امتیاز موضوع:
  • 18 رأی - میانگین امتیازات: 4.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

سلام دوستان و سروران گرامی خوب این دوره منم هستمم
نام کاربری majid78,
معرفی :امسال کنکوریم   خیلی دلم میخواد شروع کنم. به درس خوندن   ایشالله زودتر شروع کنم یه مقداری هم از موسیقی سر در میارم معمولا پشتکارم خوبه البته اگه واقعا از ته دل بخوام کاری کنم
ارزیابی :خوب تا حالا که پاکی هام مستدام نبوده ولی ایشالله مستدام بشه اوضاع درسیم نسبت ۴سال پیش خداراشکر بهتره ولی بازم خیلی جای کار داره برنامه ریزیم به شدت نیاز به تقویت شدن داره باید سعی کنم یه کاریم یاد بگیرم که بتونم ازش پول در بیارم البته درس تو اولویته
برنامه :اول از همه می‌خوام یاد بگیرم که چطوری برنامه بریزم و بهش عمل کنم  بعدش یکم رو برنامه خوابم کار کنم
 سپاس شده توسط
53 بسم الله الرحمن الرحیم 53
53 نام کاربری : زئوس
53 معرفی : یک جوان با مدرک فوق دیپلم رشته IT
ورزش کردنو خیلی دوست دارم چون بهم روحیه میده جدیدا هم مشغول یادگیری پیرایشگری شدم یکم ولی کار کردن طولانی برام سخته
53 ارزیابی : برا اولین بار رکورد دارم به 60 روز پاکی میرسم از این بابت خیلی خوشحالم فقط چیزی که هست جدیدا سیگار کشیدنو ترک کردم یکم سردرد دارم ولی میخوام از شرش خلاص شم برا همیشه یکم جدیدا دچار اظطراب شدم بخاطر همین یکم قرص کلوزپام میخورم که باید اونم بزارم کنار مشکلی که هست بعضی وقتا این اظطرابه منو به این فکر میندازه که برم یکم فیلم های...ببینم و از شرشون خلاص شم ولی همه اینا افکار مضخرفه چون میدونم بعدش بدترم میشم و تاحالا دچارش نشدم اگه این اظطرابا و نگرانیای بیخود برطرف شه اوضاع روحیم خیلی بهتر میشه و میتونم قوی تر ادامه بدم راه پاکیو
53 برنامه : دارم دنبال یه مغازه میگردم که مشغول شم ترک سیگارمم میخوام ادامه بدم و برا همیشه ترک کنم یکم تاکتیکای ارایشگری مونده اونارو روش باید کار کنم و بنظرم قبل از اجاره مغازه برم یه صندلی اجاره کنم بهتر باشه
و در اخر من اولین بار هست در این مسابقات شرکت میکنم و تجربم یکم کمه ولی قول میدم سرباز خوبی باشم برای گروه
اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ
[تصویر:  05_blue.png]
[تصویر:  shine_light_backgrounds_vector_537230.jpg]
 سپاس شده توسط
به نام خدا

معرفی: مهندس شیمی، اهل تهران و 22 ساله که درواقع زندگی رو از فروردین 96 شروع کردم. 
نام کاربری: rezaKy
ارزیابی: خب تا اینجای کار که ارزیابی ای که میتونم ازخودم بکنم، توی سه دوره از مسابقات گروهی بودم که دو دوره شو تجربه ی اول شدن داشتم و خب شکر خدا هر 18 هفته رو سبز بودم، برنامه هامو بیشترشو عمل کردم و هرموقع که خوابم به هم ریخته، برنامه م رو نتوستم اجرا کنم..
برنامه: برای هفته های آتی باید کلاس زبان آلمانی ثبت نام کنم و اتوکد سه بعدی برم، خوابم رو روی 12 الی 12:30 نگه دارم، پروژه م رو تا اخر این 6 هفته باید کم کم تمومش کنم
شاید آن نور که از پنجره می آید خداست.
                                                   شاید آن قهقهه ی کودک و آن عطر خوش یاس خداست
شاید آن چشمان تو وقتی نگاهم میکنی
                                                   معجزه، آن لحظه های نابِ عشق، اینها خداست
او سر آغاز من است، جان من است
                                                   در تمام لحظاتم، حامی و حاضر  خداست
دارم از عمق وجودم میفشانم عشق او
                                                   آرزویم بَرِ پردیس، درآن عرشِ خداست
زندگی را زندگی خواهم نمود
                                                   هرچه من دار و ندارم، همه از لطف خداست
 سپاس شده توسط
سلام
نام کاربری : Hamed6
معرفی : خب تازه عضو کانون شدم حدود دو ماهه و دور ۳۲ مسابقات اولین تجربم بود
خیلی مسابقه خوبی بود چون چیزای زیادی بود که از همگروهیام و ارتباط داشتن باهاشون یاد گرفتم
ان شاالله دور بعد هم همینطور باشه
: )
Just Do "THE RIGHT THING" H
 سپاس شده توسط
با اجازه من لیست ثبت نام مسابقات گروهی رو آپدیت کنم.

با یاد خدا
ثبت نام دور سی و سوم مسابقه گروهی «گروه رهروان پاکی»
[تصویر:  jsi6_%D9%85%D8%B3%D8%A7%D8%A8%D9%82%D9%8...8Cd-11.png]
3- "Zeus"
4- rezaKy
5- Hamed6
7- 53
.
.
اطلاعات بیشتر تو این پست هست...
قوانین مسابقه هم تو این پست هست...
بشتابید...[تصویر:  14.gif]
شاید آن نور که از پنجره می آید خداست.
                                                   شاید آن قهقهه ی کودک و آن عطر خوش یاس خداست
شاید آن چشمان تو وقتی نگاهم میکنی
                                                   معجزه، آن لحظه های نابِ عشق، اینها خداست
او سر آغاز من است، جان من است
                                                   در تمام لحظاتم، حامی و حاضر  خداست
دارم از عمق وجودم میفشانم عشق او
                                                   آرزویم بَرِ پردیس، درآن عرشِ خداست
زندگی را زندگی خواهم نمود
                                                   هرچه من دار و ندارم، همه از لطف خداست
 سپاس شده توسط
1-نام کاربری: engineer
2- معرفی: 20 ساله رشته الکترونیک، در شرف سربازی ام. به زبان،‌ برنامه نویسی و انیمیشن علاقه دارم ( البته علاقه داشتن با مهارت داشتن دو بحث جداس)
 
  از مشکلاتم میتونم به، بزرگ کردن هر مشکلی( کم توانی در حل مشکلات)،‌ زود تسلیم شدن، استرسی بودن، شروع با انگیزه و قوی ولی در ادامه کار سست شدن. وقت کم آوردن، نمیتونم درست تو لحظه خوش بگذرونم،

چی عوض بشه وضعیت پاکی تون تغییر می کنه؟
 اگه شب از نیمه بگذره شرایطم خیلی سخت میشه و می شکنم، مخصوصا اگه مجازی باشم که احتمالش خیلی بیشتر میشه.
موقع اعصاب خوردی، کمتر میتونم خودمو کنترل کنم، مخصوصا وقتی بی تجربگی یکاری انجام بدم که به ضررم تموم شه، یا اینکه سرم کلاه بره شاید به خ.ا پناه ببرم.

    از خوبیام هم اینکه فکر کنم تقریبا آدم منطقی ( متضاد متعصب بودن روی هرچیزی) هستم،‌ میشه روم حساب کرد تو هرکاری( مسئولیت پذیرم) ، و یکی از خصلت های خوبی که دارم مشکلاتم رو می پذیرم و دنبال حل کردنش میرم( بعضی وقتا سریع بعضی وقتا هم دیر عمل میکنم)

رو چی باید کار کنید؟ روی این جمله خیلی باید کار کنم" رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود، رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود"

برنامه: برنامه هم فعلا چیزی نیست جز کار.
         
                             اگر از میان جهنم می گذری به راهت ادامه بده.
                                                       
 سپاس شده توسط
سلام
وقتی که همه چی خوبه و تو هم خوبی که مشکل نداری.

همه ی هنر اون جاست که اوضاع خوب نیست و تو باید خوب بمونی.
از اتفاقای یهویی گرفته، تا استرس های زیرجلدی، تا آدمای کم فهم و شعور، تا اعصاب خوردی های ناجوان مردانه.

خیلی چیزها شاید بد باشه اما این موجه نیست برای از دست دادن خوبی مون.
هی باید بگی نه بابا اینا که چیزی نیست.
اصلا این به اون چه ربط داره.
بی خیال.

ذهن هم بعد یه مدت خودش آموزش می بینه.
خودش خودش رو اصلاح می کنه.

خدا به همه ی ما کمک کنه.  53258zu2qvp1d9v
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

 سپاس شده توسط
سلام به همه
رضا23 ساله و به دلایل کار در تهران زندگی میکنم .فارغ التحصیل رشته نفت 
حدودا یکساله اینجا عضو شدم و کاملا روند صعودی داشتم ولی خب هنوزهم میشکنم ولی خب از قبلا که هروز بود و.....خیلی بهتر شدم البته باید تلاش کنم بهتر بشم
علاقه زیادی به موسیقی بیکلام و انیمیشن و فیلم دارم.خیلی دوست دارم ادم بهتری باشم (از دوست داشتن تا شدن خیلی راهه)
از مشکلاتم میتونم به این اشاره کنم که خیلی بی ارده و احساسی هستم واعتمادبه نفس و عزت نفس هم که کلا هیچی.دوست دارم واقعا از اشتباه بیام بیرون و حس خوبی نسبت به زندگی داشته باشم و ادم فعال تری باشم
امیدوارم بتونم این دوره پاک بمونم و شش هفته خوب و با شما دوستان سپری کنم.
 سپاس شده توسط
1- نام کاربری : Naser_paki
2- معرفی : ناصر هستم 24 ساله و کارشناسی نرم افزار خوندم و در حال حاضر روی پروژه های نرم افزاری کار میکنم و اگه خدا قبول کنه ارشد هم امنیت دارم میخونم. عاشق علم کامپوترام . شوخ طبع ، استرسی و برای اهدافم همیشه جنگیدم به جز این خ.ا که فعلا دارم باهاش مبارزه میکنم Hanghead

3- ارزیابی : شرایط خوبی فعلا ندارم یه ماهی میشه که اوضاع کمی وخیم تر شده ولی اومدم این بار بترکونم و تو مسابقه بهترین امتیازو بگیرم. مهم ترین مشکلم اینه که مدتیه زیاد جدیش نمیگیرم و رو خودم کار نیمکنم و این باعث شده وسوسه ها زودتر بیان سراغم ( یه دلیلش مشغله کاریه 2 2  ) . اگه هر روز حدقل نیم ساعت وقت بزارم و مطالب کانون و بچه هارو بخونم و چنتا وویس تو این زمینه گوش بدم شرایط خیلی بهتر میشه ( نماز و عبادت هم که جای خود داره که تا دلتون بخاد شرو کردم و وسط کار فراموش شده ) . باید رو ارادم جدی کار کنم
4 - برنامم برای هفته آینده اینه که زیاد به کانون سر بزنم و یاد خدا باشم و هر روز مدتی از کار دست بکشمو با خودم خلوت کنم و خودمو آماده ی مقابله با وسوسه های جلو روم بکنم . ورزش به طور منظم و کار روی زبان و پیشرفت تو زمینه ی درسی و تخصصی و امنیت ( هم گروهیای من خیالشون از بابت امتیاز راحت باشه اگه کم شدیم برنامه میچینیم ادمینو هک میکنیم و امتیازو میبریم بالا Khansariha (46)   4chsmu1 4chsmu1  Confetti Confetti )

برا همه ی دوستان آرزوی پاکی همیشگی و موفقتیت تو تموم عرصه ها دارم 302 302
خدایا بگیر از من هر آنچه را که تورا از من می گیرد[img=0x0]http://www.ktark.com/05_blue.png[/img]
 سپاس شده توسط
به به چه عالی کارشناس کامپیوتر م داریم آقا اصلا من می‌خوام با اقاناصر هم گروهی شم هک یاد بگیرم Khansariha (13)
 سپاس شده توسط
نام کاربری : nobody31
معرفی : خب نوید هستم ملقب به هیچکس  4chsmu1 ، دور قبلی مسابقات ، اولین دور حضورم بود و تونستم با دو بار زرد شدن ، گروه مون رو قهرمان کنم  Gigglesmile

ارزیابی : هفته ای که گذشت خیلی به در و دیوار زدم خودم رو ... اومدم تا یه شروع محکم دیگه داشته باشم !
هم ارتباط با خدا رو با نماز تقویت کنم و هم ارتباط با خودم رو از طریق برنامه ریزی روزانه توی دفترم و ارزیابی هفتگی در اینجا جدی تر دنبال کنم.
یه خورده باید کنترل احساسات داشته باشم و کنترل نگاه و ذهن همچنین ...
باید خواب و تنبلی رو هم کنترل کنم و نظم بیشتری بدم به خودم.
باید بیشتر به چگونگی مدیریت زمانم در طول هفته فکر کنم.

برنامه :
1. پروژه (پیش ب سوی مسأله یابی)
2.زبان (هر روز نیم ساعت)
3.نماز و قرآن (اول وقت ، جماعت و با کیفیت)
4.کنترل نگاه و ذهن و احساس و خواب 
5. نظم  دهی به امور و یادداشت های روزانه


من باید میزان هوشیاری ام در عمل رو مدام افزایش بدم
نباید بذارم هرنیرویی هر طرفی که میخواد بکشوندم
من  باید خودم باشم و مدام از خودم مراقبت کنم
من میتونم ، آره ...
چون من خدا رو دارم و اون کمکم میکنه
به نام خدا

اخیرا موضوعی هست که ذهنمو مشغول کرده و میخام ببینم نظر شما چیه.
فرض کنین شخصی رو خیلی دوس دارین و توی زندگیتون خیلی براتون عزیزه. نه از بین اقواما. از بین دوست، رفیق و یا یه شخص خاص. این شخص رو یه روز درحال انجام کاری میبینین که خوشایند شما نیست و از معیار های شما برای دوستی/رابطه و... دور هست.
مثلا برای من سیگاری بودن از چیزای ناخوشایند هست.
فرض کنین اوح شخص رو درحال انجام اون کار میبینین. چه عکس العملی نشون میدین؟
به روی خودتون نمیارین و انگار نه انگار طوری شده، ولی از اون به بعد با اون شخص سردتر برخورد میکنین؟
همونجا که دیدینش میرین جلو و ناراحتیتون رو نشون میدین؟
یا اینکه بعدا سر فرصت به روش میارین؟
چه کارایی میشه توی این موقعیتا کرد؟ بنظر شما چی درسته؟
شاید آن نور که از پنجره می آید خداست.
                                                   شاید آن قهقهه ی کودک و آن عطر خوش یاس خداست
شاید آن چشمان تو وقتی نگاهم میکنی
                                                   معجزه، آن لحظه های نابِ عشق، اینها خداست
او سر آغاز من است، جان من است
                                                   در تمام لحظاتم، حامی و حاضر  خداست
دارم از عمق وجودم میفشانم عشق او
                                                   آرزویم بَرِ پردیس، درآن عرشِ خداست
زندگی را زندگی خواهم نمود
                                                   هرچه من دار و ندارم، همه از لطف خداست
 سپاس شده توسط
(1396 آبان 10، 19:21)rezaKy نوشته است: به نام خدا

اخیرا موضوعی هست که ذهنمو مشغول کرده و میخام ببینم نظر شما چیه.
فرض کنین شخصی رو خیلی دوس دارین و توی زندگیتون خیلی براتون عزیزه. نه از بین اقواما. از بین دوست، رفیق و یا یه شخص خاص. این شخص رو یه روز درحال انجام کاری میبینین که خوشایند شما نیست و از معیار های شما برای دوستی/رابطه و... دور هست.
مثلا برای من سیگاری بودن از چیزای ناخوشایند هست.
فرض کنین اوح شخص رو درحال انجام اون کار میبینین. چه عکس العملی نشون میدین؟
به روی خودتون نمیارین و انگار نه انگار طوری شده، ولی از اون به بعد با اون شخص سردتر برخورد میکنین؟
همونجا که دیدینش میرین جلو و ناراحتیتون رو نشون میدین؟
یا اینکه بعدا سر فرصت به روش میارین؟
چه کارایی میشه توی این موقعیتا کرد؟ بنظر شما چی درسته؟

خوب  داداش از نظر من  بهتره همون موقع بهش بگی ولی نه به طور مستقیم بلکه یه جوری بگیم که بهش برنخوره و درضمن متوجه منظورتان. که سیگار کشیدن نشه
 سپاس شده توسط
(1396 آبان 10، 19:21)rezaKy نوشته است: به نام خدا

اخیرا موضوعی هست که ذهنمو مشغول کرده و میخام ببینم نظر شما چیه.
فرض کنین شخصی رو خیلی دوس دارین و توی زندگیتون خیلی براتون عزیزه. نه از بین اقواما. از بین دوست، رفیق و یا یه شخص خاص. این شخص رو یه روز درحال انجام کاری میبینین که خوشایند شما نیست و از معیار های شما برای دوستی/رابطه و... دور هست.
مثلا برای من سیگاری بودن از چیزای ناخوشایند هست.
فرض کنین اوح شخص رو درحال انجام اون کار میبینین. چه عکس العملی نشون میدین؟
به روی خودتون نمیارین و انگار نه انگار طوری شده، ولی از اون به بعد با اون شخص سردتر برخورد میکنین؟
همونجا که دیدینش میرین جلو و ناراحتیتون رو نشون میدین؟
یا اینکه بعدا سر فرصت به روش میارین؟
چه کارایی میشه توی این موقعیتا کرد؟ بنظر شما چی درسته؟

من خیلی کار به کار کسی ندارم 
به هر حال هیچکی کامل نیست , هر کسی راز های خودش رو داره 
اما تو حالت کلی بخوام بگم نظرم راجع به اون شخص عوض میشه
یعنی دیگه اون شخص "عزیزترین " نمی مونه
 سپاس شده توسط
(1396 آبان 10، 19:21)rezaKy نوشته است: به نام خدا

اخیرا موضوعی هست که ذهنمو مشغول کرده و میخام ببینم نظر شما چیه.
فرض کنین شخصی رو خیلی دوس دارین و توی زندگیتون خیلی براتون عزیزه. نه از بین اقواما. از بین دوست، رفیق و یا یه شخص خاص. این شخص رو یه روز درحال انجام کاری میبینین که خوشایند شما نیست و از معیار های شما برای دوستی/رابطه و... دور هست.
مثلا برای من سیگاری بودن از چیزای ناخوشایند هست.
فرض کنین اوح شخص رو درحال انجام اون کار میبینین. چه عکس العملی نشون میدین؟
به روی خودتون نمیارین و انگار نه انگار طوری شده، ولی از اون به بعد با اون شخص سردتر برخورد میکنین؟
همونجا که دیدینش میرین جلو و ناراحتیتون رو نشون میدین؟
یا اینکه بعدا سر فرصت به روش میارین؟
چه کارایی میشه توی این موقعیتا کرد؟ بنظر شما چی درسته؟

سلام
بارها و بارها این تجربه رو داشتم. برای همین تصمیم گرفتم هیچوقت تو ذهنم از کسی تصوراتی نسازم که بعد دیدن چیزی خلاف اونها شوکه بشم یا مجبور بشم سطح روابطم رو تغییر بدم. با همه دوستام همونجوری که واقعا هستن رفتار میکنم نه تصورات خودم از اونها. اونها رو بخاطر همون چیزی که دقیقا هستن دوست دارم و اگه کسی به معیارهام نزدیک باشه میشه رفیق عزیز 1 به طور کلی هم سعی میکنم سخت نگیرم و قبول کنم هر کسی ضعف ها و بدی هایی در کنار خوبیاش داره
: )
Just Do "THE RIGHT THING" H
 سپاس شده توسط

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 14 مهمان