عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 1
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

روش های غلبه بر وسوسه های شیطانی

#31

ماجرای بسیار جالب شیخ رجبعلی خیاط در برابر دختری زیبا


جناب شیخ در دیداری که با حضرت آیت الله سید محمدهادی میلانی داشت، تحول معنوی خود را چنین بازگو نمود:
"در ایام جوانی (حدود 23 سالگی) دختری رعنا و زیبا از بستگان، دلباخته من شد و سرانجام در خانه‌ای خلوت مرا به دام انداخت، با خود گفتم: رجبعلی! خدا می تواند تو را خیلی امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام آماده و لذت بخش به خاطر خدا صرف نظر کن. سپس به خداوند عرضه داشتم: خدایا! من این گناه را برای تو ترک می‌کنم، تو هم مرا برای خودت تربیت کن."
رجبعلی نکوگویان برای رضای خدا معصیت را ترک می کند و این کف نفس و پرهیز از گناه، موجب بصیرت و بینایی او می‌گردد.
شیخ در این باره می گوید: من استاد نداشتم، ولی گفتم: خدایا! این را برای رضایت خودت ترک می کنم و از آن چشم می پوشم، تو هم مرا برای خودت درست کن.




 
 




#32

روش شهید بابایی برای فرار از گناه در آمریکا


یکی از هم دوره ای های شهید بابایی در آمریکا می گفت : توی آمریکا دوره ی خلبانی می دیدیم .
یک روز روی بولتن خبری پایگاه ( ریس ) مطلبی نوشته بود که نظر همه را جلب کرده بود .
مطلب این بود : « دانشجو بابایی ساعت 2 بعد از نیمه شب می دود تا شیطان را از خود دور کند ! »
تا این مطلب را خواندم ، رفتم سراغ عباس و گفتم : « عباس قضیه چیه ؟! » اولش نمی خواست حرفی بزند ؛
بعد از چند لحظه ، آرام سرش را بالا آورد و گفت : چند شب پیش بدخواب شده بودم ، رفتم میدون چمن تا کمی بدوم.
کلنل باکستر و زنش منو دیدند. از شب نشینی می آمدند . کلنل به من گفت : این وقت شب برا چی می دوی ؟
بهش گفتم : دارم ورزش می کنم.
گفت : راستشو بگو .
گفتم : راستش محیط خوابگاه خیلی آلوده است ، شیطون آدمو بدجوری اذیت می کنه ، اگه آدم حواسشو جمع نکنه به گناه می افته .
بعدشم بهش گفتم : می دونی ! دین ما برای این طور وقتا - که گناه آدم را وسوسه می کنه – توصیه کرده که عمل سخت انجام بدید.




( علمدار آسمان / ص 29 )
 
 




#33
نامه بسیار زیبای شهید هفده ساله برای فرار از گناه

چند روز مانده به عمليات کربلاي 4، نامه‌اي از يک پسر 17 ساله به مجله «زن روز» مي‌رسد که در آن نامه، جوان که خود را «امير» معرفي کرده و هيچ نشاني ديگري (عکس يا نام‌خانوادگي) از خود باقي نگذاشته، درد دلي از وضعيت خانواده خود با مسئولان اين مجله کرده است. اين نامه که اولين نامه امير به مجله بود در تاريخ 3 آذرماه 1365 نوشته شد.

متن نامه اول :

به نام خداوند بخشنده و مهربان
خدمت خواهران عزيز و گرامي‌ام در مجله مفيد و پربار زن روز
سلام من را از اين فاصله دور پذيرا باشيد. آرزو مي‌کنم که در تمام مراحل زندگيتان موفق و مؤيد و سلامت باشيد. قبل از هر چيز لازم است از زحمات شما به‌خاطر فراهم آوردن اين مجله مفيد و سودمند تشکر کنم و باور کنيد بدون تعارف و تمجيدهاي دروغين، مجله زن روز بهترين مجله خانوادگي در سطح کشور و بهترين نشريه از بين نشريه‌هاي مؤسسه کيهان است. اما دليل اين که امروز در اين هواي باراني، اين برادر کوچکتان تصميم گرفت با شما درد دل کند مشکل بزرگي است که بر سر راهش قرار گرفته است. جريان را برايتان بازگو مي‌کنم.

من پسري 17 ساله هستم و در خانواده‌اي مرفه و ثروتمند زندگي مي‌کنم اما چه ثروتي، که مي‌خواهم سر به تنش نباشد. پدر و مادر من هر دو پزشک هستند و از صبح زود تا پاسي از شب را در خارج از منزل سپري مي‌کنند تازه وقتي هم به خانه مي‌آيند از بس خسته و کوفته هستند، زود مي‌روند و مي‌خوابند. اصلا در طول روز يک‌بار از خود سؤال نمي‌کنند که پسرمان (يعني من) کجاست؟ حالا چه‌کار مي‌کند؟ با چه کسي رفت و آمد مي‌کند؟ اما خوش‌بختانه به حول و قوه الهي من پسري نيستم که از اين موقعيت‌ها سوءاستفاده کنم و خودم را به منجلاب فساد بکشانم.
البته اين مشکل اصلي من نيست چون من ديگر به اين بي‌توجهي‌ها عادت کرده‌ام و از اين که اصلا به من کاري ندارند که کجا مي‌روم و چه مي‌پوشم و با کي مي‌گردم، تعجب نمي‌کنم بلکه مشکل اصلي من از حدود يکسال پيش شروع شد. پدر و مادرم به دليل اين که من تنها بچه خانواده هستم و ضمنا وضع مادي‌شان هم خوب است، دختر خاله‌ام را که در خانواده‌اي متوسط زندگي مي‌کند به فرزندي که چه عرض کنم به سرپرستي قبول کردند. (البته لازم به تذکر است که دختر خاله‌ام هم سن خود من است.) بله از آن تاريخ به بعد مشکل من شروع شد و خانه آرام و ساکت ما که در طول روز کسي جز من در آن زندگي نمي‌کرد تبديل به زندگي پسري شد که سعي در دور کردن هواي نفس دارد با دختري که به مراتب از شيطان پست‌تر و گناهکارتر و حرفه‌اي‌تر است.
تنها کارهاي دختر خاله‌ام را در يک جمله خلاصه مي‌کنم: «درخواست از من براي انجام بزرگ‌ترين گناه کبيره.» مي‌دانم که منظور من را حتما فهميده‌ايد و لازم به توضيحات اضافي نيست. همان‌طور که گفتم پدر و مادرم حدود 17 ساعت از روز را بيرون از منزل به‌سر مي‌برند يعني از ساعت 6 صبح تا 11 شب. من هم از ساعت 7 صبح تا يک بعدازظهر مشغول تحصيل هستم. يعني حدود 10 ساعت از روز را با دختر خاله‌ام در خانه تنها هستم و همان‌طور که گفتم دختر خاله‌ام يک لحظه من را تنها نمي‌گذارد، دائما در سرم فکر گناه را مي‌اندازد. بارها در طول روز از من درخواست گناه مي‌کند. البته من پسري نيستم که تسليم خواهش و حرف‌هاي او شوم، هميشه سعي مي‌کنم خودم را از او دور کنم ولي او مانند شيطان است که سر راه هر انسان ظاهر شود او را درون قعر جهنم پرتاب مي‌کند و براي همين است که من از او احتراز مي‌کنم ولي او دست از سرم برنمي‌دارد.
تو را به خدا کمکم کنيد چطور جواب حرف‌هاي چرب و نرم او را بدهم؟ من بعضي وقت​ها فکر مي‌کنم که او شيطان است که از آسمان به زمين آمده تا تمام عبادات چندين ساله من را دود و نابود کند و سپس به آسمان برگردد. خواهران عزيز کمکم کنيد من چطور مي‌توانم او را سر راه بياورم؟ هرچه به او مي‌گويم دست از سرم بردار گوشش بدهکار نيست. هرچه به او مي‌گويم شخصيت زن اين نيست که تو داري انجام مي‌دهي اصلا گوش نمي‌کند. مي‌ترسم آخر عاقبت کاري دست من بدهد. دوست ندارم که تسليم او شوم.
باور کنيد حتي بعضي وقت‌ها من را تهديد هم مي‌کند. البته فکر مي‌کنم همه اين بدبختي‌ها به خاطر اين است که من يک مقدار زيبا هستم. فکر مي‌کنم اگر اين موهاي طلايي و پوست روشن را نداشتم حتما اين مشکل سرم نمي‌آمد. روزي هزار بار از خداوند درخواست مي‌کنم که اين زيبايي را از من بگيرد. دوست داشتم در خانواده‌اي فقير زندگي مي‌کردم و زشت‌ترين پسر روي زمين بودم ولي اين دخترخاله شيطان‌صفت در راهم ظاهر نمي‌شد که نمي‌گذارد تا قبل از ازدواج پاک بمانم. البته من که تا حالا تسليم خواهش‌هاي او نشده‌ام ولي مي‌ترسم بالاخره من را وادار به تسليم کند. خواهران خوبم کمکم کنيد نگذاريد اين برادرتان پاکي خود را از دست بدهد. بگوييد به او چه بگويم و چطور او را ارشاد کنم تا دست از هواي نفس خود بردارد و من را هم اين‌همه آزار ندهد؟ چطور او را مانند يک دختر مسلمان کنم و چطور مي‌توانم طرز فکر و رفتار و عقيده‌اش را تغيير دهم؟
ضمنا فکر نمي‌کنم که درميان گذاشتن اين مسئله با پدر و مادرم فايده‌اي داشته باشد چون آن‌ها نه وقت و نه حوصله فکر کردن به اين مسائل را دارند، تازه اگر هم داشته باشند هيچ عکس‌العملي نشان نمي‌دهند. چون رفتار آن‌ها هم در بيرون از خانه دست کمي از رفتار دختر خاله‌ام در خانه ندارد. اميدوارم که هرچه زودتر مرا کمک کنيد. خواهران گرامي جواب نامه‌ام را به اين آدرس به صورت کتبي بدهيد که قبلا تشکر و سپاسگزاري مي‌کنم.
با تشکر برادرتان امير....
3/9/65 - ساعت 5/3 بعدازظهر

متن نامه دوم :

حدود يک‌ماه از اين ماجرا گذشت تا اين که دومين نامه امير در تاريخ يکم دي ماه 1365، در حالي که در آستانه اعزام به جبهه قرار داشت و تنها 4 روز قبل از شهادتش در عمليات کربلاي 4 بود، به مجله زن روز رسيد.
بسم رب الشهدا و الصديقين
خدمت خواهران عزيز و گرامي‌ام در مجله زن روز
سلامي به گرماي آفتاب خوزستان و به لطافت نسيم بهاري از اين راه دور براي شما مي‌فرستم. مدت‌هاست که منتظر نامه شما هستم ولي تا حالا که عازم دانشگاه اصلي هستم جوابي از شما دريافت نکرده‌ام. البته مطمئن هستم که شما نامه ام را جواب خواهيد داد ولي اميدوارم وقتي شما جواب بدهيد من در اين دنياي فاني نباشم.
حدود يک هفته بعد از اين که براي شما نامه‌اي نوشتم و گفتم خواهر خوانده‌ام مرا ترغيب به گناه کبيره زنا مي‌کند، شبي در خواب ديدم که مردي با کت و شلوار سبز در خيابان مرا ديد و به من گفت: «امير برو به دانشگاه اصلي، وقت را تلف نکن.» من اين خواب را از روحاني مسجدمان سؤال کردم و ايشان گفتند که دانشگاه اصلي يعني جبهه. من هم از اين که خدا دست نياز مرا گرفته بود و راهي به روي من گشوده بود خوشحال شدم و حال عازم جبهه نور عليه تاريکي هستم. البته اين نامه را به کادر دبيرستان مي‌دهم تا اگر خوش‌بختانه شهيد شدم و بعد از شهادت من نامه شما آمد، اين نامه را برايتان پست کنند تا از خبر شهادت من آگاه شويد.
البته من نمي‌دانم حالا که اين نامه را مطالعه مي‌کنيد اصلا يادتان هست که در نامه قبلي چه نوشته‌ام يا اين که کثرت نامه‌هاي رسيده شما موضوع نامه مرا در خاطر شما پاک کرده است. به هر شکل همان‌طور که در نامه قبلي هم نوشته بودم پدر و مادر من آدم‌هاي درستي نيستند و رفتار و گفتار و کردارشان غربي است و خواهر خوانده‌ام هم که اين موضوع را بعد از آمدن به منزل ما ديد فکر کرد من هم زود تسليم مي‌شوم ولي او کور خوانده است.
من مدت‌ها با شيطان مبارزه کرده‌ام و خودم را از آلودگي حفظ کرده‌ام ولي فکر مي‌کنيد که تا کي مي‌توانستم در مقابل اين شيطان دخترنما مقاومت کنم و براي همين و باتوجه به خوابي که ديده بودم، تصميم گرفتم که خودم را به صف عاشقان حقيقي خدا پيوند بزنم و از اين دام شيطان که در جلوي پايم قرار دارد، خلاصي پيدا کنم. من مي‌روم اما بگذار اين دختر فاسد بماند.
من فقط خوشحالم که حالا که عازم جبهه هستم هيچ گناه کبيره‌اي ندارم و براي گناهان ريز و درشت ديگرم از خداوند طلب مغفرت مي‌کنم. من مي‌روم ولي بگذار پدر و مادرم که هر دو دکتر هستند و ادعاي تمدن مي‌کنند بمانند و به افکار غرب‌زده خود ادامه دهند. اميدوارم که به زودي از خواب غفلت بيدار شوند. من تا حالا به جبهه نرفته‌ام و نمي‌دانم حال و هواي آنجا چگونه است ولي اميدوارم که خداوند ما بندگان سراپا تقصير را هم مورد لطف خود قرار دهد و از شربت غرورانگيز و مست‌کننده شهادت به ما بنوشاند. اين تنها آرزوي من است.
پدر و مادرم هيچ وقت براي من پدر و مادر درست و حسابي نبودند. هميشه بيرون از خانه بودند و از صبح زود تا نيمه‌هاي شب در حال کار در بيمارستان يا مطب خصوصي يا در مجلس‌هاي فسادانگيزي بودند که من از رفتن به آن‌ها هميشه تنفر داشته‌ام. هيچ وقت من محبت واقعي پدر و مادرم را احساس نکردم چون اصلا آن‌ها را درست و حسابي نديده‌ام. بعد هم که اين دختر را پيش ما آوردند که زندگي آرام و بدون دغدغه مرا تبديل به توفان مبارزه با گناه کردند با اين همه همان‌طور که گفتم خوشحالم که به گناهي که خواهر خوانده‌ام مرا به آن تشويق مي‌کرد آلوده نشدم.
ضمنا از طرف من خواهش مي‌کنم به روان‌شناس مجله بگوييد که در نوشته‌هايتان حتما اين موضوع را به پدر و مادرها تذکر دهند که پدر و مادري فقط اين نيست که بچه به دنيا بياوريد و آن‌وقت به اميد خدا رها کنيد بلکه به آن‌ها بگوييد پدر و مادري يعني محبت و توجه به فرزند. اميدوارم من آخرين پسري باشم که از اين اتفاق‌ها برايم مي‌افتد. البته نمي‌دانم که اين موضوع را خانم روان‌شناس بايد بگويد يا کس ديگري. به هر صورت خودتان اين پيام را به هر کسي که مناسب مي‌دانيد برسانيد تا او در مجله چاپ کند.
قلبم با شنيدن کلمه شهادت تندتر مي‌زند و عطش پايان‌ناپذيري در رسيدن به اين کمال در وجودم شعله مي‌کشد. همان‌طور که گفتم اگر خداوند ما را پذيرفت و شهيد شديم که اين نامه را از طرف رئيس دبيرستان برايتان مي‌فرستند و اگر لايق و شايسته رسيدن به اين مقام رفيع نبودم و برگشتم، اگر نامه‌اي از شما دريافت کرده بودم حتما جوابش را مي‌دهم.
البته اميدوارم برنگردم چون آن‌وقت همان آش است و همان کاسه. بيشتر از اين وقت شما را نمي‌گيرم. براي من دعا کنيد. سلامتي و موفقيت همه شما خواهران گرامي را از خداوند متعال خواستارم و در پايان آرزو مي‌کنم که همه انسان‌هاي خفته، مخصوصا پدر و مادر و خواهر خوانده‌ام از خواب غفلت بيدار شوند و رو به سوي اسلام بياورند. عرض ديگري نيست. خداحافظ و التماس دعا
والسلام علي عبادا... صالحين
برادرتان امير 1/10/65
 
 




#34
گناهان یک شهید 16 ساله !

راوی که یکی از بچه های تفحص پیکر شهداست می گوید: خواندن بخشی از یادداشتهای این شهید 16 ساله برای لحظاتی ما را به فکر فرو برد که کجائیم و چه می کنیم. گناهان یک روز او عبارت بودند از :

* سجده نماز ظهر طولانی نبود.
* زیاد خندیدم.
* هنگام فوتبال شوت خوبی زدم که از خودم خوشم آمد.

راوی در سطر آخر افزوده بود که : دارم فکر می کنم چقدر از یک پسر شانزده ساله کوچکترم... !


منبع : http://www.tabnak.ir/fa/pages/?cid=123875
 
 




#35
از حضرت صادق (ع ) نقل شده كه فرموده :

 براى دفع وسوسه شيطان دست بر سينه خود بكش و بگو:


 بسم الله و بالله محمدرسول الله و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم ، اللهم امسح عنى ما احذر.

سپس دست خود را بر شكم مى كشى و اين ذكر را سه مرتبه تكرار مى كنى كه ان شاءالله برطرف مى شود
.
Khansariha (121) آثار هنری به دو دلیل ارزشمندند، اول اینکه توسط استادان به وجود آمده اند. دوم اینکه تعدادشان کم است .شما گنج پر ارزشی هستید، زیرا توسط بزرگترین استاد خلق شده اید و فقط یکی هستید. Khansariha (121)


#36
قال اميرالمؤمنين على(ع): 

«اذكروا هادم اللذات و منغض الشهوات و داعى الشتات؛




ياد كنيد (مرگ را)
درهم كوبنده لذات را
و تيره و تلخ كننده شهوات را و دعوت كننده جدايى‏ها را»


.(الغرر والدرر، باب الموت، به نقل از سرالاسراء، استاد على سعادت‏پرور، ج 2، ص 159)
#37
راهکارهای قرآن برای کنترل میل جنسی
[تصویر:  1-RAHHAYE-GHORAN-bARAye-kontorolWwW.KamYab.Ir_.jpg]
 
از نظر قرآن چگونه می‌توان غریزه جنسی را مهار کرد یا در حدّ اعتدال درآورد؟
پاسخ :

خداوند متعال در قرآن کریم راه‌های متعددی را جهت کنترل و مهار غریزه جنسی معرفی نموده است؛ که بعضی از مهمترین آن‌ها عبارتند از: «ازدواج»، «چشم پوشی»، «عفت ورزی» و «روزه‌داری»

الف. ازدواج
قرآن کریم می‌فرماید: «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِی ذلِکَ لآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ؛[۱] و از نشانه‌های او این که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در این نشانه‌هایی است برای گروهی که تفکر می‌کنند».

همانگونه که از این آیه نمایان است، ازدواج و گزینش همسر سبب آرامش و تسکین خاطر انسان می‌شود. بوسیله ازدواج غریزة جنسی انسان تعدیل و مهار می‌شود و با تأمین نیاز جنسی او، آرامش و آسایش خاصّی برایش حاصل 
می‌گردد. بنابراین، طبیعی‌ترین و اصلی‌ترین راه تأمین و مهار غریزة جنسی، ازدواج است؛ به طوری که هر فردی که به سنّ بلوغ می‌رسد نیازمند به ازدواج است و تنها با ازدواج است که به طور کامل و صحیح فشار غریزة جنسی کاهش یافته و تعدیل می‌شود.

بحث روایی
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می فرماید: « من تزوج فقد احرز نصف دینه، فلیتق الله فی النصف الباقی؛[۲] هر کس ازدواج کند همانا که نصف دینش را حفظ کرده است»، پس باید با تقوای الهی و پرهیزگاری نصف دیگرش را حفظ کند. از این کلام رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) معلوم می‌شود که ازدواج کمک بسیار بزرگی است در حفظ و تعدیل غریزه جنسی؛ هم‌چنین ازدواج مانع فحشاء و منکرات است؛ از این رو، انسان نباید بی جهت و بدون دلیل موجّه ازدواج را به تأخیر اندازد و خود را از این حلال مفید و چاره‌ساز محروم سازد. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَیِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَکُمْ …؛[۳] ای گروه مۆمنان، آن‌چه را که خداوند برای شما حلال نموده است، برخود تحریم نکنید»

ب. حفظ نگاه و غضّ بصر « قُلْ لِلْمُۆْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکی لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما یَصْنَعُونَ
وَ قُلْ لِلْمُۆْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ…؛[۴] به مۆمنان بگو چشمهای خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند، و عفاف خود را حفظ کنند؛ این برای آنان پاکیزه‌تر است؛ خداوند از آن‌چه انجام می‌دهند آگاه است. و به زنان با ایمان بگو چشمهای خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند….» پس از ارائه مۆثرترین راه و طبیعی‌ترین روش در ارضای غریزه جنسی یعنی ازدواج، به بیان طریق دوم یعنی «چشم پوشی» می‌پردازیم.

تجربه نشان داده است که چشم پوشی از نامحرمان و دوری کردن از نظر بازی و چشم چرانی برای همه کس و در هر شرایطی لازم و ضروری است؛ خواه انسان جوان باشد خواهد پیر و مسن، متأهل باشد یا مجرد. شخصی که مجرد است و هنوز ازدواج نکرده است، در فشار روحی و جسمی به سر می‌برد. او نیاز به آرامش روحی روانی دارد نه تحریک و تهییج . نظربازی و چشم چرانی، غریزه شهوت او را بیدار و تحریک کرده و او را در فشار قرار می‌دهد؛ این در حالی است که او اکنون دسترسی به ارضای غریزه جنسی خود ندارد؛ حال اگر از راه‌های غیر شرعی و غیرقانونی اطفای شهوت کند، به گناه و فساد کشیده می‌شود و عواقب سوء آن دامنگیرش می‌شود و اگر از انجام عمل خلاف شرع و اخلاق خودداری کند، اگرچه گناه نکرده است اما فشار غریزه جنسی جسم و جان او را آزرده و افسرده می‌سازد، پس بسیار مناسب است که از چشم چرانی پرهیز نماید تا عواقب سوء آن دامن‌گیرش نشود.

اسارت در دام شهوت
نظربازی و چشم چرانی، برای شخص متأهل نیز عواقب سوء بسیاری در پی دارد. شخص متأهلی که در کوچه و بازار و محل کار به نامحرمان نگاه هوس آلود می‌کند، کم کم به آنان دلبسته می‌شود و نسبت به همسر خویش کم مهر و محبت می‌گردد.و این به نوبه خود باعث اختلاف و درگیری در منزل شده و نظام خانواده را از هم متلاشی می‌سازد و…. از آن‌چه گذشت روشن شد که حفظ چشم و نگاه برای همه کس لازم و یکی از راه‌های کنترل غریزه جنسی است.



شاهدی از روایات

در صدر بحث به دو آیه از قرآن کریم در این رابطه اشاره کردیم و اکنون به کلامی از امام صادق (علیه السلام) استناد می‌کنیم .
قال الصادق (علیه السلام) : «النظر سهم من سهام الشیطان…؛[۵]
«نگاه کردن (به نامحرم) یکی از تیرهای زهرآگین ترکش ابلیس است» و چه بسا که یک نگاه سبب حسرت و ندامت طولانی شود.» در این رابطه به کتاب «چشم و نگاه» نوشته آقای حسین حقجو مراجعه نمایید.



ج ـ عفاف و حفظ نفس
از کتب لغت استفاده می‌شود که «عفاف» به معنی «خودداری»‌و حفظ نفس از تمایلات و شهوات نفسانی است. «عفّت» به معنی پدید آمدن حالتی در نفس است که آدمی را از غلبه شهوت باز می‌دارد و عفیف به کسی گفته می‌شود که دارای این وصف و حالت باشد.[۶]

در قرآن کریم آیات متعددی در این رابطه موجود است که به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:
خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: « وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً حَتَّى یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ…؛[۷] «و کسانی که امکانی برای ازدواج نمی‌یابند، باید پاکدامنی پیشه کنند تا خداوند از فضلِ خود آنان را بی‌نیاز گرداند….».

از این آیه معلوم می‌شود که قدم اول و راه اصلی در کنترل غریزه جنسی ازدواج است؛ اما از آن‌جا که همه افراد امکان ازدواج کردن را ندارند می‌بایست تقوا و عفاف به خرج دهند و از گناه و آلودگی بپرهیزند؛ تا آن‌گاه که امکان ازدواج بیابند. در آیات دیگری، آنان را که دامن خویش آلوده نمی‌سازند را تشویق کرده و گرامی می‌دارد: «…. وَالحافِظینَ فُرُوجَهُم وَالْحافِظات…»[۸]؛ « قُلْ لِلْمُۆْمِنِینَ… وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ … و قل للمۆمنات … و یحفظن فروجهن…؛[۹] و آنان که دامان خود را (از آلوده شدن به بی عفّتی) حفظ می‌کنند.» در این آیه، سخن از صفات برجسته مۆمنان است و ضمن بیان بخش مهمی از صفات مۆمنان، پاکدامنی و عفت را یکی از خصلت‌های برجسته‌ی آن‌ها می‌شمرد.

د ـ روزه
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ؛[۱۰]ای گروه مۆمنان! روزه بر شما نوشته شد همانگونه که بر پیشینیان شما واجب شد، تا پرهیزگارشوند.»

پی نوشت ها :
[۱] . روم/ ۲۱٫
[۲] . الحسن بن الفضل الطبرسی، مکارم الاخلاق، مۆسسه نشر اسلامی، نوبت اول، ربیع الموعود، ۱۴۱۴، ج۱، ص ۴۲۹، ش ۱۴۵۵٫
[۳] . مائده/ ۸۷٫
[۴] . نور/ ۳۰ و ۳۱٫
[۵] . محمد بن علی بن بابویه، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، مترجم: غفاری، ص ۳۲٫
[۶] . راغب اصفهانی، ‌مفردات الفاظ القرآن، دارالکتاب العربی، ص ۳۵۱؛ و مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، وزارت ارشاد، چاپ اول، ۱۳۶۸ ش، جلد ۸٫
[۷] . نور/ ۳۳٫
[۸] . احزاب/ ۳۵٫
[۹] . نور/ ۳۱ و ۳۰٫
[۱۰] . بقره/ ۱۸۳٫
[تصویر:  final%201.png]
[تصویر:  size_550x415_Kids.png?1320708461]
آسمانیها مهربانند
اگر باور نداری
دستت را به آسمان بسپار
تا دلت بارانی شود
چه جرم كرده ام اي جان و دل به حضرت تو
كه طاعت من بيدل نميشود مقبول
[تصویر:  nasimhayat.png]
[color=#32cd32]
#38
چند توصیه آیه الله بهجت(ره):

برای دوری از ریا، لاحول و لاقوه الا بالله زیاد بگویید

برای درمان عصبانیت،زیاد صلوات بفرستید

برای تمرکز فکر،زیاد لااله الا الله بگویید

برای رفع اختلاف زوجین،صدقه متعدد به افراد متعدد بدهید

برای دفع شر و بلا بخوانید:اللهم صل علی محمد و آله و امسک عنا السوء
 سپاس شده توسط
#39
ایمان قوی ترین سلاح غلبه بر وسوسس

قطعا مومنین در وسوسه نمیفتند

یه جمله زیبا از حضرت عیسی شنیدم 
در آن زمان به مردم فرمودند که 
دعا کنید تا در تجربه (گناه ) نیفتید 
خیلی قشنگه 
که دعا کنیم که گناه نکنیم اینم یه روشه
#40
هر روز صبح قبل از اینکه کلمه ای حرف بزنید سوره ای از قرآن رو بخونید .
و همچنین قبل از خواب .
تاثیر بسیار زیادی داره حتما انجام بدید.
می‌گویند غم همزاد بشر است، همزاد من به شکلی با من عجین شده که حتی یک دم از من فاصله نمی‌گیرد...
 سپاس شده توسط
#41
مبگن شهید عباس بابایی سیب قرمز خیلی دوست داشتن
میاوردن و نگاش میکردم بو میکردن و نمیخوردن
و میگفتن تا سه روز لب به سیب نمیزنم
میگن خب چرا؟
میگه که من اینجاست که از امیال شهوانی نفسم رد شم که گناه نیست راحت تر از گناه رد میشم
اینجا نتونم به نفسم نه بگم کجا میتونم پس



پ.ن:خیلی وقتا میوه برا خودم میارم منم میذارم و نمیخورم بو میکنم و نمیخورم و نفسم پودر میشه و در مقابل گناه راحت تر نه میگه Confetti
53 عصاره شهدا:شهید حاج قاسم سلیمانی 53


49-2 تنها چیزی که دوست دارم منو باهاش ارزش گذاری کنن چادر مادرم فاطمه است که از سرم نیفتاده به لطف خودش 49-2


  Shamالهی مددSham
 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان