عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امتیازات: 3.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مشکلات ما با والدین

#31
(1389 فروردين 2، 22:30)mahroom نوشته است: سلام به دوستان خوبم

............................................
از
شما و آقا مجتبی در مورد مشکلاتی که با مادرتون داشتین رو گفتین و در نهایت گفتین که با رفتار مناسب تونستین دید اون ها رو عوض کنید . می تونم بگم یه مادر به خاطر احساس عاطفی بیشتری که نسبت به فرزند خودش داره و همچنین به خاطر روحه حساس و لطیفی که داره ، بسیار انعطاف پذیر تر هست. که شما با چند رفتار مناسب تونستین دیدشدنو عوض کنید.

1744337bve7cd1t81 اتفاقا من مشکل شما رو شبیه مشکلی میدونم که برای خودم پیش اومد ..از این لحاظ که نتونستم با رفتارم روش اثر بذارم ...و همینطوری که گفتم ، اصلن هم انعطاف پذیر نبود ...

بلکه مشکل از اعصاب رو روان بود ، و شرایط تربیتی و رشد کودکی یه مشکلاتی رو بوجود اورده بود ، من این اشخاص رو تعریف میکنم " یک شخص عصبی "
کار با روانپزشکی و بعدش با حمایت ما درست شد ،
(یکی این بود که من با این قضیه کنار بیام یه مرحله تشخیص بود و یه مرحله هم حمایت و رفتارهای مناسب توی طول درمان و بعدش)
من نمیدونم ، چرا به راه حلی که دادم فکر نمیکنی ؟

حتی توی پست دومم از ریشه های خانوادگی هم حرف زدم و گفتم اگه دقیق بشین شاید مثل من نمونه هاش رو توی فامیلتون هم ببینین
...................................................................................
تمام دردسر های ما بخاطر این بود که دیر تشخیص دادیم ،

بعد این ماجرا من خودم خیلی تحقیق کردم و ازشون یه جزوه در مورد خصوصیات شخص عصبی نوشتم ، در این موردم (که چطور میشه تشخیص داد ) خیلی کار و تحقیق کردم ، چون دوست ندارم این مشکل دوباره برای خانواده و اطرافیانم یا نزدیکانی که دوستشون دارم وبقیه اتفاق بیفته

اتفاقا چیزهایی که تحقیق کردم و خلاصش رو نوشته بودم ، کلن برای اصلاح رفتار آدم های سالم و عادی هم مناسب هست ،یعنی خیلی به درد ادم های عادی میخوره و یه جور رفتار شناسی ریشه ای هست ، و از منشاء و انگیزه های اصلی توی عمق شخصیت مون خبر میده و یه جور خود شناسی عمیقه ، شخصیت شناسی هم هست ، یه بار هم با 20 تا سوال از 10 نفر از بچه ها تست گرفتم ، واقعا انگیزم هم همین بود ، قسمتی از اون خلاصه رو (مربوط به غرور های عصبی )هم توی تاپیک روانشناسی شخصیت نوشتم ، بچه ها بم گفتن مگه روانشناسی میخونی

خلاصه خیلی راحت میتونم از روی نوشته ها یا رفتار بقیه تا جایی به شخصیتشون و میزان عصبیتشون پی ببرم ، یا این که تحلیل کنم ، تقریبا 3 سال توی این زمینه کار کردم و منشاء و انگیزه ها رو پیدا کردم .
........................................................................................................
میخواستم بدم تایپ کنن و pdf ش رو بذارم توی کانون ، ولی این فکر که این فقط تشخیصه و آسیب شناسی هست ، باعث شد تا الان نذارمش توی کتابخونه .و این که مطلب رو توی تاپیک روانشناسی ادامه ندم .
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
#32
سلام به همه دوستان
ببخشید که چند روزی نبودم. آخه متاسفانه هنوز مشکل اینترنت دارم17
......

