امتیاز موضوع:
  • 34 رأی - میانگین امتیازات: 4.15
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شبانه روزی

(1398 خرداد 31، 10:08)cornrose نوشته است: سلام

یه سوالی هست ک همیشه ته ذهن منه
جواب منطقی هم براش ندارم راستش گفتم از شماها هم بپرسم
چرا اونایی ک روابط ازاد دارن خیلی موفق ترن؟
مثلا من میشناسم کسیو که دقیقا از لحاظ هوشی یا هرچیز دیگه با من یکی بود اما اون رفت تو روابط ازاد تا اونجایی ک میدونم یعنی تا اون زمان ک میشناختمش با ۵۰نفر رابطه داشت
ولی از نطر علمی و درس و نوفقیت شغلی حتی از من بهترم شده 53258zu2qvp1d9v

سلام

خانم کورن رز
این سوال رو چون قول داده بودم بعداً که سردردم خوب بشه و وقت کنم براتون می نویسم دارم جواب میدم.
وگرنه به عنوان جمع بندی نیست و صاحب نظر این حوزه هم نیستم. 1

دو حالت داره:

الف) شخصی که از شما ازش صحبت می کنید واقعاً خیر و برکت تو زندگیش جاری شده و لبخند خدا تو زندگیش جریان داره.

نکته ی اول: ما تصور می کنیم اخلاق مدارتر بودیم؛ در صورتی که واقعیت برعکسه.
شخصی که شما ازش صحبت می کنید، هفته ای یه بار رابطه داشته. من هم روزی 3 بار گناه کبیره خودارضایی انجام می دادم.
اون مدام فکر می کرد که می تونه از این مسیر برگرده. اما من افسرده بودم و با اصرار بر خودارضایی، هفته ای 100 بار به گناه کبیره یاس و ناامیدی از رحمت خدا هم مبتلا بودم.
من به درد لای جرز دیوار هم نمی خوردم و اون با تلاش و کوشش و زحمت، صدها توانمندی داشته و داره.
کدوم در نزد خدا جایگاه بالاتری داره؟ حقش نیست الان خیر و برکت تو زندگیش جاری باشه؟ 1

نکته ی دوم: ما از بک گراند و گذشته اون شخص اطلاع نداریم. 
شاید همین آدمی که میگید برکت تو زندگیش جاری شده، چندین بار تو بچگی مورد تجاوز واقع شده بوده. پدر و مادرش آدم های ناسالمی بودن. اجتماع و دوستانی که سر راهش بودن همه آدم های مریض و بیماری بودن.
چنین آدمی انتظار دارید بعداً چی بشه؟
شاید اگه از واقعیت گذشته طرف مطلع بشیم، بگیم واو! چنین آدمی با چنین گذشته ای چه امتحانات سختی رو گذرونده. فقط 50 تا رابطه داشته؟ چه انسان فوق العاده ای. 1


نکته ی سوم: ما از تصمیمات یا توبه شخص مقابل اطلاع نداریم.
شاید تو ارتباط پنجاه و یکم جوری مسیر رو برگشت که نه تنها آدم های بیمار، آدم های سالم هم چنین اراده ای ندارن.
شاید توبه کرده و خدا در قبال این توبه حقیقی، برکت رو به زندگیش آورده. 1


ب) شخصی که از شما ازش صحبت می کنید خیر و برکت تو زندگیش جاری نشده و این صرفاً یه تصوره.

نکته ی چهارم: ما ظاهر زندگی اون شخص رو می بینیم؛ نه باطنش رو.
تو مراوداتی که داریم، میگیم عجب بچه و شوهر و پولی دارن. خوش به سعادت شون.
اما اگه از درد و مصیبت هایی که همین الان باهاش رو به رو هستن اطلاع داشتیم هیچ موقع آرزو نمی کردیم جاشون باشیم.  53258zu2qvp1d9v

نکته ی پنجم: ظاهر امروز چنین آدمی عالیه. اما آیا فردا و عاقبتش هم همین جوره؟
شنیدید فلانی بچه اش مرد؟ شنیدید فلانی ورشکست شد؟ شنیدید میگن فلانی زندگیش از هم پاشید؟
تا امروز همه می گفتن عجب بچه ای. خوش به حالش چه مایه دار. غبطه داره داشتن همچین شوهری.
اما از فردا این ها نقش بر آب میشه.  53258zu2qvp1d9v
(چقدر این عاقبت ب خیر باشینی که سها خانم برام می نویسن رو دوست دارم. یعنی امروز ظاهرا در راه خیر قدم برمی داری. امیدوارم عاقبتت به خیر باشه.)

نکته ی ششم: خیلی چیزها رو از خیلی روش ها میشه به دست آورد؛ اما همه این روش ها انسانی و اخلاقی نیستن.
من برای اینکه پول دار بشم، می تونم برم بانک رو بزنم و یک شبه پولدار بشم.
شما هم پول من رو ببینید و بگید خوش به حالم.
اما آیا واقعاً خوش به حالم؟
اون دنیا پوست من رو نمی کنن؟
تو همین دنیا هم پوستم کنده است. همین که تو همه سایت ها تا قیام قیامت اسمم ثبت بشه که آرمین دزد بود و بعد از دزدیش به کانادا فرار کرد و تا پایان عمر در همون جا مخفیانه زندگی کرد، بدترین بدبختیه.
شاید شما بگید آبرو و اعتبار مهم نیست. اینکه مردم چی بگن هم مهم نیست. مهم داشتن پوله. خب این یک تصمیم شخصی هست.    53258zu2qvp1d9v

و در پایان اینکه خدا عادله.
اگه من حساب کتاب خدا رو نمی فهمم و نمی دونم، دلیل نمیشه که به عدالتش شک کنم. 1
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

 سپاس شده توسط
(1398 تير 6، 19:57)cornrose نوشته است: منم میخوام رنگی شمممم khodahafez
به رنگ نهرخدا حسودیم میشه 9
ولی این رنگیو دوس
وای این خیلی قشنگههههه 
بنبشهههه*___*
میشه برا من باشه؟
Hanghead

من حاضرم رنگمو بهت بدم
بیا درخواست مدیر مطالعه بکن و منم بهت این رنگو میدم Khansariha (69)
خواستی رنگتم با اجازه و مشورت مدیر کل میتونی همونی ک دوست داری بذاری 65
[تصویر:  Untitled_2.png]
 سپاس شده توسط
(1398 تير 6، 20:13)cornrose نوشته است: اقا ارمین میبخشیدا ولی چرا ما همش فکر میکنیم اونایی که پولدارن تو زندگیشون مشکلات دارن؟
واقعا این دید خیلی خنده داره
ما همه برا پول تلاش میکنیم
بعد میگیم اونایی ک مولدارن حتما سلامتی ندارن یا عاقبت به خیر نیستن؟
یا خوشی ندارن؟
واقعا ازین توجیه ها من خسته شدم 
Hanghead فقط میتونیم قدر داشته هامونو بدونیم
درمورد روابط ازاد ...
...

.
.
در کل بگم قانع نشدم Hanghead

شما 3 تا نکته اول رو خوندید؟

3 تا نکته اول در مورد کسانی هست که بسیار پول دارن و اتفاقا لبخند خدا هم تو زندگی شون جریان داره.
پول داری شون با رضایت خدا هست.
خدا از پول داری شون لذت می بره؛ همون طور که خودشون از پول داری شون لذت می برن.

یه بار دیگه سوال تون رو واضح تر مطرح می کنید؟
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

 سپاس شده توسط
شقایق جان فکر می کنم مشکل ما از اونجایی هست که خودارضایی رو گناه کوچیکی می دونیم ساده از کنارش رد نشو گناه خیلی بزرگیه اصلا از اثر تخریبی که داره مشخصه گناه کبیره اس
درضمن خدا به بعضی از بنده هاش همه چی داده میبینی طرف دکتره پولداره خوش قیافه اس خوش هیکل هم هست جالبه که خوش اخلاق هم هست سالم و سلامت هم هست باهوشه و ...
من نمیتونم به خدا اعتراض کنم که خدایا چرا به اون همه چی دادی بنده اش بوده عشقش کشیده همه چی بهش بده تازه این آدم ازدواج هم که میکنه همسر خوب نصیبش میشه و بچه های خوب

و مقطعی زندگی ها رو مقایسه نکنید آدمی که الان به به چه چه زده میشه براش 10 سال بعد میبینید بیچاره با یه مشکلی رو به رو شد که هضم کردنش خیلی سخته

و اینکه
امامان و پیامبران اون همه خوب بودن آیا هیچ مشکلی تو زندگیشون نبود؟ و برعکسش در مورد کاخ نشین ها
سلام و عرض ادب

بنده هم درباره پرسش خانم شقایق چیزی بنویسم ..

شاید براتون عجیب باشه ... شاید هم تجربه کردید ...
گاهی اتفاقا وقتی تصمیمهای بزرگ گرفتیم و نیتهای درست رو انتخاب کردیم، چه از نظر رفتاری و چه از نظر وضعیت فعلی، اوضاعمون بدتر شده! تا اونجا که شک کردیم لابد اون نیتها و فکرها دروغین بوده وگرنه چرا به این خروجیها رسیده!
مثلا بنده از وقتی تصمیم به خارج نرفتن گرفتم و برخی هدفها رو بی ارزش دیدم و هدفهای دیگه جایگزینشون کردم ... شاید براتون عجیب باشه .. تا مدتها از نظر رفتاری افت کردم! خروجی رفتاریم بهتر نشد .. تو همین قضیه بیماری اوضاعم بدتر شد ..
ولی اصلا چیز متناقضی نیست ... من اون زمان یه محرکهای دم دستی و ملموسی (نادرستی) داشتم که اونا من رو به یه سری نظمها و ... (درستی) وا میداشتن ... اونها که رفتن کنار، اون رفتارها هم ناپدید شدن و باید دوباره ایجادشون میکردم ...

این معضل فکری ایه برای کسایی که اهداف و حقایق غیبی رو وارد معادلاتشون میکنن و حتی گاهی باعث طعنه از جانب دیگران و خودخوری و دلسردی از جانب خودشون هم میشه ... ای بسا آدمهایی که مذهبی نیستن و رفتارهای بهتری دارن ... یا خروجیها و وضعیت بهتری ..
ولی آدم نباید حتی گول خروجیهای خودش رو بخوره و درستی یا نادرستی عقایدش رو صرفا بر اساس اونا قضاوت کنه ...

یک روزی به این روایت از امیر المومنین، علیه السلام، برخوردم، برام یه تسکین فوق العاده بود در برابر این شبهه و قوت قلب گرفتم که دست نکشم از عقایدم: (از اصول کافی)
عن اءبـى عبـداالله ، عـلیــه السـلام ، قـال کـان اءمـیـرالمـؤ مـنـیـن ، عـلیـه السـلام ، کـثـیـرا مـا یـقـول فـى خـطــبته : یـا اءیها الناس ، دینکم دینکم! فان السیئۀ فیه خیر من الحسنۀ فى غـیـره ، و السـیـئۀ فـیـه تـغـفـر، والحـسـنـۀ فـى غـیـره لا تقبل
مى فرمود حضرت امیرالمؤ منین ، علیه السلام ، در خطبه بسیارى از اوقات : اى مردم ، حفظ کنیـد دین خود را و دست از آن برندارید، زیرا که گناه در آن بهتر از حسنه در غیر آن اسـت ، و گـنــاه در آن آمـرزیـده شـود، و در غـیـر آن عـبـادات و حـسـنـات قبول نگردد.
ما اگر ایمان به غیب و اعتقاد به ماورای محسوسات و مشهودات رو از داده های ذهنیمون کنار بذاریم و رویکرد آخرت اندیش نداشته باشیم،
غیر ممکن، یا دست کم بسیار سخت و پرچالش میشه، توجیه کردن دینداری ..


نقل قول: من زمانیکه گرایش چپ و مارکسیستی داشتم و بچه ها را به کوه می بردم ؛ آنجا دختران هم ؛همراه ما بودند و حتی برخی از آنها موقع لغزیدن و افتادن بوسیله ما دستگیری می شدند . شب ها در پناهگاه مختلط می خوابیدیم و هیچ وقت احساس و وسوسه ای نداشتم . اما حالا که توبه کرده و مذهبی هستم و متاهل هم شده ام با کمترین برخوردها وسوسه می شوم ..

استاد(علی صفایی) خندید و با آن آرامش خاص فرمود :
آن وقت تو ریشه ای نداشتی
پس میوه هایت (عمل) در دست شیطان و تبلیغ حزب او بود و خوبی هایت هم به سود او بود.
اصلا شیطان می گفت : تو از خود مایی، پس چه وسوسه ای؟ اما حالا ریشه ای یافتی
او می خواهد ریشه ها را بزند، اما نمی تواند.
پس به به میوه ها می پردازد،تا از این راه کم کم به ریشه ها برسد.
تو حالا قیمت یافته ای و باید خرابت کند
این است که در حج بعد از مشعرالحرام که شعور به حرمت ها می یابی ، بلافاصله رمی جمرات (سنگ انداختن نمادین به محل حضور شیطان) شروع می شود.
پس تا شعور به حرمت ها نیافته ای،وسوسه ای نیست.

اما به محض شناخت و ادراک است که باید شیطان را رمی  کنی آن هم دوبار و ...
عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ
قَالَ: لَمَّا أُسْرِيَ بِالنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ يَا رَبِّ مَا حَالُ اَلْمُؤْمِنِ عِنْدَكَ
قَالَ يَا مُحَمَّدُ مَنْ أَهَانَ لِي وَلِيّاً فَقَدْ بَارَزَنِي بِالْمُحَارَبَةِ وَ أَنَا أَسْرَعُ شَيْءٍ إِلَى نُصْرَةِ أَوْلِيَائِي
وَ مَا تَرَدَّدْتُ عَنْ شَيْءٍ أَنَا فَاعِلُهُ كَتَرَدُّدِي عَنْ وَفَاةِ اَلْمُؤْمِنِ يَكْرَهُ اَلْمَوْتَ وَ أَكْرَهُ مَسَاءَتَهُ
وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِيَ اَلْمُؤْمِنِينَ مَنْ لاَ يُصْلِحُهُ إِلاَّ اَلْغِنَى وَ لَوْ صَرَفْتُهُ إِلَى غَيْرِ ذَلِكَ لَهَلَكَ
وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِيَ اَلْمُؤْمِنِينَ مَنْ لاَ يُصْلِحُهُ إِلاَّ اَلْفَقْرُ وَ لَوْ صَرَفْتُهُ إِلَى غَيْرِ ذَلِكَ لَهَلَكَ
وَ مَا يَتَقَرَّبُ إِلَيَّ عَبْدٌ مِنْ عِبَادِي بِشَيْءٍ أَحَبَّ إِلَيَّ مِمَّا اِفْتَرَضْتُ عَلَيْهِ
وَ إِنَّهُ لَيَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ
فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ إِذاً سَمْعَهُ اَلَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ اَلَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ اَلَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ اَلَّتِي يَبْطِشُ بِهَا إِنْ دَعَانِي أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِي أَعْطَيْتُهُ .

حضرت باقر عليه السلام فرمود:
چون پيغمبر (صلّى الله عليه و آله) را به معراج بردند عرض كرد: پروردگارا حال مؤمن نزد تو چگونه است‌؟
فرمود: اى محمد هر كه بدوستى از من اهانت كند آشكارا بجنگ من آمده و من بيارى دوستانم از هر چيز شتابانترم،
و من در هر كارى كه انجام دهم آن اندازه ترديد ندارم كه در بارۀ وفات مؤمن ترديد دارم، او از مرگ بدش آيد، و من ناراحت كردن او را خوش ندارم،
و براستى برخى از بندگان مؤمن من هستند كه جز توانگرى آنان را اصلاح نكند (و حالشان را نيكو نسازد) و اگر بحال ديگرى او را درآورم نابود و هلاك گردد،
و برخى از بندگان مؤمن من هستند كه جز ندارى و فقر آنان را اصلاح نكند، و اگر او را بحال ديگرى بگردانم هر آينه هلاك گردد،
و هيچ يك از بندگانم بمن تقرب نجويد با عملى كه نزد من محبوبتر باشد از آنچه بر او واجب كرده‌ام،
و بدرستى كه بوسيلۀ نماز نافله بمن تقرب جويد تا آنجا كه من دوستش دارم،
و چون دوستش دارم آنگاه گوش او شوم كه بدان بشنود، و چشمش شوم كه بدان ببيند، و زبانش گردم كه بدان بگويد، و دستش شوم كه بدان برگيرد، اگر بخواندم اجابتش كنم، و اگر خواهشى از من كند باو بدهم.
و بدان که ذکر این دو جمله حدیث، بعد از بیان جملات قبلی درباره مقام و منزلت مومن، براى رفع شبهه و جواب این سؤ ال محتمل است که شـاید برای مخاطب عادی که آگاهی کامل از نظام کامل و احسن خداوند ندارد، پیش بیاید،
و آن شبهه این است که بعد از آنکه بنده مؤ من در پیشگاه حق تعالى این قدر مقام و مـنــزلت دارد، بـراى چـه بـه فـقـر و فـلاکـت مـبـتـلا مـى شـونــد؟
و اگــر جواب این است که دنـیــا قابـل نیـست ، چـرابعضیها غنى و ثروتمند مى شوند؟
با بیان این دو جلمه در حدیث، این شبهه اینگونه جواب داده می شود که حالات بندگان مـن و احــوال قــلوب آنــها مختلف است : بعضى آنها را غیر از فقر هیچ چیز اصلاح نمى کند، او را فقیـر کـنم بـراى اصـلاح حالش . و بعضیها را جز بى نیازى و ثروت اصلاح نکند، آنها را ثروتمند کنم . و این هر دو کرامت و این هر دو کرامت مؤ من و عز و جاه اوست در درگاه مقدس حق تبارک و تعالى.


ایـنـکـه در ایـن حـدیـث شریف مى فرماید که بعضى از بندگان مرا جز فقر اصلاح نکند، یعنی اگـر از آنـهـا فـقـر را بـگـیـرنـد هـلاک مى شوند، و همین طور بعضى با غنا و بى نیازى اصلاح شوند و بدون آن هلاک شوند،
از آن معلوم مى شود که هر چه حق تعالى بـه مـؤ منـین مـرحـمــت مــى فـرماید، از غنا و فقر و صحت سقم و امنیت و وحشت و دیگـر امـور، بـراى اصـلاح حــال مــؤمـنـیـن و خالص کردن حالت قلبهای آنهاست .
و این حدیث شریف منافات ندارد با احادیث بسیاری که وارد است در باب شدت ابتلاى مؤ منین به بیماریها و دردها و فقر و گرفتاریها و سـایـر بـلیـات، زیـرا کـه حـق تـعـالى بـه رحـمـت واسـعـه و فـضـل عمیم خـود مـثـل یـک طبیب معالج و پرستار عطوف است که هر کس را به طورى از دنیا پـرهـیـز مـى دهـد گـاهـى بـه یـکـى ثـروت مـى دهـد و در عـیـن حال به حسب شدت و ضعف و کمال و نقص ایمان او را مبتلا به بلاهـاى دیگر مى کند، بلکه ثروت و غنا را براى او طورى پیچیده به گرفتاریها مى کند که او را از دنیا و حب او منصرف مـى کـنـد. مزاج این شخص طورى است کـه اگـر او را فقیـر کنـد، بـه واسـطه آنکـه سعادت را در مـال و مـنـال شـایـد مـى بـیـنـد و اهـل دنـیا را سعید مى داند، متوجه به دنیـا مـى شود و در تحصیل آن به هلاکت ابدى مى افتد.
ولى وقتـى آن را در دسـترس او گذاشـت و بـراى شیفته نـشـدن او به این مال و منال، آن را همراه با زحمات و صدمات خارجى و داخلى کرد، از دنیا منـصرف شود.
پـس خـداى تـعـالى گاهى مؤ منین را به فقر مبتلا مى کند و آنها را اصلاح مى کند و قلوب آنـهـا را از دنـیـا منصرف مى فرماید و دلدارى از آنها مى نماید،
و گاهى به غنا و ثـروت مـبـتــلا مــى کـنـد و در حـیـن حال که انسان گمان مى کند در عیش و نوش دنیا و سور و سـرور هــسـتـنـد آنـهـا در فـشـار و زحـمـت و ابـتـلا و مـصـیـبـت گـرفـتـارنـد.
و در عـیـن حــال مـنـافــات ندارد که فضل فقراى مسلمین پیش حق تعالى نیز بیشتر باشد، چنانچه از روایـات مـعـلوم شـود.
ررر[تصویر:  IMG_20181126_120041_873.jpg]

حالا نظرت چیه 
به جمع ما بپیوندی
در
[تصویر:  Untitled_1.png]
[تصویر:  Untitled_2.png]
مهرخدا
ررر[تصویر:  IMG_20181126_120041_873.jpg]

حالا نظرت چیه 
به جمع ما بپیوندی
در
[تصویر:  Untitled_1.png]


سلام 303
کتاب نمیخونم چون حوصله‌م سر میره 
کتاب نمیخونم چون نمیتونم تمرکز کنم روش

راه حلی هست ایا؟
عاقبت خاک شود حسن جمال من و تو
خوب و بد می گذرد وای به حال من و تو
راه حلش ساده است،من علاقه ی زیادی ب فیلم ها ندارم اما فیلم های علمی تخیلی عاشقشونم خب مشخصه چونکه یه جذبه یه پیش گویی در مورد اینده یسری فانتزی هایی ک تو واقعیت نیست و تخیل و خلاقیت ادمها نویسنده رو نشون میده خوشم میاد
شما اولین قدم ببینید از چه موضوعی خوشتون میاد
مثلا یکی رمان و داستان دوست داره
یکی موضوعات روانشناسی
یکی دینی
یکی...
یه موضوع خاص که شما بهش علاقه دارید
اونوقت روزی از یک ربع شروع کنید به مطالعه و به مرور زمان هفته ایی پنج دقیقه یا هر مدتی خواستین بهش اضافه کنید
ببینید مطالعه اگر علاقه باشه تمرکز با خودش داره
و اینکه ادم خوابش میگیره یا تنبلی میکنه بخاطر اینه که عادت به مطالعه نداریم
مثل خیلی از کارهای دیگه
که اگر تلاش کنیم تبدیل به عادت بشه دیگه همه چی حله
مث این میمونه شما هر روز صبح زود پامیشین برید مدرسه دانشگاه یا سرکار
 چون بدنتون عادت کرده روزهای جمعه هم شما اون ساعت بیدار میشید
[تصویر:  Untitled_2.png]
به به جناب مرد مجاهد هم هستن  Welcome (1)
بفرمایید چایی داغ در گرمای تابستون  dingdingding

[تصویر:  1504899799-amazing-benefits-drinking-tea.jpg]

قابل توجه دوستان  clapping

میخوام پیشنهاد تاسیس کافه کانون رو به مدیر کل بدم 
اگر مجوز صادر بشه هر روز شبانه روزی چای دمنوش شربت نــــــــــــــــــــــــــسکافه میزنیم  Gigglesmile
 سپاس شده توسط
فقط خواهش می کنم اقتضای فصل رو هم رعایت کنین

شربت آبلیمویی‌، تخم شربتی، شربت آلبالویی ...

[تصویر:  nasimhayat.png]
 سپاس شده توسط
(1398 تير 7، 13:57)می توانم نوشته است: فقط خواهش می کنم اقتضای فصل رو هم رعایت کنین

شربت آبلیمویی‌، تخم شربتی، شربت آلبالویی ...

دقیقا
من دیروز گرما زده شدم و کارم داشت به بیمارستان میکشید
[تصویر:  Untitled_2.png]
 سپاس شده توسط
تصور کن شربت تخم شربتی رو اوپن 
دستم خورد به پارچ
اون که شکست
تخم شربتیام چسبیدن به پیراهن مبل


حالا چی کار کنمممممم؟
وااای ننه م
4chsmu1

[تصویر:  nasimhayat.png]
 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 3 مهمان