امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
زیارت عاشورا برای رهایی  ترس از قبر


وحشتناک ترین لحظه ی زندگی، لحظه ایست که انسان را در سرازیری قبر می گذارند...

شخصی نزد امام صادق (ع) رفت و گفت من از آن لحظه بسیار می ترسم، چه کنم؟
امام فرمودند: زیارت عاشورا را زیاد بخوان!
آن مرد گفت چگونه با خواندن زیارت عاشورا از خوف آن لحظه در امان باشم؟
امام فرموند: مگر در پایان زیارت عاشورا نمی خوانید
اللهم ارزقنی شفاعة الحسین یوم الورود؟
تا امام حسین(ع)درآن لحظه به فریادتان برسد.


جامع الزیارات ص179

[img=0x0]http://www.ehda.ir/StaticPages/Pictures/468X60-1.gif[/img]

تنها با شهرت نیست که میتوان جاودانه شد ... این است راز جاودانگی...

اينک خسته تر از پروانه ، سالهاست گرد روياهاي سرخ باغچه خويش پر مي زنم و هنوز غربت تلخ هميشه را مزه مزه مي کنم . من خسته ام و حاجتي به تائيد هيچ پروانه اي نيست ...
خسته ام و به انتظار فردایی که شاید هرگز نباشد و نیاید نشسته ام .
غمگین و تنها ...
از غم نفس هایی که به شماره افتاده است و چهرهء مادری که خسته است ... و کودک اش را می بیند که هر چند دیگر کوچک نیست اما ناتوان تر از دیروز های دور در گوشه ای افتاده است و نفس های آخر را می کشد.
و  آیا به راستی تو با خود می اندیشی کسی پیدا می شود که مرهم دردهای من باشد؟
که خدا را بداند و درد را بشناسد؟
که رفتنی ست و خواهان ماندن است؟

53بیا ما هم جاودانه شویم . ما می توانیم 53

به اینجا سر بزن : اهدای زندگیKhansariha (8)
 سپاس شده توسط
[تصویر:  se53yjm2m0b9b4u6p313.jpg]
أَعْدَي عَدُوِّكَ نَفْسَكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ - بزرگترین دشمن انسان، هوای نفس است

أفْضَلُ الجِهادِ جِهادُ النَّفْسِ عنِ الهَوى ، و فِطامُها عَن 
جَاهِدُوا أَهْوَاءَكُمْ كَمَا تُجَاهِدُونَ أَعْدَاءَكُم‏ - با هواهای نفسانی خودتان مثل دشمنتان بجنگید

به قبرستان گذر کردم صباحی شنیدم ناله و افغان و آهی شنیدم کله‌ای با خاک می‌گفت که این دنیا نمی‌ارزد بکاهی


 سپاس شده توسط

[تصویر:  PakGraves.jpg]


[b]روزی فـرا مـی رسـد این جـسم مـن و تـو را به غسالـخانه می برند..
عزیزترین فرد زندگیت تو را تنها می گذراد و روانه ی خاکت می کـند..
روزی می رسد که دیگر دست مـن و تـو از دامان این دنیا کوتاه است
و باید برای لحظه لحظه ی دقایقی که در دنیا گذراندیم جواب بدهیم..
خودت را برای روزی آماده کن که پیغمبر هم از خوفش گریه می کرد..
خدایا بر ما رحم کن... 53

[/b]
[img=0x0]http://www.ehda.ir/StaticPages/Pictures/468X60-1.gif[/img]

تنها با شهرت نیست که میتوان جاودانه شد ... این است راز جاودانگی...

اينک خسته تر از پروانه ، سالهاست گرد روياهاي سرخ باغچه خويش پر مي زنم و هنوز غربت تلخ هميشه را مزه مزه مي کنم . من خسته ام و حاجتي به تائيد هيچ پروانه اي نيست ...
خسته ام و به انتظار فردایی که شاید هرگز نباشد و نیاید نشسته ام .
غمگین و تنها ...
از غم نفس هایی که به شماره افتاده است و چهرهء مادری که خسته است ... و کودک اش را می بیند که هر چند دیگر کوچک نیست اما ناتوان تر از دیروز های دور در گوشه ای افتاده است و نفس های آخر را می کشد.
و  آیا به راستی تو با خود می اندیشی کسی پیدا می شود که مرهم دردهای من باشد؟
که خدا را بداند و درد را بشناسد؟
که رفتنی ست و خواهان ماندن است؟

53بیا ما هم جاودانه شویم . ما می توانیم 53

به اینجا سر بزن : اهدای زندگیKhansariha (8)
 سپاس شده توسط
 [تصویر:  %D8%B3%D9%86%DA%AF_%D9%82%D8%A8%D8%B12.jpg]


به تاريخ های روی سنگ قبر نگاه کنید

تاريخ تولد- تاريخ مرگ


آنهافقط با يك خط فاصله از هم جدا شده اند

همين خط فاصله كوچك نشان دهنده تمام مدتی است كه ما
روی كره زمين زندگی كرده ايم
ما فقط به اندازه يك "خط فاصله" زندگی می كنيم!
ارزش اين خط كوچك را تنها كسانی ميدانند كه به ما عشق ورزيده اند
آنچه درزمان مرگ مهم است پول وثروتی كه باقی می گذاريم نيست
بلكه چگونه گذراندن اين خط فاصله است
بياييد به چرايى خلقتمان بيانديشيم
بياييدبيشتر يكديگر رادوست داشته باشيم
دير تر عصبانی شويم
بيشتر قدردانی كنيم
كمتر كينه توزی كنيم
بيشتراحترام بگذاريم
بيشترلبخند بزنيم

و به ياد داشته باشيم كه اين"خط فاصله"خيلی كوتاه است!
[img=0x0]http://www.ehda.ir/StaticPages/Pictures/468X60-1.gif[/img]

تنها با شهرت نیست که میتوان جاودانه شد ... این است راز جاودانگی...

اينک خسته تر از پروانه ، سالهاست گرد روياهاي سرخ باغچه خويش پر مي زنم و هنوز غربت تلخ هميشه را مزه مزه مي کنم . من خسته ام و حاجتي به تائيد هيچ پروانه اي نيست ...
خسته ام و به انتظار فردایی که شاید هرگز نباشد و نیاید نشسته ام .
غمگین و تنها ...
از غم نفس هایی که به شماره افتاده است و چهرهء مادری که خسته است ... و کودک اش را می بیند که هر چند دیگر کوچک نیست اما ناتوان تر از دیروز های دور در گوشه ای افتاده است و نفس های آخر را می کشد.
و  آیا به راستی تو با خود می اندیشی کسی پیدا می شود که مرهم دردهای من باشد؟
که خدا را بداند و درد را بشناسد؟
که رفتنی ست و خواهان ماندن است؟

53بیا ما هم جاودانه شویم . ما می توانیم 53

به اینجا سر بزن : اهدای زندگیKhansariha (8)
 سپاس شده توسط
[تصویر:  %D9%82%D8%A8%D8%B1.jpg]

پس چرا گریه نکنم؟ 
گریه کـنـم برای جان دادنم، 
گریه کنم برای تاریکی قبرم، 
گـریه کنـم برای تنگی لحدم،
گریه کنم برای بیرون آمدنم از قبر برهنه و خوار

53 فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی 53
[img=0x0]http://www.ehda.ir/StaticPages/Pictures/468X60-1.gif[/img]

تنها با شهرت نیست که میتوان جاودانه شد ... این است راز جاودانگی...

اينک خسته تر از پروانه ، سالهاست گرد روياهاي سرخ باغچه خويش پر مي زنم و هنوز غربت تلخ هميشه را مزه مزه مي کنم . من خسته ام و حاجتي به تائيد هيچ پروانه اي نيست ...
خسته ام و به انتظار فردایی که شاید هرگز نباشد و نیاید نشسته ام .
غمگین و تنها ...
از غم نفس هایی که به شماره افتاده است و چهرهء مادری که خسته است ... و کودک اش را می بیند که هر چند دیگر کوچک نیست اما ناتوان تر از دیروز های دور در گوشه ای افتاده است و نفس های آخر را می کشد.
و  آیا به راستی تو با خود می اندیشی کسی پیدا می شود که مرهم دردهای من باشد؟
که خدا را بداند و درد را بشناسد؟
که رفتنی ست و خواهان ماندن است؟

53بیا ما هم جاودانه شویم . ما می توانیم 53

به اینجا سر بزن : اهدای زندگیKhansariha (8)
 سپاس شده توسط
[تصویر:  1392486781433923_large.jpg]
[تصویر:  nasimhayat.png]

Hanghead به امید توبه در آینده گناه نکنیم Hanghead

آیا مطمئنیم که در حال ارتکاب گناه قبض روح نمی شویم؟

آیا مطمئنیم که فرصت توبه می یابیم؟

اکنون که فرصت هست باید استفاده کرد

63 63 63 63
 سپاس شده توسط
آماده مرگ

گویند : صاحب دلى ، براى اقامه نماز به مسجدى رفت.
نمازگزاران، همه او را شناختند؛ پس، از او خواستند که پس از نماز،
بر منبر رود و پند گوید....
پذیرفت ... نماز جماعت تمام شد. چشم ها همه به سوى او بود.
مرد صاحب دل برخاست و بر پله نخست منبر نشست.
بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود.
آن گاه خطاب به جماعت گفت: مردم! هر کس از شما که مى داند
امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد مرد، برخیزد!
کسى برنخاست.
گفت: حالا هر کس از شما که خود را آماده مرگ کرده است، برخیزد!
باز کسى برنخاست.
گفت: شگفتا از شما که به ماندن اطمینان ندارید؛ اما براى رفتن نیز
آماده نیستید!
[img=0x0]http://www.ehda.ir/StaticPages/Pictures/468X60-1.gif[/img]

تنها با شهرت نیست که میتوان جاودانه شد ... این است راز جاودانگی...

اينک خسته تر از پروانه ، سالهاست گرد روياهاي سرخ باغچه خويش پر مي زنم و هنوز غربت تلخ هميشه را مزه مزه مي کنم . من خسته ام و حاجتي به تائيد هيچ پروانه اي نيست ...
خسته ام و به انتظار فردایی که شاید هرگز نباشد و نیاید نشسته ام .
غمگین و تنها ...
از غم نفس هایی که به شماره افتاده است و چهرهء مادری که خسته است ... و کودک اش را می بیند که هر چند دیگر کوچک نیست اما ناتوان تر از دیروز های دور در گوشه ای افتاده است و نفس های آخر را می کشد.
و  آیا به راستی تو با خود می اندیشی کسی پیدا می شود که مرهم دردهای من باشد؟
که خدا را بداند و درد را بشناسد؟
که رفتنی ست و خواهان ماندن است؟

53بیا ما هم جاودانه شویم . ما می توانیم 53

به اینجا سر بزن : اهدای زندگیKhansariha (8)
 سپاس شده توسط
سلام

سر ساختمون سید بزرگواری هست که کاشیکاره

میگفت قدیما خونشون  داخل ارامگاه محلشون بود

میگفت مادرش تعریف میکرد یک روز ی خانومی رو اورده بودن برای تدفین همون شب که دفنش کردن همش صدای اه و ناله و داد و شیون ازین قبر میومد و هی میگفت میگم جاش کجاست 

میگم کجا قایم کردم کاسه فلان جا بالای پشت بمونه 

این بنده خدا توجه نمیکرده و فکر میکرده توهمه فرداش بازم همین صداها رو میشنید یکم مشکوک شد تا اینکه دید روز سوم هم همینه داستان رفت پیش خانواده اش گفت چنین اتفاقی رخ داره میده 

اونا قبول نمیکردن تا اینکه ادرس اون کاسه مسی رو میده 

گویا همسایه این زنه توی اون کاسه ی چیزی به این میده حالا نذری بوده یا هرچی این زنه از کاسه خوشش میومد و نگه میداره وپس نمیده قایم میکنه

و از قضا میمیره این کاسه رو میبرن به صاحبش پس میدن 

میگفت ازون شب به بعد دیگه صدایی نشنید ازون قبر

میگفت تنها همین یک بار چنین اتفاقی رو دیده بود

حق الناس..
Khansariha (121) آثار هنری به دو دلیل ارزشمندند، اول اینکه توسط استادان به وجود آمده اند. دوم اینکه تعدادشان کم است .شما گنج پر ارزشی هستید، زیرا توسط بزرگترین استاد خلق شده اید و فقط یکی هستید. Khansariha (121)


 سپاس شده توسط
(1394 شهريور 8، 20:15)Alireza 68 نوشته است: سلام

سر ساختمون سید بزرگواری هست که کاشیکاره

میگفت قدیما خونشون  داخل ارامگاه محلشون بود

میگفت مادرش تعریف میکرد یک روز ی خانومی رو اورده بودن برای تدفین همون شب که دفنش کردن همش صدای اه و ناله و داد و شیون ازین قبر میومد و هی میگفت میگم جاش کجاست 

میگم کجا قایم کردم کاسه فلان جا بالای پشت بمونه 

این بنده خدا توجه نمیکرده و فکر میکرده توهمه فرداش بازم همین صداها رو میشنید یکم مشکوک شد تا اینکه دید روز سوم هم همینه داستان رفت پیش خانواده اش گفت چنین اتفاقی رخ داره میده 

اونا قبول نمیکردن تا اینکه ادرس اون کاسه مسی رو میده 

گویا همسایه این زنه توی اون کاسه ی چیزی به این میده حالا نذری بوده یا هرچی این زنه از کاسه خوشش میومد و نگه میداره وپس نمیده قایم میکنه

و از قضا میمیره این کاسه رو میبرن به صاحبش پس میدن 

میگفت ازون شب به بعد دیگه صدایی نشنید ازون قبر

میگفت تنها همین یک بار چنین اتفاقی رو دیده بود

حق الناس..

خوش به سعادتش که شاید فقط یه کاسه مسی توی گناهاش ثبت شده بوده که اونم به لطف خدا اینجوری برگردونده شده به صاحبش ، از من سوال بپرسن چی ، بعضیاشو اصلا روم نمیشه بگم  ،تازه حق الناسارو میگم روم نمیشه بگم ، گناهای شخصی که پیش کش خودم vayy 13
 سپاس شده توسط
[تصویر:  photo_2015_11_21_22_44_47.jpg]
[تصویر:  sms-rooz-pedar.jpg]
[تصویر:  thumb_HamMihan-201515500812585627511433052309.0636.jpg]
53 برنامه ریزی روزانه  53 

در این دنیا اگر غم هست
صبوری کن خدا هم هست
یَعلَمونَ ظَاهِراً مِّن الحَیَاةِ الدُّنیَا وَ هُم عَنِ الآخِرَةِ هُم غَافِلُون

(مردم )فقط ظاهری اززندگی دنیا را می شناسند،آنان از آخرت غافلند


  القرآن الکریم،سوره ی روم،آیه 7
53 53 53
53 برنامه ریزی روزانه  53 

در این دنیا اگر غم هست
صبوری کن خدا هم هست
 سپاس شده توسط
روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نماز صبح را با مردم در مسجد می خواندند ، در این میان چشم شان به جوانی افتاد که از بی خوابی چرت می زد ، رنگش زرد و اندامش باریک و لاغر گشته بود و چشمانش در کاسۀ سر فرو رفته بود رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمودند : حالت چطور است و چگونه صبح کرده ای؟ عرض کرد : شب را با یقین و ایمان کامل به جهان پس از مرگ به صبح رساندم و حالتم چنین بود. حضرت با تعجب پرسیدند : هر یقینی علامتی دارد ، علامت یقین تو چیست ؟ پاسخ داد : یا رسول الله این یقین است که مرا افسرده ساخته و خواب را از چشمان من ربوده و در روزهای گرم تابستان مرا به دنیا و آنچه در اوست ، بی رغبت کرده است . هم اکنون قیامت را با چشم بصیرت می بینم که برای رسیدگی به حساب مردم برپا شده است و مردم برای حساب گرد آمده اند و من نیز میان آنان هستم . گویا بهشتیان را می بینم که از نعمت های بهشتی برخوردارند و بر تخت های بهشتی تکیه کرده اند و با یکدیگر مشغول تعارف و صحبت هستند و اهل جهنم را می بینم که میان شعله های آتش ناله می زنند و کمک می خواهند . هم اکنون غرّش آتش جهنم در گوشم طنین انداز است . رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: این جوان بنده ای است که خداوند قلب او را به نور ایمان روشن ساخته است ، سپس به آن جوان فرمودند : بر همین حال نیک که داری ، ثابت باش وآن را از دست مده . عرض کرد : یا رسول الله! از خدا بخواه در راه حق به شهادت برسم . پیامبر او را دعا کردند و طولی نکشید به همراه پیغمبر صلی الله علیه و آله در یکی از جنگ ها شرکت کرد و دهمین نفری بود که شهید شد.
أَعْدَي عَدُوِّكَ نَفْسَكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ - بزرگترین دشمن انسان، هوای نفس است

أفْضَلُ الجِهادِ جِهادُ النَّفْسِ عنِ الهَوى ، و فِطامُها عَن 
جَاهِدُوا أَهْوَاءَكُمْ كَمَا تُجَاهِدُونَ أَعْدَاءَكُم‏ - با هواهای نفسانی خودتان مثل دشمنتان بجنگید

به قبرستان گذر کردم صباحی شنیدم ناله و افغان و آهی شنیدم کله‌ای با خاک می‌گفت که این دنیا نمی‌ارزد بکاهی


 سپاس شده توسط
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ الاَْمانَ يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَلابَنُونَ اِلاّ مَنْ اَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَليمٍ

خدايا از تو امان خواهم در آن روزى كه سود ندهد كسى را نه مال و نه فرزندان مگر آن كس كه دلى پاك به نزد خدا آورد


وَاَسْئَلُكَ الاَْمانَ يَوْمَ يَعَضُّ الظّالِمُ عَلى يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتِنىِ اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبيلاً

و از تو امان خواهم در آن روزى كه بگزد شخص ستمكار هر دو دست خود را و گويد اى كاش گرفته بودم با پيامبر راهى


وَاَسْئَلُكَ الاَْمانَ يَوْمَ يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسيماهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّواصى وَالاَْقْدامِ

و از تو امان خواهم در روزى كه شناخته شوند جنايتكاران به سيما و رخساره شان و بگيرندشان به پيشانيها و قدمها


وَاَسْئَلُكَ الاَْمانَ يَوْمَ لا يَجْزى والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَلا مَوْلُودٌ هُوَ جازٍ عَنْ والِدِهِ شَيْئاً اِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقُّ

و از تو امان خواهم در آن روزى كه كيفر نبيند پدرى بجاى فرزندش و نه فرزندى كيفر شود بجاى پدرش براستى وعده خدا حق است


وَاَسْئَلُكَ الاَْمانَ يَوْمَ لا يَنْفَعُ الظّالِمينَ مَعْذِرَتُهُمْ وَلَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوَّءُ الدّارِ

و از تو امان خواهم در آن روزى كه سود ندهد ستمكاران را عذرخواهيشان و بر ايشان است لعنت و ايشان را است بدى آن سراى


وَاَسْئَلُكَ الاَْمانَ يَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْئاً وَالاَْمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ

و از تو امان خواهم در روزى كه مالك نيست كسى براى كسى ديگر  چيزى را و كار در آن روز بدست خدا است


وَاَسْئَلُكَ الاَْمانَ يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ اَخيهِ وَاُمِّهِ وَاَبيهِ وَصاحِبَتِهِ وَبَنيهِ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَاءْنٌ يُغْنيهِ

و از تو امان خواهم در آن روزى كه بگريزد انسان از برادر و مادر و پدر و همسر و فرزندانش 
براى هركس از ايشان در آن روز كارى است كه (فقط) بدان پردازد



وَاَسْئَلُكَ الاَْمانَ يَوْمَ يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدى مِنْ عَذابِ يَوْمَئِذٍ بِبَنيهِ وَصاحِبَتِهِ وَاَخيهِ وَفَصيلَتِهِ الَّتى تُؤْويهِ 
وَمَنْ فِى الاَْرْضِ جَميعاً ثُمَّ يُنْجيهِ كَلاّ اِنَّها لَظى نَزّاعَةً لِلشَّوى


و از تو  امان خواهم در آن روزى كه شخص جنايتكار دوست دارد كه فدا دهد از عذاب آن روز پسرانش و همسرش و برادرش 
و خويشاوندانش كه او را در پناه گيرند و هر كه در زمين هست يكسره كه بلكه او را نجات دهد، 
هرگز كه جهنم آتشى است سوزان كه پوست از سر بكند
أَعْدَي عَدُوِّكَ نَفْسَكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ - بزرگترین دشمن انسان، هوای نفس است

أفْضَلُ الجِهادِ جِهادُ النَّفْسِ عنِ الهَوى ، و فِطامُها عَن 
جَاهِدُوا أَهْوَاءَكُمْ كَمَا تُجَاهِدُونَ أَعْدَاءَكُم‏ - با هواهای نفسانی خودتان مثل دشمنتان بجنگید

به قبرستان گذر کردم صباحی شنیدم ناله و افغان و آهی شنیدم کله‌ای با خاک می‌گفت که این دنیا نمی‌ارزد بکاهی


 سپاس شده توسط
شیعه مرتضی علی عمر هدر نمی کند
  از لحظات فرصتش صرف نظر نمی کند
راه امیر مومنان راه خداست بی گمان
  شیعه ز راه دیگران هیچ گذر نمی کند
تا نرسیده مرگ تو توبه کن از خطای خویش
 چونکه اجل فرا رسد توبه اثر نمی کند
وقت سفر برای ما توشه راه لازمه است
  بار سفر چه بسته ای مرگ خبر نمی کند
تا به دلت کند اثر بار دگر حسان بگو
 شیعه مرتضی علی عمر هدر نمی کند
أَعْدَي عَدُوِّكَ نَفْسَكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ - بزرگترین دشمن انسان، هوای نفس است

أفْضَلُ الجِهادِ جِهادُ النَّفْسِ عنِ الهَوى ، و فِطامُها عَن 
جَاهِدُوا أَهْوَاءَكُمْ كَمَا تُجَاهِدُونَ أَعْدَاءَكُم‏ - با هواهای نفسانی خودتان مثل دشمنتان بجنگید

به قبرستان گذر کردم صباحی شنیدم ناله و افغان و آهی شنیدم کله‌ای با خاک می‌گفت که این دنیا نمی‌ارزد بکاهی


 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان