عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

تجربیات ازدواج

#16
سلام

من اومدم برای اولین بار راجع ب ازدواج حرف بزنم42....

به نظر من ازدواج تنها و تنها به قسمت بر میگرده.....شما اگه پر از بلوغ فکری هم باشی و ولی قسمتت نباشه نمی تونی ازدواج کنی!

برای ازدواج باید صبوری کرد....عجله ای که نمیشه....
همش امتحان و آزمایشه.....
صبر کنید قطعا بهترین نتیجه رو میگیرنSmiley-face-thumb

مطمئن باشین وقتش که بشه همچین خودش جفت و جور میشه که نمیفهمین از کجا خوردین4fvfcja

نخوردیم نون گندم!دیدم دست مردم!
والا53258zu2qvp1d9v
چه خوب یادم هست


عبارتی که به ییلاق ذهن وارد شد:


وسیع باش،و تنها و سربه زیر و سخت.

53
مشاعره که میکنین، ثابت کنین میتونین بنویسین،لطفاً حکایات سعدی رو بخونید،بعضی جمله ها زندگیه آدمو دگرگون میکنه،حوصلتون سر رفت داستانم بخونید،با ادبا و شعرا حال کنید و فالتون و بخونید،متنهای عشقولی بخونیدوبنویسین،با خدای خودتون عاشقانه حرف بزنید!

جملات و متونی که از دکتر شریعتی میذارین صرفا با ذکر منبع لطفا!


[تصویر:  akmmowr4h0rrml1nl43w.png]
 سپاس شده توسط
#17
سلام به عزیزان303

منم میخواستم یه نکته ای رو بگم.cheshmak
اگه برای ازدواج فرد خاصی رو در نظر ندارین و عاشق نیستین. (البته خداکنه کسی قبل ازدواج عاشق نشه.)
کسی رو انتخاب کنین که حتما خونوادتون قبول داشته باشه و هیچ گونه مخالفتی نداشته باشن نه پدر نه مادر نه از طرف دختر و نه از طرف پسر. چون خیلی خیلی در آینده مشکل آفرین خواهد شد و موضوع خیلی مهمیه.
 ازدواج سن خاصی نداره. باید به درک درستی از ازدواج برسی.
اما با این که سن نداره ولی نه خیلی زودش درسته نه خیلی دیرش. نه اونقدر زود که هنوز از نظر دیگران و خودت بچه باشی نه اونقدر دیر که دوروز دیگه برای بچه ت جای پدربزرگ و مادر بزرگ بشی.

ازدواج تصمیم بزرگ و مهمیه. خیلی براش وقت بزارین.

شاید بگین حرفام به سنم نمیاد و خودم هنوز بچه ام. اما بهتون اطمینان میدم درمورد ازدواج شاید خیلی بیشتر از بزرگترای خودم بدونم و بیشتر درکش کنم. نه که تجربشو داشته باشم نه. ولی خاستگار داشتم و نمیدونم بگم خوشبختانه یا متاسفانه یه روزی احساس کردم کسی رو دوست دارم و هنوز هم این احساس با منه. یه زمانی که فکر میکردم باید ازدواج کنم راجب ازدواج مطالعاتی داشتم.

عشق قبل ازدواج خوب نیست برای ازدواج منتظر نباشین عاشق بشین. چون اگه عاشق بشی و بهش نرسی عمری رو از دست میدی.

 یادمون باشه ازدواج نصفه دینه و کسی که ازدواج میکنه دینش رو کامل کرده.
و یه رکعت نماز شخص متاهل برابر هفتاد رکعت نماز شخص مجرده.

امیدوارم همه بهترین انتخاب رو داشته باشن و خوشبخت زندگی کنن.535353
تو مراقب آخرتت باش،

دنیا خودش ذلیلانه پیش تو می آید.

