1398 مهر 11، 13:00
خودم از دست خودم آه خدا خسته شدم
اینکه هر روز بیایم تو مرا عفو کنی
بروم باز خطا پشت خطا خسته شدم
من از این چشم که جز تو همه را می بیند
از همین کوری و این منظره ها خسته شدم
به همه وعده جبران محبت دادم
جز تو ای خوب ... از این رسم وفا خسته شدم
لا اقل کاش دمی شکرگزارت بودم
من از این لال زبانی به خدا خسته شدم
ای که ناگفته همه حاجت ما را دادی
قسمتم کن بروم کرب و بلا خسته شدم