پولدارترین شهید تاریخ شیعه
ادواردوآنیلی
ادواردو آنیِلی (به ایتالیایی: Edoardo Agnelli) 9 ژوئن 1954 در نیویورک به دنیا آمد و در 15 نوامبر سال 2000 در فوسانو به شهادت رسید. او یکی از دو فرزند جیانی آنیلی - سرمایهدار و میلیاردر ایتالیایی و مالک سابق مجموعه فیات - و مارلا کاراچولو بود. وی پس از قبول مذهب تشیع نام خود را به "مهدی" تغییر داد.
او تحصیلات متوسطه را در دبیرستان ماسیمو دآتزلیو در شهر تورین گذراند و پس از آن به کالج آتلانتیک در بریتانیا رفت. سپس برای اخذ مدرک دانشگاهی در رشته ادبیات مدرن به دانشگاه پرینستون رفت. در سن 22 سالگی در یک گفتگو با مارگریتا هک، اختر فیزیکشناس ایتالیایی، به دفاع از نجوم احکامی میپردازد. او بعد از دانشگاه به هند سفر کرد تا در زمینههای مورد علاقه اش، یعنی عرفان و ادیان شرقی بیشتر تحقیق کند و در آنجا با ساتیا سای بابا ملاقات میکند. پس از آن به ایران رفت و در آنجا با امام خمینی آشنا شد.
او گهگاه در مصاحبههایش علیه سیاستهای کاپیتالیستی یا کارخانه فیات حرف میزد و در مقابل از طبقات ضعیف جامعه حمایت میکرد و حتی عدم تمایل خود را برای به ارث بردن مجموعه فیات بیان میداشت و در عوض علاقه خود را در ادامه مطالعاتش در زمینه ادیان و خداشناسی اعلام کرده بود.
بلیندا راچمن یکی از هم دانشگاهیهای او میگوید: «ادواردو مغرور و خودشیفته نبود. مادرش از یک خانواده سلطنتى و پدرش یکى از موفق ترین و پولدارترین سوداگران جهان بود در حقیقت ادواردو شاهزاده ایتالیا بود اما در طرز تفکر و برخوردش نشانى از خود برتر بینى اى که معمولا در انسانهاى پولدار وجود دارد به چشم نمی آمد. ادواردو دوستان صمیمى و نزدیک نداشت. آدم سر به راهى بود. بسیار بسیار شوخ طبع و نکته سنج بود. هیچ زمانى را در زندگیم به خاطر ندارم که به اندازه وقتى با ادواردو بودم از ته دل خندیده باشم. بسیار بذله گو و باهوش و در عین حال آرام بود، اکثر اوقات آرام و ساکت بود.»
پدرش جیانی آنیلی سرمایهدار و کارآفرین ایتالیایی، میراث دار خاندان مشهور آنیلی، مالک گروه سرمایهگذاری اکسور و مالک کارخانجات اتومبیل سازی فیات، فراری، مازراتی، آلفا رومئو، لانچیا، آبارت، اویکو به همراه چندین کارخانه تولید قطعات صنعتی، چند بانک خصوصی، شرکتهای طراحی مد و لباس، روزنامههای لاستامپا و کوریره دلاسرا، باشگاه اتومبیلرانی فراری و باشگاه فوتبال یوونتوس بود. افزون بر اینها چندین شرکت ساختمانسازی، راهسازی، تولید لوازم پزشکی و بالگردسازی هم وجود دارد که خانواده آنیلی جزء سهامداران اصلی آنها هستند.
مادر ادواردو، مارلا کاراچولو دی کاستانیتو نیز یکی از نوادگان خاندان اصیل کاراچولو و خواهر کارلو کاراچولو مؤسس و صاحب امتیاز گروه رسانهای اسپرسو، غول رسانه ای ایتالیا بود. جیانی آنیلی از ازدواج با مارلا صاحب یک دختر به نام مارگریتا نیز شده بود. مارگریتا در اولین ازدواج خود با آلن الکان، از نوادگان خاندان مشهور و سرمایهدار یهودی الکان، رماننویس و فعال رسانهای، پسر ژان-پل الکان، بانکدار، سرمایهدار و مدیر سابق شرکت تولید کالاهای لوکس کریستین دیور اس. آ. و همچنین رئیس انجمن مرکزی اسرائیلیان فرانسه وصلت کرد و حاصل این پیوند دو پسر به نامهای جان الکان و لاپو الکان و یک دختر به نام جینورا الکان بود.
علیرغم اینکه طبیعتاً ادواردو، به عنوان تنها پسر جیانی آنیلی، وارث ثروت خانواده آنیلی به حساب میآمد، اما پدرش جیووانی آلبرتو آنیلی (پسر عموی ادواردو) را به عنوان میراث دار مجموعه فیات اعلام کرد و تنها بخشی که به ادواردو سپرده بود مدیریت باشگاه یوونتوس در یک بازه زمانی کوتاه در سال 1986 بود.
هدف اصلی یهودیان در وصلت با خانواده آنیلی تلاش برای تصاحب اموال میلیاردی این خانواده بود به همین دلیل بعدها خواهر ادواردو نیز به عقد یک خبرنگار یهودی به نام الکان در میآید، که این ازدواج با وجود چهار فرزند به طلاق میانجامد سپس خواهر ادواردو با یک مسیحی ازدواج میکند و از اینجا به بعد، یک نوع رقابت بین یهودیت و مسیحیت در مورد فرزندان خواهر ادواردو بهوجود میآید.
بیاهمیتی ثروت آنیلی برای ادواردو و تمایلش به اسلام، موجب شد تا پدرش حاضر نشود میراث خانواده را به او بسپارد؛ لذا جیانیآنیلی پسر برادرش که مسیحی بود را به عنوان جانشین ادواردو تعیین میکند. اما چیزی نمیگذرد که خبر مرگ پسرعموی ادواردو بر اثر سرطان ناشناختهای میپیچد. این مرگ نیز از مرگهای مشکوک خانواده آنیلی بود؛ چرا که اگر وی به عنوان وارث اموال آنیلی زنده میماند، مدیریت این ثروت عظیم به یک مسیحی تعلق میگرفت و این خلاف خواسته یهودیان بود.
مسلمان شدن ادواردو
ادواردو میگوید: «در نیویورک که بودم یک روز در کتابخانه قدم میزدم و کتابها را نگاه میکردم که چشمم افتاد به قرآن. کنجکاو شدم که ببینم در قرآن چه چیزی آمده است. آنرا برداشتم وشروع کردم به ورق زدن و آیاتش ر ا به انگلیسی خواندم، احساس کردم که این کلمات، کلمات نورانی است و نمیتواند گفته بشر باشد. خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم، آن را امانت گرفتم و بیشتر مطالعه کردم و احساس کردم که آن را میفهمم و قبول دارم.» ادواردو از ابتدای اسلام آوردن توسط والدینش تهدید شد که اگر میخواهد مسلمان بماند خبری از ارث نیست.
خانواده آنیلی برای آنکه ادواردو را از ارث محروم کنند، سعی زیادی در دیوانه جلوه دادن وی داشتند. به همین منظور وی را در بیمارستانی روانی بستری کردند که به گفته ادواردو، همه کارکنان آن یهودی بودند. ادواردو به خاطر ترس از شستشوی مغزی در آن تیمارستان سعی کرد تا از آنجا فرار کند.
بلیندا راچمن یکی از هم دانشگاهی های او نیز در مورد آن ایام میگوید: «شایع شده بود که ادواردو به مصرف مواد روى آورده و یکبار هم در آفریقا به جرم حمل مواد مخدر دستگیر شده است. اینها همه شایعاتى بود که دهان به دهان میچرخید و من هیچ وقت با کسى که از نزدیک ادواردو را دیده باشد و بتواند این شایعات را رد یا تصدیق کند برخوردى نداشتم.»
شیعه شدن
نخستین آشنایی او با تشیع و انقلاب اسلامی ایران از طریق یکی از مصاحبههای دکتر محمدحسن قدیری ابیانه (رایزن مطبوعاتی سفارت ایران در ایتالیا بین سالهای 1358 تا 1361) از طریق تلویزیون ایتالیا بودهاست و پس از آن برای دیدار با وی به سفارت مراجعه میکند و پیوند دوستی بین آنها ایجاد میشود. ادواردو چند بار به ایران سفر کرده و با امام خمینی(ره) و آیت الله العظمی خامنهای دیدار کرده و به زیارت حضرت علی ابن موسی رضا، امام هشتم شیعیان مشرف شده بود. در یکی از این سفرها در هفتم فروردین 1360 در نماز جمعه به امامت آیتالله خامنهای شرکت میکند. در همین سفر ادواردو با بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران دیدار کرده و حضرت امام پیشانی ادواردو را میبوسد.
قدیری ابیانه درباره وی میگوید: «ادواردو نمیتوانست در قبال توهین به مقدسات سکوت کند، وی همچنین در برابر جنایات اسراییل در فلسطین طاقت نمیآورد و به نخستوزیر و رییسجمهوری و حتی سران کشورهای دیگر زنگ میزد و خواستار جلوگیری از این اقدامات میشد که من به او گفتم داری با این کارها شهادتت رو جلو میاندازی. صهیونیستها دست از سر تو بر نخواهند داشت، از این کارها پرهیز کن.»
او مسلمان بی تفاوتی نبود. همیشه دغدغه مسائل جهان اسلام را داشت تا جایی که میخواست بخاطر ارتباطاتش در مدیریت باشگاه یوونتوس و با توجه به علاقه پسر قذافی به این باشگاه، سرنوشت امام موسی صدر را پیگیری کند.
شهادت ادورادو به دست صهیونیستها
در 15 نوامبر 2000 (24 آبان 1379) پیکر بی جان ادواردو در بزرگراه تورینو - ساوونا زیر پل «ژنرال فرانکو رومانو» پیدا شد. از آن جا که خودروی او روی پل در بالای محل پیدا شدن پیکرش پارک شده بود ظاهر قضیه نشان میداد که وی از روی پل به پایین پرت شده است و مقامات قضایی علت مرگ او را خودکشی اعلام کردند.
در سال 2009 در ایتالیا کتابی دربارهٔ مرگ ادواردو آنیلی به قلم روزنامهنگار و نویسنده ایتالیایی، جیوزپه پوپو، منتشر شد که مرگ ادواردو را قتل دانست، و نوشت: هیچکس وی را ندیده است که از روی پلی که بر روی بزرگراهی که در هر لحظه خودروهای فراوانی از روی آن میگذرد، به پایین بپرد. ضمناً در آن زمان ادواردو میلنگیدهاست، و از عصا استفاده میکرد و حداقل دو دقیقه طول میکشیده که از دیواره بزرگراه بالا برود و خود را پایین بیندازد، و این احتمال دیده شدن را بالا میبرد. ضمناً دیده شده که وی کمربند و بند کفشش بسته بوده، با وجودی که از هشتاد متری به پایین پرت شدهاست. آنچه شکها را بیشتر میکند، این است که وی را سریعاً به خاک سپردهاند، بدون اینکه کالبدشکافی انجام دهند. نویسنده کتاب بیان میدارد که از سه منبع مختلف اطلاعاتی به دست آمدهاست که چند هفته پیش از مرگ، از وی خواستهاند که سندی را امضا کند که طبق آن از همه حقوق خود در کارخانه فیات را در عوض مقادیر فراوانی پول و دارایی دست بردارد، ولی ادواردو آن را نپذیرفتهاست.