شاه مردان(ع)


"غرر الحکم ح 2603 ص 144"
[تصویر:  1064858b92ksbi7wy.gif]

[تصویر:  nasimhayat.png]
#18
سلام

من الان 25 سال دارم و واسه ازدواج هیچ کس رو در نظر نگرفتم و الان خیلی داره بهم فشار میاد ( چه از نظر روحی و چه از نظر جنسی.. البته بیشتر روحی)  حالا نمیدونم چطور باید انتخاب کنم

چه کسی رو باید انتخاب کنم ؟؟ کجا انتخاب کنم ؟ و....

من دانشگاه رو تموم کردم و کلآ دیگه محیط مختلط نیستم

حالا باید چیکار کنم؟؟!؟
#19
سلام

خوب بسپرین به خانواده...مادر ،خواهر،دوست و اشنا...تا یه مورد مناسب بهتون معرفی کنن....

و عجله هم نکنین....
صبور باشین....

درست میشه....هر وقت قسمتتون بشه خودش درست میشه53258zu2qvp1d9v
چه خوب یادم هست


عبارتی که به ییلاق ذهن وارد شد:


وسیع باش،و تنها و سربه زیر و سخت.

53
مشاعره که میکنین، ثابت کنین میتونین بنویسین،لطفاً حکایات سعدی رو بخونید،بعضی جمله ها زندگیه آدمو دگرگون میکنه،حوصلتون سر رفت داستانم بخونید،با ادبا و شعرا حال کنید و فالتون و بخونید،متنهای عشقولی بخونیدوبنویسین،با خدای خودتون عاشقانه حرف بزنید!

جملات و متونی که از دکتر شریعتی میذارین صرفا با ذکر منبع لطفا!


[تصویر:  akmmowr4h0rrml1nl43w.png]
#20
حقیقتش این کارو کردم .. اما خانواده میگن اگه کسی رو برات پیدا کنیم باید مراحلش به صورت کاملآ رسمی پیش بره

یعنی باید نامزد کنی و....

اما من دارم میگم اولش باید یه صحبت های اولیه بکینم و ببینیم که به هم میاییم یا نه

بعدش

من یه سری کارا دارم که شاید 2 یا 3 یا 4 سال طول بکشه.. میخوام تا وقتی شرایطم خوب میشه با دختره به صورت دوست یا هر چیز دیگه ای در ارتباط باشم

اما خانواده میگن این چیزی که تو میخوای عملی نیست
#21
(1392 ارديبهشت 28، 22:44)سحرگاه نوشته است: اما خانواده میگن این چیزی که تو میخوای عملی نیست
خوب درست میگن!!!

شما اول باید تکلیفتون رو با خودتون مشخص کنین....

یا میخواین ازدواج کنین ...یا نمی خواین!!

بعد تصمیم بگیرین....

بعدم شما وقتی برین خواستگاری مسلما یه دوره باید صحبت کنین تا به نتیجه برسین....یهو که نامزدتون نمی کنن...
شرایطتون رو برای طرف مقابل میگین....
یا با شرایط شما کنار میان یا نمیان!
اگرم نیومدن که خوب میرین سراغ مورد بعدی!
و انقدر جستجو میکنین تا فرد مورد نظر پیدا بشن انشاالله(کسی که با شرایط شما کنار بیاد)

به همین راحتی53258zu2qvp1d9v

قضیه رو بزرگش نکنین....پروسه ای که در مورد همه ی جوون های دم بخت داره طی میشه...چیز پیچیده ای نیست واقعا1

با ساده با هم پست زدیم!و چقد نظرمون شبیه همه!!!ساده جون میای با هم دوست شیم4fvfcjaKhansariha (18)
چه خوب یادم هست


عبارتی که به ییلاق ذهن وارد شد:


وسیع باش،و تنها و سربه زیر و سخت.

53
مشاعره که میکنین، ثابت کنین میتونین بنویسین،لطفاً حکایات سعدی رو بخونید،بعضی جمله ها زندگیه آدمو دگرگون میکنه،حوصلتون سر رفت داستانم بخونید،با ادبا و شعرا حال کنید و فالتون و بخونید،متنهای عشقولی بخونیدوبنویسین،با خدای خودتون عاشقانه حرف بزنید!

جملات و متونی که از دکتر شریعتی میذارین صرفا با ذکر منبع لطفا!


[تصویر:  akmmowr4h0rrml1nl43w.png]
#22
ممنونم که اینقد براتون مسئله مهمه

خداوکیلی من قصد ازدواج دارم 

اما الان شرایطم طوریه که سریع نمیتونم با کسی برم زیر یه سقف و زندگی کنم و شاید چند سال طول بکشه که کارم رو انجام داده باشم وبتونم برم زیر یه سقف

اما الان وحشتناک از نظر روحی خیلی داغونم و هر چی فکر میکنم تنها راهش اینه که نامزد کنم

ولی مشکل اینجاس که من روحیاتم با کمتر کسی میخونه و میترسم از اینکه به صورت رسمی نامزد کنم و بعد بمونم توش

دوس دارم به صورت نامزد با کسی باشم تا هم خولقیلات همدیگه رو بفهمیم و شناخت ایجاد بشه و هم اینکه شرایط من جور بشه ( در اینصورت اگه به نتیجه ای رسیدیم که به درد هم نمیخوریم راحت میتونیم از هم جدا شیم)
#23
خب بنظر من شما خيلي ايده آل فكر ميكنين؛

بنظر من احتمال اينكه دختري پيدا بشه كه شرايط شمارو قبول كنه، ضعيفه، هرچند با عرض پوزش از دختران گرامي، خانوما زود به طرفشون اعتماد ميكنن و خام ميشن.

زندگي كه خونه و ماشين نيست كه اگه نپسنديدين عوضش كنين،

و زن گرفتن با دوست دختر داشتن زمين تا آسمون فرق داره، چون توو يكيش تعهد هيچ معني نداره.

نامزد كردن به معني انتخاب همسر هست، و بايد پاش بمونين، نه اينكه وقتي روحيتون سرجاش اومد، پشيمون بشين.

و اينكه گفتين اگه به اين نتيجه رسيديم كه بدرد هم نميخوريم، خيلي ساده از هم جدا ميشيم:

خيلي به همين سادگيا هم نيست، اين وسط يا خودتون نابود ميشين يا اون دختر.

من كه اين همه ادعام ميشه، هنوز كه هنوزه اثراتش باهام هست.
یه مدینه،یه بقیعه،یه امامی که حرم نداره،
سینه زنهاش،کسی نیست تا،روی قبرش یدونه شمع بذاره،
دل بی تاب،دیگه شد آب،که توو آفتاب نه سایبونی داره،
نه یه خادم،نه یه زائر،نه کنارش یه روضه خونی داره،
امون ای دل،امون از غریبی...
#24
(1392 ارديبهشت 28، 23:45)سحرگاه نوشته است: دوس دارم به صورت نامزد با کسی باشم تا هم خولقیلات همدیگه رو بفهمیم و شناخت ایجاد بشه و هم اینکه شرایط من جور بشه ( در اینصورت اگه به نتیجه ای رسیدیم که به درد هم نمیخوریم راحت میتونیم از هم جدا شیم)
من اگه اجازه می دی رک صحبت کنم.
این جمله نشون می ده دیدت اشتباه به نظرم. 
تو الان دوست نداری مسئولیت قبول کنی و از طرفی هم می خوای یکی کنارت باشه. خوب هیچ خانواده ای همچین چیزی رو قبلو نمی کنه. تو می تونی عقد کنی ولی خوب روز اول نمی گن بیاین برین زیر یه سقف که. البته بستگی هب فرهنگ خانواده ها داره ولی می تونی عقد کنی و دو سالی تو عقد باشین تا شرایطت اکی بشه.
در مورد شناخت هم، بری خواستگاری که همون شب دستت رو نمی گیرن که عقد کنی که 4fvfcja می تونی یکی دو ماهی اشنا بشین با هم اگه خانواده ها موفق کنن که فکر نمی کنم مشکلی باشه. دیگه بعد از دو سه ماه هم میشه طرف مقابل رو شناخت. پس اینم حله و ادامه ی قضیه به صورت غیر رسمی دلیلی نداره.
در مورد راحت جدا شدن، فکر نمی کنم اصلا راحت باشه. وقت تجربه کنی بعدش شاید بفهمی که خیلی سختتر از اونی هست که فکرش رو هم بکنی. 
خلاصه به نظرم خیلی مهمه اول با خودت صادق باشی که چی می خوای؟ به قول ساده خانوم، همسر اینده ات رو می خوای انتخاب کنی یا فقط یکی رو می خوای که یه مدت باهاش باشی. بعدش که جواب این سوال رو دادی به خودت راهها مشخصه!!303
هرچند حال و روز زمین و زمان بد است \ یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی فرشته ای که به پابوس آمده \ انگار بین رفتن و ماندن مردّد است
اینجا مدینه نیست، نه اینجا مدینه نیست \ پس بوی عطر کیست که مثل محمد است؟
حتی اگر به آخرخط هم رسیده ای \ اینجا برای عشق شروعی مجدد است
جایی که آسمان به زمین وصل می شود \ جایی که بین عالم و آدم، زبانزد است
هر جا دلی شکست به این جا بیاورید \ اینجا بهشت، شهر خدا، شهر مشهد است
[تصویر:  87267819991958480523.jpg]

حسین ارام جانم، حسین روح و روانم
بیا نگار اشنا، شب غمم سحر نما
مرا به نوکری خود، شها تو مفتخر نما

#25
واله من روک و راست حرف زدم

و اگه بخوام بگم دوست ختر میخوام ، خب میگم.. من که ترسی از گفتنش ندارم

ولی دوستی آخرش به جدایی ختم میشه و من اینو نمیخوام

درضمن ، آدم هزارتا خم و پیچ ذهنی داره ، هدف و آرزو داره و ...... با همون چند جلسه رمسی خواستگاری که نمیشه طرف رو فهمید و درک کرد!!!

یعنی اینجا کسی نیست که با حرف من موافق باشه و منو بفهمه!؟!؟!!!!!!!
#26
آقای سحرگاه... من متوجه منظورتون میشم 

شما هم قصدتون خیره

و هم یمخواید با اطمینان قدم بردارید و شناخت کافی رو از طرفتون پیدا کنید تا خدایی نکرده تو زندگیتون به مشکل برنخورید.

اما راستشو بگم..من به خودم به عنوان یه دختر نظرمو بدم:

دختری که قصد ازدواجی مطمئن  رو داشته باشه ( نه دوست شدن) هیچ وقت این شرایط شما رو قبول نمیکنه!

چرا یه دختر باید وارد رابطه ای بشه که که هیچ تضمین و پشتوانه ای برای آینده اش نه تنها وجود نداره که خطرناک هم هست!

فرضا با شما نامزد بشه ، و بعد مدتی شما به این نتیجه برسین که ایشون کیس مورد دلخواهتون نیست...یه  سری از رفتارهاشو  نمیپسندید،

سرنوشت اون دختر چی میشه؟

بیاید منطقی باشیم ..اکثر خونواده های ما سنتی هستن و دختری که اسم ِشخصی  روش باشه ،خیلی شانس های ازدواج رو از دست میده...

بهتره کمی هم به طرف مقابلتون که موقعیتش از شما آسیب پذیر تر هست فکر کنید. خودتون رو جای اون قرار بدین.
یا عباس
#27
سلام

آقا سحر گاه به نظرم هیچ دختری هم با چند جلسه رسمی خواستگاری نباید قبول کنه طرف مقابلش رو...

به هر حال خیلی چیزها هست...تحقیقات... اینکه با اجازه خانواده ها به بیرون برن و صحبت کنن و رفتارهای هم رو در خارج از منزل بررسی کنن...و مدل های ارتباطی دیگه که خانواده ها در جریان باشن...

ولی واقعا همون بار اول که طرف مقابل رو می بینید خیلی چیزها از اون مشخص میشه! و متوجه میشید که می تونین ادامه بدین یا نه...
در واقع به نظر من همون بار اول بیشتر از  70درصد قضیه روشن میشه...

در واقع شما نه دوستی می خواید نه ازدواج! برای ازدواج باید از ابتدا یه جور تعهد فکری احساس کرد... نه اینکه براتون مهم نباشه و شاید به دلایلی که خیلی هم موجه نیستن رابطه از بین بره (در واقع به خاطر عدم تعهد...) و گرنه همه می خوان بهترین انتخاب رو داشته باشن...
تا لحظه شکست به خدا ایمان داشته باش 

خواهی دید که آن لحظه هرگز فرا نخواهد رسید...

53

[تصویر:  bwgc4a4v29tlqllozxqq.jpg]
[تصویر:  nasimhayat.png]
#28
آفرین کمیا خانوم

منظور من دقیقآ همینه

حالا من جواب سوالتون رو میدم

نقل قول: فرضا با شما نامزد بشه ، و بعد مدتی شما به این نتیجه برسین که ایشون کیس مورد دلخواهتون نیست...یه  سری از رفتارهاشو  نمیپسندید،

خب به نظرت اگه من ازدواج کنم و بعد ازدواج بفهمم خوبه ؟!؟! اون موقعه که اگه بخوایم جدا بشیم باید مهریه بدم ( که نمیتونم و مییرم زندان)

درضمن

نقل قول: بیاید منطقی باشیم ..اکثر خونواده های ما سنتی هستن و دختری که اسم ِشخصی  روش باشه ،خیلی شانس های ازدواج رو از دست میده...

منم به همین دلیله که نمیخوام رسمی جلو برم .. چون از همین مسئله میترسم

من میخوام ازدواج کنم که یه زندگی آروم و شاد داشته باشم.. نه اینکه بازم تنهاتر بشم و همش جنگ اعصاب داشته باشم
#29
(1392 ارديبهشت 29، 15:27)سحرگاه نوشته است: واله من روک و راست حرف زدم

و اگه بخوام بگم دوست ختر میخوام ، خب میگم.. من که ترسی از گفتنش ندارم

ولی دوستی آخرش به جدایی ختم میشه و من اینو نمیخوام

درضمن ، آدم هزارتا خم و پیچ ذهنی داره ، هدف و آرزو داره و ...... با همون چند جلسه رمسی خواستگاری که نمیشه طرف رو فهمید و درک کرد!!!

یعنی اینجا کسی نیست که با حرف من موافق باشه و منو بفهمه!؟!؟!!!!!!!
من می گم که تو با یکی دو ماه می تونی طرفت رو بشناسی. نیازی به چند سال نیست برای شناخت. 

پ ن : کلا به نظر من تا زمانی که شرایط ازدواج نداری هیچ قدمی بر ندار که پشیمون میشی 303
هرچند حال و روز زمین و زمان بد است \ یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی فرشته ای که به پابوس آمده \ انگار بین رفتن و ماندن مردّد است
اینجا مدینه نیست، نه اینجا مدینه نیست \ پس بوی عطر کیست که مثل محمد است؟
حتی اگر به آخرخط هم رسیده ای \ اینجا برای عشق شروعی مجدد است
جایی که آسمان به زمین وصل می شود \ جایی که بین عالم و آدم، زبانزد است
هر جا دلی شکست به این جا بیاورید \ اینجا بهشت، شهر خدا، شهر مشهد است
[تصویر:  87267819991958480523.jpg]

حسین ارام جانم، حسین روح و روانم
بیا نگار اشنا، شب غمم سحر نما
مرا به نوکری خود، شها تو مفتخر نما

#30
شرایطش رو دارم

ای کاش شما به جای قضاوت کردن ، خودتون رو جای من میزاشتین و بعد راه حل میدادین... نه اینکه قضاوت کنین


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان