در محضر حافظ ...

[سنــا]

سلام

دست شما درد نکنه

پس شرحش چی شد؟؟

این پست رو بعدا پاک کنید

[مهاجر]

منم منتظر شرحش بودم
خیلی شعر قشنگی اومد

[تنها ترین سردار]

.

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند                           آیا بود که گوشه ی چشمی به ما کنند ؟

دردم نهفته بِه ز طبیبانِ مدعی                              باشد که از خزانه ی غیبم دوا کنند 

معشوق چون نقاب ز رخ در نمی کشد                   هر کس حکایتی به تصور چرا کنند 

چون حسنِ عاقبت نه به رندیّ و زاهدیست            آن بِه که کارِ خود به عنایت رها کنند 

بی معرفت مباش که در من یزیدِ عشق                اهلِ نظر معامله با آشنا کنند 

حالی درونِ پرده بسی فتنه می رود                     تا آن زمان که پرده برافتد، چه ها کنند؟

گر سنگ از این حدیث بنالد عجب مدار                   صاحبدلان حکایتِ دل خوش ادا کنند 

مِی خور که صد گناه ز اغیار در حجاب                   بهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنند 

پیراهنی که آید از او بویِ یوسفم                          ترسم برادرانِ غیورش قبا کنند 

بگذر به کویِ میکده تا زمره ی حضور                    اوقاتِ خود ز بهرِ تو صرفِ دعا کنند 

پنهان ز حاسدان به خودم خوان که منعمان           خیرِ نهان برایِ رضایِ خدا کنند 

حافظ دوامِ وصل میسر نمی شود                       شاهان کم التفات به حالِ گدا کنند ... 

.

با عرض پوزش به دلیل پاره ای مسائل شرح غزل با تأخیر همراه شد.


شرح غزل:


معنی بیت اول:
کسانی که با اکسیر نگاه خودخاک تیره را زر توانند کرد، آیا تواند بود که با گوشه ی چشمی به عنایت به ما بنگرند .

معنی بیت دوم:
بیماری من از این پزشک نمایان پنهان بماند بهتر است، امید آن دارم که از گنجینه ی غیب دارویی به من دهند و درمانم کنند. 
تلمیحی دارد به گفتار حضرت علی (ع) درباره ی تصور مردم از وجود خداوند که می فرماید: هرچه را به گمان خود در باریکترین معانی مشخص کنید، ساخته ی ذهن شماست و درست نیست و به شما باز گردانده می شود.

معنی بیت سوم:
چون محبوب ازلی در حجاب کبریا و جلال خود پنهان است، هرکس به گمان خود نباید صورتی از او بسازد که این صورت مصنوع ذهن و تصور سازنده است نه نمودار جمال حق.

معنی بیت چهارم:
فرجام نیک را به غرور پارسایی و لاف وارستگی نتوان یافت، خوبست که آدمی کار و کوشش خود را به عنایت و لطف ایزدی و توفیق از حق بجوید.

من یزید: به فتح اول و سکون دوم و فتح سوم، یعنی که زیاد می کند. در سیاق فارسی یعنی حراج و مزایده 

معنی بیت پنجم:
از نقد شناخت حق تهیدست مباش که در حراج عشق صاحبنظران با اهل معرفت که در بازار جهان دل پاک دارند، داد و ستد می کنند.

معنی بیت ششم:
اکنون زیر پرده به دست اینان فسادها بپا می شود، نمی دانیم که آنگاه که از کار زشت آنان پرده به کار رود و رسوا شوند، چه عذری خواهند تراشید.

معنی بیت هفتم:
اگر دل سنگین سنگ از سخن عشق به ناله آید، شگفت مکن، چه اهل دل، قصه ی جانسوز عشق را نیک اثربخش بیان توانند کرد.

معنی بیت هشتم:
عبادت ریایی چنان بی ارزش است که صد گناه پنهان از دیده ی دیگران کردن بر آن رجحان دارد.

غَیور: رشک برنده 

قبا کننده: بدرند و چاک کنند

معنی بیت نهم: یقین دارم که ان پیراهن که از او بوی یوسف خویش را توانم شنود، به دست برادران رشک برنده اش پاره خواهد شد تا مایه ی روشنی چشم من نشود.
اشاره به آیه ی 93 سوره ی یوسف (ع): این پیراهن مرا ببرید و بر رخسار پدرم افکنید تا باز بینا گردد.

حضور: زمره ی حضور در اینجا مقصود گروهی که جمعیت خاطر و حضور دل دارند.

معنی بیت دهم:
به کوی میخانه بشتاب تا گروهی که حضور قلب و جمعیت خاطر دارند، وقت خود را در کار دعا به دولت حسن تو صرف کنند.

منعم: توانگر و مالدار 

معنی بیت یازدهم:
پوشیده از حسودان مرا به نزد خود فراخوان، چه توانگران جوانمرد نیکی رسانی پنهانی را برای خشنودی خداوند کنند.

دوام وصل: پیوستگی و همیشگی وصال یار یا وصال بر دوام.

[Alireza 68]

سسلام

کجایی سردار منتظریم ببینیم حافظ شیرین سخن چی داره برامون؟

اینم فاتحه ( الان میفرستم)

ببین تو فالش برامون زنی چیزی در نمیاد؟

[تنها ترین سردار]

.


به نام خدایی که نیکی سرشت               که حافظ به عشقش غزل ها نوشت ...



با عرض سلام و شب بخیر خدمت همه ی همراهان عزیز، همنشینان همیشگی و دوستداران شعر و غزل ... 

ضمن خوشامدگویی، فرارسیدن بلندترین شب سال، شب یلدا رو خدمت همه ی شما خوبان تبریک عرض می کنم ... 

با استعانت از پیشگاه حضرت حق، نهمین جلسه از برنامه ی در محضر حافظ رو آغاز می کنیم.

و مثل همیشه از حاضرین عزیز تقاضا می کنم فاتحه ای همراه با صلوات تقدیم روح بلند مرتبه ی حضرت حافظ کنن.

.
.
.

و بعد از همه ی دوستان دعوت می کنم نشسته بر لب دریای دل، نیت کنن ...

.
.
.

تا 5 دقیقه ی دیگه، حقیر تفأل خواهم زد.


عشق هایتان متعالی ....

[Alireza 68]

یکم هندونه بخورم


http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news...81_100.jpg

ما منتظر تفال هستیم

---

اخ جون تفال اومد ببینم چی گفته حافظ

---

یعنی 5 دقه دیگه میادش

پس بذار من فاتحه دوباره بخونم

[تنها ترین سردار]

.

دوستان تفأل زده شد ... 

علیرضا باب کار خودته 


تا چند دقیقه ی دیگه متن غزل رو میذارم ... 

[Alireza 68]

تنهاترین سردار دم تو حافظ باهم گرم

اون بنده خدا هم فهمیده اوضاع مارو

با حافظ صحبت کن ببین اسم طرف رو هم میتونه در بیاره؟

[تنها ترین سردار]

.

گل بی رخِ یار خوش نباشد            بی باده بهار خوش نباشد 

طرفِ چمن و طوافِ بستان           بی لاله عِذار خوش نباشد 

رقصیدنِ سرو و حالتِ گل             بی صوتِ هزار خوش نباشد 

با یارِ شکر لبِ گل اندام                بی بوس و کنار خوش نباشد 

هر نقش که دستِ عقل بندد        جز نقشِ نگار خوش نباشد 

جان نقدِ محقّرست، حافظ            ار بهرِ نثار خوش نباشد ... 



ـــــــــــــــــــ



شرح در پی می آید ... 

[Alireza 68]

به به

(صدای سوت بلبلی)

جانا سخن از زبان ما میگویی

حافظ اهل دله اشاره رو میفهمه

یکی هم نه  سه تا برام زن میخواد بگیره بهار و نگار و لاله

[تنها ترین سردار]

.

گل بی رخِ یار خوش نباشد            بی باده بهار خوش نباشد 

طرفِ چمن و طوافِ بستان           بی لاله عِذار خوش نباشد 

رقصیدنِ سرو و حالتِ گل             بی صوتِ هزار خوش نباشد 

با یارِ شکر لبِ گل اندام                بی بوس و کنار خوش نباشد 

هر نقش که دستِ عقل بندد        جز نقشِ نگار خوش نباشد 

جان نقدِ محقّرست، حافظ            ار بهرِ نثار خوش نباشد ... 

.

شرح غزل:


طرف: به فتح اول و سکون دوم، گوشه و کنار 

طَواف: گشتن

لاله عِذار: لاله رخسار

هَزار: بلبل

معنی بیت سوم: 
جنبش نشاط آمیز و میل سرو و لطف گل بی آوای هزار دستان دلپذیر نیست

شکر لب: نوشین لب

معنی بیت چهارم: هر تصویر که دست خرد بنگارد، جز صورت یار در آن میان نکو و دلپذیر نیست 

نقد: به معنی زر و سیم خالص، در اینجا مراد سرمایه

محقر: خرد و ناچیز

نِثار: پراکندن و افشاندن و آنچه بر سر عروس یا در قدم یار بیفشانند ...

[ata]

سلام

ممنون داداش تنهاترین سردار

عالی بود، خیلی قشنگ بود، ولی قبول نیس بابابزرگ 3تا زن بگیره، ما هم میخوایم

یه فکری هم برای ما بکنین

[مــانــا]

سلااااااااااااام
منم اومدم 
عجب فااااااااالی:4:
سردار خان این اخریو گل کاشتین یعنی

[می توانم]

سلام


اقای همای رحمت قبول زحمت نکردن
من امشب به نیابت از اقای تنها ترین سردار یه جسارتی می کنم و به فرمان رییس باران می خوام تفال بزنم


لطفا نیت کنید

---

مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
**********هوا داران کویش را چو جان خویشتن دارم

صفای خلوت خاطر از ان شمع چگل جویم
**********فروغ چشم و نور دل از آن ماه ختن دارم

به کام و آرزوی دل چو دارم خلوتی حاصل
**********چه فکر از خبث بد گویان و قصد انجمن دارم

شراب خوش گوارم هست و یار چون نگارم هست
**********ندارد هیچ کس باری چنین یاری که من دارم

مرا در خانه سروی هست کاندر سایه قدش
**********فراغ از سرو بستانی و شمشاد چمن دارم

گرم صد لشکر از خوبان به قصد دل کمین سازند
**********بحمدالله و منه بتی لشکر شکن دارم

سزد کز خاتم لعلش زنم لاف سلیمانی
**********چو اسم اعظمم باشد چه باک از اهرمن دارم


به رندی شهره شد حافظ پس از صد رنج و غم لیکن
**********چه غم دارم که در عالم امین الدین حسن دارم

[می توانم]

مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
**********هوا داران کویش را چو جان خویشتن دارم
یعنی ما به سها خانم قول می دهیم  از این پس تازه واردان به کانون را همچون جان خویشتن عزیز بداریم

صفای خلوت خاطر از آن شمع چگل جویم
**********فروغ چشم و نور دل از آن ماه ختن دارم
اینجا به نظرم اقا کریم منظورن
که هستن و همه جای کانونم می خونن ولی فقط هر وقت لازم باشه یه جا پیدا می شن و جواب سوالا رو می د یا قوت قلب می دن بهمون ولی در عین حال نا محسوسن و با خلوت و تنهایی بیشتر صفا می کنن


به کام و آرزوی دل چو دارم خلوتی حاصل
**********چه فکر از خبث بد گویان و قصد انجمن دارم
این بیت وصف حال اقا حسینه422 که شایعات رو نه تکذیب و نه تایید می کنن !

: حالا که من به اونی که می خوام رسیدم بذار اونایی که تو انجمن قصد شایعه پراکنی و استفاده از ایکن خباثت دارن ؛ هر کاری می کنن بکنن ! باکی نیست ... چی دادااااااش ؟؟؟

شراب خوش گوارم هست و یار چون نگارم هست
**********ندارد هیچ کس باری چنین یاری که من دارم
در اینجا بحث بالا گرفته و تو رهروان دارن برای هم شاخ و شونه می کشن !!!

مرا در خانه سروی هست کاندر سایه قدش
**********فراغ از سرو بستانی و شمشاد چمن دارم
در اینجا من به علت اشاره به قد بلند یاد دایی محسن عزیز گرامی می افتم که اگر یادتون باشه دروازه بان و قد بلند و همدانی بودن ... اشاره به گل و سرو و بستان و اینا هم در واقع کنایه از گلی خانوم زن دایی عزیز گرامی مونه

گرم صد لشکر از خوبان به قصد دل کمین سازند
**********بحمدالله و منه بتی لشکر شکن دارم
در اینجا امید فردا خان هستن که می گن ه راتفاقی بیافته و هر سایتی که پیدا شه و هر چقدر هم نتونم بیام کانون ... حساس نشو ! می خوام بگم در هر حالت بازم کانون و کانونیا تو دلشونه و این دل رو به هیچ کس نمی دن ! (کی خونده این اهنگو؟)


سزد کز خاتم لعلش زنم لاف سلیمانی
**********چو اسم اعظمم باشد چه باک از اهرمن دارم
این قسمت رو اشاره دارن به اون عزیزانی که رنگ اسمشون به رنگ لعل می باشد و من با عرض شرمندگی در این مورد خودمو تو هچل نمی اندازم فقط به قسمت اهرمنش بیشتر توجه کنید یعنی کدوم اهریمن اومده و رمز این مدیر عزیز گرامی رو دزدیده ؟

به رندی شهره شد حافظ پس از صد رنج و غم لیکن
**********چه غم دارم که در عالم امین الدین حسن دارم
اینجا هم که تابلو حسن کنایه از باران خانومه ... می گه باکی نباشه باران خانوم هست روحیه می ده بهمون بی خیال رنج و غم دنیا