اعلام وضعیت این هفته
smwarrior/گروه برکه پاکی/قرمز
ارزیابی: بازم قرمز.این هفته کاملا اسیر هوا و هوسم بودم:/
برنامه: فشار امتحانام برای هفته بعد
هست و امیدوارم بتونم خودمو کنترل کنم
خاله شادن / پیشتازان/ هفته پنجم: با لطف خدا سبز
ارزیابی هفته: سفری ک میخواستم برم رو رفتم البته زمانش این موقع نبود ولی طبق معمول تو رودروایسی گیر افتادم و نتونستم نرم از این جهت کلی ورقه تلمبار شده رو دستم موند و تازه امروز صبح رسیدم خونه
ی مشکل کاری برام پیش اومده ک ی جورایی هم خوبه هم بد
خوب از این جهت ک متوجه شدم استادم چه دیدگاهی نسبت بهم دارن و بد اینکه احتمال اینکه بخاطر خطای دیگران من قربانی شم زیاده ابرومو سپردم دست خدا
از نظر پاکی شکرخدا خوب بود هرچند دلتنگی های بی دلیل همچنان هست و بغض های شبانه ولی شکرخدا که خوبه اوضاع پاکی وقتی برای فکر کردنهای بیخود ک مهمترین علت شکستم هستند رو ندارم
وارد بخش برنامه ریزی کانون شدم و شکرخدا روزهام هدفمندتر شدن
برنامه هفته اینده: دوهفته زمان دارم باید هم ب مقالات نیمه کارم برسم هم درسهای انتهایی ترم رو ببندم و هم اینکه خیلی گیییییییجم کندم کلا
این روزا درگیرم و مشغله ام زیاد شده ،عذر می خوام بابت تاخیرم.
خداروشکر هفته ی خوبی بود از نظر پاکی اما دیروز یکم فشارها زیاد شده بود و اذیتم می کرد.
تا حدودی برنامم رو پیش بردم اما طبق معمول کامل انجام نشد.
این هفته هم همچنان وقت آزاد زیادی ندارم دلم می خواد بشینم کتاب بخونم اما فعلا فرصتش نیست.
امیدوارم بتونم به کارام نظم بیشتری بدم.
دوستان عزيز من اومدم براى آخر هفته از الان اعلام وضعيت كنم. چون ممكنه نيام تالار.
مژگان / بركه پاكى / هفته ششم:زرد
ارزيابى هفته: زرد بودنم به خاطر وسوسه اول هفته است. نشكستم اما خيلى تحت فشار بودم. چون موقعيتش نيست ، فكر نكنم قرمز بشم. برنامه ام خوب پيش نرفت و يه جورايى هر روز حال روحيم بدتر و فشارم بيشتره. سعى مى كنم ازش سالم عبور كنم.
برنامه هفته آينده: برنامه اى ندارم. يك سال با انگيزه بيرونى و كانون پيش اومدم، ولى فشار اين روزا ميگه به انگيزه و تلاشى بيشتر از فشار كانون نياز دارم. بايد رو پاى خودم بايستم. بايد نخوام .
سلام بچه ها
میگم چرا انقدر ساکتین؟ چرا صحبت نمیکنین؟ من از وقتی یادم میاد اینجا آروم بود ولی الان دیگه نهایتشه
پرنده پر نمیزنه ... همه هم که یکی یکی دارن از کانون میرن...
مژگان حلال کنید ینی چی ؟؟ از کانون که نمیخوای بری؟؟
بقیه کجان؟؟ آیا نسیم جاییست فقط برای اعلام وضعیت مسابقه گروهی ؟؟ یا برای چیز دیگه ای ساخته شده ؟؟
اینهمه سکوت دلیلش چیه ؟
اصلا ماها از حال هم باخبریم ؟ اصلا مهمه که باخبر باشیم؟ یا نه اصلا به ما چه مربوطه
وقتی اورژانسی هستیم ، وقتی گرفتاری داریم ، وقتی نیاز داریم با یکی حرف بزنیم ، کسی هم وجود داره؟
این وضعیت تا کی میخواد ادامه پیدا کنه؟
یه حرکتی بزنین امیدوارشیم ...
خدایا بچه های نسیمو پرحرف کن ...یه جوری که بگیم بسه دیگه سرمون رفت............آرزو بر جوانان عیب نیست
راست میگی رضوان جان
راستش من دلیل اینکه زیاد نمیام نسیم یا کلا کانون
نمیدونم ولی حس میکنم همه حرفام تکراریه حس میکنم نقاب دارم
گاهی از خودمم خسته میشم این روزا اوضاع پاکیم خوبه ولی بی نهایت سردرگمم
سلام آبجیا خاله شادن / گروه پیشتازان/ هفته ششم با لطف خدا سبز ارزیابی هفته: بسیار هفته بی نظمی داشتم همش برنامه هامو به تعویق مینداختم صبحها بجای 7ساعت 9 بیدارمیشدم راضی نیستم از خودم برنامه ای ک برای اذر داشتم تقریبا بخش کمیش عملی شده خودمو داداشم تنهاییم کارای خونه هم باید انجام بدم به درسا هم برسم نتونستم خوب مدیریتش کنم
ولی خب دیگه کی باید یاد بگیرم؟ فرض کن شوهر کردیم کارمندم بودیم بچه هم داشتیم درسم میخوندیم اونوقت چطوری باید زندگیمو مدیریت کنم؟
این هفته ک بیاد سعی میکنم تصور کنم ی خانم خونه هستم ک کارمندم هست و ی شوهر شلخته (داداشم) هم داره ببینم چقد برمیام از پس کارا برنامه برای هفته بعد: هفته بعد دیگه چون هفته های پایانی ترم هست باید درسها جمع و جور کنم و تمومشون کنم پنجشنبه دیگه وقت بذارم ی کم مطالعات عقب موندمو جبران کنم و ..
بچه ها ی سوال
من ی دوستی داشتم ک با هم خیلی خوب بودیم زمانی ک تو شهر غریب جایی برای موندن نداشتم منو برد خونه خواهرش دو روز اونجا بدم خیلی دوست خوبی بود ی اخلاقای خاص خودشم داشت مثلا دوست داشت تو چشم باشه مرککز توجه باشه اگر پستی میذاشت میگفت برید نظر بذارید زیرش و ..
تو ی سایت باهم بودیم فرض کنید ی جایی مثه اینجا ..همون سایته هم زمینه اشنایی ما رو فراهم کرد
اینجا دیدید ک میشه بعضی ها رو به لیست دوستان اضافه یا از لیست خارج کرد ی چیز کاملا بی اهمیت ی چیزی ک فکر نکنم کسی از بین ماها تا حالا رفته باشه چک کرده باشه ک ببینه چندنفر اونو تو لیست دوستانشون گذاشتن
تو اون سایته هم همچین امکانی بود من از سر تفنن بعضا بعشیا رو میذاشتم تو لیست دوستان بعد ریمو میکردم یکی از همینا هم همین دوستم بود
اقا بعد اینکه دید من ریموش کردم اخلاقش 180درجه عوض شد هرقدر خوش اخلاق بود بد اخلاق و تند شد هرچی باهاش حرف زدم فایده نداشت
از اون روز دیگه رفتارهاش کلا تغییر کرد بسیااااااار بی محلی کرد و اگر پیام میدادم یا جواب نمیداد یا مثلا ی هفته بعد ی جواب بی نهایت خشک میداد
تااااااااااا اینکه پارسال دی ماه رفتم شهرشون ماموریت براش سوغاتی برده بودم بهش پیام دادم جوابمو نداد ینی اصن جواب نداد ن ک ی هفته بعد جواب بده
حالا شنیدم ازدواج کرده بنظرتون بهش پیام بدم؟من خیلی دوسش داشتم از رفتارش واقعا ناراحت هستم اما میدونم خیلی ازدواجش اتفاق خوبیه تو زندگیش
حالا اومدم مشورت بگیرم از شما بنظرتون پیام بدم یا ن؟
سلام
واقعانا بیایم اینجا چی بگیم؟ بگیم شکست خوردیم و حال بدمونو بگیم تا دیگران دلداری بدن؟ یا نه بیایم از حال خودمون بگیم و احساساتمون رو اینجا تخلیه کنیم؟ یا بیایم تظاهر کنیم به خوب بودن و بگیم من جقد خوبم و خوشحال و دلخوشم؟ یا بیایم هر کار دیگه...
عه راستی منماااا منو ک فراموش نکردین این روزا فک کنم بیشتر منو ببینید چون تا یه مدت بعد عملم باید از تختم تکون نخورم البته کیه ک گوش کنه به این حرفا
بچه ها به نظرم باید یکم هدفدار عمل کنیم تو پربار کردن نسیم
یعنی چی اولین قدم خودمونو مقید کنیم تو برنامه ها شرکت کنیم
دومین قدم برنامه ایی گذاشته شه که امکان پذیر باشه برای انجامش برای همه. شاید یکی سرش شلوغ باشه و نرسه برنامه رو انجام بده ولی باید برنامه ایی باشه با شرایطش بتونه انجام بده
سومین قدم اینکه برنامه ایی ک انجام میدیم بیایم نظراتمونو بگیم عقایدمنو منفی مثبتای اون کاروو خلاصه باهم به اشتراک بذاریم
چهارم لطف کنیم بهم دیگه مدت زمان تو تلگرام بودن و اینستا و .... رو ده دقیقه از هرکدوم کم کنیم و وقتشو بدیم به کانون
درسته دیگه دوره اومدن و استفاده از این انجمن ها و ... با اومدن گوشی های هوشمند کم تر شده
اما هدف ما از اینجا چیز دیگه است سلامت جسم و سلامت روح خودمون تا بتونیم جامعه ایی سالم به کشورمون هدیه کنیم
نظرتون در مورد این حرفای من چیه؟
میدونم خودمم قبلا کم کاری زیاد کردم. خیلی وقتا حال اصلیمو نگفتم. حتی شاید هیچ کدومتون ندونین بیماری من جیه و روند درمانم به کجا رسیده و تا چه حد رو به موتم یا نیستم. چون تو ذهنم فک میکنم اینا رو بگم ناراحتتون میکنم پس بهتره نگم اما مشکل اینحاست که فک نمیکنم که نگفتنش نگرانیه بیشتری ایجاد میکنه. همه امون همینطوری هستیم.
لطفا بیاین یکم باهمدیگه بیشتر حرف بزنیم و فک نکنیم حرف مخالفی با نظرمون شنیدیم اعلان جنگ شده و کسی دوستمون نداره. اونوقت میشه ماجرای دوستی خاله شادن و دوستشون.