عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امتیازات: 3.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مشکلات ما با والدین

(1400 فروردين 5، 23:25)یاقوت نوشته است:
(1399 بهمن 13، 21:54)سپهرر نوشته است: سلام به همگی امیدوارم حالتون خوب باشه 
راستش من یه مشکلی با خانوادم دارم که حالمو بد میکنه و اکثر مواقع حسرتشو میخورم ولی نمیتونم کاری انجام بدم. 
راستش من میخام یکم آزاد تر باشم و خانوادم نمیزارن. 
حس میکنم نسبت به همسن های خودم خانوادم منو محدودم میکنن و کارایی که همسن های خودم میتونن انجام بدن یا من نمیتونم انجام بدم یا باید با استرس انجام بدم چون باید به خانوادم پاسخگو باشم
خیلی حس بدیه و حالم بده
اگه میشه کمکم کنید لطفا


سلام،
پست برای چند ماه قبله اما دلم خواست چندتا مورد بنویسم : )
اقا سپهر شما تنها کسی نیستین ک خانواده ش روش حساسه .
من یادمه تا ۱۹سالگی با دوستام‌نرفتم‌بیرون ،کسی نیومد خونمون یا نرفتم خونه کسی .این خوب نیست .ولی الان ک فکر میکنم زیادم برام‌عجیب نمیاد .خب خودم و جای خانوادم میذارم میبینم حق داشتن ک نگران بشن .
بعد از اون ولی بیرون رفتم و اینا و الان عادی هست .
میدونین چیه ؟! پدرو مادرهای ایرانی آموزش ندیدن ک چ رفتاری داشته باشن و مشکل اینه .
ازدواج کردن و بچه دار شدند و تمام .هرچه پیش آید خوش آید و این حرف ها اساس رفتارشون هست .
گذر زمان حل میکنه همه چی و .شما خوشبخت هستین ک خانوادتون مراقبش هست و این درسته آدم و اذیت و حتی خفه میکنه ولی ی جور مثبتی میشه نگاه کرد و ی نعمت هست .
وقتی اذیت میشین سعی کنید خودتون و بذارین جای خانواده و ببینین ک اگر فرزندی داشتین شما نگران نمیشدین؟!
پس حق بدین 53258zu2qvp1d9v
من پسری میشناسم همسن شما که دوستاش سی چهال ساله هستن و از کافه ها و سیگار ب زور جداش میکنن و از ترس بدتر شدنش فرستادنش سربازی .شاید اگر خانوادش بیشتر حواسشون بود و نمیذاشتن تو نوجوانی و مدرسه بیرون بره اینطور نمیشد .

 
در مورد اتاق ،شما ایا کاری انجام میدی ؟وقتی نشستین درس میخونین پس خیالتون راحت باشه .ی چند بار ببینن چیزی نیست آروم تر میشن ،با بحث حساسشون نکنید فقط چندباری بگین ک میترسین اینجوری .
مامان منم همیشه هجوم میاره تو اتاق انگار ک چیکار میکنم  53258zu2qvp1d9v ولی من بیخیال همیشه در و باز میکنه خونسردم چون کاری نمیکردم .

 
پدرو مادر ها چقدر در کنار خوب بودن و اینا میتونن درد بشن : ) 
ی چند صفحه اینجا رو خوندم دلم گرفت .شاید اگر ی جاهایی حواسشون بهم بود ی جاهایی اذیت نمیکردن منم الان اینطوری نبودم .
محدودیت سخته ولی میشه باهاش کنار اومد و حتی ازش استفاده کرد و رشد کرد .
من دوران مدرسه همیشه از جمعه ها متنفر بودم چون تنها بودم و این عامل اصلی شکستم بود ولی خب کسی نفهمید و گذشت .

بیخیال اصلا.

فکر میکردم فقط خودم اینجوریم  Khansariha (8)
.
.
.
سلام دوستان گفتم از رابطه خودم با خانوادم بگم براتون خیلی مفید میتونه باشه
حقیقتا من بعد از این که تو کوچه سنگ به چشمم خورد و بیناییم به طور زیادی مختل شد
دیگه نتونستم برم تو کوچه شاید هیچ وقت نفهمیدم که خانوادم چقدر نگرانم هستن و این که خطر های زیادی ممکن بود برام اتفاق بیفته حقیقت الان که بخوام برگردم به عقب هر چی خانوادم بگن گوش میدم چون من ظاهر زندگی بقیه بچه ها یا هم سن های خودم را با باطن زندگی خودم مقایسه میکردم همین باعث میشد که زندگی بقیه را گل و بلبل بدونم زندگی خودم را بد در صورتی که زندگی من خیلی بهتر بود
یا مثلا خانوادم اصرار زیادی داشتن که من درس بخونم ولی من زیاد علاقه به درس نداشتم بهونم این بود که این مدرسه را دوس ندارم 53258zu2qvp1d9v هی الان که فکرشا میکنم مدرسه من خیلی بهتر بود خداروشکر که اون مدرسه نرفتم ای کاش به جای لجبازی درسما میخوندم و الان دکتر بودم
البته خداروشکر میکنم برای شرایط زندگیم
ولی دوستان پدر و مادر ها تجربه کسب کردن و دوست ندارن ما با شکست خوردن اون تجربه ها را به دست بیاریم و میخوان ما اشتباه اون هارا تکرار نکنیم 53258zu2qvp1d9v
در واقعا تجربه های خودشون را در اختیار ما میزارن در صورتی که ما فک میکنیم اشتباهه 53258zu2qvp1d9v
فرزندپروری سختگیرانه چیست؟

 
علائم والدین سختگیر

1- فرزندانتان با شما راحت نیستند
در حضور شما،  فرزندانتان راحت نیستند که افکار خود را بیان کنند، با صدای بلند بخندند یا با دوستانشان صحبت کنند.
فقط در شرایطی که روحیه مطبوعی داشته باشید با خواسته های فرزند خود موافقت می کنید.
فرزندتان، شما را خوش برخورد نمیدانند بلکه از شما  می ترسد و قبل از مطرح کردن هر گونه درخواست منتظر می ماند تا شما از روحیه خوبی برخوردار باشید.
 
2- همیشه یک بار به نوجوان خود اجازه می دهید
فقط یک بار در ماه به فرزند خود اجازه میدهید که وقت خود را بیرون از منزل بگذراند و نه هر آخر هفته. ( همون یه بار هم اجازه نمی دن  Khansariha (13)  )
 
3- فرزندان والدین سختگیر برای بیرون رفتن با دوستان هرگز تشویق نمی شود
فرزند شما حتی نمی تواند به اینکه یک روز کامل را در خانه  دوست خود سپری کند، فکر کند. 53258zu2qvp1d9v
 
4- فرزندتان به شما دروغ می گوید
وقتی کودکان و نوجوانان از عواقب رعایت نکردن قوانین و تنبیه والدین می ترسند، به دروغ متوسل می شوند. 53258zu2qvp1d9v
 
5- فرزند شما اولین کسی است که میهمانی را ترک می کند و به خانه بر می گردد
شما برای فرزندان نوجوان خود زمانی تعیین کرده اید که از یک مهمانی به خانه برگردند و این زمان به قدری زود است  که آنها اولین کسانی هستند که از مهمانی خارج می شوند.
 
6- شما هرگز با نوجوان خود درباره بلوغ صحبت نکرده اید
شما نمی توانید یک صحبت دوستانه و صمیمی در این مورد را با فرزندان خود تصور کنید. درنتیجه این کار را به عهده خود آنها می گذارید تا آن را کشف کنند.
 
7- والدین سختگیر با فرزندانشان نمی خندند
شما هرگز در مقابل فرزند خود شوخی نمی کنید و بالعکس.
 
8- یک اشتباه خیلی بزرگ میشود
اگر نوجوان شما یک بار تماس شما را پاسخ ندهد، شما این اشتباه او را به بدترین وضع بزرگ میکنید و حتی گاهی اوقات تلفن همراهش را از او میگیرید.
 
9- تنبیه های والدین سختگیر بسیار شدید است
تنها به دلیل انجام ندادن یکی از قوانین و انتظارات، برای مدت طولانی با فرزند خود صحبت نمیکنید و به او بی توجهی میکنید.
 
10- شما بازخوردی از فرزند خود نمی گیرید
هر قانونی که وضع میکنید انتظار دارید فرزندتان آنرا بی چون و چرا انجام دهد و هیچگونه فرصتی برای بحث و تبادل نظر در مورد آن وجود ندارد.
 
11- تفریح در منزل والدین سختگیر وجود ندارد
فقط به این دلیل که باید سختگیری های خود را حفظ کنید هیچ گونه تفریح و اوقات فراغتی با فرزندان خود ندارید.  53258zu2qvp1d9v
 
12- سرگرمی فرزند شما جایی به دور از خانه است
فرزند شما همیشه ترجیح میدهد وقت آزاد خود را بیرون از خانه و یا خانه دوستش بگذراند. و این کار با دروغ گفتن به شما انجام می شود.
 
13- کودک یا نوجوان شما از شما دوری میکند
فرزند شما ممکن است به دلیل سختگیری زیاد در حال فاصله گرفتن از شما باشد.
 
14- مکالمات شما رسمی است
در مدت صرف شام خانوادگی، شما فقط در مورد نمرات و مدرسه با آنها صحبت می کنید و نه در مورد زندگی اجتماعی آنها.
 
15- شما هنوز هم برای فرزند نوجوان خود انتخاب می کنید
شما به نوجوان خود اجازه نمی دهید که هر چیزی را به دلخواه خود بپوشد و اگر چنین کنند برخورد شما خوب نخواهد بود.
 
صرفا چند مورد از علائم بالا شما را به والدین سختگیر تبدیل نمی کند زیرا والدین معمولی و نه چندان مقرراتی نیز ممکن است از برخی از این اقدامات پیروی کنند. “تفاوت اصلی در شدت این علائم است.”
 

 
سختگیری والدین در مقابل فرزندپروری متعادل
بیایید چند تفاوت دیگر را بررسی کنیم:
والدین معمولی

والدین سختگیر

والدین عادی قوانین و عواقبی را وضع  می کنند اما سفت و سخت نیستند.
برای والدین سختگیر در تمام جنبه های زندگی فرزندشان  قوانینی وجود دارد که غیر قابل تغییر هستند.
آنها به تنبیه کودکان اعتقاد ندارند اما کودک را  به روشی سازنده متوجه اشتباهات خود میکنند.
والدین سختگیر کودکان را به خاطر اشتباهات جزئی تنبیه می کنند.
والدین عادی معتقدند اگر درخواست کودک منطقی باشد، باید به او پاسخ مثبت داد. اما اگر بله گفتن، به کودک آسیب می رساند باید کودک را منع کرد.
والدین سختگیر به ندرت به درخواست فرزندان خود “بله” می گویند. این بچه ها غالباً پس از مدتی دیگر هیچ درخواستی از والدین خود نمیکنند، زیرا می دانند والدین به هر حال با آن موافقت نمی کنند.
والدین معمولی اهمیت درس و آموزش را درک می کنند. گرچه آنها قوانینی برای تحصیلات تعیین می کنند، اما توانایی های فرزند خود را نیز در نظر میگیرند و او را به دلیل شکستهایش توبیخ نمی کنند.
والدین سختگیر در مورد عملکرد تحصیلی و مدرسه قوانینی وضع می کنند. آنها انتظار دارند كه کودک در درس های خود عملکرد عالی داشته باشد و شکست به راحتی پذیرفته نمی شود.
والدین عادی به فرزند خود این آزادی را می دهند که با دوستانشان بیرون برود و سرگرم شود اما آنها برای کودکان روشن می کنند که نمی توانند از این آزادی سو استفاده کنند.
والدین سختگیر بیش از حد در مورد ساعت های ورود و خروج از منزل وسواس دارند و اجازه نمی دهند بچه هایشان برای مدت طولانی از خانه دور باشند.

 
تأثیرات منفی سختگیری بر فرزندان چیست؟
بیایید نگاهی به عوارض سوء فرزندپروری سخت گیرانه بیندازیم:
 
1- عزت نفس پایین فرزندان والدین سختگیر
والدین سختگیر برای نظر فرزندان خود ارزش قائل نیستند.
از آنجایی که فرزندان والدین سختگیر به خاطر ابراز نظراتشان مورد سرزنش قرار می گیرند باعث می شود كه نسبت به تصمیمات خود تردید داشته باشند و عزت نفس کمتری داشته باشند.
 
2- عدم استقلال فکری
کودکان و نوجوانانی که توسط والدین سختگیر بزرگ شده اند به این دلیل که همواره به گرفتن توصیه و دستورالعمل عادت میکنند، فاقد تفکر مستقل هستند.
آنها هرگز برای تصمیم گیری به غرایز خود گوش نمیدهند.
 
3- انفعال ذاتی فرزندان والدین سختگیر
با توجه به اینکه والدین همیشه زندگی آنها را کنترل می کنند، کودکان والدین سختگیر نسبت به زندگی خود منفعل می شوند.
آنها حتی پس از بزرگ شدن نیز نمیتوانند زندگی خود را کنترل کنند.
 
4- ترس از تجربه
سختگیری شما باعث میشود فرزندانتان از شکست یا اشتباه بترسند و در نتیجه از امتحان تجربیات جدید خودداری کنند.
 
5- ذهن انعطاف ناپذیر
فرزندان والدین سختگیر تمایل دارند که دنیا را فقط سیاه و سفید ببینند و ممکن است نتوانند تفاوت ها و انواع مختلف مردم را بپذیرند.
 
6- استرس
این نوع کودکان با استرس زندگی میکنند زیرا باید همیشه در مقابل والدین محتاط باشند.
آنها همواره باید نسبت به آنچه میگوند، انجام می دهند و فکر می کنند مراقب باشند.
 
7- پنهان كردن احساسات
با گذشت زمان، كودكانی كه توسط والدین سختگیر بزرگ شده اند، می آموزند كه احساسات و عواطف خود را پنهان كنند زیرا به این نتیجه میرسند كه ابراز احساسات قابل قبول نیست.
 
آیا سختگیری به کودکان مزایایی دارد؟
گرچه سختگیری، رشد روانی کودک را مختل میکند اما اعمال قوانین معقولانه همراه با حمایت عاطفی سالم می تواند از برخی جهات برای کودکان مفید باشد:
 
1- عملکرد تحصیلی بالاتر
سختگیری والدین، فرزندان را به سخت کوشی و عملکرد بهتر در محیط تحصیلی و پیدا کردن شغل مناسب سوق میدهند.
 
2- خویشتنداری بیشتر
والدین سختگیر باعث می شوند فرزندان خود از حدود و مرزهای خاصی پیروی کنند. به این ترتیب ، كودكان یاد می گیرند كه کنترل بهتری بر رفتار خود داشته باشند.
 
3- اعتماد به نفس در فرزندان والدین سختگیر
وقتی والدین دائماً بچه های خود را به سمت پیشرفت و کار بیشتر سوق میدهند، کودکان یاد می گیرند که با شرایط سخت کنار بیایند و این در موفقیت و اعتماد به نفس کودک آنها تاثیر دارد.
انواع والدین :

  • توانا

  • مقتدر و مستبد

  • دلبسته

  • آسان گیر

  •  آزاد در محدوده

  • نگران

  • درگیر و غافل


فرزندپروری والدین توانا

بسیاری از متخصصان رشد کودک، این نوع از تربیت را معقول ترین و مؤثرترین شکل فرزندپروری می دانند. اگر:
  • قوانین و مرزهای واضح و منسجم تعیین می کنند.

  • انتظارات معقولی را از فرزندان خود دارند.

  • به خواسته های فرزند یا فرزندانشان گوش می دهند.

  • واکنش های مثبت از خود نشان می دهند.


جوانب مثبت و منفی والدین توانا

مثبت
شما به عنوان والدین توانا، یک محیط دوست داشتنی فراهم می کنید و پشتیبان فرزندان خود خواهید بود. در نتیجه فرزندان شما:
بالاترین نمرات سلامت روان: براساس تحقیقات منتشر شده در سال 2012، کودکانی که توسط والدین توانا پرورش یافته اند، نسبت به کودکانی که والدین مقتدر یا آسان گیر دارند، دارای عزت نفس بیشتری هشتند و کیفیت زندگی بالاتری دارند.

سالم تر هستند: وزارت بهداشت و خدمات انسانی (HHS) متذكر می شود كه نوجوانان دارای والدین توانا (در مقابل كسانی كه از سایر فرم های فرزندپروری استفاده می كنند) كمتر این احتمالات را دارند:
  • با سوء مصرف مواد مشکلی دارند.

  • درگیر رفتارهای جنسی ناسالم هستند.

  • خشونت آمیز رفتار می کنند.
منفی
در حالی که اکثر کارشناسان بر این باورند که فرزندپروری توسط والدین توانا، سالم ترین نتایج را برای بچه ها ایجاد می کند اما باید گفت به صبر و حوصله و تلاش فراوان نیاز دارد.
علاوه بر این، گاهی اوقات قوانینی باید تنظیم شوند و این می تواند هم برای بچه ها و هم برای والدین سخت باشد.

نمونه هایی از فرزندپروری والدین مقتدر

شما از فرزند 16 ساله تان می خواهید که راس ساعت 10:00 شب بخوابد و ساعت خاموشی در روزهای تعطیل زود می رسد بنابراین شما و فرزندتان با آن موافقت می کنید و این عادلانه است.
فرزند دانش آموز شما با یک نمره پایین در یک آزمون تاریخ به خانه می آید در صورتی که شما می دانید او برای آن درس مطالعه کرده است. به جای عصبانی شدن، شما فرزند خود را به خاطر آنچه درست انجام داده است (سخت درس خواندن) ستایش می کنید اما او را ترغیب می کنید تا با معلم صحبت کند تا ببیند دفعه بعد چه کاری می تواند انجام دهد تا بهتر شود.

فرزندپروری والدین مقتدر
والدین مقتدر در هرگونه مسابقه محبوبیت برنده نیستند البته این یک نکته خوب است زیرا محبوبیت در مقایسه با انتخاب صحیح اهمیت بسیار کمی دارد. (شما آداب و رسوم قدیمی را می شناسید. آنچه درست نیست همیشه محبوب است و آنچه همیشه محبوب نیست همیشه درست است.)
این والدین برای نگه داشتن سربازان یا بچه ها روی خط درست متمرکز شده اند تا بتوانند بهترین خودشان باشند.
وقتی پدر و مادری مقتدر و تا حدودی مستبد هستید:
  • قوانین سختگیرانه تنظیم می کنید و انتظار دارید که فرزندانتان از آنها پیروی کنند.

  • مجازات (بعضی اوقات به شدت)

  • انتظارات بالایی دارید و انتظار دارید که فرزندانتان تک تک آنها را انجام دهند. (و بچه ها غالباً انتظارات را به بهترین شکل برآورده می کنند.)

  • ارتباطات باز را تشویق نمی کنید.
جوانب مثبت و منفی والدین مقتدر

مثبت
بسیاری از افراد قبول دارند که فرزندپروری محکم و مقتدرانه روش خوبی است. هنگامی که فرزند شما مرزها را می داند و می شناسد، ممکن است بتواند بهتر بر روی دستاوردهای خود تمرکز کند.
منفی
والدین مقتدر چهره منفی خود را دارند. براساس تحقیقات سال 2012 در دانشگاه نیوهمپشایر، فرزندان والدین مقتدر:
  • بیشتر از فرزندان کسانی که سایر سبک های فرزندپروری را اجرا می کنند، درگیر رفتارهای بزهکارانه (مانند سیگار کشیدن، فرار از مدرسه و نوشیدن الکل زیر سن قانونی) هستند.

  • تحقیقات دیگر نشان می دهد که فرزندان والدین مقتدر نسبت به سایر بچه ها افسرده تر هستند و احتمالاً دارای نمرات پایین تری از فرزندان والدین توانا هستند.
به خاطر داشته باشید که بیشتر بچه ها در بعضی از موارد شورش می کنند و سرکش می شوند و ممکن است این اتفاق در هر شرایط برای والدین از جمله والدین مقتدر رخ دهد. این می تواند به یک رابطه والدین و فرزندی کمتر ایده آل منجر شود.

نمونه هایی از فرزندپروری این والدین
اگر شما از دسته والدین مقتدر هستید ممکن است موارد زیر را تجربه کنید:
کودک شما می پرسد که چرا نمی تواند با کسی که می خواهد دوست شود، یک فیلم خاص را ببیند یا یک کوکی برای دسر تهیه کند. پاسخ شما چیست؟ “به این دلیل که من گفتم!” (توجه: همه والدین به مناسبت های مختلف اینگونه پاسخ می دهند و این شما را به والدین بد تبدیل نمی کند یا حتی لزوماً به معنای این نیست که شما از دسته والدین مقتدر هستید.)
شما ممکن است برای ترغیب و ترس تربیت غلط کودک خود برای انجام کارها از این روش استفاده کنید. به عنوان مثال: ”اتاقت را تمیز کن یا من می خواهم تمام اسباب بازی هایت را بیرون بریزم.”

والدین وابسته
آیا تا به حال فیلم “مامان جون” یا “Mommie Dearest”” را دیده اید؟ خوب، حالا به برعکس آن فکر کنید. والدین وابسته یا دلبسته نوعی فرزندپروری محوری است که در آن شما یک محیط امن و ایمن برای فرزند خود ایجاد می کنید.
  • شما با فرزند خود تماس جسمی زیادی دارید: او را نگه می دارید، حمل می کنید و حتی با او می خوابید.

  • شما بدون تردید به نیازهای فرزندتان پاسخ می دهید. شما آرامش، آسایش و پشتیبانی را به منظور ایجاد احساس امنیت و دوست داشتن فرزند خود بسط می دهید.
جوانب مثبت و منفی والدین وابسته

مثبت
اگرچه ممکن است ضد حساسیت به نظر برسد ، مطالعه ای که در سال 2010 در APAP منتشر شد مبنی بر اینکه کودکانی که در معرض تربیت والدین دلبسته قرار دارند شامل خصوصیات زیر هستند:
  • مستقل

  • ارتجاعی

  • دارای استرس کمتر

  • همدل

  • قادر به کنترل احساسات خود هستند.
منفی
والدین وابسته می توانند فرزندشان را تبدیل به یک مصرف کننده کنند. ممکن است تمام روزهای تعطیل تان را صرف جمع و جور کردن دختر یا پسرتان کنید و عادت کنید که هیچگونه حریم شخصی ندارید و به طور کلی وقت کمی برای خودتان و یا برای همسرتان اختصاص دهید.
یک نکته جدی تر اینکه خوابیدن با کودک می تواند خطر ابتلا به سندرم مرگ ناگهانی نوزاد (SIDS) را افزایش دهد و توصیه نمی شود.

نمونه هایی از فرزندپروری توسط والدین دلبسته
  • کودک شما گریه می کند، هیاهو می کند یا به نظر می رسد ترسیده است. شما فوراً می روید و به آنها هرچه می خواهند را می دهید.

  • کودک نو پای شما کابوس می بیند و می خواهد در رختخواب شما بخوابد. شما اجازه می دهید.


فرزندپروری توسط والدین آسان گیر
والدین آسان گیر، دوست داشتنی و خونگرم هستند. آنها از تکنیک های سنتی والدین پیروی نمی کنند. اگر از دسته والدین آسان گیر هستید، شما:
  • محدودیت ها یا چارچوب های سخت را تعیین نمی کنید.

  • همیشه سعی نمی کنید فرزندان خود را کنترل کنید.

  • اگر قوانینی وجود داشته باشند هم سخت گیری کمی دارند.

  • به فرزندان خود اجازه می دهید بسیاری از تصمیمات را خودشان بگیرند.
جوانب مثبت و منفی والدین آسان گیر

مثبت
والدین آسان گیر، عموماً عاشق و پرورش دهنده خوبی هستند. اگرچه این شیوه فرزندپروری را اکثر متخصصان تشویق نمی کنند اما کودکانی که بدون محدودیت رشد می کنند، غالباً از تربیت خود تجلیل می کنند و با رشد بهتر در زمان بزرگسالی و تبدیل شدن به انسانی مستقل و تصمیم گیر، به والدین خود اعتبار می دهند.
منفی
بچه ها می توانند در یک مشکل بزرگ قرار بگیرند و این همان کاری است که بچه ها خودشان به تنهایی انجام می دهند. این که آیا آنها دچار مشکل بیشتری می شوند بستگی به فرد دارد.
  • یک منبع تحقیقاتی در سال 2016 اعلام کرد که بچه های مدرسه ای که توسط والدین آسان گیر تربیت شده اند، استرس کمتری دارند و از نظر روانی از سایر کودکان سالم تر بودند.

  • تحقیقات دیگر نشان می دهد که تربیت والدین آسان گیر و راحت ممکن است منجر به چاقی در کودکان شود.

  • یک مطالعه در سال 2019 نشان داد که فرزندان والدین آسان گیر به احتمال زیاد قربانی زورگویی ها می شوند. نکته جالب اینجاست که زورگویان، فرزندان والدین مقتدر هستند.

  • طبق گفته موسسه ملی سوء مصرف الکل، فرزند پروری این نوع والدین می تواند به نوشیدن الکل در سنین نوجوانی منجر شود.


نمونه هایی از فرزندپروری والدین آسان گیر
دو اصل مهم برای فرزندپروری آسان گیر وجود دارد: شما روی بچه ها کنترل ندارید و حتی نمی خواهید که داشته باشید و بچه های شما آزادی کاملی برای اشتباه کردن دارند و از آن اشتباهات درس می گیرند. مسلماً، این دروس ممکن است بهتر از این باشد که “قوانین را دیکته کنید”.
دانش آموز شما نمی خواهد که به مدرسه برود آن هم کاملا بدون دلیل. شما فکر می کنید: خوب، این تصمیم اوست. (و به احتمال زیاد عواقب آن را به صورت نمرات ضعیف تر یا حتی اخراج از مدرسه مشاهده می کنند.)
شما الکل یا سیگار را در اتاق خواب نوجوان خود پیدا می کنید. شما فکر می کنید: ای کاش بچه های من انتخاب های بهتری می کردند اما من نمی توانم کاری کنم که نمی خواهند انجام دهند. (باز هم والدین آسان گیر مهربان و دوست داشتنی هستند. داشتن پدر و مادر آسان گیر به معنای این نیست که فرزندتان حتما الکلی یا سیگاری می شود.)
فرزند پروری آزاد در محدوده
مانند مرغ هایی که محدود به قفس نیستند، فرزندان والدین بدون محدودیت اجازه دارند تا پرسه بزنند و خطرات خود را انجام دهند اما با راهنمایی والدین (توجه کنید که ما نظارت کامل والدین را نمی گوییم).
تربیت آنان مانند تربیت والدین آسان گیر نیست که همه چیز را به عهده فرزند بگذارند و قبل از انجام این کار آنها به فرزندان خود قواعد و پیامدهایی را یاد می دهند که در صورت بروز مشکل از آنها پیروی کنند. والدین با تربیت آزاد در محدوده به بچه های خود موارد زیر را می دهند:
  • استقلال

  • مسئولیت

  • آزادی

  • کنترل
جوانب مثبت و منفی والدین با روش تربیتی آزاد در محدوده

مثبت
دادن کنترل و مسئولیت به بچه ها به آنها کمک می کند تا بزرگ شوند و خصوصیات زیر را به دست آورند:
  • افسردگی کمتر

  • اضطراب کمتر

  • قادر به تصمیم گیری

  • متکی به خود
منفی
  • ممکن است فرزندان شما وقتی تحت کنترل قرار نمی گیرند صدمه ببینند اما خطر کم است. بچه های شما ایمن تر هستند که هر روز به تنهایی با پای پیاده به مدرسه بروند تا اینکه رانندگی کنید و آنها را به مدرسه ببرید.

  • در بعضی از ایالتهای آمریکا، این نوع والدین می توانند به دلیل غفلت متهم شوند. این اتفاق برای والدین مریلند رخ داد كه به فرزندانشان اجازه دادند به تنهایی از یك پارك تا خانه قدم بزنند، اگرچه این نوع اتهامات بعداً كاهش یافت.
نمونه هایی از فرزندپروری آزاد در محدوده
  • شما اجازه می دهید که کودک پیش دبستانی تان در حالی که شما او را از فاصله دور تماشا می کنید در اطراف زمین بازی گردش کند.

  • شما به فرزندتان اجازه می دهید با دوستانش چند کوچه آن طرف تر قدم بزند اما پیش از آن به او توضیح می دهید که اگر گم شدند چه کارهایی را باید انجام دهد.


فرزندپروری والدین نگران
کسی را می شناسید که همه جنبه های زندگی فرزند خود را بر عهده داشته باشد، از دوستانش گرفته تا تغذیه و حتی آنچه می تواند در اوقات فراغت خود انجام دهد؟ در این صورت شما والدین نگران را با چشم خود دیده اید. به این والدین، والدین هلیکوپتر نیز گفته می شود به جهت اینکه بر همه چیز از بالا نظارت دارند.
والدین هلیکوپتر:
  • سعی می کنند بسیاری از موقعیت ها را کنترل کنند (حتی ممکن است عشق را هم اضافه کنیم.)

  • عدم اعتماد به توانایی فرزندشان که طبیعی است توانایی هر کودک در برخورد با موقعیت های ماهرانه مانند یک فرد بالغ نباشد (این تا حدی هم عادلانه است.)

  • دائماً به فرزندان خود راهنمایی می کنند.

  • برای حل مشکلات فرزندانشان خودشان مستقیم وارد گود می شوند.
به خاطر داشته باشید که این والدین از روی عشق و نگرانی رفتار می کنند. آنها کاملاً می خواهند بهترین چیز برای فرزندانشان باشد و نمی خواهند اشتباهات فرزند گرانبهایشان بر آینده آنها تأثیر بگذارد.
جوانب مثبت و منفی والدین نگران یا هلیکوپتر

مثبت
در حالی که بسیاری از کارشناسان نسبت به رفتار والدین هلیکوپتر معترضند و معتقدند این یک سبک است که در آن بچه ها می توانند احساس ناتوانی و وابستگی کنند اما در حقیقت تحقیقاتی وجود دارد که نشان از روند صعودی آن دارد.
در یک مطالعه در سال 2016 با استناد به دانشجویان دانشگاه و والدین هلی کوپتر آنها نشان داد که بچه هایی که والدینشان نظارت بر رفتار آنها دارند، کمتر احتمال دارد:
  • به شدت بنوشند و الکلی شوند.

  • خطرات جنسی را در پیش بگیرند.

  • با افرادی که به شدت می نوشند، نشست و برخاست کنند.
منفی
نکات منفی نیز وجود دارد. به گفته روانشناسان دانشگاه ایندیانا، کودکانی که والدین نگران دارند بیشتر از سایرین محتمل است که:
  • فاقد اعتماد به نفس و عزت نفس باشند.

  • سطح بالاتری از اضطراب و افسردگی را در بزرگسالی گزارش می دهند.

  • ترس از شکست دارند.

  • در حل کردن مشکل ضعیف باشند.
نمونه هایی از والدین هلیکوپتر
  • فرزند شما با یک همکلاسی بازی می کند. شما به بچه ها می گویید که آنها باید با چه کسی بازی کنند و چه کسی ابتدا بازی را شروع کند سپس بازی را داوری می کنید. این منجر به یک بازی بسیار صلح آمیز و دوستانه و بدون جنگ می شود.

  • نوجوان شما امتحانی را از دست می دهد. شما مستقیم به سراغ معلم می روید و می پرسید که آیا او می تواند مجددا آن امتحان را برگزار کند.


فرزند پروری توسط والدین درگیر و غافل
این نوع تربیت سبکی است که غالباً خارج از کنترل والدین است. اگر شما یک والد مجرد هستید که برای رسیدن به اهداف خود دو شیفت کار را انجام می دهید، احتمالا در این دسته قرار دارید.
والدین درگیر ممکن است در بهترین لحظات بچه های خود نباشند. آنها ممکن است معلم فرزند خود را ملاقات نکرده باشند یا از مدرسه کودک خود بازدید نکرده باشند. ممکن است آنها رنگ، غذای مورد علاقه یا بهترین دوست فرزند خود را نمی دانند. این کودکان غالباً احساس بی علاقه گی، بی ارزشی و کشف نشدن می کنند.
والدین غافل یعنی:
  • نسبت به کودک بی تفاوت باشید، احتمالاً به دلیل شرایط خارج از کنترل والدین

  • مراقب نیازهای جسمی و عاطفی کودک فراتر از اصول نباشید

  • عدم پاسخگویی

  • از نظر عاطفی یا جسمی از زندگی کودک غایب هستید.

  • ممکن است بد دهن و فحاش باشید
تحقیقات انجام شده از سال 2009 نشان می دهد والدینی که در کودکی خود مورد آزار و اذیت بدنی قرار گرفتند، 5 برابر بیشتر احتمال دارد والدینی فحاش باشند و 1.4 برابر بیشتر احتمال دارد تبدیل به والدینی غافل شوند.
مجدداً باید اشاره کرد، فرزندپروری به این سبک معمولاً یک انتخاب آگاهانه نیست. این والدین اغلب شرایطی دارند که مانع برقراری پیوند با فرزندشان می شود.
نکته ای در مورد فرزندپروری والدین غافل
اگر این رفتارها را در خود تشخیص می دهید و می خواهید تغییرشان دهید، درمان و مشاوره می تواند کمک کند. این می تواند به شما بینشی دهد که چه چیزی باعث ایجاد این رفتارهای منفی شده و همچنین نحوه جایگزینی آنها با گزینه های مثبت تر را ارائه می دهد.
جوانب مثبت و منفی والدین غافل

مثبت
هیچ گونه مدرک مستندی برای این سبک وجود ندارد، اگرچه کودکان انعطاف پذیر هستند و ممکن است با این روش زیادی خودکفا شوند. به طور کلی، فرزندان والدین غافل از بدترین نتایج در مقایسه با بچه های سایر سبک های والدین برخوردار هستند.
منفی
در تحقیقات منتشر شده در سال 2019 در مجله مطالعات کودک و خانواده، اغلب کودکان والدین نادیده گرفته موارد زیر را یافتند:
  • در کنترل احساساتشان مشکل دارند.

  • احتمالاً افسرده هستند.

  • چالش های دانشگاهی

  • در روابط اجتماعی مشکل دارند.

  • ضد اجتماعی هستند.

  • مضطرب هستند.
نمونه هایی از فرزندپروری والدین غافل
  • فرزندتان تکالیف خود را تمام کرده است و این برای شما مهم نیست.

  • شما فرزند 4 ساله خود را هنگام خرید در بازار در ماشین رها می کنید.
نتیجه گیری
سبک های والدین زیادی وجود دارد و اساساً احتمال اینکه شما در یک گروه قرار نگیرید، خوب است. فرزند شما از راه هایی بی نظیر از شما راهنمایی می گیرد، بنابراین فرزندپروری شما نیز بی نظیر خواهد بود.
تحقیقات نشان می دهد که اگر شما خط نازک بین نظارت اما نه کنترل بیش از حد را دنبال کنید، فرزندان شما سالمترین نتیجه را خواهند داشت. اما در پایان همه ما از عشق به بچه های کوچک مان لبریزیم.
اگر سؤالی در مورد تربیت فرزندتان دارید با متخصص کودکان صحبت کنید. اگر آنها نتوانند به شما کمک کنند، می توانند شما را به یک مشاور بهداشت روانی ارجاع دهند.
سلام دوستان  53

به نظرتون چطور باید رفتار کرد  تا والدین نگران و مقتدر برای فرزندشون حریم شخصی قائل بشن ؟؟

و از نظارت پی در پی و نگرانی پی در پی دست بردان ؟
Hanghead
حقیقتا من از مادرم دارم متنفر میشم
خیلی شرمنده و ناراحتم از چیزی که میگم
ولی دارم متنفر میشم
اونم از ته دل
خیلی از دلایل شکستم هم همینه
اینکه میگم من که برای خانواده اهمیت ندارم
دیگری ها هم ولم کردن رفتن
این حس رها شدن بد 
و منو به سمت خ.ا میکشونه
شده تا حالا از پدر و مادرتون بدتون بیاد؟
منم مادرم کلی زحمت میکشه مثل همه مادرهای دیگه
ولی خب نظراتمون با هم خیلی فرق داره
تفاوت سنی امونم زیاده
من متولد ۷۵ اون متولد ۴۹
بیشتر با برادرم هم نشین
برادرم ۹ سال ازم بزرگتر
کلا بیشتر با برادرم هم عقیده است

میشه کاری کنم به آدمی که هر روز دارم میبینمش و باهاش زندگی میکنم اهمیت ندم؟
یا مثلا نادیده اش بگیرم که این حس تنفر نیاد
یا چه کنم
خیلی دارم سعی میکنم بهتر بشم
ولی هر چی بیشتر سعی کردم بدتر شد
این خس تنفر هی زیاد و زیاد تر میشه
نظری دارین؟ Hanghead
هدف از ترک  / حس خوب ۱۵۷ روز /علت شکست 157 روز/   علت شکست 10 روزه  /  اهرم رنج و لذت / 1401   Khansariha (58)

دلایل وسوسه  / هدف از ترک تاثیر پاکی
خدایا چنان کن سرانجام کار  Confetti تو خشنود باشی و ما رستگار 317 بهترین خدای دنیا Khansariha (63) دعا میکنم بشم بهترین بنده دنیا برات  Khansariha (2)  الحمدلله رب العالمین Thankyou خداوندا مرا پاکیزه بپذیر  fly2  صبر داشته باش  خدا با صابران است  49-2  خداوند توبه کنندگان را دوست دارد Khansariha (84)  

 امام صادق(ع): روز قیامت خداوند با شخص خودارضا گفت و گو نمى کند و از چشم خدا مى افتد.  Hanghead
نقل قول: سلام دوستان  [تصویر:  53.gif]

به نظرتون چطور باید رفتار کرد  تا والدین نگران و مقتدر برای فرزندشون حریم شخصی قائل بشن ؟؟

و از نظارت پی در پی و نگرانی پی در پی دست بردان ؟
سلام باید قبول کرد در سن و سال حساسی هستیم و نگرانی پدر و مادر ها دلیل خوبیه بر دوست داشتن ما ولی ما سعی میکنیم خودمون راه بریم خوب برای اینکه بتونید از نگرانی درشون بیارید باید وظایفتون را به خوبی انجام بدید مثلا اتاقتون مرتب باشه همیشه و یا این که مطالعه و تفریحتون به موقع باشه
نقل قول: حقیقتا من از مادرم دارم متنفر میشم
سلام خوب علت چیه چرا این حس ایجاد شد؟
دلیل ادامه حس تنفر چیه؟
چکار هایی برای رهایی از این حس انجام دادید؟
نقل قول: اینکه میگم من که برای خانواده اهمیت ندارم
میتونم قول بهتون بگم این حرف کاملا اشتباهه تاحالا دقت کردین چقدر برامون کار های مفید انجام دادن خانواده حالی به یکی علاقه را ظاهری دارن ولی به دیگری باطنی مگه میشه خانوداده ادم ادما دوست نداشته باشن؟
تو خونه رفتار های غیر عادی دارین؟
با خانواده اصلا مشورت میکنید؟
هر روز بهشون ابراز علاقه میکنید؟
خوب چرا سعی نمیکنید بهشون کار هارا توضیح بدید این حس یکی از عوارض خ.ا به نظرم چون کار شیطانه چه چیزی بالاتر از محبت به پدر و مادر دلتون را صاف کنید ای بابا اصلا چرا باید از خانواده دور باشیم ؟
بریسد براشون گل بخرید یادمه یه جا گفتین برای مادرتون نوشته بود کلی خوشحال شده بوده
بعد شما اون را پاره کردین خوب چرا؟
یکم به زمانی که پاک بودین فکر کنید اون موقع حس تنفر از کسی داشتین؟
میشه چند نمونه از تلاش هاتون را بگید؟
پیش مشاور خانواده رفتین؟
(1400 خرداد 14، 9:52)آبی آسمانی نوشته است: سلام دوستان  53

به نظرتون چطور باید رفتار کرد  تا والدین نگران و مقتدر برای فرزندشون حریم شخصی قائل بشن ؟؟

و از نظارت پی در پی و نگرانی پی در پی دست بردان ؟

سلام،
عزیز جان این مسئله تقریبا برای همه پیش میاد و با گذر زمان ب نظرم حل میشه . 
خب تو این مواقع ب این فکر کن ک تو خودت اگر فرزندی داشتی نگرانش نمیشدی؟
زمانه انقدر بد شده ،انقدر بدی زیاد شده تو جامعه آدم قلبش میگیره . ی کم حق بده بهشون .قطعا با گذر زمان حل میشه .


53


(1400 خرداد 14، 15:05)_رعنا_ نوشته است: Hanghead
حقیقتا من از مادرم دارم متنفر میشم
خیلی شرمنده و ناراحتم از چیزی که میگم
ولی دارم متنفر میشم
اونم از ته دل
خیلی از دلایل شکستم هم همینه
اینکه میگم من که برای خانواده اهمیت ندارم
دیگری ها هم ولم کردن رفتن
این حس رها شدن بد 
و منو به سمت خ.ا میکشونه
شده تا حالا از پدر و مادرتون بدتون بیاد؟
منم مادرم کلی زحمت میکشه مثل همه مادرهای دیگه
ولی خب نظراتمون با هم خیلی فرق داره
تفاوت سنی امونم زیاده
من متولد ۷۵ اون متولد ۴۹
بیشتر با برادرم هم نشین
برادرم ۹ سال ازم بزرگتر
کلا بیشتر با برادرم هم عقیده است

میشه کاری کنم به آدمی که هر روز دارم میبینمش و باهاش زندگی میکنم اهمیت ندم؟
یا مثلا نادیده اش بگیرم که این حس تنفر نیاد
یا چه کنم
خیلی دارم سعی میکنم بهتر بشم
ولی هر چی بیشتر سعی کردم بدتر شد
این خس تنفر هی زیاد و زیاد تر میشه
نظری دارین؟ Hanghead

ی همچین حسی رو تجربه کردم : )

ولی ی سوالی دارم ،انقدر بدی های مادت زیاده ک خوبی هاش فراموشت شده؟
قطعا ک ایشون بد نیستن و این حس بد از تفاوت نسل ها میاد 53258zu2qvp1d9v  
زمانی ک این تنفر میاد سراغت ب نظرم ب خوبی هاش فکر کن،ب گذشتا ،ب بچگی ،ب غذاهایی ک درست میکنه ، ب چیزهایی ک ازش یاد گرفتی .
___
مامان منم با من زیاد نزدیک نیست ولی ما ب نظرم ی راه میانه رو پیدا کردیم ،مثلا اون سعی میکنه جلو من عقب نشینی کنه در مورد عقایدش منم جلو اون .
سعی کن پیشش ی راه میانه ای پیدا کنی ک کمتر اذیت بشی .
این حس تنفری ک میگی رو کمترش کن ک خودت بدتر میشی ،مامانت برای تو زحمت کشیده ، نه ماه تو رو نگه داشته از ۷۵ هم بزرگت کرده پس انصاف نیست نسبت بهش این همه منفی باشی : )
زمان هایی ک این تنفر ب اوج میرسه سعی کن بچه خودت و تصور کنی ک فردا پس فردا ک انشالله مامان شدی دوست داری ازت متنفر باشه؟
مامانت ک نمیتونه برای خوشامد تو زندگی کنه ،اون سنش بزرگتره و رفتارهاش دیگه تثبیت شده .
__
در مورد خانواده ، بیخیال همشون باش و سعی کن ب جای اینکه ب تنهایی فکر کنی خودت و رشد بدی .
کارهایی رو ک دوست داری و مفید هستند انجام بده . 
وابسته نباش بهشون .
انشالله همه چ عالی پیش میره برات 302
نقل قول: سلام خوب علت چیه چرا این حس ایجاد شد؟
دلیل ادامه حس تنفر چیه؟
چکار هایی برای رهایی از این حس انجام دادید؟
من با همه افراد خانواده ام متفاوت فکر میکنم
اونا ، مخصوصا مادرم یه کمال گرا هستن. البته فکر میکنم این کلمه براشون درست باشه. چون من خیلی سر در نمیارم. 
من نقطه متضادشم. وقتی یکی میگه کمال گرام تو ذهنم سرش را میکوبم تو دیوار مغزش پخش زمین بشه 22 تا دلم خنک بشه. کاش آدما میفهمیدن بهم وصلن. انتخاب هاشون روی هم اثر میگذاره
من نمیخوام به مادرم نزدیک بشم . نه مادرم نه کسی دیگه ای. نمیتونم. فقط میخوام نظراتش را نادیده بگیرم. اونم از من همینو میخواد. 
دیروز بعد نوشتن این پست فهمیدم کسی که بهش بدهکارن پولش را میخواد. بهش گفتم بفروش پولش را بده منتش سر ما نباشه. بهم گفت اصلا نمیخوام پولش را بدم. به شوخی گفت میخوام اختلاس کنم اصلا. به تو چه. تو ، تو این کارا دخالت نکن. 
چرا دخالت نکنم؟ چون من نظرم نقطه متضاد اونا است. 
من هیچ وقت برای ۲۰ درس نخواندم. همیشه برای ۱۰ خواندم. اینا جز اون آدمایی ان که همیشه دنبال ۲۱ ان. 
این اختلاف نظر اذیتم میکنه. 
من فقط میخوام یاد بگیرم تو کارشون دخالت نکنم. همین.

نقل قول: میتونم قول بهتون بگم این حرف کاملا اشتباهه تاحالا دقت کردین چقدر برامون کار های مفید انجام دادن
بله. این حرف اشتباه. ولی اونا طبق نظر خودشون پیش میرن و فکر میکنم بهترین ها را برای ما ساختن. در حالی که فقط هر روز ما را زیر ایده های زشتشون له تر کردن. آدما و طرفیتاشون با هم فرق میکنه. کاش یکی اینو بفهمه. 
شایدم من اشتباه میکنم. نمیدونم. 

نقل قول: ولی ی سوالی دارم ،انقدر بدی های مادت زیاده ک خوبی هاش فراموشت شده؟

قطعا ک ایشون بد نیستن و این حس بد از تفاوت نسل ها میاد [تصویر:  53258zu2qvp1d9v.gif]  

نه اون بد نیست. صبح تا شب دعا میکنه. زحمت میکشه. من فقط طرز فکرم با خانواده ام فرق میکنه
البته تا حالا هر کی را دیدم مثل من فکر نمیکرده.ولی بقیه که مهم نیستن. آدمایی که باهاشون در ارتباطیم مهم ان. 

نقل قول: مامان منم با من زیاد نزدیک نیست ولی ما ب نظرم ی راه میانه رو پیدا کردیم ،مثلا اون سعی میکنه جلو من عقب نشینی کنه در مورد عقایدش منم جلو اون .

سعی کن پیشش ی راه میانه ای پیدا کنی ک کمتر اذیت بشی .
ممنونم عزیز. سعی میکنم. 
کاش میشد برای بعضی مسائل یه خط کشید همه چی را از هم جدا کرد

یک دنیا ممنونم ازتون دوستان
بی نهایت ممنونم
بنظرم دیروز بد گفتم.
به جای اینکه از حس درونیم بگم
باید میگفتم چجوری میتونین نسبت به تصمیماتشون بی تفاوت باشین. وقتی که اختلاف نظر زیاد دارین؟
هدف از ترک  / حس خوب ۱۵۷ روز /علت شکست 157 روز/   علت شکست 10 روزه  /  اهرم رنج و لذت / 1401   Khansariha (58)

دلایل وسوسه  / هدف از ترک تاثیر پاکی
خدایا چنان کن سرانجام کار  Confetti تو خشنود باشی و ما رستگار 317 بهترین خدای دنیا Khansariha (63) دعا میکنم بشم بهترین بنده دنیا برات  Khansariha (2)  الحمدلله رب العالمین Thankyou خداوندا مرا پاکیزه بپذیر  fly2  صبر داشته باش  خدا با صابران است  49-2  خداوند توبه کنندگان را دوست دارد Khansariha (84)  

 امام صادق(ع): روز قیامت خداوند با شخص خودارضا گفت و گو نمى کند و از چشم خدا مى افتد.  Hanghead
نقل قول:  تا دلم خنک بشه. کاش آدما میفهمیدن بهم وصلن. انتخاب هاشون روی هم اثر میگذاره

عزیز دلم این خیلی خوبه ک بقیه بدونن و عواقب انتخاب هاشون رو نسبت ب بقیه اعضای خانواده در نظر بگیرن ولی خب آدم ها خودخواه هستند و این طبیعت زندگی هست و عجیب نیست .
ب نظرم فقط میشه قبولش کرد و باهاش کنار اومد .

 
نقل قول: من نمیخوام به مادرم نزدیک بشم . نه مادرم نه کسی دیگه ای. نمیتونم. فقط میخوام نظراتش را نادیده بگیرم. اونم از من همینو میخواد. 
دیروز بعد نوشتن این پست فهمیدم کسی که بهش بدهکارن پولش را میخواد. بهش گفتم بفروش پولش را بده منتش سر ما نباشه. بهم گفت اصلا نمیخوام پولش را بدم. به شوخی گفت میخوام اختلاس کنم اصلا. به تو چه. تو ، تو این کارا دخالت نکن. 
چرا دخالت نکنم؟


این مشکل فقط توی خونه شما نیست ، همه این مشکلات و دارن .
منم خیلی بدم میاد از روش خانوادم در مواجه شدن با مشکلات ولی خب ارشد خانواده هستن و عملا نظر من زیادم موثر نیست ، دارم فکر میکنم اگر جای تو بودم چیکار میکردم؟ 
اگر اینطوری میگفتن بهم ، خیلی ناراحت میشدم ،و نهایتا دخالتی نمیکردم.جز بیخیالی چیکار میتونی بکنی وقتی قبولت ندارن؟ با دخالت بیشتر ک حسابم نمیکننت بیشتر اذیت میشی 53258zu2qvp1d9v

 
نقل قول: نه اون بد نیست. صبح تا شب دعا میکنه. زحمت میکشه. من فقط طرز فکرم با خانواده ام فرق میکنه

البته تا حالا هر کی را دیدم مثل من فکر نمیکرده.ولی بقیه که مهم نیستن. آدمایی که باهاشون در ارتباطیم مهم ان. 


درسته ، میتونم درکت کنم . 
گفتم ک ، سعی کن پیش خانوادت ی راه میانه رو پیدا کنی .
302  


 
نقل قول: باید میگفتم چجوری میتونین نسبت به تصمیماتشون بی تفاوت باشین. وقتی که اختلاف نظر زیاد دارین؟

خیلی سخته ، 
ولی من تلاش میکنم خودم و جدا کنم . این اتفاق ها تو خونه ماهم هست . ب منم میگن دخالت نکن و من ب جای اذیت شدن بیشتر تلاش میکنم خودم و جدا کنم .
وابسته بودن ب خانواده از هر لحاظی خیلی خیلی سخته ، اینکه فکرت مشغول اون ها باشه در حالی ک اون ها اصلا عین خیالشون نیست  53258zu2qvp1d9v 
از لحاظ روحی و مادی کلا جدا کردن خود از خانواده ب نظرم تنها راهه ، چون خانواده آدم همیشه پیش آدم نیستن و بالاخره ی روزی جدا میشیم .چ بهتر ک خودمون ب استقبالش بریم و مستقل بشیم .
راجع به اظهار نظر درباره تصمیمات خانواده نکاتی به نظرم رسید که بگم

ببینید دوستان،نظر دادن با تحمیل کردن نظر فرق داره،مثلا پدر من میخواد ماشین بخره،نظر من اینه که 206 بخره ولی اون میره 405 میخره،اینجا من نظرم رو گفتم که عمل نشد،خلافش عمل شد،من از 405 متنفرم ولی اون رفت 405 خرید،اون دشمن منه،نه،اون منو دشمن خودش میدونه(این جملات رو بارها گفتم،واقعی هستن)،کاش نباشم تا بدونه،کاش...،اینجا من غصه میخورم و داغون میشم.

حالا فرض کنید میخواید یه گوشی موبایل بخرم یا( نه تصمیم مهم تر،ازدواج کنم)،بعد خانواده بیاد بگه تو باید اپل بگیری ولی من سامسونگ دوست دارم،در این شرایط من حاضرم از تصمیمم کوتاه بیام؟میخوام با آقا یا خانم ایکس برم بیرون،کافی شاپ،پارک و ... بعد خانواده به هر دلیلی خوشش از دوستم نیاد،مخالف باشه،من حاضرم قبول کنم؟اصلا من باید قبول کنم؟

طبیعیه که هر انسان سالمی از پذیرش نظر تحمیلی،فراریه،دوست داره آزاد باشه،خودش تصمیم گیرنده باشه،دیگران نقش مشاور رو داشته باشن نه ارباب،نه سلطان،نه رییس،اینجاست که دلیلی نداره حرف شما رو عملی کنه،چون تصمیم خودشه و اونجور که دوست داره انجامش میده.

در رابطه با تصمیمات خانواده،فقط مشاور باشیم،اجازه بدیم تصمیم نهایی رو صاحب تصمیم بگیره،هر تصمیمی گرفت،بهش احترام بذاریم،اگه نیاز به مشورت ما ندارن،نظر ندیم

دوستان تا آزادی عمل دیگران رو به رسمیت نشناسیم،کسی آزادی ما رو به رسمیت نمیشناسه،هر وقت ما صاحب تصمیم بودیم،ما هم باید صرفا از نظر ها استفاده کنیم نه اینکه اونها رو اجرا کنم،نهایت نظر خودمون رو اجرا می کنیم.
نقل قول: من نمیخوام به مادرم نزدیک بشم . نه مادرم نه کسی دیگه ای. نمیتونم. فقط میخوام نظراتش را نادیده بگیرم. اونم از من همینو میخواد. 
مثل من و مامانم...

من همیشه می‌خوام با گفتگو حل کنم اما مامانم وسط استدلال کردن اونم با لحن خوب من، با لحن آروم اما دلخور و نه عصبانی میگه اصلا دیگه خسته شدم بسه دیگه تمومش کن. هیچی دیگه نمی خوام بشنوم. من حتی دیگه جمله م رو هم نمیتونم تموم کنم. Hanghead 
با اینکه می بینم گفتگو ماجرا رو درست می کنه. و همیشه سر موضوع های تکراری بحثمون میشه که میشد با گفتگو حلش کرد و به نتیجه رسید.

چه کنیم، خانواده مونن. ولی مشاورم می گفت باید کم کم بپذیری که تو از خانواده ت جدا هستی. نه که دیگه خانواده هم نیستید، ولی بپذیری که بقیه زندگی تو با خودته. اونا هر چی می خوان باشن بذار باشن، اما این تویی که برای زندگیت تصمیم می گیری.

و بیست و شش سال که فاصله زیادی نیست، اتفاقا فاصله متناسبی هست. 

درباره دوست داشتن، پدر و مادرها اغلب قریب به اتفاق بچه هاشونو دوست دارن اما بلد نیستن ابراز کنن. مثل پدر خودم که پنج سال پیش می خواستم برا همیشه بذارمش کنار. هم از نظر عاطفی باهاش کات کنم هم عقلی. حتی با مشاورم هم در میان گذاشتم. از پدرم متنفر که هیچی یچیزی اون طرف تر بودم. یادمه یه دفترچه درست کردم و همه حال بدایی که ازش می گرفتم رو با نفرت تمام نوشتم. هنوز دارمش. می دیدمش کلا فیلم بازی می کردم که دوسش دارم. بغلش می کردم همینطور. 
یبار پیش یکی از دوستای صمیمی بابام که میومد خونه مون حالت مشاوره دست جمعی می شد مطرح کردم، جلوی خود پدرم و بقیه خانواده، بعد او با کمال تعجب (برای من با کمال تعجب) طرف بابام رو گرفت. بابام هیچ وقت منو درک نمی کرد. خیلی وقتا با لحن بد ازم انتقاد می کرد که دلم می شکست. ولی دوست بابام که مارو هم از بچگی می شناخت می گفت پدر شما خیلی پدر خوبیه، جونش برا بچه هایش در میره، برا بچه هاش خیلی کارا کرده...و می گفت از بس همه کار براتون کرده پر توقع شدید!

داستانش درازه. من از دوست بابامم داشتم متنفر می شدم که زجرهای منو نادیده گرفت. همه به من می گفتن تویی که زودرنجی. هیچ کس زیر بال منو نمی گرفت...

یبار هم مشاور خودم بهم گفت
:«عارفه، من پدرتو دیدم، من می دونم چقدر دوستون داره. ولی چیکار کنه، بلد نیست بگه. بلد نیست ابراز کنه. پدرت با من حرف که زد می گفت پدر ما همینطوری بود. با دختراش همینطوری بود. وقت نمی گذروند، کلامی محبت نداشت و... پدرت به من گفت که من همینو یاد گرفتم.»
شاید بزرگترین عشق پدرم به ما نون حلالی بود که برامون می‌آورد. می دونستم و‌می دونم که برای خودش راحت تر بود که این کارو نکنه ولی روی ما حساس بود. از شدت عشقش. چیزی که من اون روزا نمی فهمیدم. 
الان هم اخلاق های بدش هست. اما حداقلش اینه هیچ وقت به عشقش دیگه شک نمی کنم. 

گفتنی ها رو دوستان گفتن،
درباره خانواده های دیگه غیر از خودمون به نظرم چیز زیادی نمیشه گفت، تنها چیز دیگه ای که میتونم اضافه کنم اینه که مسائل پیچیده تر از این حرفان. یه حرف رو با شرایط کاملا یکسان، با دو لحن مختلف آدم بگه نتیجه متفاوت میشه، دیگه چه برسه به اینکه خیلی قسمت های این معادله مجهوله.

یکم که حالت بهتر شد خودت بیا این فاکتورها رو بررسی کن:
اخلاق اعضای خانواده،
اینکه اون موقع از چیزی ناراحت بودن یا نه،
تحت فشار، درد، مشکلات بودن یا نه،
از نظر روانی تامین بودن یا نه،
از نظر جسمی ضعیف شده بودن شاید و...
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِمَنْ فِي أَيْدِيكُمْ مِنَ الْأَسْرَىٰ إِنْ يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْرًا يُؤْتِكُمْ خَيْرًا مِمَّا أُخِذَ مِنْكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿٧٠﴾

ای پیامبر! به اسیرانی که در اختیار شمایند، بگو: اگر خدا خیری در دل های شما بداند، بهتر از چیزی که  از شما گرفته اند به شما می دهد، و گناهانتان را می آمرزد و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است. (۷۰)
(1400 خرداد 16، 0:37)عارفه نوشته است: :«عارفه، من پدرتو دیدم، من می دونم چقدر دوستون داره. ولی چیکار کنه، بلد نیست بگه. بلد نیست ابراز کنه.》

برای تکمیل صحبت های شما به این نوع از  اختلال 

الکسی تایمی گویند.


پدر به شدت نگران و دلواپس آینده پسرش  است. با این وجود حتی یک بار فقط یک بار پیش نیامده است که با هم در خیابان قدم بزنند، حرف بزنند، به کافی شاپ بروند و بلند بلند بخندند.
مادر شب ها خوابش نمی‌برد چون به شدت نگران این است که آیا دخترش خوشبخت می‌شود یا نه. با این وجود حتی یک بار فقط یک بار پیش نیامده است که کنارش بنشیند و با او در مورد خوشبختی‌اش حرف بزند و از او بپرسد به راستی تو با داشتن چه چیزی احساس خوشبختی می‌کنی!.
می‌دانید به این حالت که ما گرفتارش هستیم چه می‌گویند؟ الکسی تایمی، فقر کلمات در بیان احساسات.
ما احساسات خود را پنهان می‌کنیم و از بروز دادن آن خجالت می‌کشیم. گاهی اوقات هم که می‌خواهیم احساسات خود را ابزار کنیم مثلاً به مادرمان بگوییم چقدر دوستش داریم یا به فرزندانمان بگوییم چقدر خوشحالیم که او را داریم احساس می‌کنیم نیروی نامرئی دهان ما را بسته است و نمی‌گذارد حرفی بزنیم. بگوییم چقدر دلتنگیم. .

الکسی تایمی چیست؟

الکسی تایمی و یا نارسایی هیجانی در واقع یک ساختار شخصیتی است که مهمترین مشخصه آن ناتوانی در توصیف، تشخیص و یا واکنش نسبت به احساسات خود و یا احساسات افراد دیگر است. .
از همتون بی نهایت ممنونم.
ولی فکر کنم چون نمیشه همه قصه را اینجا گفت واقعا نمیشه هم کمک گرفت. 
خانواده ام برای اومدن من کلی دعا و نذر و نیاز کردن. من را خیلی دوست دارن. حتی بارها به‌صورت کلامی و غیر کلامی در روز این محبت را به من میکنن. ولی اینا هیچ کدوم باعث نمیشه من حالم خوب باشه.یا اصلا وضع خونمون خوب باشه. من دیگه قبول کردم خیلی متفاوت باهاشون فکر میکنم. بارها گفتن تو درست میگی. الانم این موضوع خیلی سخت و بزرگه. ولی سعی میکنم امروز قصه اش را تموم کنم.
وظیفه من بوده تو چندین مورد بگم که حالم بد. بگم که اوضاعمون بد بگم و هشدار بدم کاری که دارین میکنین نتیجه اش برای خود شما که معلومه داغون میشید ولی منم داغون میشم. بگم یه راهشم اینه بهش فکر کنیم. 
ولی دیگه خودشون میدونن. از نظر من دیگه وقتی نمونده. فقط یه امروز را خدا بهم قدرت بده حقیقت را بگم تا تموم بشه همه چی. 
از یه چیزی میترسیدم. میترسیدم این شرایط بد منو مجبور کنه برم سر کاری که نه خودم نه خانواده ام دوست دارن و چیز خاصی هم نگیرم. فقط در حدی که بگذرونیم. سعی کردم دیشب بهش فکر کنم. تا دیگه ازش نترسم. شایدم مجبور بشم
من ناراحتیم را قبلا گفتم امروز هم سعی میکنم به خانواده ام برای بار آخر بلند و واضح بگم تصمیماتشون چه تاثیری روی من میذاره.ایندفعه با جزئیات کامل میگم. که فردا نگن تو نگفتی.فکر کنم چند هفته ای وقت دارن فکر کنن. بعدش اگر خبری نشد منم مجبورم تو آگهی ها بگردم. 
میدونم این کار حال روحی منو داغون تر از چیزی که هست میکنه. نمیدونم چیزی تهش میمونه ازم یا نه.ولی دیگه چیزی به عقلم نمیرسه.
دیشب داشتم فکر میکردم. زندگی چه عجیب عوض شد. واقعا عجیب.  

دوستان بی نهایت ممنونم ازتون.
همه جواب ها را خواندم دیشب. بهشونم فکر کردم. بنظرم بهترین کار همینه که امروز همه حرفام را با جزئیات بگم و چیزی را قایم نکنم. 
حق با شماست تصمیم نهایی با خودشونه


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان