تر شم و لباس های مردونه تری تنم کنم...

دفعه های قبل هر بار که اومدی زود هم رفتی... مثل رهگذری که اینجا رو فقط برای عبور می دونه و نه جایی واسه موندن...
این بار هم شاید همین قصد رو داشته باشی...
اما دوست دارم این بار حتا به زور هم که شده، دست این عابر رو بگیرم و به اندازه ی نوشیدن یه چای، کنارم بشونمش تا برام صحبت کنه... Khansariha (18)

[تصویر: 550209_166661400128792_160871327374466_2...2463_n.jpg]

پی نوشت:
ببخشید که تو رو قضاوت کردم... و این قضاوت رو هم بلند بلند فریاد زدم!
اگه قضاوتم اشتباه بوده لطفا بهم بگو...

ضمنا
شاید حرف ها و تجربیاتت شخصی باشه و دوست نداشته باشی اینجا در موردشون صحبت کنی...
هیچ موردی نیست و کاملا هم قابل فهمه...

میشد خصوصی تر هم ازت بپرسم...
این که اینجا ازت چنین درخواستی کردم،
به این خاطر بود که حدس زدم روایتت برای بقیه هم جذاب باشه و دوست داشتنی...
و حیف هست چنین قصه ای باشه و تنها شنونده ی اون من...

**قاصدک** · 1395 فروردين 26، 20:49

سلام همسفران عزیز
امشب شب لیله الرغائبه اگه میشه قاصدک رو هم فراموش نکنین Shy

**m12**

خبلی خیلی التماس دعا دارم ....

**منشور** · 1395 فروردين 27، 1:05

یه سوال
میخوام یکی از پستهایی رو که سال پیش در درد دل نوشتم بخونم.
شماره اون پستو دارم. چطوری میتونم دسترسی سریع داشته باشم؟

**نمیدانم** · 1395 فروردين 27، 1:34

این آرمین ی میاد،
ما هم نطق مون باز می شه 4chsmu1

من هم با ایشون موافق م،
پشتکار این روزا خیلی فرق کرده، بزرگ شده.
این ماه ها،
ارسال های تواب رو می دیدم،
همیشه یاد پشتکار اون روزا می افتادم.
ان شاء الله این بزرگ شدن قسمت همه مون بشه.

محل کارمون، دوستی داریم،
چند سالی از خودمون بزرگ تره،
آدم ظریف ی هست،
فکر می کنه،
حرف هم زیاد می زنه،
آذری هست و بی هیچ تعصبی نسبت به اون!
یه بار می گفت:
بعضی رنج کشیدن ها، آدم رو بزرگ می کنند؛
و بعضی رنج ها، بیهوده اند؛
باید رنج های خوب رو انتخاب کرد.

امشب هم انگار شب آرزوهاست،
می شه آرزو و دعا رو یکی دونست!؟
یک ارتباط ی بین شون هست؛
یکی می نمایند و نیستند.

قبلن ها بچه که بودم،
توی رختخواب، برای درگذشته های نزدیک مون فاتحه می فرستادم.
همیشه دعا هم می کردم،
خیلی مشخص و موردی،
فلانی کاش این طور شود ...
یادش به خیر.
این روزها کمتر دعا می کنم،
دور شده ام.
البته خدا هم که دعاهای ما رو یادشه،
و ایضن می دانند که هم چنان در نیازیم 53258zu2qvp1d9v

گاهی از ذهن م می گذره،
که مادرم دیگه بهتر نمی شند،
همه ش می گم کاش حداقل آب رو بتونه بهتر بنوشه.
خوردن یه استکان آب،
قاشق قاشق،
هِی هم آب بپره تو گلوشون و بیفته روی سرفه،
و ما بزنیم توی کمرش مگر راحت شه؛
سخت می گذره به مادرم.