امتیاز موضوع:
  • 34 رأی - میانگین امتیازات: 4.15
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شبانه روزی

سلام
میتوانم الان یعنی دل بچه ها برای اقای گرافا تنگ شده؟
یا تو دلت براشون تنگ شده؟
و
خدا حفظشون کنه.. خیلی حضورشون مفیده تو کانون..

در پناه خدا.
یاعلی.
[تصویر:  07c49977111e42a28fd6.jpg]

هر دو سها خانم جان 
هر دو

دل ایشونم برای ما تنگ شده
هر چی فرد شلوغ کارتر دل گرافا خان تنگتر

دل اقا پوریا هم تنگ شده
برای من بیشتر
چون اون دوران من از همه شلوغ تر بودم

دیگه چی و کی چه خبر؟

[تصویر:  nasimhayat.png]
 سپاس شده توسط
بچه ها من دوباره سریالی شدم و امروزم اصلا نماز نخوندم 
همیشه نماز صبح ها قضا میشن الانم دارم دیوونه میشم 
حس میکنم شدم همون ادم 3 سال پیش که شب عاشورا هم حالیش نبود عوامل گناهم اول از همه ذهنمه و دومیشم موبایل لعنتیه یه روش رو میدونم بدون فیلتر مطالب مستهجن میاره چند باری هم گذارشش دادم ولی فیلترش نمیکنن
[تصویر:  05_blue.png]
(1395 دي 5، 18:03)روزبه نوشته است:
(1395 دي 5، 16:05)meep نوشته است: بچه ها من دوباره سریالی شدم و امروزم اصلا نماز نخوندم 
همیشه نماز صبح ها قضا میشن الانم دارم دیوونه میشم 
حس میکنم شدم همون ادم 3 سال پیش که شب عاشورا هم حالیش نبود عوامل گناهم اول از همه ذهنمه و دومیشم موبایل لعنتیه یه روش رو میدونم بدون فیلتر مطالب مستهجن میاره چند باری هم گذارشش دادم ولی فیلترش نمیکنن


این اعلان عمومی، کمکی هم میکنه؟! 1
بله این از اصول اولیه هوشیاریه 
من یکی که هیچ وقت از اینکه حال و روزم رو صادقانه بیان کردم ضرر نکردم.
درست برعکس وقتی ریختم تو خودمو حس و حالم رو با بقیه دوستان همدردم مشارکت نکردم با مغز خوردم زمین.
همین چند روز پیش بود که از خودمحوری دست کشیدم به خواهرام سها و ربکا و آنو و برادرم وجدان بیدار از همه ناهوشیاریهام همه حسهای بدم همه کارهای خلافی که به ذهنم میرسه گفتم و الان سه روزه حالم بهتره
شاید باورت نشه ولی وقتی من میام حالم رو اینجا میگم و کامنتی هم از بقیه دریافت نمیکنم باز حالم بهتر میشه
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
 سپاس شده توسط
(1395 دي 5، 18:39)روزبه نوشته است:
(1395 دي 5، 18:35)همساده نوشته است:
(1395 دي 5، 18:03)روزبه نوشته است:
(1395 دي 5، 16:05)meep نوشته است: بچه ها من دوباره سریالی شدم و امروزم اصلا نماز نخوندم 
همیشه نماز صبح ها قضا میشن الانم دارم دیوونه میشم 
حس میکنم شدم همون ادم 3 سال پیش که شب عاشورا هم حالیش نبود عوامل گناهم اول از همه ذهنمه و دومیشم موبایل لعنتیه یه روش رو میدونم بدون فیلتر مطالب مستهجن میاره چند باری هم گذارشش دادم ولی فیلترش نمیکنن