آقا مجتبی متاسفانه مثل اینکه من بازم نتونستم منظورمو درست بگم. اتفاقا مشکل من مثل مشکل قدیم شماست و منم اینو قبلا هم گفتم . و تا اینجا هم از تجربیات شخص شما و صحبت های منطقی که کردین ، خیلی استفاده کردم . منطور من اینه که متاسفانه چون بابام اینجوریه ( نه مادرم ) و به خاطر غروری که تو خانواده داره ، من خیلی مشکل تر از شما می تونم بهش ثابت کنم که این رفتارش مشکل داره . میشه گفت مثل مشکل آقا رضا.
منظورم اینه که بازم هرچی باشه مادرها از پدرها به خاطر رابطه عاطفی بیشتری که با فرزندان خودشون دارن ، بچه ها بهتر می تونن حرفاشونو به مادرشون بزنند.

البته نمی گم که این کار ( گفتن مشکل بابام ) نشدنیه ولی کمی سخت تره
الان که حال و هوای عید هست و همه خانواده دور هم هم هستیم ، هنوز هم بابام تکه پرونی و زخم زبون زدنش ادامه داره ولی چون دور هم هستیم مادرم و خواهرم بیشتر بهش گیر میدن. منم از این فرصت دارم استفاده می کنم و مشکلاتو به مادرم و خواهرم می گم که اونا انتقال بدن.

دیروز یه اتفاق جالب افتاد که البته چندباری هم در گذشته تکرار شده .
از دو روزه که می خواهیم بریم خونه پدر دومادمون. بنده خدا هر روز داره هماهنگ می کنه تا خونوادشون خونه باشن. ولی هر بار که خواستیم وقت رفتنو مشخص کنیم ، بابام هی بهانه در میاره که باید بریم جاهای دگه و هروقت که بهش می گیم چند روزه که مارو سر کار گذاشتی، میگه از بی برنامه گی خودتونه که منم الاف شما شدم !!!
دیشب دومادمون دگه حسابی عصبانی بود و می گفت پدر و مادر من برای خودشون شخصیت دارن و دو روزه که سر کارشون گذاشتین. بابام همچین برخورد می کنه و حرفای چند پهلو می زنه که بنده خدا دومادمون هنوز متوجه نشده کی داره این وسط بی برنامه گی ایجاد می کنه !
این هم یک نمونه ای هست که گفته بودم بابام باعث میشه آبروی تک تک ما زیر سوال بره . الان هم دومادمون دگه عادت کرده و روش هم باز شده و داره تکه پرونی می کنی ! 1744337bve7cd1t81
به نظر شما من باید چکار کنم ؟! به دومادمون بگم که مشکل اصلی از کجاست یا بازم خودخوری کنم و دوباره بشینم و ببینم که بقیه ، من و خانواده ام رو بخاطر کارای (ببخشید) احمقانه یکی دائم دست بندازن!:smiley-yell:13
#33
به دیگران و اطرافیانت مشکل پدرت رو سعی کن نگی ، مگه این که به طور مستقیم مشکل خاصی براشون بوجود بیاره ..
اونوقت خصوصی مسئله رو باش در میون بذار ، و شرایط رو توضیح بده ، وبش بگو انتظار یه رفتار عادی و سالم رو از پدرت نداشته باشه ، توی این شرایط اگه بدونن برخوردشون مناسب تر میشه

اطرافیان نزدیکت مثل داماد و خاله و عمو ... هم مطمئنن چون روابطشون با شما زیاده به مشکل بر میخورن و لازمه مواقعی که مشکلی براشون پیش اورد بشون بگی .

مثلن ممکنه در طول یه مدت زیاد مزاحم شخص خاصی بشه ، یا کسی رو جلوی بقیه تحقیر کنه ، ..(نه به صورت معمولی ، بلکه این واکنش ها یه عکس العمل بیش از حد غیر منطقی هست که ممکنه فقط شما تشخیص بدین )
طرف فکر میکنه حتما منظوری داره بلخره بش بر می خوره و اذیت میشه و عکس العمل نشون میده ، برای اطرافیان دور این ها مسئله خاصی نیست ، ولی اطرافیان نزدیک که نیاز به داشتن حمایت و روابط زیاد باشون دارین مشکل ساز میشه .


..............
اگه کار درمان سخت شد ، غیر خانوادت از بقیه هم کمک بگیر ، مخصوصا فامیل های نزدیک ... حتی اگه قبول نکنه که بیماره ...باید شما با کمک هم ببرینش پیش متخصص و درمان رو شروع کنین .
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
#34
سلام

(1389 فروردين 2، 11:25)باران.. نوشته است: ممنون از محرم عزیز که به ما یاد آوری کرد باید به دلایل دیگه ای هم توجه کنیم
حالا که مشکل محروم رو به عنوان یک مشکل واقعی میدونیم
بیاین با استفاده از مطالب علمی پوریا و مطالب زنده و ملموس محروم یکم علمی تر بحث کنیم

(1389 فروردين 2، 22:30)mahroom نوشته است: سلام به دوستان خوبم
ابتدا تشکر می کنم از مدیران سایت و بخصوص آقا پوریا که یک بخش به این مسائل اختصاص دادند . خودم هم زیاد
....
مطالب آقا پوریارو واقعا قبول دارم . خیلی کامل و جامع بودن. حیف که کمتر کسی از این مسائل خبر داره. کاشکی یه اجباری بود تا همه قبل از شروع زندگیشون این مسائل رو حداقل حفظ کنن.

توي چندتا پست از مطالب جامع و كامل پوريا تشكر شده !!!!Khansariha (134)

البته كه من بسيار پوريا خان جان رو دوست دارم !!

ولي پوريا كه چيزي نگفته توي اين تاپيك ؟؟؟؟

همش داداش مجتبي حرف زده ، نه پوريا !!!!

در پناه خدا !
وَ احـــفَــظـنِــی بِــرَحـــمَـــتِـــکَ یــا الله
#35
سایه جان مطلب اول رو نگاه کن
قرار شد جامع تر مورد بررسی قرار بگیره!
اما انگار پوریا یادش رفته 4fvfcja

مجتبی که کارش درسته و هیچ شکی هم توش نیست317
خوشا باران و وصف بی مثالش
#36
اینم از کارهای باران خانم

گفتم این پست منو ببرید اول

در عوضش پست رو پاک کردن مطالبش رو به صفحه اول منتقل کردن 4fvfcja

مردن پايان تو نيست، آغازی دگر بايد تو را
#37
آها ... الان فهميدم ...
وَ احـــفَــظـنِــی بِــرَحـــمَـــتِـــکَ یــا الله
#38
مشکل ما جوان های مذهبی با والدین بیشتر به طرز فکرمون بر میگرده. اگه سالها منتظر بمونی چیزی عوض نمیشه و کسی هم کمکت نمی کنه.فقط باید طرز فکرت رو عوض کنی.آن گفته به والدین احسان کنید اما در ادامه گفته که براشون طلب آمرزش کنید(اسرا 23-24) یعنی مودبانه داره اشاره می کنه که والدین هم اشتباه میکنن.
راستش رو بخوای شما به خاطر قدرت بالای تخیل توانایی تمیز مسایل متفاوت از هم رو به اندازه کافی فعال نکردین.طایر خیال شما آنقدر قدرتمنده که (به اذعان خودتون) جایی که دیگران خودشون رو با مرزبندی و قوانین کنترل می کنند سریع سوار خیال می شی و مهلکه رو ترک می کنی.یعنی جایی که باید پدر رو تحمل کرد(کاری که خیلی ها میکنن)سریع با روشهای مقابله با استرس از درگیری فرلر میکنی. من خودم خیلی این جوریم . صحبت کردنت با عکس فایده ای برای اون خانوم نداره.تصور اینکه دیگران بتونن کمکت کنن تصور ضعیفیه که فقط یه آدم خیال پرداز اونو برمیتابه.از من میشنوی کتاب های دکتر آلبرت الیس خیلی عالیه.چون قوانین ما خیال پرداز هارو میشکنه.یکی از کتابهاش اینه:"هیچ چیز نمی تواند ناراحتم کند آره هیچ چیز".من خودم دانشگاه دولتی درس خوندم دورو برم زیاد بودن آدم های نابغه ای که قدرت تخیلشون ح های علمی خوبی ایجاد می کرد اما زندگی شون داغون بود
معدل خودمم 12 شد.منتظر بودم یکی بیاد درستم کنه.
#39
سلام به همگی دوستان
بالاخره بعد از یه مدت طولانی امدم. علتش هم این بود که بعد از اینکه از مسافرت برگشتم دیدم تلفن خونه قطع شده اونم بخاطر نپرداختن فیش . البته من که به این وضع عادت دارم چون این بار اول نیست که تلفن قطع میشه . پدرم میگه کی با این تلفن اینقدر حرف می زنه که اینقدر پول فیش میاد . جالبه که من و مادرم کلا با موبایلمون حرف می زنیم منم فقط برای اینترنت از تلفن استفاده می کنم که اونم از کارت اینترنت استفاده می کنم . خودش با تلفن حرف می زنه و از اون بدتر ، خواهرم که سر جمع ماهی 200 هزار تومن پول تلفنش میشه ! آخه خودش دوتا خط موبایل داره ، با موبایل مادرم هم حرف می زنه و از تلفن خونه هم استفاده می کنه ( از اینترنت اونم هوشمند استفاده می کنه . میره با رفیقاش چت می کنه . بهش می گم تو که دوستات خارج از کشور یا خارج از شهر نیستن .خوب باهاشون تلفنی حرف بزن . میگه به تو ربطی نداره !). هر دفعه هم که میشینه پای تلفن زیر 20 دقیقه پا نمیشه ! اونوقت با این اوضاع ما باید جورشو بکشیم. جالبه که هنوز خط تلفن خونه به نام ما نیست که بریم پرینتشو بگیریم . چند بار به بابام گفتم شما که خط تلفن رو خریدی ، برو به نام کن تا پرینتشو بگیریم و معلوم بشه کی بیشتر از تلفن استفاده می کنه!
بگذریم!
انشاالله که تعطیلات به همه خوش گذشته باشه .
خوب برای من که بد نبود . یعنی شرایطی پیش امد که پدرم کمی بهتر شد. اونم بخاطر تاثیرات جمع بود که کمی هم به من توجه داشت.
الان هم یه برنامه کوتاه مدت برای خودم گذاشتم . اونم اینه که با هر کسی به نسبت شخصیت خودش باهاش ارتباط داشته باشم. کاری به کار خواهرم ندارم . دلایلش هم همه شما می دونید . پدرم هم اگه کارم داشته باشه ، خیلی سنگین برخورد می کنم. ولی با مادرم همون حالت قبل رو دارم( اگرچه برای خودم خیلی مشکله). جالبه که اوضاع بهتر شده . مثل اینکه هر کس هر شخصیتی داره ، دوست داره همونطوری باهاش برخورد بشه ( دیروز حموم بودم دیدم یک دفعه فشار آب خیلی کم شد . هر چی به این و اون گفتم که شیر آب رو ببندید ، توفیقی نداشت که بالاخره به قول بچه ها یه اربده کشیدم که دیدم سریع فشار آب خوب شد .. دیدم نه مثل اینکه بعضی ها باید باهاشون اینجوری برخورد بشه تا حساب کار دستشون بیاد. بعد هم علتش رو فهمیدم که خواهرم رفته بود تو دستشویی داشت لباسشو می شست ! ) . با بقیه آشنایان هم کمی همین رفتار رو داشتم که دیدم نه مثل اینکه جواب میده. یادمه 2 سال پیش بود که یکی از دوستانم می گفت "با هرکسی نباید متواضع برخورد کرد. چون خیلی ها از آدم سو استفاده می کنن . مثلا در برخورد با کسی که غرور داره نباید با تواضع رفتار کرد و باید به نسبت شخصیت خودش باهاش رفتار کرد. " می گفت " تمام صفاتی که آدم داره خوب هستن به شرطی که درست و بجا ازش استفاده کنه . مثلا غرور ، عصبانیت ، رک بودن و ... که خیلی ها بد می دونن، همشون خوب هستن درصورتی که به موقع استفاده کنیم. مثلا اگه یکی به آبرو یا ناموس آدم بی احترامی کرد باید با عصبانیت برخورد کرد نه اینکه بشینیم و کوتاه بیاییم." واقعا هم همینطوره . تو این دنیای مزخرف امروز ، که همه فقط یاد گرفتن از سر و کول بقیه بالا برن تا مثلا به جایی برسن. کافیه یکی رو پیدا کنن که دیوارش کوتاه باشه دگه وای به حالش.

(1389 فروردين 21، 2:49)sorush22 نوشته است: مشکل ما جوان های مذهبی با والدین بیشتر به طرز فکرمون بر میگرده.....

بله ، صحبت های شما رو کاملا قبول دارم . ولی بدونید که من اینجوری نبودم . بخاطر تنهایی ومشکلاتی که داشتم برای خودم چیزی رو تخیل می کردم . البته چند سال قبل حسابی فکر کردم و بعد خودمو از تخیلات کلا کشیدم بیرون و خیلی هم حالم بهتر شده بود ولی رفته رفته با برخورد اشتباه خانواده و دور شدن از اونا ، دوباره به تخیلاتم رو کردم. اینم که گفتم با یه عکس حرف می زنم دلیلش اوضاع خرابمه که اگه همینم نباشه دگه امید به چیزی ندارم . البته نمی گم که به یه عکس امید بستم . منظورم اینه که فعلا دلخوشیم اینه تا زمانی که دوباره بلند شوم واز نو شروع کنم. تو پست اولم هم گفتم که خودم می دونم این کار درستی نیست ولی چه کنم ! ( می دونید چرا اینو می گم بین خودمون بمونه نمی خواستم بگم آخه روم نمیشه که دگه بگم. چند مدتیه که از اون عکس فاصله گرفتم به خیال اینکه این کارهارو کنار بزارم ولی بعد همه چیز خراب شد1744337bve7cd1t81 .تو این مدت که اینترنت نداشتم که اینجا بیام و با دوستان صحبت کنم، نمی دونم چی شد یه روز ظهر تو خواب و بیداری بودم که یک دفعه همه تلاش های یک ماه و اندی خودمو شما رو یادم رفت و با یک مشت فکرای آشغال از قدیم ، دوباره خراب کاری کردم Tears. بعد فهمیدم که چه گندی زدم و رفتم اون عکسو آوردم و حسابی گریه کردم.TearsTearsTears)
از کتابی که معرفی کردین ، ممنونم . حتما میرم پیداش کنم و بخونم
دوست دارم بیشتر با شما صحبت کنم چون تقریبا تجربیات منو دارین317

یه سوال دارم . دوستان ، در مورد تربیت فرزندان کتاب یا مقاله معتبر سراغ دارید ؟!
4 سال پیش تو نمایشگاه کتاب داشتم می رفتم که یک کتاب در مورد تربیت فرزند از قبل از انعقاد جنین تا دوران بزرگسالی از دیدگاه اسلام دیدم . که الان اسم دقیق کتاب رو نمی دونم. اون موقع هم به فکرم نرسید بخرمش . 3جلد بود .
یه کتاب دگه در مورد نحوه برخورد پیامبر اکرم با کودکان ، جوانان و بزرگسالان و سالمندان رو به صورت داستان های کوتاه نوشته بود که متاسفانه نخریدم . الان هم اسم کتاب رو یادم نیست.
راستی الان وقتم آزادتر شده و سعی دارم به تمام قسمتهای سایت سری بزنم. و از مطالب و تجربیات شما ها بیشتر استفاده کنم. اگه یه راهنمایی کنید که کدوم بخشها مهمترند و از اونجا شروع کنم، ممنون می شم.Khansariha (48)
#40
سلام


محروم جان از بهترین تالارها میتونم تجربيات موفق ترک ، شناخت غريزه جنسي ، کتابخانه ، ديدگاه مذهبي اسم ببرم که مطالب فوقالعاده مفیدی دارن
مردن پايان تو نيست، آغازی دگر بايد تو را
#41
به نظر من نباید از چیزی که ناراحت میشی سکوت کنی
نباید هم دعوا کنی
باید شجاعانه حرفتو بزنی
نه اینکه تا مشکلی پیش اومد بری توی خودت و عقب نشینی کنی توی عالم خودت
و قهر کنی
و نه اینکه درگیری به وجود بیاری

بهش میگن : رفتار جرئت مندانه


حرفایی که سروش 22 در باره ی پدر و مادر زدند هم خیلی درسته


یه موقعی میشه که میبینیم ای وای چقدردرحق پدر ومادرمون بدی کردیم
چقدر باهاشون بد اخلاقی کردیم
جوونیمون رفت

ظلم کردیم و دچار گناه شدیم به خاطر بد اخلاقی با پدر و مادر
هرچی باشه پدر وم ادرمونن
حد اقلش اینه که خرجمونو دادن
و قلبشون داره برامون میتپه

این حرفا رو کلی گفتم
مادر اگر نبودی.................!!؟؟؟؟
53

هرجای دنیایی دلم اونجاست..من کعبه مو دور تو می سازم
من پشت کردم به همه دنیا...تا رو به تو سجاده بندازم
53
گاهی پرستیدن عبادت نیست...با اینکه سر رو مهر میزاری
گاهی برای دیدن عشقت...باید سر از رو مهر برداری
53
یک عمر هر دردی به من دادی...حس میکنم عین نیازم بود
جایی که افتادم به پای تو...زیباترین جای نمازم بود
#42
محروم ما همه جاهای سایتمون خوبه.. 4fvfcja

اینم روش تبلیغ سایت به صورت فله های Smiley-face-cool-2
خوشا باران و وصف بی مثالش
#43
سلام
اقای مسافر خدا
یه کتابی معرفی می کنم که خوندنش واجبه
یعنی اگکر نخونید خیلی چیز ها و یا شایدم همه چیز رو از دست دادی
درباره عاق والدین وعاق فرزنده

نمیگه پدر و مادر باید احترامشون نگهداشته بشه حتی اگر حقوئق فرزندو ادا نکنن.
و حتی اگر بچه ای احترام پدر و مادر کافرشو که کفر منفورترین کار هاست رو حفظ نکنه جزو عاق والدین میشه و به درک اسفل جهنم میره حتی اگر پدر ومادرش بدترین ادم ها باشن و خودش بهترین کارها رو کرده باشه

و گفته حتی اگر اونا حقوق شما رو ادا نکردن شما باید به اونها نیکی کنید.
نه تنها بهشون بدی نکنی دبلکه باید نیکی کنید و اگر بچه ای به پدر ومادرش نیکی نکنه ولی بدی هم نکنه باز خدا براش عاق والدین ثبت میک نه

البته گفته خیلی از مفاسد به خاطر اینه که پدر ومادرا حقوق بچه هاشونو رعایت نمی کنن و در روز قیامت خدا از همه ی این پدر ومادرا بازخواست میکنه و همه شونو ردیف می کنه
اما شما وظیفه تون در زندگی دنیا حفظ احترام اونهاست


در ضمن کسی که دل پدر ومادرشو بشکونه توی هیچ کاری موقف نمیشه و تمرکز خودشو از دست میده
اینو گفتم برای اینکه هرکاری خواستید بکین د و به هر شکلی خواستید به پدرتون بفهمونید نباید حقوق و شخصیتتونو پایمال کنه
احترامشو
نگهدارید
یادتون نره..
این کتابو حتما حتما حتما حتما بخونید

مقام پدر ومادر دراسلام نوشته ی زین العابدین احمدی / حسنعلی احمدی /انتشارات میثم تمار
مادر اگر نبودی.................!!؟؟؟؟
53

هرجای دنیایی دلم اونجاست..من کعبه مو دور تو می سازم
من پشت کردم به همه دنیا...تا رو به تو سجاده بندازم
53
گاهی پرستیدن عبادت نیست...با اینکه سر رو مهر میزاری
گاهی برای دیدن عشقت...باید سر از رو مهر برداری
53
یک عمر هر دردی به من دادی...حس میکنم عین نیازم بود
جایی که افتادم به پای تو...زیباترین جای نمازم بود
#44
مسافر خدا حرفای m.d eli تایید میشه!!!!
#45
من مشکلم با خانوادم اینه که اصلا اصلا منو درک نمی کنن!
خونواده یمن اصلا مذهبی نیست و فقط منم که نماز می خونم!
سر این موضوع با من کاری ندارن می گن هر جور خودت راحتی!
تو خیلی مسایل اختیار رو دست من دادن که هر کاری دلم بخواد انجام میدم.
ولی تو اون مسایل که دست من نیست، دیوونم می کنن!
مثلا مامانم همیشه می گه بیشتر از 1ساعت از اینترنت استفاده نکن!
در صورتی که کار من با اینترنت خیلی بیشتر از یه ساعته!
و این که همه ی روزها نمی تونم برم خیابون و.........!
خیلی اعصابم خورد میشه با این کارهاشون!


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان