عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 18 رأی - میانگین امتیازات: 4.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

و بلا به دور!....(ادامه قافیه رو اومدم!).... 4chsmu1




رهروانی ها شیرن مثل شمشیرن!.....نسیم حیاتی ها هم احترامشون واجبه! 4chsmu1
امروز خیلی کسل بودم و دو سه ساعت رو بیهوده تلف کردم.
همه اش خونه بودم.

از طرفی دوست داشتم که حسابی کار و تلاش کنم
از طرفی هم نه انرژی اش رو داشتم نه حالش رو و خب نشد.

نماز ظهرم رو ساعت ۷ خوندم. دیگه شما حسابش رو بکنید. 22

بعضی روزا اینقدر سرم شلوغه و کار دارم که اصلا نمی فهمم چجوری شب می شه.
ولی اون روزی که سرم خلوت می شه
کسل می شم.

تقریبا مثل چیزی که دریفت گفت.

البته خدا رو شکر بعد از ساعت ۷ روی فرم اومدم.
برای خودم افطاری درست کردم. سحری درست کردم. ظرفا رو شستم و کلی کتاب خوندم و به عبارتی سر خودم رو گرم کردم.
ولی خب بازم سراغ کارهام نرفتم.

تمام این ها یعنی این که یه مشکل جدی هست که مغزم داره ازش فرار می کنه.
شاید مشکل جدی و بزرگی نباشه ولی خلاصه یه چیزی هست که باید پیداش کنم.
شاید چند تا چیز باشه.

ولی یکیش مطمنا تنهاییمه.
کارهای عقب افتاده و تلنبار شده ام.
ترس از آینده و ....

همه ای این ها هست.
اما محمد یادت باشه ...

تحت هر شرایطی، این که امید و انگیزه ات رو از دست نباید بدی.
اون فکری خوب و سالمه که تو رو به سمت جلو هل بده، نه این که سنگ بشه جلوی پات. 1 

مخلص همه ی داداش هام توی رهروان 303
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

من در طی روز خوبم اما شب که افطار کردم، وسوسه ها شروع میشه. انگاری وسوسه و شکم با هم ارتباط تنگاتنگ دارن.
این «راه شیمیایی» آقای برادر «ناشناس» هم چیز بدی نیست ها. مفید فایده است فکر کنم. یه راه دیگه که من سراغ دارم اینه که در موقع وسوسه، اندازه یه ته استکان، سرکه سر بکشیم.
سلام
آرمین و باز هم یک روز پاکـــــــــــــــــــ دیگه.  2uge4p4 Khansariha (46) Khansariha (69)

بی انرژی شدم به خاطر به هم ریختن خواب تو ماه رمضان.
اما همین خوبه که پاکی می گذره.
انرژی که با گناه بگذره، چه فایده؟  53258zu2qvp1d9v
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

آرمین خان تا ما شماارو با این انرژیت داریم چیزی کم نداریم.


یه جورایی مثل داداش بزرگه ی کانون میمونی برا من...پاکیت مستدام


این ماه عزیز هم میگذره بچه ها بیشتر میان...
(1398 خرداد 1، 6:06)ناشناس! نوشته است: آرمین خان تا ما شماارو با این انرژیت داریم چیزی کم نداریم.


یه جورایی مثل داداش بزرگه ی کانون میمونی برا من...پاکیت مستدام


این ماه عزیز هم میگذره بچه ها بیشتر میان...

سلام
ممنون ناشناس جان
امیدوارم خودت هم پاکیت مستدام باشه و بتازی و بدرخشی.  Khansariha (18)
هیچ چیز نباید مانع ما بشه.  Khansariha (69)
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

صبح يك ويديو آموزشى ميديدم، 
براى اولين بار، تاحالا اينطور اتفاق نيفتاده بود برام، 
كسى كه داشت توضيح ميداد صفحه نرم افزار رو داشت ميگشت،دنبال چيزى بود ، من وقتى ديدمش يك لحظه خيلى كوتاه بى اختيار به اون شخص گفتم ايناهاش پيداش كردم،اينجاست،خيلى جدى بودم واقعاً داشتم باطرف صحبت ميكردم تقريبا چند ثانيه تو همين حالت بودم كه يك دفعه به خودم اومدم،
لحظه بسيار شيرينى بود ، خيلى كيف كردم كه اينقدر غرق بودم، اصلا يك حال ديگه شدم.

من تمام روياهامو به واقعيت تبديل ميكنم و دير يا زود تو جشن پيروزيم از خوشحالى اشك شوق خواهم ريخت.
نقل قول: يك لحظه خيلى كوتاه بى اختيار به اون شخص گفتم ايناهاش پيداش كردم،اينجاست
عالی بود دریفت این تیکه 4chsmu1 
حالا فرض کن طرف هم بهت جواب می داد و ازت تشکر می کرد. خیلی دیگه جالب می شد این طوری 4 

*****

امروز فوق العاده خوب بود.
خیلی کارها کردم.

کتاب خوندم‌، ورزش کردم،‌ قرآن خوندم، مقداری مناجات کردم و روضه گوش دادم.
دانشگاه رفتم، دو ساعت سر کلاس حل تمرین درس دادم، بعدش کلی برگه تصحیح کردم،‌ با رفیقم شطرنج زدیم و بردمش. Khansariha (69)
سر راه خونه میوه خریدم، زردآلو و گوجه سبز برای اولین بار.
خونه که رسیدم، برای خودم افطاری آماده کردم. سریال برادر جان رو نگاه کردم.

و مهم تر از همه اینها، باید یه بلیط هواپیما برای سفر خارجی می گرفتم که بالاخره خریدمش. Khansariha (69) 
هزاربار تاریخ بلیط رو با تاریخ سفر و ویزا و اینها چک کردم.
کلی هم چک کردم که پرواز ها روی نمازها نیفته که خاطره سفر قبلی تکرار نشه و نمازام قضا نشن.
یا مجبور نشم که نماز رو توی هواپیما بخونم و با مهمون دارها سر و کله بزنم. 22

دو سه ساعت روش وقت گذاشتم.
وقتی بلیط رو خریدم و صادر شد تازه یادم اومد از اون شهری که توش فرود میام تا مقصد رو باید با قطار برم.
موقع رفت مشکلی نیست.
اما برگشتش زمان پروازم خوب نیست.
و قطار درست و حسابی پیدا نمی شه.
و سر همین ممکنه کلی ضرر کنم یا اذیت بشم.

قصدم آه و ناله نیست. می خواستم درسی که گرفتم رو بگم.
گاهی باید توکل کنی و بری جلو.
نه این که تنبلی کنی و جوانب کار رو در نظر نگیری.

نه!!!!!!!!!!!!!

جوانب احتیاط رو در نظر بگیری،‌ اما بدونی که ته تهش،‌ اون بالایی هست که اگر بخواد همه چی رو می تونه درست کنه.
و اگر اون نخواد، ده ها ساعت هم وقت بذاری،‌ بازم چیزهایی هست که به ذهنت نرسه و همونا کار رو خراب کنه.

و این که ۵ دقیقه با مهموندار سر و کله بزنی سر نماز خوندن یا نخوندن توی هواپیما، بهتر از اینه که کلی ضرر کنی یا این که مجبور بشی ۹ ساعت توی فرودگاه بشینی و در و دیوار رو نگاه کنی 22
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

(1398 خرداد 2، 1:50)عاشق فاطمه زهرا نوشته است:
نقل قول: يك لحظه خيلى كوتاه بى اختيار به اون شخص گفتم ايناهاش پيداش كردم،اينجاست
عالی بود دریفت این تیکه 4chsmu1 
حالا فرض کن طرف هم بهت جواب می داد و ازت تشکر می کرد. خیلی دیگه جالب می شد این طوری 4 

*****

امروز فوق العاده خوب بود.
خیلی کارها کردم.

کتاب خوندم‌، ورزش کردم،‌ قرآن خوندم، مقداری مناجات کردم و روضه گوش دادم.
دانشگاه رفتم، دو ساعت سر کلاس حل تمرین درس دادم، بعدش کلی برگه تصحیح کردم،‌ با رفیقم شطرنج زدیم و بردمش. Khansariha (69)
سر راه خونه میوه خریدم، زردآلو و گوجه سبز برای اولین بار.
خونه که رسیدم، برای خودم افطاری آماده کردم. سریال برادر جان رو نگاه کردم.

و مهم تر از همه اینها، باید یه بلیط هواپیما برای سفر خارجی می گرفتم که بالاخره خریدمش. Khansariha (69) 
هزاربار تاریخ بلیط رو با تاریخ سفر و ویزا و اینها چک کردم.
کلی هم چک کردم که پرواز ها روی نمازها نیفته که خاطره سفر قبلی تکرار نشه و نمازام قضا نشن.
یا مجبور نشم که نماز رو توی هواپیما بخونم و با مهمون دارها سر و کله بزنم. 22

دو سه ساعت روش وقت گذاشتم.
وقتی بلیط رو خریدم و صادر شد تازه یادم اومد از اون شهری که توش فرود میام تا مقصد رو باید با قطار برم.
موقع رفت مشکلی نیست.
اما برگشتش زمان پروازم خوب نیست.
و قطار درست و حسابی پیدا نمی شه.
و سر همین ممکنه کلی ضرر کنم یا اذیت بشم.

قصدم آه و ناله نیست. می خواستم درسی که گرفتم رو بگم.
گاهی باید توکل کنی و بری جلو.
نه این که تنبلی کنی و جوانب کار رو در نظر نگیری.

نه!!!!!!!!!!!!!

جوانب احتیاط رو در نظر بگیری،‌ اما بدونی که ته تهش،‌ اون بالایی هست که اگر بخواد همه چی رو می تونه درست کنه.
و اگر اون نخواد، ده ها ساعت هم وقت بذاری،‌ بازم چیزهایی هست که به ذهنت نرسه و همونا کار رو خراب کنه.

و این که ۵ دقیقه با مهموندار سر و کله بزنی سر نماز خوندن یا نخوندن توی هواپیما، بهتر از اینه که کلی ضرر کنی یا این که مجبور بشی ۹ ساعت توی فرودگاه بشینی و در و دیوار رو نگاه کنی 22
تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش
سلام داداش

کجایین؟


چقدر خلوت شده اینجا 22
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
سلام داداشا
من پاکم و همه چی داره عالی پیش میره.  317 fly2 fiesta
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

سلام. منم پاکم. 8 روزه که پاکم. کمی انحراف از معیار داشتم ولی پاکم و امیدوارم در همان خط مستقیم به پاکی خودم ادامه بدم.
كم كم دارم اين بحران ٣٠ رو پشت سر ميگذارم، نگاههاى بسيار سنگين برو به عقب و ميبينيم هركس از دوستان پى زندگيش رفته و قبول كردن شرايطى كه در اون قرار داريم شايد خيلى سخت باشه ، چون مثل يك شخص ١٨-١٩ ساله كه كُلى زمان پيش رو داره ديگه نيستيم،و ديگه نميشه هر راهى رو رفت،
آدمهاى دور بر مون بسيار محدود تر شدن و كسايى كه دورمون هستن جزيى از زندگى مون شدن،
دوست پيدا كردن ديگه به شكل قديم نيست و دوستى ها به شكل دوستى همكارى تبديل ميشه،

اميدوارم بتونم ظرف چند سال آينده تشكيل زندگى بدم و از اين نظر حداقل ديگه پشيمون نباشم،

نميدونم چرا همش حس ميكنم خيلى زود دير شد،
بقيه هم اينطورى اين ؟
سلام
مشارکت روزانه:
خدا رو شاکرم بابت پاکی این روزها.
آرامش خوبی در من ایجاد شده که می تونم راحت تر خودم رو تو مسیر درست هدایت کنم.  53

دریفت من هم دارم کم کم به بحران 30 سالگی نزدیک میشم.
عمر چه زود میگذره. 30 تاش گذشت. 30 تا دیگه اش باقی مونده (در صورت لطف و عنایت خدا). ادامه اون رو به زوال خواهد بود اگر هم باشه.


دریفت باید امروز و الان زندگی مون رو دریابیم.
هر موقع که آدم کار درست رو انجام بده برد کرده. حالا هر چقدر هم دیر شده باشه.
زود و دیر مهم نیست. مهم اینه که آدم برسه. مثل میوه کالی که وقتی برسه به ثمره و غایت خودش رسیده. حالا هر چقدر هم طول کشیده باشه.
این تنها چیزیه که می دونم.  53258zu2qvp1d9v
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

من هم گزارش مختصر

این روزها از کار و درس و دانشگاه دور شدم،
آخر ماه رمضونی فرصت خوبی شده برای خلوت و این که بیشتر به زندگی و عقاید و افکار و برنامه ها و ... فکر کنم

البته اگر تنبلی اجازه بده 22

سعی می کنم در طول روز ساعتی رو به تفکر عمیق اختصاص بدم.  Khansariha (69)
یکی دو روز هم بیشتر فرصت ندارم، بعدش مهمونی ها شروع می شه و بعدش هم برگشتن به خونه شروع کار و زندگی Khansariha (69)
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی


موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان