جملات و دیالوگ های به یاد ماندنی

**تنها ترین سردار** · 1392 مرداد 11، 4:37

دیشب که نمی دانستم برای کدام یک از دردهایم گریه کنم، کلی خندیدم ...

( صادق هدایت )

**alOne but Happy** · 1392 مرداد 11، 16:29

نـــمـــی دونـــم چـــــرا تـــو زنـــدگیـــم هــی نمــیــشــه . . .
مـــــن از اولــش هــــم اشــتــبـــاهــی بــــودم ! !

مهران مدیری - مرد هزار چهره

**Lucky bOy**

Head-On 2004

تو اونقدر قوی هستی که بین من و اون بایستی...؟
تو چی...؟ اونقدر قوی هستی که زندگی اونو نابود کنی...؟

نه...! 53258zu2qvp1d9v

**تنها ترین سردار** · 1392 مرداد 13، 11:23

راستش من هر وقت دلم می گیره، نماز می خونم
درست بلد نیستم ولی یکی تو زندان گفت :
اینجات بایس پاک باشه ...
هرجاشو گیر کردی صلوات بفرس ...
حالا ما هم می خونیم هر جاشو هم که گیر کردیم صلوات می فرستیم ...
اللهم صل علی محمد و آل محمد ( به جای تکبیره الاحرام )

بهروز وثوقی

**darling** · 1392 مرداد 13، 12:14

من پدر این دلو درمیارم .....(همیشه ک نباید بهش گوش داد)
شقایق فراهانی -مادرانه

**alOne but Happy** · 1392 مرداد 13، 13:13

فیروز: تو اینی که اینجا نوشته کمکهای مردمی جهت امور خیریه رو نمی بینی عد اینو می بینی

نصرت: من وسعم به این نمیرسه ولی اونو میخوام

فیروز: میخوای از اینجا وام بگیری بدی اونجا، وامت بیوفته رو غلتک بدی قسط اینجا، بمونه قسط اونجا، بعد یکی دوماه، نه اونجا بدی نه اینجا، در ری بری یه جا، من بدبخت میمونم با قسط هر دو جا

دودکـــــــش

**alOne but Happy** · 1392 مرداد 14، 15:14

سکانس مسجد

حاج اقا انصاری: اون چیزی که از من میخواید چیه؟؟
بهروز: دیگه حاج اقا
حاج اقا : دیگه چیه ما با شما فاصله سنی نداریم با ما راحت باش
بهروز: عرض کردم دیگه، دیگه، واسه نذری
حاج اقا: دیگه؟
بهروز: بله دیگه
حاج اقا: دیگ میخوای
بهروز: بله بله
حاج اقا: بگو دیگه،
بهروز: گفتم دیگه
حاج اقا: شما تشریف ببرید پایین اقا سید پای دیگه، یه دیگ دیگه داره بگو اونو بده به شما

د.ود کـــــــــــ ش ش

**alOne but Happy** · 1392 مرداد 16، 0:57

* دیالوگی به یادماندنی از فیلم ♥♥ سنتــــــــــــــــــوری ♥♥ *

اینم یه پیغام دیگه از علی بدبخته!علی تنها!علی پر غم ...!
دیشب ریختن تو عروسیمون!زدن سازمو لت و پار کردن! خودمو علیل و چلاغ کردن!مهم نیست!
داشتم دنبال پماد سالیسیلات می گشتم که تو بعضی وقتا می مالیدی به دست و پاهام،کجاست؟اینم مهم نیست ....!
...

**مــانــا** · 1392 مرداد 16، 1:05

مجری : خوب بیایید تمرین تو صف ایستادن کنیم

ببعی : صف کاهو؟
دور: اینجا که در نیست ما جلوش صف وایستیم
پسر عمه : صف چیه حملههههه
مجری: صف سینما، بیاید بلیت بخرید

کلاه قرمزی : آقا 5 تابلیط بدید ...
مجری : برای چه فیلمی ؟
کلاه قرمزی : "کلاه بلانکاااا"
پسر عمه زا : این چه فیلمیه ؟ آقا 5 تابلیط "جیگر خوانده " بده!
فامیل دور : آقا 6 تا ام بلیط چیز بده ، "دور شهر بی دفاع" !

گاوی : نه اینو بده ! "بر گاو رفته " !

بره : I wanna one ticket for "درباره بی بی" ...

**Lucky bOy** · 1392 مرداد 16، 1:07

Almost Famous 2000

ما تو یک شهر زندگی می کنیم...اگر کمکی لازم داشتی به من زنگ بزن

باشه...

اگر چه گاهی فکر میکنم من در یک دنیا دیگه زندگی می کنم...! 53258zu2qvp1d9v

**آقای فراسی**

- زياد خوشحال به نظر نمي رسي.
- نه
- خسته اي ؟
- آره
- چرا ؟
- با بد كسي طرفم
- منظورت دستيارته ؟
- نه، اون نه
- پس كي ؟
- خودم

[مُهر هفتم (1957) - اینگمار برگمان]
----------------