عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 34 رأی - میانگین امتیازات: 4.15
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شبانه روزی

یکی بره تاپیک بنویس دو خط بنویسه من ادامه بدم Khansariha (56)
استعدادش رو ندارم ولی خوشم اومده از نوشتن Khansariha (66)
53 برنامه ریزی روزانه  53 

در این دنیا اگر غم هست
صبوری کن خدا هم هست
کاش دوتا تاپیک هم داشتیم ب اسم :

1. امروز چند تا گناه و کار بد انجام دادی؟

2.غم یعنی .....1

اگر داشتیم مثلا من تو اولیش مینوشتم امروز 2تا دوروغ گفتم:( ...سر یکی داد زدم....اسراف کردم...

تو دومی هم میرفتم مینوشتم: غم یعنی اینکه ی هفته برا ی درسی وقت بزاری و سر امتحان هم 1.15 روش مغزت و پیاده کنی و آخرش هم از 30تا سوالی ک زدی 10تاش غلط بوده و منفی ها نمرتو برده پایین و ب عبارتی خاک عالم 809197ps94ijjhwg

پ ن:تاپیک دوم و نمیدونم اما خب برا تاپیک اول ی فکری کنین1 لطفا نگین تو فلان تاپیک میتونی بنویسی 12

ــــــــــــــــــــــــــــــــ
حال من خوب نیست اما چ ربطی ب حال بقیه داره ن؟؟؟؟1 53258zu2qvp1d9v 53258zu2qvp1d9v

چایی مخصوص تاپیک شبانه : Khansariha (56) Khansariha (56)

[تصویر:  15218135-2819-l.jpg]
 سپاس شده توسط
(1397 دي 22، 23:22)آدم برفی نوشته است: یکی بره تاپیک بنویس دو خط بنویسه من ادامه بدم Khansariha (56)
استعدادش رو ندارم ولی خوشم اومده از نوشتن Khansariha (66)


خدا شاهده من از ابتدا اصلا قصدم عشق و عاشقی نبود. 22
اما خب بچه ها مثل این که داستان های ملو درام رو خیلی دوست دارن. 22

من تو ذهنم بود که طرف مثلا یه قرار کاری داره که خوابش نمی بره. 22

حالا یه سوالی که ذهن من رو درگیر کرده اینه که طرف دختره با پسر. 22
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
من از زبان پسر ادامش میدم.
 سپاس شده توسط
(1397 دي 22، 23:22)آدم برفی نوشته است: یکی بره تاپیک بنویس دو خط بنویسه من ادامه بدم Khansariha (56)
استعدادش رو ندارم ولی خوشم اومده از نوشتن Khansariha (66)

Khansariha (13) Khansariha (13) Khansariha (13)  سخت ترین کار دنیا بود.....انقدر ب ذهن مریضم فشار آوردم تا نهایتش ی متن نیمچه عشقی از آب در اومد1
ببین اعترافم نکرد1
خیلی تجربه ی  باحالی بود....اولین بار بود داشتم ی داستانی و ادامه میدادم...
 سپاس شده توسط
(1397 دي 22، 23:45)عاشق فاطمه زهرا نوشته است:
(1397 دي 22، 23:22)آدم برفی نوشته است: یکی بره تاپیک بنویس دو خط بنویسه من ادامه بدم Khansariha (56)
استعدادش رو ندارم ولی خوشم اومده از نوشتن Khansariha (66)


خدا شاهده من از ابتدا اصلا قصدم عشق و عاشقی نبود. 22
اما خب بچه ها مثل این که داستان های ملو درام رو خیلی دوست دارن. 22

من تو ذهنم بود که طرف مثلا یه قرار کاری داره که خوابش نمی بره. 22

حالا یه سوالی که ذهن من رو درگیر کرده اینه که طرف دختره با پسر. 22

این تناقضه نوشته دو نفر اول تو ذهن من هست هنوز منم انتظار داشتم کار مهمی باشه و نبود Khansariha (56)

فیلم هندی قرار نیس بشه ها Swear1با من باشه جناییش میکنم 65

همین مسئله هنر نویسنده رو میرسونه که ذهن مخاطب رو درگیر میکنه ادامه اش رو بخونه ببینه دختره یا پسر 65
53 برنامه ریزی روزانه  53 

در این دنیا اگر غم هست
صبوری کن خدا هم هست
وااااااااا من پسر کردمش آخه Hanghead Hanghead Hanghead
 سپاس شده توسط
(1397 دي 23، 0:30)مهر آسا نوشته است: وااااااااا من پسر کردمش آخه Hanghead Hanghead Hanghead

بلاخره ی جایی باید مشخص میشد دیگه53258zu2qvp1d9v




برای من ابهام دیگری ایجاد شد چطور اخرین باره دختره رو میبینه بعد حزوه امتحان بعد رو میره بگیره؟  65
خب اگه هنوز امتحانات تموم نشده پس دوباره میبینتش دیگه  106
اصلا اینجوری نمیشه من رفتم بزنم بکشمش دختره رو خیال همه رو راحت کنم 4fvfcja
53 برنامه ریزی روزانه  53 

در این دنیا اگر غم هست
صبوری کن خدا هم هست
خب دوستان راحت باشید  4chsmu1
قشنگ دارین داستان زندگی من رو ادامه میدین  Hanghead
پ.ن: کی خواست خانم حمیدی رو بکشه ؟  Swear1
(1397 دي 23، 0:42)آدم برفی نوشته است:
(1397 دي 23، 0:30)مهر آسا نوشته است: وااااااااا من پسر کردمش آخه Hanghead Hanghead Hanghead

بلاخره ی جایی باید مشخص میشد دیگه53258zu2qvp1d9v




برای من ابهام دیگری ایجاد شد چطور اخرین باره دختره رو میبینه بعد حزوه امتحان بعد رو میره بگیره؟  65
خب اگه هنوز امتحانات تموم نشده پس دوباره میبینتش دیگه  106
اصلا اینجوری نمیشه من رفتم بزنم بکشمش دختره رو خیال همه رو راحت کنم 4fvfcja


Khansariha (13) Khansariha (13) Khansariha (13)  آخرین امتحان بود؟؟؟؟؟؟من یادم رفته...ببخشید اشکال از من بوده  4chsmu1 4chsmu1  
ـــــــــــــــــــــــــ
آقای سالک شما انشالله بهش میرسی و خوش و خرم زندگی رو ادامه میدی...این داستان ما کلا تصمیم گرفتیم ی درد بی درمونی داشته باشه ب هم نرسن 4chsmu1 4chsmu1
خیلی عذرخواهی می کنم.
اما خانم آدم برفی راه دیگه ای جلوی پاهام نذاشته بود توی داستان ... Hanghead
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
(1397 دي 23، 13:52)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: خیلی عذرخواهی می کنم.
اما خانم آدم برفی راه دیگه ای جلوی پاهام نذاشته بود توی داستان ... Hanghead


منم ی بیماری تو ذهنم داشتم.. ی خوشبختی کوتاه و بعد بیماری و مرگ تا ملودرام ادامه پیدا کنه..بالاخره داستانه...اما گفت آدم برفی جان ک هندیش نکنین...بیماری نباشه....گفتم ببینم کی ادامه میده ک خداروشکر شما ی کاری کردین دیگه من میگم پایان داستان و از همینجا باز بزارین تا تموم شه 4chsmu1
آقا ی بیماری میگفتین خب درمون داشته باشه 1
ب هرحال اما جذاب تر شده...دوستان مشارکت کنید لطفا...فقط ما سه تا نوشتیم...ب نظرم خیلی عالیه..کلا با خط فکری بقیه آشنا میشیم و اینکه تو میتونی داستان و ب هرجهتی ک میخوای بکشونی جذاب ترش میکنه1

پ ن:من گفتم جهتش برای اینکه اعتراف نکنه معلوم شه..ب خاطر همین طولانی بود Hanghead
جزوه رو واسه تحویل پروژه می خواسته

[تصویر:  nasimhayat.png]
نقل قول: دوستان مشارکت کنید لطفا
ماجرا غمگین شده که .. حبف نیست غمگین تموم شه ؟ 53258zu2qvp1d9v
من باشم آخرشو اینطوری تموم می کنم که همشو خواب دیده 4chsmu1  و در بیداری و واقعیت خانم حمیدی سالمه
و روزی که شب قبلش این خوابو دیده تازه میخواد بره با خانم حمیدی صحبت کنه
آخرشم به مبارکی بچه های کانونو به صرف شیرینی و شام عروسی دعوت می کنن 4chsmu1
و کن اللهم بعزتک لی فی کل الاحوال رئوفا
خدایا به عزتت سوگند با من در همه حال مهربان باش

53 دعای کمیل 53


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 9 مهمان