این اعلان عمومی، کمکی هم میکنه؟! 1
بله این از اصول هوشیاریه


این نخستین باره؟! 1
اگر نیس، پس چرا مفید نبوده؟! 1
اگه منظورت از مفید نبوده اینه که چرا ما از اینکار جواب نمیگیریم به همون دلیل که کانون اومدن ما اولین بار نیست یکی مثه من چندین ساله میاد  و هنوز درگیره 22 
به همون دلیلی که نماز از فحشا و منکر دور میکنه و من و مثه من سالها نماز میخونیم و باز درگیریم. 22
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
 سپاس شده توسط
خب اینجا چندتا نظریه هست :
۱- اول اینکه شاید ما نتیجه ملموسی نمیبینیم از کانون اومدن یا نمازخوندن یعنی نتیجه صد در صدی نداده برای بهبودیمون ولی خب یه سری اثر مثبت گذاشته روی ما و روی رفتارمون که دقیقتر نگاه کنیم شاید بتونیم ببینیم اونا رو
 2- یه نظریه دیگه هم اینه که امکان اینکه بدون نمازخوندن و کانون اومدن و کارهای مشابه شرایط خیلی بدتر بشه کاملا محتمله

اما خود من معتقدم بهبودی یه فرآیند تدریجیه وقتی من نماز میخونم و نتیجه نمیگیرم یعنی نیازه ارتباطم با نیروی برترم محکمتر بشه و توی نماز خوندنم تجدید نظر کنم یا توی فعالیتم توی کانون تجدید نظر کنم که مفید تر بشم اما اینجا یه نکته خیلی مهم وجود داره که من معتقدم تجدید نظر کردن در یه رفتار رو نباید با قطع اون اشتباه بگیریم. مثلا من بگم این نمازم به دردم نخورده پاک نشدم فکرم هزارتا جا رفته پس بیا این دولا راست شدنم بزنم قطع کنم و خلاص

راجع به اینکه ذکر مصیبت کردن خوب نمیکنه حالمون رو
خواستم بگم من هر وقت میام از حال بدم از جزییات لغزاشم میگم به این امید میام که بگم کمک میخوام یکی حرفامو بشنوه راه حل بده و به امید یه راه تازه ام 
به عبارتی موافقم با این گزاره که گفتی ذکر مصیبت حالمون رو خوب نمیکنه
اما بیشتر که فکر کردم دیدم در این مورد بخصوص  حتی یکی فقط بیاد غر بزنه و بگه بده روزگارم و هر روز دارم لغزش میکنم بازم ممکنه جواب بگیره از همین ذکر مصیبت خشک و خالی
.................................................
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
 سپاس شده توسط
سلام
اقای گرافا از بهترین های کانون هستن 
ایشون خیلی زحمت میکشن 
پشت پرده با قاطعیت هوای کانون رو دارن  302
اگه از خودم بگم واقعا خیلی دلم میخواد که ایشون تو کانون به صورت محسوس هم باشن با وجودپیچ وخم های زندگی 53258zu2qvp1d9v
انشاالله هرجا که هستن همیشه شاد و سلامت باشن 302
 

میتوانم خانوم شماهم نامحسوس شدین
قدیما خیلی پرانرژی بچه ها رو تشویق میکردین
خدا خیرتون بده
اون اوایل که اومده بودم یادم نمیره 
چه دورانی بود
یادش بخیر  53258zu2qvp1d9v
  [تصویر:  zko_mxcpx3irr8xxxrsdbdjwa0n2.png]
 یک راند دیگر مبارزه کن 
 سپاس شده توسط
اقا یه نکته هم من بگم در مورد کانون 

وقتی خ.ا انجام میشه حس ناامیدی عصبانیت پشیمانی و ... سراغمون میاد حس های بدی داریم 
باخودمون میگیم چیکار کنیم؟
میگیم توبه کنیم و تو اینترنت دنبال راه های ترک میگردیم و میرسیم به کانون 
و میگیم به به عجب جایی 
دیگه من ترک کردم و و  و
ثبت نام میکنیم و منتظر معجزه میشیم که کانون عمل خ.ا ما رو ترک کنه در حالی که به این توجه نمیکنیم که کانون فقط راهنماس کانون فقط یه بستری رو فراهم میکنه که ما اگاه بشیم روش های ترک رو یاد بگیریم تشویق میکنه که ما هر چی که یاد گرفتیم در مورد ترک رو در یه جمع چند نفره پیاده کنیم و نقش اصلی رو خود ما ایفا میکنه که باید خودمون بخواییم و خودمون واقعا مشتاق ترک باشیم و خودمون روش ها رو اجرا کنیم نه اینکه منتظر کسی باشیم
خیلیا به این توجه نمیکنند...
  [تصویر:  zko_mxcpx3irr8xxxrsdbdjwa0n2.png]
 یک راند دیگر مبارزه کن 
 سپاس شده توسط
ممنون از حرفهای قشنگی که زدی داداش روزبه
مثال؟ من خودم مثال زنده و شاهد هستم.که وقتی ناهوشیاری میکنم یا لغزش میکنم اما به کسی نمیگم شهوت منو درون خودش مچاله میکنه تنها میشم با افکاری مثه گناهکار بودن فاسد بودن یا کاملا برعکس در این فکر غرق میشم که من مشکلی ندارم و طبیعی هستم و میتونم کنترل شده خودارضایی کنم.در هر دو صورت من یه فرد خودمحور میشم که درد لغزش و شهوت رو باید خودم تنهایی بکشم.خیلی حرفها رو خودم حفظم بهتر تجربه کردم اما وقتی حتی یه تازه وارد بهم میزنه اون حرفا رو برام معجزه میکنه و حالم خوب میشه.
من گفتم مشارکت کردن و گفتن حالات روزانه و دغدغه ها و لغزشها  یکی از اصوله. من نگفتم همه اصوله و برنامه اینه.
خوب یه اصل همونیه که راجع بهش حرف زدیم ولی یکی از اصول همین چیزیه که شما میگی :۱ ما در گروه حضور به هم میرسانیم اما این را میدانیم که وابسته شدن به گروه یا حتی اعضای با تجربه گروه در روند پاکی ما خلل وارد میکند. یا یه اصل دیگه میگه: ۲ما نیاز به نیرویی برتر از خودمان داریم که همیشه در دسترسمان باشد حتی اگر در جزیره ای دورفتاده باشیم و آن خداست که هر زمان و هر جایی در دسترس است.همینجور که داداش هادی هم درست اشاره کرد یکی از اصول میگه: ۳گروه و دوستان همدرد برای ما معجزه نمیکنند ما خودمان تصمیم گیرندگان و عمل کنندگان واقعی در مسیر بهبودیمان هستیم. 
دلیل اینکه خیلی از ما از جمله خودم  درجا میزنیم و شما هم به خوبی بهش اشاره کردید که برنامه و کانون بهمون کمکی نمیکنه و بهبود پیدا نمیکنیم فقط یک چیزه: ما به همه برنامه عمل نمیکنیم.اصول رو به صورت گزینشی انجام میدیم.  و بزرگترها و با تجربه ها هم گفتند که:عمل کردن نصفه نیمه به برنامه برای ما پاکی نصفه و نیمه به همراه نمیاره بلکه هیچگونه پاکی به دنبال عمل نصفه و نیمه نیست.
امیدوارم حالا به هر طریقی شده چه بی مشارکت و چه با مشارکت هممون طعم یه زندگی روحانی که ناهوشیاری درونش حداقله رو بچشیم. 53
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
 سپاس شده توسط
واسه یه کاری مجبور شدم برم یوتیوب 
یه کلیپی میخواستم که جای دیگه پیدا نمیشد
توی کمتر از سی ثانیه فیلترشکن پیدا, دانلود, نصب واجرا شد 22
دسترسی به اب خوردن انقد راحت نیست انصافا  22
 سپاس شده توسط
(1395 دي 6، 0:23)یوسف نوشته است: واسه یه کاری مجبور شدم برم یوتیوب 
یه کلیپی میخواستم که جای دیگه پیدا نمیشد
توی کمتر از سی ثانیه فیلترشکن پیدا, دانلود, نصب واجرا شد 22
دسترسی به اب خوردن انقد راحت نیست انصافا  22
منم مثل تو ام داداش.
با کمتر از سه تا کلیک فیلتر شکن دانلود می کنم.
حتی بدون فیلتر شکن هم می شه توی سایت های بد رفت.

می دونی چیه؟ قدم اول اینه که همه چی رو پاک کنی.
قدم بعدی اینه که روی خودت کار کنی.
تو اگر حتی خودت رو زندانی هم کنی ، ممکنه یه لحظه عامل شکست رو توی زندان هم پیدا کنی.
یه لحظه یه چیزی سرچ می کنی ، یه چیز غیر مرتبط باز می شه. 53258zu2qvp1d9v
اینقدر برای من اتفاق افتاده که نگو....
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
تا حالا به یه هفته پاکی نرسیدم 
اگر امشبو رد می کردم می شد یک هفته  53  Hanghead

سکوت ...
 سپاس شده توسط
(1395 دي 7، 0:14)تـــواب نوشته است: تا حالا به یه هفته پاکی نرسیدم 
اگر امشبو رد می کردم می شد یک هفته  53  Hanghead

سکوت ...
مثبتش رو نگاه کن داداش.
تو ۶ روز پاک بودی 1
همین هم نماز شکر داره انصافا.
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

(1395 دي 7، 0:17)عاشق فاطمه زهرا نوشته است:
(1395 دي 7، 0:14)تـــواب نوشته است: تا حالا به یه هفته پاکی نرسیدم 
اگر امشبو رد می کردم می شد یک هفته  53  Hanghead

سکوت ...
مثبتش رو نگاه کن داداش.
تو ۶ روز پاک بودی 1
همین هم نماز شکر داره انصافا.

منم موافقم. وقتی هیچ وقت ب ی هفته نرسیدید همین 6روز ی دنیا پاکی محسوب میشه. پس باید خدارو شاکر باشید و با هیجان بگید خدایا کمکم کن این سری اگه شده حتی یک ساعت بیشتر از سری قبل پاک بمونم.اونوقت خدا به دل امیدوار و شکسته تون نگاه میکنه و کمکت میکنه.ولی ی نکته داره.حالا ک خدا کمکتون میکنه شما هم باید نهایت تلاشتون رو بکنید.ته ته تلاشتون و اونی ک در توانتونه ب کار ببندید تا موفق بشید برای یک دقیه یک ساعت یک روز دو روز بیشتر پاک موندن و همینطور هر بار تلاشتون رو مضاعف کنید. تا انشالله توی یکی از این سیکل ها کاملا بذاریدش کنار. Khansariha (69) Khansariha (69)
یا علی
همسایه مون نیستند،
نَخل خونه شون،
کنار دیوار مشترک، کمی هم سمت حیاط ما گسترده شده.
امسال نَخل رو نساختند، منظور که پَنگ هاش رو باروَر نکردند.
معمولن در فصل ش، کسی باید از نخل ها بالا بره و بین پنگ ها، مقداری گرده که از نخل های نر به دست میاد رو بذاره.

با این وجود،
در جایی و شهری که نخل زیاد باشه،
باد تا حدودی گرده ها رو پراکنده می کنه،
از نخلی به نخلی دیگر، بی اجازه ی آدم ها.
چه نخل هایی که ساخته نشده اند نیز، از عشق بی نصیب نخواهند ماند؛
و خرمایی ثمر خواهند داد در پایان،
البته کمتر و پراکنده و با کیفیتی کم تر.

نخل همسایه،
هم چنان همون خرماهای پراکنده ش رو داره.
عصر ها که می رم حیاط  تا زیر سفره ای مون رو در باغچه بتکونم،
بیشتر وقت ها باد چند تایی خرما رو انداخته پایین.
اغلب نیم خورده اند و تا حدوی خشک؛
یک بار هم باران دیده اند؛
بلبل ها اون ها رو نوک می زنند و می خورند.
اون ها رو از زمین بر می دارم،
با دست کمی تمیز می کنم و می خورم.
این ها،
از خوشمزه ترین خرماهایی هستند که خورده ام.

این خرماهای فراموش شده،
خواهان ستایش اند.
53   53  53
[تصویر:  tree.jpg]

خُنُک آن قماربازی که بباخت آن چه بودش  ***  بِنَماند هیچ ش الا، هوس قمار دیگر


" مولوی "

53   53   53

این بار، بی تاریخ؛
خسته ام،
آن همه روزها که قرار بود شروع ی باشند ...

53 5353
[تصویر:  05_blue.png]


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 3 مهمان