پشتکار
سلام خوبین؟
نظرتون راجب مطلبی که تو گروه گذاشتیم چیه؟
کی پایه هست اجراییش کنیم؟
دقیقاً متوجه نشدم باید چکار کنیم پشتکار عزیز. منظورت از گروه اعلام وضعیت چیه؟ احادیث و روایاتی که در مورد عبرت گرفتن و تفکر کردن آوردی کاملاً بجا و تاثیرگذاره. منم همیشه به خودم و دوستان میگم باید کاری کنیم اون پشیمونی که دقیقاً بعد از خ.ا به ما دست میده و اون لحظه تصمیم میگیریم برای همیشه بذاریمش کنار، باید این احساس را همیشه در خودمون زنده نگه داریم تا دوباره نریم طرف خ.ا ولی اینکه چطوری، نمی دونم.
(1398 بهمن 2، 18:40)صادقین نوشته است: سلام
تبریک میگم به گروه شکفتن در مه که مقتدرانه برنده شدند
تبریک صمیمانه به اعضای گروه «شکفتن در مه» دوستان خوبم سعید، اهورا و فرید. ان شاءالله در همه مسابقات زندگی، پیروز بشید عزیزان.
(1398 بهمن 2، 21:36)بازگشت به خاک نوشته است: الان تو مسابقه ماهانه و بهترین ها افرادی هستند که ماه ها عفت ورزیدن ولی خدا بی نیازشون نکرده و وسیله ازدواج حلال رو هم براشون فراهم نکرده
خب افرادی که یک سال یا ۲ سال پاکی دارن چرا تو زندگیشون مشکلات مالی دارن ؟ مگه خدا نمیگه خودم روزی این افراد رو تضمین میکنم ؟؟؟؟
بازگشت جان، نمی دونم جواب این سؤال دقیقاً چیه ولی من خودم وقتی یه مدت پاک هستم، حس و حال بهتری دارم و اخلاق و رفتارم هم بهتره. وقتی خراب می کنم، به خودم و روح و روانم آسیب می زنم و اعتماد به نفسم برای مواجهه با اتفاقات زندگی، افت می کنه. در مورد مشکلات مالی، با یکی از دوستان که صحبت می کردم می گفت یه مدت که پاک بودم و گرذ خ.ا و پورن و چشم چرانی و زنای فکری نرفته بودم، توی زندگیم برکت رو مشاهده کردم. می گفت در آزمون استخدامی کشوری قبول شدم در حالی که فکر می کردم آزمون رو بد دادم. می گفت از دو تا مؤسسه هم بهم پیشنهاد کار شده که دارم بهش فکر می کنم. خودش این برکات را ناشی از کنار گذاشتن خ.ا و ارتباط گرفتن با خدا می دونست.
(1398 بهمن 3، 1:11)آبـی نوشته است: اما یه سوالی هم دارم. و خیلی هم دوست دارم به جوابش برسم...
چجوری خودتون رو جدی جلوه میدید؟
و چجوری متوجه میشید طرف مقابل داره خالی میبنده یا واقعا جدی صحبت میکنه؟ چه تو دنیای واقعی چه مجازی...
فکر کنم من یکم تو جدی برخورد کردن با مسائل افتضاحم
و همیشه احساساتی در مورد بعضی چیزها تصمیم میگیرم...
آبی جان! من خودم هم آدم احساساتی هستم و اصلاً احساساتم بر منطقم می چربه. منم دوست دارم جدی تر با مسائل برخورد کنم ولی خیلی موفق نیستم. خیلی هم رفتارم با دیگران، مؤدبانه و با احترام هست و مثلاً وقتی یکی میاد داخل دفتر محل کارم، جلو پاش بلند میشم و باهاش به گرمی احوالپرسی می کنم در حالی که در اطرافم و مخصوصاً در محل کار، این رفتار رو آنچنان نمی بینم و بیشتر بی اعتنایی و برخورد سرد اطرافیان را باهاش مواجهم. نمی دونم رفتار اونا درسته یا رفتار خودم.