عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 18 رأی - میانگین امتیازات: 4.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

(1394 اسفند 15، 15:29)Mohandes Sharif نوشته است: حاجی بی خیال .. !! چقد خشن !  117
الان که خدا رو شکر پاکی ها رو داریم خوب میریم ..  4chsmu1
این داستانا مال قبله .. اینا رو میگیم که یادمون باشه دیگه بر نگردیم به اون روزا ..
آره خخخخخ
[img=0x0]http://www.ktark.com/05_blue.png[/img]
 سپاس شده توسط
(1394 اسفند 15، 14:06)عبد الله نوشته است: سلام به برادرای مومنم هر کی میاد دو نفره با هم فکری هم خ.ا ترک کنیم بیاد پروفایلم

به سلااااااااام
چطوریایی؟ 302
چرا اینجا حرفاتو نمی گی 
بیا تو جمع دادا کیفش بیشتره 4chsmu1
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
سلام مهندس، 303
من یکی از اوناییم که راحت میتونستم تهران تو رشته مورد علاقه ام قبول شم و تمام تلاشمو کردم
ولی این لعنتی که ذهن واسه آدم نمیذاره
تو مواظب خودت باش تا بعدا حسرت چیزی رو که میتونی بدست بیاری نخوری داداش Hanghead
بچه ها یه سوال Hanghead
حالا همه میان تو کانون و روزای پاکشونو ثبت میکنن.همینطوری روز شماری می کنند و رکورد خودشونو میزنن
حالا این تا کی ادامه داره؟؟؟؟؟ Khansariha (56)
ینی قرار نیس ما مبتلاها هیچوقت به زندگی عادی برگردیم و مث بقیه روز شماری نکنیم؟؟؟؟
 سپاس شده توسط
(1394 اسفند 15، 23:17)Hossain نوشته است: بچه ها یه سوال Hanghead
حالا همه میان تو کانون و روزای پاکشونو ثبت میکنن.همینطوری روز شماری می کنند و رکورد خودشونو میزنن
حالا این تا کی ادامه داره؟؟؟؟؟ Khansariha (56)
ینی قرار نیس ما مبتلاها هیچوقت به زندگی عادی برگردیم و مث بقیه روز شماری نکنیم؟؟؟؟
چه حرف جالبی بود
خب نمیسشه ک نشماریم میرسم سراغش حداقل تا ازدواجمون باید بشماریم
[img=0x0]http://www.ktark.com/05_blue.png[/img]
 سپاس شده توسط
(1394 اسفند 15، 0:36)mamad68 نوشته است: از همه دوستان بخاطر نظرات خوبشون ممنونم

واقعا خیلی جاها رو من کوتاهی کردم

دوست عزیزم اقای رند خوشحال میشم که چطور:

«شما باید در برابر مشکلات سنگ بشی.
حالا میگی چطور؟
بپرس تا یه راه حل برات بگم»

شدن رو برام بگید.

از همتون ممنونم

روزهای خوبی رو برای تک تکتون ارزو میکنم

سلااام
سلام به داداش خودم 302
داداشی شما می خوای جلوی مشکلات کم نیاری؟
شما می خوای محکم باشی
و ...
برای این کار اول یکم تمرکز کن روی خانواده
ببین اصلا برای چی تشکیل خانواده می دن ؟
حتی اونایی که آزادی جنسی دارن هم تشکیل خانواده میدن
چرا؟

شما برای اینکه محکم و استوار بشی باید احساساتت رو در دست بگیری
حالا یعنی چی؟
اگه شما از لحاظ احساسی یه تکیه گاه داشته باشی که در مواقع لازم بهش تکیه کنی و نیازهات رو اونجا رفع کنی دیگه اون موقع که لازمه محکم باشی احساساتت بهت غلبه نمی کنه و سست نمیشی.
حالا اینجاست که یه همدم یه مونس یا حالا هر چی که اسمش رو می گذاری لازم میشه
فک می کنی چرا میگن پشت هر آدم موفقی یه زن هست؟
اون آدم موفق با چیدمان درست زندگیش به موفقیت میرسه
حالا این چیدمان چطوریه؟
شما که متاهل هستین تمام مهره های زندگیت کامله فقط باید این پازل رو درستش کنی.
شما وظیفه داری تمام احساسات لطیفت رو نثار خانمت کنی
شما گفتی عاشق شدی
خب این خیلی زیباست از عشقت تو زندگیت استفاده کن
اگرم مشکلاتی داری تو  زندگی مشترک نهایت تلاشت رو بکن حل بشه کیه که نخواد یه زندگی خوب و دور از حاشیه داشته باشه.
ولی خب باید فکرت رو این موضوع باشه که تفاوت هایی هم هست هیچ موقع دو نفر دقیقا مثل هم فکر نمی کنن


در کل سعی کن تو زندگی مشترکت یه نظم و انسجام ایجاد کنی

نیاز هات رو ببر اونجا
مثل کوره که هر کسی می خواد چیزی بسوزه یا ذوب بشه میبره اونجا
حتی نیاز جنسیت رو.
شما الان شریک جنسی داری 

پس نیاز های احساسی و حتی جنسی رو در محیطی امن ،آرام و با ثبات رفع کن تا در محیط جامعه ، کار و کشاکش سختی و درماندگی با قدرتی که حتی خودت هم باور نداری پیش بری و کم نیاری

پس یه بار دیگه میگم
دوست من پازل زندگیت رو درست بچین
از مشکلات فرار نکن اونارو تا حد ممکن حل کن.
303 53
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
مرسی،قانع شدم.فقط اون قسمت آخر که گفتی بعضی عوارض جبران ناپذیرند،فک می کنم کسایی که مدت زیادی از عمرشون رو به این کار گذروندن و از سن جوانی گذشتن بدنشون نمی تونه خودشو ترمیم کنه ولی نه همه 53258zu2qvp1d9v
وقتی فقط سی روز ترک میکنیم زمین تا آسمون فرق میکنیم.تا بعد همون سی روز بدنمون خون تازه ای تولید می کنه،مخمون کار میفته،بدنمون نیرو میگیره،چشممون واقعا کار میکنه و تاری چشم نمی مونه،خشکی چشم از بین می ره فقط تو سی روز.حالا اگر برای چند ماه یا چند سال به خودمون ضربه نزنیم و اجازه ترمیم رو به بدنمون بدیم چی؟
به نظرم میشه با ترک کامل به سلامت کامل روحی و جسمی و ذهنی برسیم.بچه های نظر شما چیه؟؟؟؟ Hanghead
 سپاس شده توسط
سلام بر دوستان
صادقین / گروه شمشیر کشیدگان / هفته ی دوم سبز
خدا رو شکر
-------------------
صحبت های راسخ و عاشق رو در مورد ازدواج خوندم. حرفتون درسته.
عاشق جان من حرفاتو کامل قبول دارم. یعنی اگه یه کسی حرفای خودم رو می زد من همین جواب شما رو بهش می دادم.
من خودم آدم بی خیال و بی فکری نیستم منتها برا کسی مثل من که از چند جا به ذهنش فشار میاد مجبوره که بعضی جاها خودم رو به بی خیالی بزنم تا به پاکیم ضربه ای وارد نشه.
اگه مشکل خ.ا. رو نداشتم ، ذهنم بهتر کار می کرد و فشارهای کمتری وارد می شد و می تونستم بهتر باشم.
ولی مهار کردن ذهن و دور کردنش از خ.ا. انرژی زیادی رو ازم میگیره.
البته شما انسان خیلی پر تلاش و با انگیزه ای هستی که مطمئنم می تونی از موانعی که پیش رو داری به سلامت عبور کنی ، ان شاء الله.
53
---------------
صحبت چهارمی که می خواستم بگم در مورد مسیر پاکی خودم بود.

من 9 ساله که گرفتار خ.ا. هستم . اینکه چطور شد گرفتار شدم و ... داستانش طولانیه.
ولی از سال 90 تلاش جدی تری برا ترک انجام دادم. البته قبلاً هم تلاش داشتم ولی مصمم نبودم.
توی همون سال 90 تونستم برا اولین بار 35 روز پاک باشم. اما بعدش شکست خوردم.
دوباره توی همون سال 90 تلاش های گاهی و بی گاهی کردم ولی پاکیم زیر 10 روز بود.

سال 91 خصوصاً نیمسال دومش تلاشم برا ترک جدی تر شد.
محرم اون سال برام خاطره انگیز بود.هدفم رو گذاشتم روی 40 روز و تونستم 22 روز پاک بمونم ولی بعدش دوباره شکست خوردم.
به خاطر همین هدفی که گذاشته بودم جدولی رو درست کرده بودم که هر روزی که پاک بودم رو علامت مثبت می زدم. اینجوری انگیزم بالا تر می رفت.
بعد از تونستم در بازه هایی بین 10 تا 20 روز پاک بمونم. و این برام انگیزه ایجاد می کرد هر چند بینش شکست می خوردم.
از چند روز قبل از پایان سال 91 پاک بودم و سال 92 رو با پاکی شروع کردم. تونستم 32 روز پاک بمونم.
اما دوباره شکست خوردم. ولی دوباره بلند شدم.

تابستون 92 بود که با سایت کانون آشنا شدم و برام انگیزه ی جدید ایجاد کرد. در همون زمان تونستم 56 روز پاک بمونم. 
ولی از اینجا به بعد بود که یه سری مشکلات جدید توی زندگیم بوجود اومد و به یکباره شکست خوردم.
بعد از اون مسیر پاکیم خیلی سخت شد. 

سایت کانون رو هم هر 6 ماه یه بار می اومدم یه سری میزدم و می رفتم.
سال 92 با همه ی سختی هاش تموم شد. سال 93 هم توفیقی در پاکی نداشتم. هر چند آخرای 93 رو تونستم با پاکی تموم کنم.

اما از فروردین 94 دوباره عزمم رو جزم کردم واسه پاکی با همه ی مشکلاتی که داشتم. گفتم تا کی قراره این وضع ادامه داشته باشه؟
بالاخره باید این گناه و تمومش کنم.
توی این سال تلاش زیادی کردم. خصوصاً از نیمه ی دومش و محرم با بچه های فرزندان عاشورا. خیلی خاطره انگیز بود.
تونستم بیست و چند روز پاک بمونم. بعد از شکستی که داشتم این بار مثل سال 91 تصمیم گرفتم روزهای پاکیمو برا خودم ثبت کنم.
توی این مدت بازه های بین 5 تا 15 روز میانیگین پاکی هام بود.بعد از هر شکست عوامل رو بررسی می کردم.
اونقدر این بررسی رو انجام دادم تا بالاخره به این نتیجه رسیدم که این ذهنمه که باید کنترلش کنم.

من وقتی فشار به ذهنم میاد از جانب اطرافیان و محیط و ... کنترلش از دستم خارج می شد اما به این نتیجه رسیدم که اگه کوچکترین فکر منحرفی اومد سراغم باید همون اول ساقطش کنم وگرنه اونقدر ذهنمو درگیر می کنه تا آخرش روی به گناه بیاریم.

ویرایش:
یه صحبتی هم از 101 عزیز _که این روزها کم پیداست ان شاء الله که دوباره بیاد و برامون صحبت کنه_ خیلی مهمه
این که نباید به ذهن اجازه ورود افکار منحرف جدید رو داد. چون این طوری ذهن دوباره وارد مشغولیت جدید میشه و این سمه

با کمک خدا بعد از دو سال تونستم یک ماه رو رد کنم و به چهل روز پاکی برسم.
خدا رو شاکرم به این بنده ی حقیر و گناهکارش یه بار دیگه فرصت داد.

دوستان ازتون می خوام که نا امید نباشید و اگر خدای نکرده شکست خوردید بشینید عواملشو بررسی کنید و دوباره شروع کنید.
از خدا می خوام طعم شیرین پاکی رو به همه ی ما بچشونه. 63
ارادتمند شما  302
يادمان نرود گاهی با گناه به اندازه‌ی یک لايک فاصله داريم...
يادمان نرود فضای مجازی هم «محضر خداست» نکند که شرمنده باشيم؛ امان از لحظه‌ی غفلت که فقط خدا شاهد است و بس...
روی مانيتور بچسبانيم:«ورود شيطان ممنوع»
مراقب دستی که کليک می کند، چشمی که می بيند و گوشی که می شنود باشيم... و بدانيم و آگاه باشيم که خدا يک کاربر «هميشه آنلاين» است...
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
دمت گرم داداش راسخ 53
پاکی ابدی رو برات آرزومندم
پاسخت کامل بود کاملا متوجه شدم
ممنون از انگیزه و پشتیبانی تون...
من هر وقت میام کانون دلم خیلی آروم میشه،
انقد برای ترک تلاش کردم که به سطح حرفه ای رسیدم Khansariha (69) Gigglesmile
 سپاس شده توسط
هر وقت داغون داغون میشدم میرفتم سخنرانی های استاد پناهیان رو نگاه میکردم.
هر وقت حس و حال معنویم کم میشه میرم سراغ سخنرانی های استاد پناهیان.
گفتم داداشام هم مستفیض شن :dandoon:  

یکی از سخنرانی های استاد پناهیان :

فکر می‌کنید اگر این بحث ما را آقای بهجت(ره) بخواهد بگوید، چطوری می‌گوید؟ اگر امام می‌خواست بگوید چطوری می‌گفت؟ اگر این بحث را امیرالمؤمنین علی(ع) می‌‌خواست بگوید، چطوری می‌گفت؟ این‌طوری حساس‌تر می‌شوید یا نه؟! حالا اگر این بحث را خدا بگوید چه؟ دیگر آخرش است دیگر!

واقعاً اگر خدا بخواهد یک سخنرانی طراحی کند، چه‌کار می‌کند؟ چطوری وارد بحث می‌شود؟ اگر خدا بخواهد سخنرانی کند، چطوری طراحی می‌کند؟ من می‌خواهم سلیقۀ خدا را درک کنم.

مثلاً شما ناظم مدرسه هستید و امسال پسرتان آمده سر این کلاس نشسته و معلم انشاء هم موضوع انشاء داده که مثلاً «پدر و مادر خود را چگونه می‌بینید؟» بعد-شما که ناظم هستید- می‌گویید: خُب، چه جالب انشاء داده‌ای؟ بچۀ من هم بود دیگر؟ می‌گوید: «آره، بچۀ تو هم انشاء نوشته است» شما می‌گویید: «ببینم! ببینم!» با چه کنجکاوی‌ای می‌بینید! یعنی شما با کنجکاوی زیاد، دوست دارید ببینید او چه گفته است. شما برای وقت گذراندن نمی‌روید، بلکه واقعاً کنجکاوی شما را می‌کشد و می‌گویید: «من می‌خواهم ببینم این چه گفته؟ چطوری گفته؟»

تو را به خدا، یک‌بار قرآن را این‌طوری-با کنجکاوی- بخوانید! تو را به خدا قسم، یک‌بار-فقط یک‌بار- قرآن را این‌‌طوری، با کنجکاوی بخوانید. تو را به خدا! مطالعه کنید! مثل کتابِ رمان، مطالعه کنید.

در جبهه یکی از رفقا بود که فکر کردم کتاب رمان دستش است. قیافه‌اش اصلاً به قرآن‌خواندن نمی‌آمد. اصلاً ژست معنوی، یا پوزیشن خاصی نداشت. واقعاً رفقا فکر می‌کردند که او دارد کتاب رمان می‌خواند. روی جلد قرآنش هم، روزنامه گذاشته بود. ورقه‌هایش هم پوسیده بود. و او مطالعه می‌کرد.

دیده‌اید که وقتی کسی مطالعه می‌کند، گاهی اوقات یک‌دفعه‌ای-ناخودآگاه- دستش را روی سرش می‌گذارد، انگار این دست، به او تمرکز می‌دهد. یک‌بار به او گفتم: «ببینم! تو داری چه می‌خوانی؟! قرآن است؟!» گفت: «آره! می‌خواهم یک‌ دور ببینم که اصلاً خدا در مورد چه چیزهایی حرف زده است. این خیلی برایم جالب بود.»

روی مردمک چشم آدم‌ها سنسور-یا چیزی شبیه به آن- گذاشته بودند، و بعد صدها نفر را امتحان کرده بودند که بفهمند: مردها چگونه نگاه می‌کنند، و زن‌ها چگونه نگاه می‌کنند؟ خیلی اطلاعات جالبی می‌داد. مثلاً می‌گفت: ما صد نفر خانم را امتحان کردیم و گفتیم: «این عکس را نگاه کن» و صد نفر آقا را انتخاب کردیم و گفتیم: «شما این عکس را نگاه کن.» بعد می‌گفت: خانم‌ها مثلاً ابتدا، در این عکس‌، به قسمت نوک اتوشدۀ کت او نگاه می‌کنند.

قرآن این تست را برای خودش اجرا کرده و گزارش آن‌را هم به شما داده است. گفته است که «من جهان را این‌طوری نگاه می‌کنم!» این خیلی هیجان‌انگیز است! خدا در این تست شرکت کرده است! یعنی دارد به ما می‌گوید که «من وقتی نگاه می‌کنم، از کجا نگاه می‌کنم؟ به چه چیزهایی می‌پردازم؟» وای خدای من! نگاه خدا را ببینیم.

اگر یک کمی کنجکاوانه قرآن بخوانی، یک اتفاق معجزه‌آسای دیگری هم می‌افتد. شما به سراغ یک کتاب رفته‌ای و کتاب و نوشته، حالت زنده ندارد، بلند نمی‌شود راه برود! دیده‌ای که در برخی برنامه‌های تلویزیونی، می‌نویسند «زنده»؟! کتاب یک متن زنده که نیست، یک متن مرده است! اگر یک مدتی قرآن را از سر کنجکاوی مطالعه کنی، یک‌دفعه‌ای این کتاب-برای تو- به یک کتاب زنده تبدیل می‌شود. اما چطوری؟ بگذار قشنگ برایت از نظر فنی توضیح بدهم.

شما از هر لفظی یک معنایی برداشت می‌کنی دیگر، درست است؟ خدا می‌آید بین آن معنا و ذهن تو شروع می‌کند آن معانی را برایت سازماندهی کردن. لذا امروز که آن‌را می‌خوانی، یک چیزی می‌فهمی، ولی فردا که می‌خوانی، یک چیز دیگری می‌فهمی. امروز چه فهمیدی؟ آن چیزی که امروز لازم داری. فردا که می‌خوانی، چه می‌فهمی؟ آن چیزی که فردا لازم داری. علامۀ طباطبایی(ره) می‌فرمودند: من اگر یک روز، ده‌بار یک قسمتی از آیات قرآن را بخوانم، هر بار یک چیز جدیدی می‌فهمم!

بعد خدا شروع می‌کند با تو حرف زدن. مهم نیست تو کدام قسمت از آیات قرآن را می‌خوانی، او حرفش را به تو می‌زند. بعد مستقیم، خدا شروع می‌کند با تو حرف زدن، و تو این را حس می‌کنی! و این یک معجزه است. چه کسی می‌گوید: خدا ساکت است و حرف نمی‌زند؟!


لینک دانلود کلیپ
****************
53  53  53 (برای تعجیل در ظهور امام زمان (عج) صلوات) 53  53  53
صــــــوت بسیار زیـــبا : لـیـنک
سخنان زیبا علی اکبر رائفی پور در احیا نیمه شعبان : لــینک

[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
خدا تو همین دنیا به عذاب دچار کنه اونایی رو که زحمت میکشن،تلاش میکنن تا عکس ها و فیلم های مستهجن و مبتذل رو رواج بدن
دسترسی به اینا رو انقد آسون کردن که به سختی میشه خودتو به لجن نکشونی و نبینیشون Swear1
 سپاس شده توسط
سعادت جان برای این پاکیت خیلی خوش حالم
و این که درست فهمیدی.
مشکل اصلی ما با ذهن هست.
و این که در طول روز خیلی اتفاقات می افته که می تونه آدم رو اذیت کنه.

مثلا شما فرض کنید روزتون رو با پاکی شروع می کنید و خوش حال و پر انرژی هستید.
اما ظهر با یکی از دوستانتون دعواتون می شه و یک رفاقت چند ساله توی ذهنتون به هم می خوره.
و این اتفاق روی شما خیلی اثر می ذاره و ذهنتون رو درگیر می کنه.

همین مشکل کافیه که افسار ذهنمون دیگه دست ما نباشه و خودش راه خودش رو بره.
و آخر این مسیر خ.ا هست.

خب سوال هوش : در این اتفاق ما چی کار باید می کردیم.
در کجا باید وارد می شدیم.
جواب بدید دوستان.
به پاسخ برتر جوایز نفیس تعلق خواهد گرفت. 4chsmu1
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
سلام دوستای گلم
من احتمالا چند وقتی اینترنت نداشته باشم
ولی الان یه تصمیم قاطع گرفتم

میخوام ترک کنم برای همیشه

از الان یعنی 17 اسفند 94 قول میدم بزارم کنار

همه عکس و فیلمامم پاک کردم 65

برای همتون سال نو خوبی رو ارزو میکنم 302

امیدوارم بعد از عید دست پر بیام

برام دعا کنید


شعار من: ناامیدی ممنوع
[تصویر:  zko_mxcpx3irr8xxxrsdbdjwa0n2.png]
(1394 اسفند 16، 23:04)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: سعادت جان برای این پاکیت خیلی خوش حالم
و این که درست فهمیدی.
مشکل اصلی ما با ذهن هست.
و این که در طول روز خیلی اتفاقات می افته که می تونه آدم رو اذیت کنه.

مثلا شما فرض کنید روزتون رو با پاکی شروع می کنید و خوش حال و پر انرژی هستید.
اما ظهر با یکی از دوستانتون دعواتون می شه و یک رفاقت چند ساله توی ذهنتون به هم می خوره.
و این اتفاق روی شما خیلی اثر می ذاره و ذهنتون رو درگیر می کنه.

همین مشکل کافیه که افسار ذهنمون دیگه دست ما نباشه و خودش راه خودش رو بره.
و آخر این مسیر خ.ا هست.

خب سوال هوش : در این اتفاق ما چی کار باید می کردیم.
در کجا باید وارد می شدیم.
جواب بدید دوستان.
به پاسخ برتر جوایز نفیس تعلق خواهد گرفت. 4chsmu1

ما باید به دوستمون به دید یک بیمار نگاه می کردیم که نیاز به محبت داره.
شاید برای دوستمون یه مشکلی پیش اومده باشه که باعث بشه اعصابش حساس بشه و اون لحظه , ما بدون طرز تفکر بالا , یه لگد اضافه ای به دوستمون می زنیم که هم اعصاب خودمون داغون میشه هم دوستمون...
به نظر من توی لحظه ی شروع تنش باید ورود می کردیم.
این گل هم برای داداشام Khansariha (8)
****************
53  53  53 (برای تعجیل در ظهور امام زمان (عج) صلوات) 53  53  53
صــــــوت بسیار زیـــبا : لـیـنک
سخنان زیبا علی اکبر رائفی پور در احیا نیمه شعبان : لــینک

[تصویر:  05_blue.png]
سلام .. به همگی ..
برو بچ قهرمانان پارسی ..
آقا توروخدا یه برنامه ای بریزین واسه روزهای مونده ...
خدا رو شکر که از اورژانس کانون سالم اومدین بیرون .. ولی نباید بذاریم کارمون برسه به اورژانس که ..
فک کنم قبلا هم گفتم ..
شیطون پدسگ (!) یهو نمیاد بهمون بگه که خ.ا کن که .. یواش .. یواش .. با پنبه سر میبره .. به خودت میای میبینی شکست خوردی و تازه شیطون و لعنت میکنی ..
شما باید با اون پدسگ(!) از همون نقشه های اولیه اش مبارزه کنین .. نقشه ی اولیش هم نماز نخوندنه ، تو خیابون داری میری ، نگاه به نامحرمه ..
تو خونه تنها موندنه ، گولت میزنه که تو هیجیت نمیشه .. ولی میشه .. !
کار گروهیمون و به خاطر خدا حفظ کنیم برو بچ .. !
.
.
این دفعه رو ما باید قهرمان شیم ها ،
یا علی !

زنده باد قهرمانان پارسی Khansariha (46)
 سپاس شده توسط
سلام.  رزمجو هستم.
روزهای ۲۲۸و ۲۲۹و۲۳۰و۲۳۱و۲۳۲ رو با لطف حضرت حق متعال پشت سر گذاشتم
[تصویر:  1_sy21.jpg]

عمر را ضایع مکن در معصیت
تا تر و تازه بمانی جاودان

نفس شومت را بکش کان دیو توست
تا ز جیبت سر برآرد حوریان


چون بکشتی نفس شومت را یقین
پای نه بر بام هفتم آسمان

[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان