عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

فرازهایی از نهج البلاغه

(1391 شهريور 23، 16:18)Ethereal نوشته است:


بدان آن خدایی که گنجینه های آسمان و زمین در دست اوست،

به تو اجازه داده  که دعا کنی و اجابت را هم بر عهده گرفته است.
تو را فرمان داده که از او  بخواهی تا عطایت کند،
از او رحمت بطلی تا بر تو رحمت آورد و
میان تو و خودش  کسی را نگذاشته تا تو را از او باز دارد و تو را به واسطه ها هم حواله  نداده است.

نهج البلاغه
نامه‌ی 31


اینو همیشه دوست داشتم، هنوزم دوست دارم
بهم امید میده 1
.
فَاِنَّكُمْ لَوْ عايَنْتُمْ ما قَدْ عايَنَ مَنْ ماتَ مِنْكُمْ لَجَزِعْتُمْ وَ وَهِلْتُمْ 
اگر شما آنچه را مردگان شما ديدند مشاهده مى كرديد به شيون مى نشستيد و انديشناك مى شديد،
وَ سَمِعْتُمْ وَ اَطَعْتُمْ، وَلكِنْ مَحْجُوبٌ عَنْكُمْ ما قَدْ عايَنُوا، وَ قَريبٌ ما 
و مستمع حق گشته به اطاعت برمى خاستيد، ولى آنچه آنان ديدند از ديد شما پوشيده است، و به زودى
يُطْرَحُ الْحِجابُ. وَ لَقَدْ بُصِّرْتُمْ اِنْ اَبْصَرْتُمْ، وَ اُسْمِعْتُمْ اِنْ سَمِعْتُمْ، 
پرده ها برداشته مى شود. (اى مردم) بينايتان كردند اگر بنگريد، و شنوايتان نمودند اگر بشنويد،
وَ هُديتُمْ اِنِ اهْتَدَيْتُمْ. بِحَقٍّ اَقُولُ لَكُمْ: لَقَدْ جاهَرَتْكُمُ الْعِبَرُ، 
و هدايتتان كردند اگر هدايت پذيريد، به درستى مى گويم: عبرتها براى شما آشكار است،
وَ زُجِرْتُمْ بِما فيهِ مُزْدَجَرٌ، وَ ما يُبَلِّغُ عَنِ اللّهِ بَعْدَ رُسُلِ السَّماءِ 
و به چيزى كه عامل بازدارنده است نهى شديد، و پس از فرشتگان آسمان از جانب خداوند جز انسانِ
اِلاَّ الْبَشَــرُ. 
(واجد شرايط) تبليغ حق نمى كند.
امّا بَعْدُ، فَاِنَّ الاَْمْرَ يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ اِلَى الاَْرْضِ كَقَطَراتِ الْمَطَرِ 
پس از حمد حق، تقديرات آسمانى همانند دانه هاى باران
اِلى كُلِّ نَفْس بِما قُسِمَ لَها مِنْ زِيادَة اَوْ نُقْصان، فَاِذا رَأى اَحَدُكُمْ 
بيش و كم به هر كسى در زمين بر اساس تقسيم الهى مى رسد، هرگاه يكى از شما
لاَِخيهِ غَفيرَةً فى اَهْل اَوْ مال اَوْ نَفْس فَلاتَكُونَنَّ لَهُ فِتْنَةً، فَاِنَّ الْمَرْءَ 
اهل و مال و وجود برادر دينى خود را اضافه تر از خويش ديد بر او حسد نورزد، چه اينكه فرد مسلمان
الْمُسْلِمَ مَا لَمْ يَغْشَ دَناءَةً تَظْهَرُ فَيَخْشَعُ لَها اِذا ذُكِرَتْ، وَ تُغْرى بِها 
زمانى كه جامه پستى به بر ننموده و آبرو از دست نداده تا تنگ نظرانِ به ذلّت نشسته
لِئامُ النّاس  ِ كانَ كَالْفالِجِ الْياسِرِ الَّذى يَنْتَظِرُ اَوَّلَ فَوْزَة مِنْ قِداحِهِ 
به سرزنشش برخيزند همانند قماربازى است كه با اولين تير خود
تُوجِبُ لَهُ الْمَغْنَمَ، وَ يُرْفَعُ بِها عَنْهُ الْمَغْرَمُ. وَ كَذلِكَ الْمَرْءُ الْمُسْلِمُ 
احتمال بردن دارد، بدون اينكه در انتظار باختن باشد. همچنين انسان مسلمانى كه به دور
الْبَرىءُ مِنَ الْخِيانَةِ يَنْتَظِرُ مِنَ اللّهِ اِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ: اِمّا داعِىَ اللّهِ، 
از خيانت است به انتظار يكى از دو برنامه نيكو از سوى خداست: يا خداوند او را به جهان ديگر برد،
فَما عِنْدَ اللّهِ خَيْرٌ لَهُ، وَ اِمّا رِزْقَ اللّهِ، فَاِذا هُوَ ذُو اَهْل وَ مال، وَ مَعَهُ 
كه در آنجا آنچه نزد خدا دارد براى او بهتر است; يا رزق الهى در اهل و مال و همراه آن
دينُهُ وَ حَسَبُهُ. اِنَّ الْمالَ وَ الْبَنِينَ حَرْثُ الدُّنْيا، وَ الْعَمَلَ الصّالِحَ 
دين و شرف به او برِسد. همانا ثروت و فرزند بهره اين جهان، و عمل صالح نصيب
حَرْثُ الاْخِرَةِ، وَ قَدْ يَجْمَعُهُمَا اللّهُ لاَِقْوام. 
انسان در آخرت است، كه گاه خداوند اين دو را در گروهى جمع مى كند.
در پند و اندرز و فضل قرآن و نهى از بدعت
انْتَفِعُوا بِبَيانِ اللّهِ، وَاتَّعِظُوا بِمَواعِظِ اللّهِ، وَاقْبَلُوا نَصيحَةَ اللّهِ، 
از بيان خداوند سود گيريد، و از موعظه هاى الهى پند پذيريد، و نصيحت خدا را قبول كنيد،
فَاِنَّ اللّهَ قَدْ اَعْذَرَ اِلَيْكُمْ بِالْجَلِيَّةِ، وَ اَخَذَ عَلَيْكُمْ الْحُجَّةَ. وَ بَيَّنَ لَكُمْ 
كه خداوند با آيات روشنش راه عذر را بر شما بسته، و حجّتش را بر شما تمام كرده، و از اعمال آنچه
مَحابَّهُ مِنَ الاَْعْمالِ وَ مَكارِهَهُ مِنْها، لِتَتَّبِعُوا هذِهِ 
را دوست داشته و آنچه را مورد نفرتش بوده براى شما بيان فرموده، تا محبوبش را انجام دهيد،
وَ تَجْتَنِبُوا هذِهِ، فَاِنَّ رَسُولَ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ كانَ يَقُولُ: 
و منفورش را ترك نماييد، رسول خدا ـ صلّى اللّه عليه وآله ـ مكرّر مى فرمود:
«اِنَّ الْجَنَّةَ حُفَّتْ بِالْمَكارِهِ، وَ اِنَّ النّارَ حُفَّتْ بِالشَّهَواتِ». 
«بهشت پيچيده به سختى ها، و دوزخ آميخته به شهوات است».
وَاعْلَمُوا اَنَّهُ ما مِنْ طاعَةِ اللّهِ شَىْءٌ اِلاّ يَأْتِى فى كُرْه، وَ ما مِنْ 
بدانيد طاعتى نيست جز اينكه انجامش گران، و گناهى نيست
مَعْصِيَةِ اللّهِ شَىْءٌ اِلاّ يَأْتى فى شَهْوَة. فَرَحِمَ اللّهُ رَجُلاً نَزَعَ عَنْ 
مگر اينكه انجامش لذّت بخش است. پس رحمت خدا بر كسى كه از شهوت
شَهْوَتِهِ، وَ قَمَعَ هَوى نَفْسِهِ، فَاِنَّ هذِهِ النَّفْسَ اَبْعَدُ شَىْء مَنْزِعاً، 
بازايستد، و هواى نفس را ريشه كن كند، كه اين نفس دورترين چيزى است كه از شهوت قطع شود،
وَ اِنَّها لا تَزالُ تَنْزِعُ اِلى مَعْصِيَة فى هَوًى. 
و پيوسـته ميل به هوسـرانى و معصيـت دارد.
وَاعْلَمُوا عِبادَاللّهِ اَنَّ الْمُؤْمِنَ لا يُصْبِحُ وَ لا يُمْسى اِلاّ وَ نَفْسُهُ 
بندگان خدا، بدانيد كه مؤمن شب را به روز و روز را به شب نمى برد مگر آنكه به نفس خود
ظَنُونٌ عِنْدَهُ، فَلايَزالُ زارِياً عَلَيْها وَ مُسْتَزيداً لَها. 
بدگمان است، هماره از خود عيبجويى مى كند، و خواهان افزايش كار نيك از نفس است.
ادامه ی خطبه ی قبل

فَكُونُوا كَالسّابِقينَ قَبْلَكُمْ وَ الْماضينَ اَمامَكُمْ، قَوَّضُوا مِنَ الدُّنْيا 
 پس چون گذشتگان كه پيش از شمابودند، و رفتگانى كه دربرابر شما از دنيا رفتند باشيد، از دنيا خيمه بركندند
تَقْويضَ الرّاحِلِ، وَ طَوَوْها طَىَّ الْمَنازِلِ. 
همچون خيمه بركندن كسى كه كوچ مى كند، و آن را طىّ كردند چنانكه منازل را طى كنند.
وَاعْلَمُوا اَنَّ هذَا الْقُرْآنَ هُوَ النّاصِحُ الَّذى لايَغُشُّ، وَ الْهادِى 
بدانيد كه قرآن خيرخواهى است كه خيانت نمى كند، و هدايتگرى است
الَّذى لا يُضِلُّ، وَالْمُحَدِّثُ الَّذى لا يَكْذِبُ. وَ ما جالَسَ هذَا الْقُرْآنَ 
كه گمراه نمى نمايد، و سخنگويى است كه دروغ نمى گويد. احدى با قرآن ننشست
اَحَدٌ اِلاَّقامَ عَنْهُ بِزِيادَة اَوْ نُقْصان: زِيادَة فى هُدًى، اَوْ نُقْصان مِنْ 
جز اينكه به فزونى يا كمى از پيش آن برخاست: فزونى در هدايت، و كم شدن در
عَمًى. وَاعْلَمُوا اَنَّهُ لَيْسَ عَلى اَحَد بَعْدَ الْقُرْآنِ مِنْ فاقَة، وَ لا لاَِحَد 
كوردلى. بدانيد كه براى كسى بعد از بودن با قرآن تهيدستى نيست، و براى احدى
قَبْلَ الْقُرْآنِ مِنْ غِنًى. فَاسْتَشْفُوهُ مِنْ اَدْوائِكُمْ، وَاسْتَعينُوا بِهِ عَلى 
منهاى قرآن بى نيازى نمى باشد. از قرآن براى بيماريهاى خود شفا جوييد، و از آن براى پيروزى بر
لاَْوائِكُمْ، فَاِنَّ فيهِ شِفاءً مِنْ اَكْبَرِ الدّاءِ وَ هُوَ الْكُفْرُ وَ النِّفاقُ وَ الْغَىُّ 
مشكلات يارى خواهيد، كه شفاى از بزرگترين بيماريها كه كفر و نفاق و تباهى و ضلالت مى باشد در
وَ الضَّلالُ. فَاسْاَلُوا اللَّهَ بِهِ، وَ تَوَجَّهُوا اِلَيْهِ بِحُبِّهِ، وَلاتَسْاَلُوا بِهِ 
قرآن است. پس به وسيله قرآن از خدا بخواهيد، و با عشق به قرآن به خدا توجه كنيد، و بهوسيله آن از
خَلْقَهُ، اِنَّهُ ما تَوَجَّهَ الْعِبادُ اِلَى اللّهِ بِمِثْلِهِ. 
مردم چيزى مخواهيد، قطعاً عباد الهى در اين دنيا با وسيله اى به مانند قرآن به خداوند توجه نكرده اند.
ادامه ی خطبه ی قبل


وَ اَنَّهُ مَنْ شَفَعَ لَهُ الْقُرْآنُ يَوْمَ الْقِيامَةِ شُفِّعَ فيهِ، وَ مَنْ مَحَلَ بِهِ الْقُرْآنُ 
آن كه قرآن در قيامت به شفاعتش برخيزد شفاعتش در مورد او قبول است، و از هر كه شكايت نمايد
يَوْمَ الْقِيامَةِ صُدِّقَ عَلَيْهِ، فَاِنَّهُ يُنادى مُناد يَوْمَ الْقِيامَةِ: «اَلا اِنَّ كُلَّ 
شكايتش پذيرفته است، زيرا ندادهنده اى در قيامت ندا مى دهد: «امروز هر انسانى دچار بذرى است كه
حارِث مُبْتَلًى فى حَرْثِهِ وَ عاقِبَةِ عَمَلِهِ غَيْرَ حَرَثَةِ الْقُرْآنِ». 
افشانده و گرفتار نتيجه عمل خود است جز آنان كه زارع بذر قرآن در سرزمين حيات خود بودند».
فَكُونُوا مِنْ حَرَثَتِهِ وَ اَتْباعِهِ، وَاسْتَدِلُّوهُ عَلى رَبِّكُمْ، وَاسْتَنْصِحُوهُ 
پس از بذرافشانان قرآن و تابعان آن باشيد، آن را رهنماى بر خداى خود قرار دهيد، براى خود از قرآن
عَلى اَنْفُسِكُمْ، وَ اتَّهِمُوا عَلَيْهِ آراءَكُمْ، وَاسْتَغِشُّوا فيهِ اَهْـــواءَكُـــمْ . 
طلب نصيحت كنيد، آراء خود را كه بر خلاف قرآن است متّهم نماييد، و خواهش خود را كه مخالف قرآن است خائن بدانيد.
الْعَمَلَ الْعَمَلَ! ثُمَّ النِّهايَةَ النِّهايَةَ! وَالاِْسْتِقامَةَ الاِْسْتِقامَةَ! 
عمل! عمل! سپس عاقبت! عاقبت! پايدارى! پايدارى!
ثُمَّ الصَّبْرَ الصَّبْرَ! وَ الْوَرَعَ الْوَرَعَ! اِنَّ لَكُمْ نِهايَةً فَانْتَهُوا اِلى 
آن گاه صبر! صبر! پاكدامنى! پاكدامنى! قطعاً براى شما پايانى است، خود را به آن
نِهايَتِكُمْ، وَ اِنَّ لَكُمْ عَلَماً فَاهْتَدُوا بِعَلَمِكُمْ، وَ اِنَّ لِلاِْسْلامِ غايَةً 
برسانيد; و شما را نشانه اى است، به آن هدايت جوييد، و اسلام را هدفى است
فَانْتَهُوا اِلى غايَتِهِ; وَ اخْرُجُوا اِلَى اللّهِ بِمَا افْتَرَضَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَقِّهِ، 
به آن برسيد; با انجام آنچه خداوند از حق خود بر شما واجب نموده، و تكاليفى كه
وَ بَيَّنَ لَكُمْ مِنْ وَظائِفِهِ. اَنَا شاهِدٌ لَكُمْ، وَ حَجيجٌ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَنْكُمْ. 
براى شما بيان داشته به خداوند روى آوريد، من شاهد شمايم، و روز قيامت به نفع شما اقامه حجت مى كنم.
ادامه ی خطبه ی قبل


اَلا وَ اِنَّ الْقَدَرَ السّابِقَ قَدْ وَقَعَ، وَالْقَضاءَ الْماضِىَ قَدْ تَوَرَّدَ، 
بدانيد كه آنچه در علم الهى مقدر گشته بود واقع شد، و قضايى كه بايد انجام مى شد تدريجاً وارد گشت،
وَ اِنّى مُتَكَلِّمٌ بِعِدَةِ اللّهِ وَ حُجَّتِهِ، قالَ اللّهُ تَعالى: «اِنَّ الَّذينَ قالُوا 
من از وعده خدا و حجت او سخن مى گويم، خداى تعالى فرموده: «آنان كه گفتند
رَبُّنا اللّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ اَلاّتَخافُوا وَ لاتَحْزَنُوا 
پروردگار ما اللّه است، سپس استقامت ورزيدند، فرشتگان بر آنان فرود مى آيند كه نترسيد و محزون
وَ اَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتى كُنتُمْ تُوعَدُونَ». وَ قَدْ قُلْتُمْ رَبُّنَا اللّهُ، 
نباشيد، و شاد باشيد به بهشتى كه وعده داده مى شديد». شما گفتيد پروردگار ما خداست،
فَاسْتَقيمُوا عَلى كِتابِهِ، وَ عَلى مِنْهاجِ اَمْرِهِ، وَ عَلَى الطَّريقَةِ 
پس بر كتاب خدا و بر طريق فرمان او، و بر راه شايسته بندگيش
الصّالِحَةِ مِنْ عِبادَتِهِ، ثُمَّ لاتَمْرُقُوا مِنْها، وَ لاتَبْتَدِعُوا فيها، 
استقامت ورزيد، و از آن طريقه بيرون نرويد، و بدعت در آن مگذاريد،
لاتُخالِفُوا عَنْها، فَاِنَّ اَهْلَ الْمُرُوقِ مُنْقَطَعٌ بِهِمْ عِنْدَ اللّهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ. 
و با آن مخالفت نورزيد، زيرا آنان كه از راه بيرون شوند در قيامت به خداوند راه نيـابنـد.
ادامه ی خطبه ی قبل
ثُمَّ اِيّاكُمْ وَ تَهْزيعَ الاَْخْلاقِ وَ تَصْريفَها، وَاجْعَلُوا اللِّسانَ 
از شكستن و دگرگون كردن اخلاق پسنديده برحذر باشيد، و زبان را
واحِداً، وَلْيَخْزُنِ الرَّجُلُ لِسانَهُ، فَاِنَّ هذَا اللِّسانَ جَمُوحٌ بِصاحِبِهِ، 
يكى كنيد، مرد بايد زبان خود را ضبط كند، زيرا زبان نسبت به صاحبش چموش است،
وَاللّهِ ما اَرى عَبْداً يَتَّقى تَقْوى تَنْفَعُهُ حَتّى يَخْزُنَ لِسانَهُ. وَ اِنَّ 
به خدا سوگند بنده باتقوايى را نمى بينم كه تقوايش او را سود دهد مگر آنكه زبانش را حفظ كند. قطعاً
لِسانَ الْمُؤْمِنِ مِنْ وَراءِ قَلْبِهِ، وَ اِنَّ قَلْبَ الْمُنافِقِ مِنْ وَراءِ لِسانِهِ، 
زبان مؤمن پشت قلب او، و دل منافق پشت زبان اوست،
لاَِنَّ الْمُؤْمِنَ اِذا اَرادَ اَنْ يَتَكَلَّمَ بِكَلام تَدَبَّرَهُ فى نَفْسِهِ، فَاِنْ كانَ خَيْراً 
زيرا مؤمن چون بخواهد سخنى گويد درباره آن در دل خود انديشه نمايد، اگر خير بود
اَبْداهُ، وَ اِنْ كانَ شَرًّا واراهُ. وَ اِنَّ الْمُنافِقَ يَتَكَلَّمُ بِما اَتى عَلى لِسانِهِ، 
آشكارش كند، و اگر شر بود نهفته اش دارد. و منافق هرچه به زبانش آيد بگويد،
لايَدْرى ماذا لَهُ وَ ماذا عَلَيْهِ. وَ لَقَدْ قالَ رَسُولُ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ 
نمى فهمد چه سخنى براى او سودمند و كدام گفتار براى او زيان آور است. رسول خدا صلّى اللّه عليه
وَ آلِهِ: «لايَسْتَقيمُ ايمانُ عَبْد حَتّى يَسْتَقيمَ قَلْبُهُ، وَلايَسْتَقيمُ قَلْبُهُ 
وآله فرمود: «ايمان بنده اى استوار نمى شود مگر دلش استوار شود، و دلش استوار نمى گردد
حَتّى يَسْتَقيمَ لِسانُهُ». فَمَنِ اسْتَطاعَ مِنْكُمْ اَنْ يَلْقَى اللّهَ تَعالى وَ هُوَ 
مگر زبانش استوار شود». پس هريك از شما بتواند خدا را ملاقات كند در حالى كه
قِىُّ الرّاحَةِ مِنْ دِماءِ الْمُسْلِمينَ وَ اَمْوالِهِمْ، سَليمُ اللِّسانِ مِنْ اَعْراضِهِمْ فَلْيَفْعَلْ. 
دستش از خون و مال مسلمين پاك، و زبانش از هتك آبروى آنان سالم باشـد بايـد چنين كنـد.



برداشت مرد مجاهد:
چقدر این عبارت "لِسانَ الْمُؤْمِنِ مِنْ وَراءِ قَلْبِهِ، وَ اِنَّ قَلْبَ الْمُنافِقِ مِنْ وَراءِ لِسانِهِ"
لطیف و دقیقه؛ البته خود حضرت توضیح دادن این عبارتشون رو.
برداشت آزاد بنده:
چیزی که پشت هست، کمتر دیده میشه و چیزی که جلو هست بیشتر؛
مومن دلش با مخاطبش صافتر و هماهنگ تره تا زبانش؛ ممکنه برخی چیزها رو به مصلحتی به زبان نیاره، اما دلش یکرنگه و نفاقی درش نیست. منافق دلش رو پشت حرفای آشفته اش پنهان کرده.
مومن حرفهاش از صافی دلش رد میشن و به مخاطب میرسن و منافق، آشفتگی دلش در زبانش متجلی میشه.

و همین طور این عبارت چقدر کاربردی و زیباست؛ همین امشب از رعایت نکردنش ضربه خوردم:
لاَِنَّ الْمُؤْمِنَ اِذا اَرادَ اَنْ يَتَكَلَّمَ بِكَلام تَدَبَّرَهُ فى نَفْسِهِ

تدبر از ریشه ی "دبر"(دبر به معنای پشت)، فکر میکنم معنای پشت هم گذاشتن هم داشته باشه؛
یعنی مومن میخواد یه حرفی بزنه، میگه اینو گفتم بعدش چی میشه، بعد اون چی میشه ... ؟
عاقبت اندیشه؛
تا حالا چند بار شده، اسم یه نفر رو تو جمع اوردم، یا ازش سراغ گرفتم یا نقل قولی کردم،
بعد همین یه حرف من منجر به شروع فرآیند غیبت شده؛
حالا بیا این مراسم مردار خواری رو، این گناه اشد من الزنا رو، این خورش سگهای جهنم رو جمع کن.

کسی که به غیبت راضی شده،
دور نیست ازش که به زنا راضی بشه و دیگه چه برسه به گناه زشت استمنا.
ادامه ی خطبه ی قبل



وَاعْلَمُوا ـ عِبادَ اللّهِ ـ اَنَّ الْمُؤْمِنَ يَسْتَحِلُّ الْعامَ مَا اسْتَحَلَّ عاماً 
بندگان خدا، بدانيد قطعاً مؤمن در امسال حلال مى داند آنچه را سال اول حلال
اَوَّلَ، وَ يُحَرِّمُ الْعامَ ما حَرَّمَ عاماً اَوَّلَ. وَ اَنَّ ما اَحْدَثَ النَّاسُ لايُحِلُّ 
دانسته، و اين سال حرام مى داند آنچه را سال نخست حرام مى دانسته، بدعتى كه مردم پايه گذارى
لَكُمْ شَيْئاً مِمّا حُرِّمَ عَلَيْكُمْ، وَلكِنَّ الْحَلالَ ما اَحَلَّ اللّهُ، وَ الْحَرامَ 
كرده اند چيز حرام را بر شما حلال نمى كند، بلكه حلال همان است كه خدا حلال كرده، و حرام همان
ما حَرَّمَ اللّهُ. فَقَدْ جَرَّبْتُمُ الاُمُورَ وَ ضَرَّسْتُمُوها، وَ وُعِظْتُمْ بِمَنْ كانَ 
است كه خدا حرام نموده. به تحقيق امور را تجربه كرده و خوب آزمايش نموده ايد، و از اوضاع گذشتگان
قَبْلَكُمْ، وَ ضُرِبَتِ الاَْمْثالُ لَكُمْ، وَ دُعيتُمْ اِلَى الاَْمْرِ الْواضِحِ، 
پندتان داده اند، و براى شما مثلها زده اند، و به آيينى واضح دعوت شده ايد،
فَلايَصَمُّ عَنْ ذلِكَ اِلاّ اَصَمُّ، وَ لايَعْمى عَنْ ذلِكَ اِلاّ اَعْمى، وَ مَنْ 
از شنيدن دعوت كر نمى شود مگر بى گوش، و از ديدن آن كور نمى شود مگر بى چشم، آن كه
لَمْ يَنْفَعْهُ اللّهُ بِالْبَلاءِ وَ التَّجارِبِ لَمْ يَنْتَفِعْ بِشَىْء مِنَ الْعِظَةِ، وَ اَتاهُ 
خداوند از آزمايش ها و تجربه ها سودش نرساند به موعظه ديگر سود نبرد، و او را از پيش رو
التَّقْصيرُ مِنْ اَمامِهِ حَتّى يَعْرِفَ ما اَنْكَرَ، وَ يُنْكِرَ ما عَرَفَ. 
و آشكارا كوته فكرى درآيد تا آنجا كه آنچه را نمى شناخته پندارد كه مى شناسد، و آنچه راكه مى شناخته ناشناخته انگارد.
وَ اِنَّمَا النّاسُ رَجُلانِ: مُتَّبِعٌ شِرْعَةً، وَ مُبْتَدِعٌ بِدْعَةً لَيْسَ مَعَهُ مِنَ اللّهِ سُبْحانَهُ بُرْهانُ سُنَّة وَ لا ضِياءُ حُجَّة. 
زيرا مردم دو دسته اند: تابع شريعت، و پديدآورنده بدعت كه او را از جانب خدا نه برهانى از سنّت و نه نورى از دليل و حجّت است.
  سخنى از آن حضرت (ع ) در نهى از غيبت مردم

 شايسته است ، آنان كه مرتكب گناه نشده اند و از معصيت در امان مانده اند، به گناهكاران و عاصيان رحمت آورند. و همواره به درگاه خداوندى سپاس گزارند تا سپاس خداوندى ، آنان را از عيبجويى گناهكاران باز دارد. پس چگونه است حال غيبت كننده اى كه زبان به غيبت برادر خود مى گشايد و او را به سبب گرفتار شدنش در چنگ گناه سرزنش مى كند. آيا به ياد ندارد كه خداوند گناهان او را مستور داشته ، آن هم گناهانى ، كه از گناهان كسى كه زبان به غيبتش گشاده ، بسى بزرگتر بوده است . و چگونه او را به گناهى نكوهش مى كند كه خود نيز همانند آن را مرتكب مى شود. و اگر آن گناه را، عينا، مرتكب نشده ، خداوند را در مواردى كه از آن گناه عظيمتر بوده است ، نافرمانى كرده است . به خدا سوگند، اگر گناه بزرگى مرتكب نشده ولى نافرمانى كوچكى از او سر زده است ، جراءت او در عيبجويى و غيبت مردمان گناهى بزرگتر است .
اى بنده خدا، به عيبجويى گناهكار مشتاب ، شايد خداوند او را آمرزيده باشد و از خردك گناهى هم كه كرده اى ، ايمن منشين ، بسا كه تو را بدان عذاب كنند. هر كس از شما كه به عيب ديگرى آگاه است ، بايد از عيبجويى باز ايستد. زيرا مى داند كه خود را نيز چنان عيبى هست .
بايد به سبب عيبى كه ديگران بدان مبتلا هستند و او از آن در امان مانده است ، خدا را شكر گويد و اين شكرگزارى او را از نكوهش ديگران به خود مشغول دارد.
عاقبت این عشق هلاکم کند

درگذر کوی تو خاکم کند......

[تصویر:  07165097414216144584.jpg]
[تصویر:  05_blue.png]
ادامه ی خطبه ی قبل
وَ اِنَّ اللّهَ سُبْحانَهُ لَمْ يَعِظْ اَحَداً بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ، فَاِنَّهُ حَبْلُ اللّهِ 
خداوند احدى را به مانند اين قرآن پند نداده، كه قرآن رشته متين خدا
الْمَتينُ وَ سَبَبُهُ الاَْمينُ، وَ فيهِ رَبيعُ الْقَلْبِ وَ يَنابيعُ الْعِلْمِ، وَ ما لِلْقَلْبِ 
و وسيله امين اوست، در آن بهار دل و چشمه هاى دانش است، دل را به غير آن
جَلاءٌ غَيْرُهُ، مَعَ اَنَّهُ قَدْ ذَهَبَ الْمُتَذَكِّرُونَ، وَ بَقِىَ النّاسُونَ 
مايه جلا نيست، با آنكه پندپذيران از قرآن از دنيا رفتند، و فراموشكاران يا آنان كه
اَوِ الْمُتَناسُونَ. فَاِذا رَاَيْتُمْ خَيْراً فَاَعينُوا عَلَيْهِ، وَ اِذا رَاَيْتُمْ شَرًّا 
خود را به فراموش زده اند ماندند. چون خيرى ديديد آن را كمك كنيد، و چون شرى مشاهده نموديد
فَاذْهَبُوا عَنْهُ، فَاِنَّ رَسُولَ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ كانَ يَقُولُ: 
از آن دورى جوييد، كه رسول خدا ـ صلّى اللّه عليه وآله ـ هماره مى فرمود:
«يَا بْنَ آدَمَ، اِعْمَلِ الْخَيْرَ وَ دَعِ الشَّرَّ فَاِذا اَنْتَ جَوادٌ قاصِدٌ». 
«اى فرزند آدم، كار خير انجام ده، و كار شرّ را رها كن، كه در اين حال نيكوكار و معتدلى».
اَلا وَ اِنَّ الظُّلْمَ ثَلاثَةٌ: فَظُلْمٌ لايُغْفَرُ، وَ ظُلْمٌ لايُتْرَكُ، و ظُلْمٌ مَغْفُورٌ 
بدانيد ستم سه گونه است: ستمى كه بخشيده نشود، و ستمى كه بازخواست شود، و ستمى كه بخشيده شود
لايُطْلَبُ. فَاَمَّا الظُّلْمُ الَّذى لايُغْفَرُ فَالشِّرْكُ بِاللّهِ، قالَ اللّهُ تَعالى: 
و بازخواست نشود. اما ستمى كه آمرزيده نشود شرك به خداوند است، خداوند سبحان فرموده:
«اِنَّ اللّهَ لايَغْفِرُ اَنْ يُشْرَكَ بِهِ.» وَ اَمَّا الظُّلْمُ الَّذى يُغْفَرُ فَظُلْمُ الْعَبْدِ 
«خداوند اين گناه را كه به او شرك آورند نمى آمرزد.» اما ستمى كه آمرزيده شود ستم عبد
نَفْسَهُ عِنْدَ بَعْضِ الْهَناتِ. وَ اَمَّا الظُّلْمُ الَّذى لايُتْرَكُ فَظُلْمُ الْعِبادِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً.  
بر خود است در ارتكاب بعضى از گناهان كوچك. امّا ستمى كه بازخواست شود ستم بعضى از مردم بر بعض ديگر است.
الْقِصاصُ هُناكَ شَديدٌ، لَيْسَ هُوَ جَرْحاً بِالْمُدى، وَ لاضَرْباً بِالسِّياطِ، وَلكِنَّهُ ما يُسْتَصْغَرُ ذلِكَ مَعَهُ.
قصاص در قيامت شديد است، و آن زخم زدن با كارد، يا ضربه زدن با تازيانه نيست، بلكه برنامه اى است كه اينها در برابرش اندك است. 
قسمت آخر از خطبه ی "در پند و اندرز و فضل قرآن و نهى از بدعت" (خطبه ی 175 طبق سایت آقای انصاریان)


 از تلوّن و رنگ به رنگ شدن در دين خدا بپرهيزيد، زيرا اتّفاق در آنچه كه از حق ميل نداريد از تفرقه در آنچه


از باطل دوست داريد بهتر است، و خداوند پاك به هيچ يك از گذشتگان


و فعلى ها بر اثر تفرقه خيرى عطا نكرده است.


اى مردم، خوشا به حال كسى كه عيب خودش او را از دنبال كردن عيوب مردم بازدارد،


و خوشا آن كه در خانه اش بنشيند، روزى خود را بخورد، به طاعت پروردگارش مشغول باشد،


و بر گناهش گريه كند; او سرگرم كار خود بوده، و مردم از او در آسايش باشند.
روزی دو گونه است :
روزیی که تو آن را می جویی
روزیی که آن تو را می جوید
پس اندوه سال خود را بر اندوه امروزت منه
که روزی هر روز تو را کافی است
اگر سال آینده از عمر تو باشد خدای بزرگ در
هر روز سهم تو را خواهد داد
واگر ازشمار عمرت نباشد تو را با اندوه آن چه
چه کار؟!
هرگز جوینده ای در گرفتن سهم روزی تو برتو
پیشی نگیرد وچیره شونده ای بر تو چیره نگردد
و آن چه برای تو مقدر گشته بی کم وکاست به
تو خواهد رسید.
نهج البلاغه حکمت379
[تصویر:  kitty-cat-smiley-027.gif]~~...ko0ochak basho0o ASHEgh ke ESHGH midanad ayin b0zo0org kardanat [email=r@A]r@A[/email]**!!!...~~
   
[تصویر:  kitty-cat-smiley-027.gif] 
[تصویر:  ko4o_96670753446949498754.png]


حکمت 87 نهج البلاغه-ارزش استغفار (طلب بخشش از خدا) (اخلاقى، معنوى)



در شگفتم از كسى كه مى تواند استغفار كند و نا اميد است.
[img=0x0]http://www.ehda.ir/StaticPages/Pictures/468X60-1.gif[/img]

تنها با شهرت نیست که میتوان جاودانه شد ... این است راز جاودانگی...

اينک خسته تر از پروانه ، سالهاست گرد روياهاي سرخ باغچه خويش پر مي زنم و هنوز غربت تلخ هميشه را مزه مزه مي کنم . من خسته ام و حاجتي به تائيد هيچ پروانه اي نيست ...
خسته ام و به انتظار فردایی که شاید هرگز نباشد و نیاید نشسته ام .
غمگین و تنها ...
از غم نفس هایی که به شماره افتاده است و چهرهء مادری که خسته است ... و کودک اش را می بیند که هر چند دیگر کوچک نیست اما ناتوان تر از دیروز های دور در گوشه ای افتاده است و نفس های آخر را می کشد.
و  آیا به راستی تو با خود می اندیشی کسی پیدا می شود که مرهم دردهای من باشد؟
که خدا را بداند و درد را بشناسد؟
که رفتنی ست و خواهان ماندن است؟

53بیا ما هم جاودانه شویم . ما می توانیم 53

به اینجا سر بزن : اهدای زندگیKhansariha (8)
اكنون كه در عرصه گاه حيات هستيد عمل كنيد،
 تا پرونده ها گشوده، و راه توبه باز، و رويگردان از حق به حق دعوت مى شود، و عاصى را اميد مى دهند،
 پيش از آنكه چراغ عمل خاموش گردد، و مهلت از دست برود، و مدّت عمر سر آيد، و راه توبه بسته شود،
و فرشتگان (نامه ها را بسته) به آسمان روند.
 انسان بايد از همه قدرت خود براى خود، و از حيات براى مرگ،
 و از امور فانى براى حيات باقى، و از آنچه از دست مى رود براى جاى ابدى توشه برگيرد.
چنين كس شخصى است كه از خدا ترسيد در صورتى كه تا رسيدن اجل فرصتش داده اند، 
و تا انجام عمل مهلت در اختيارش گذاشته اند.
 او مردى است كه نفس را دهنه بند زده، و مهارش را در اختيار خود دارد،
نفس را با آن دهنه بند از آنچه خدا نهى فرموده بازداشته، و به مهار آن خود را به سوى بندگى حق مى برد.

(خطبه ی 237-انصاریان)


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان