انجمن شبانه روزی

[آقای اراده]

منم خان ام 

[جناب خان :)]

آقای اراده شما میتونین با بقیه "آقا"ها ائتلاف تشکیل بدی
"آقا"ی فلان و فلان "آقا" هم زیاد داریم

[امیرحسین خان]

آره میتونیم ائتلاف خان های کانون را تشکیل بدیم  

خیلی فکر خوبیه
شما هم که مدیری، حسابی می تونیم حکومت کنیم

[همساده]

سلام چند وقت پیش با یه بیناد خیریه آشنا شدم که داستان شکل گیری این بنیاد خیلی جالب و آموزنده بود برام...
بنیاد خیریه عماد

خدا رو شکر که این موسسات خیریه خصوصی تعدادشون زیاد شده...دوستان امتحان کنید عضو این موسسات و  ngo ها بشید اگه روی جهان بینی تون رو  رو اعتماد به نفستون رو عزت نفستون رو شادیتون در این دنیا تاثیر گذار نبود هر چی خواستین به من بگید  
بیشتر و بیشتر هم پیشنهاد میکنم از کمک مالی فاصله بگیرید. برید در متن قرار بگیرید کار یدی انجام بدید کار فکری انجام بدید... خوبه حالا شماره کارت بگیری و کمک مالی هم بریزی اینم ارزشمند و برکت میاره در زندگیتون ولی خب حضور فیزیکی یه چیز دیگه س
هر نوع و مدلیش هم فکر کنید هست کمی تحقیق کنید بالاخره یکیشون به خصوصیات شما نزدیکه...
از همین ماه رمضان هر کسی که عضو نیست شروع کنه و یه جا عضو بشه...

[می توانم]

چه تعریفی کردن ازم امیر حسین خان
بابا اصلا اب شدم رفتم تو زمین



تو ائتلاف یا اعتلاف خان ها جای حمیدخان بدجوری خالیه

اقا رامین پسن خداحافظی گذاشته 
فکر می کنم از پیشمون رفته
خدا رو شکر که با پاکی رفته و به دنبال براورده کردن ارزوهای بزرگ خودش و خانواده شه
حتما براش دعا کنین براش آرزوی خیر کنین
امیدوارم‌پیروز باشه همیشه
از اون رفتنایی که بود که خیلی رو من اثر داشت
شایدم پسفردا یا هفته بیاد و بازم پستای اثر بخش و خاص خودش که کم نظیر بود رو بذاره

موندن راکد شدن
باید پاک شیم و بریم و بقیه هایی باید باشن ولی در نهایت امیدوارم کانون فقط جای احوال پرسی قدیمیا بشه و این مرض اصلا به دست فراموشی سپرده بشه از این جهان

اقای اراده هم می تونن برن با اقای ایده تیم بزنن
عجب تیم خفنی میشه


اقای همساده بسیار عالی بود پیشنهادتون روش فکر می کنیم و امیدوارم نتایج خوبی بده

[نور الزهرا]

سلام...
التماس دعا داشتم..
ممنونم.
خوب خوب باشید...
عبادات قبول باشه...دها برای فرج قبل از هر دعا
خدانگهدار

[همساده]

سلام 

دیشب ساعت ۲ از احیا میومدم که یهو یه موتور یگان ویژه با سرعت تو خیابون داشت گشت میزد یه آقایی که با دوتا بچه حدودا 3 ساله و ۱۰ و خانومش بود اعتراض کرد که هی چرا اینجوری میکنی دقت کن!!! از حق نگذریم یه خاک بر سرتم بهشون گفت حالا اونام دو تا غول بیابونی دوتاشونم درجه دار با این ادوات نظامیشون خوفناکترم شده بودن دست اینو گرفتن که چرا توهین میکنی بیا ببریمت تو ماشین  این بنده خدا هم در مقابل اینا مثه فنجون در مقابل فیل بود مثه کبوتربچه در چنگال عقاب هی بال بال میزد. من تقریبا نزدیکترین فرد بودم رفتم میانجی شدم که آقای پلیس بزرگوار نکن ببخشید شب احیاس قدره و این حرفا چند نفر دیگه هم اومدن ولی این مرده هم که یه زیلو زیر بغلش بود کوتاه نمیومد میگفت حق نداری با من این رفتار رو کنی و من شکایت میکنم و این حرفا...خلاصه دوتا لگد درست حسابی خورد و در عوضش دوتا فحش پدر هم نثارشون کرد به هر زحمتی بود از دست اون دوتا درش آوردیم...باز کمی جلوتر رفتیم دیدیم این مامورا وسط جاده وایسادن انگار منتظر بودن این یه چیزی بگه که بازم گفت که حق نداری منو بزنی تو باید از من دفاع کنی نه اینکه منو بزنی  یهو این بار تو جمع نیروهاش بود به سربازاش گفت اینو ببرید این دفعه باز شلوغ شد و اگه بار قبل اینا افسر بودن و مراعات میکردن و دوتا لگد زدن اینبار شد سه تا لگد از طرف سربازا  :  داستانی شدا زن و بچش گریه میکردن زنش دستشو میکشید...باز با میانجی گری مردم و یه افسر راهنمایی رانندگی که درود بر شرفش باشه مردم نجاتش دادن.

رفتم بهش گفتم عمو این چه کاریه میکنی؟  یهو گفت تقصیر شماهاست چرا به اون میگی از من گذشت کنه؟ و رحم کنه؟ اون مقصره!!! گفتمش عمو فکر کردی اینجا سوئیسه. اگه یه ذره خلوت بود الان جایی بودی که عرب نی ننداخته هنوز.... با لحن تندی هم بهش گفتم بار بعدی هر اعتراضی خواستی کنی اینجور زن و بچه ت رو نکش وسط ماجرا

از دیشب هنوز تو فکرمه که کار درست رو کردم یا نه!!! من و بقیه صرفا میخواستیم غائله جمع بشه...ولی خب به چه قیمت؟!! این اخرش رفتم به این سروانه گفتم من اینو میشناسم روانیه ببخشش  . به این فکر میکنم اگه همه همزمان اعتراض میکردیم به جای کدخدامنشی بهتر نبود!!! به اینکه چطور شب احیا در چند متری حرم کار به فحش و لگد پراکنی میرسه؟!!! اتفاقا سخنران دیشب راجع به کمبود معنویت در زندگی امروزه ما حرف میزد و مصداقاش هم که مشخصه چی بود رابطه دختر و پسر محرم و نامحرم  ماهواره...چه خوب میشد دستشو میکشیدم از رو منبر میآوردم چند صد متر اینورتر تو خیابون که ببینه کمبود معنویت یعنی چی  : بعضی مواقع دلم خیلی گریه میخواد...

........................................

دوستان حالا که در این مکان و زمان از تاریخ گیر افتادیم...بیاین با هم مهربون باشیم و گذشت کنیم...امیرحسین خان راست میگه هر کی که یه اجحافی میکنه در حقمون سریع دست به یقه نشیم و دعوا راه نندازیم ما مردم ایران تعارف که نداریم از لحاظ سلامت روانی به شدت اوضاعمون خرابه... راستی پس احقاق حق چی؟ پس قیام در مقابل ظلم چی؟ اینا متضاد نشد با توصیه م؟ نمیدونم الله اعلم

[آقای اراده]

[darling]

سلام 
چقد خوشحال شدم پست امیرحسین خان رو دیدم
و چقدر ناراحت شدم پست می‌توانم رو با مضمون رفتن رامین. دیدم 
به قول می‌توانم از اون رفتنای خیلی تاثیرگذاره 
امیدوارم زود زود به کاراشون برسن و برگردن 
آقای همساده تنم میلرزه وقتی چنین چیزایی رو میشنوم وقتی مردمانمون بهم رحم نکنن چه توقعی از...
و اون آقا هم دل پری داشته مسلما و خواسته جلوی خانوادش ابهتی نشون بده و چقد ناراحت شدم که جلوی بچه هاش غرورشو شکوندن ...

[همساده]

سلام 
چقد خوشحال شدم پست امیرحسین خان رو دیدم
و چقدر ناراحت شدم پست می‌توانم رو با مضمون رفتن رامین. دیدم 
به قول می‌توانم از اون رفتنای خیلی تاثیرگذاره 
امیدوارم زود زود به کاراشون برسن و برگردن 
آقای همساده تنم میلرزه وقتی چنین چیزایی رو میشنوم وقتی مردمانمون بهم رحم نکنن چه توقعی از...
و اون آقا هم دل پری داشته مسلما و خواسته جلوی خانوادش ابهتی نشون بده و چقد ناراحت شدم که جلوی بچه هاش غرورشو شکوندن ...

آره اصلا به این فکر نکردم که غرور یه مرد رو جریحه دار کردن و اونم سعی داشت جبران کنه پیش چشم زن و بچه ش...الان که به این نکته فکر میکنم  تن منم لرزید...چه خوبه که معتقدم این دنیا یه خدایی داره و حساب و کتابی خودش حساب میکنه باهاشون به زودی...خدایا منو جز ظالمین قرار نده ای خدای بزرگ به اندازه کافی با شهوترانی به خودم و بقیه ظلم کردم دیگه این ظلم  ناشی از قدرت رو به پرونده اعمالم اضافه نکن
.............................
با یکی از دوستان خیلی باتجربه هم که این قضیه رو درمیون گذاشتم یه نکته جالب دیگه رو بهم گفتن به اشتراک میزارم شاید سودمند باشه. میگفت وقتی بین قوی و ضعیف دعوا شده و قصد میانجی گری دارید سریع نباید رفت پاچه خواری طرف قوی رو کرد که ببخش و رحم کن و تو خوبی و این حرفا چون اگه طرف خلا قدرت داشته باشه و ذاتا ظالم باشه لذت میبره از اینکه بهش این حرفا رو بزنی و هی ادامه میده و کوتاه نمیاد تازه بدترم میکنه. در عوض باید بگی نه داری اشتباه میکنی و این حق رو نداری و اینکار رو ادامه بدی این عاقبت سوء رو برات داره و این صحبتا 

[آقای اراده]

سلام به همه دوستان 

داشتم چرخی میزدم رسیدم به تصویر بالا 

واقعا برای موفقیت موارد بالا رو حس کردم یه زمانی 

 مطمئن ام اینجا هم بکارمون میاد 

گفتم داشته ها مو باهاتون اشتراک بذارم  

[darling]

سلام 
چقد خوشحال شدم پست امیرحسین خان رو دیدم
و چقدر ناراحت شدم پست می‌توانم رو با مضمون رفتن رامین. دیدم 
به قول می‌توانم از اون رفتنای خیلی تاثیرگذاره 
امیدوارم زود زود به کاراشون برسن و برگردن 
آقای همساده تنم میلرزه وقتی چنین چیزایی رو میشنوم وقتی مردمانمون بهم رحم نکنن چه توقعی از...
و اون آقا هم دل پری داشته مسلما و خواسته جلوی خانوادش ابهتی نشون بده و چقد ناراحت شدم که جلوی بچه هاش غرورشو شکوندن ...

آره اصلا به این فکر نکردم که غرور یه مرد رو جریحه دار کردن و اونم سعی داشت جبران کنه پیش چشم زن و بچه ش...الان که به این نکته فکر میکنم  تن منم لرزید...چه خوبه که معتقدم این دنیا یه خدایی داره و حساب و کتابی خودش حساب میکنه باهاشون به زودی...خدایا منو جز ظالمین قرار نده ای خدای بزرگ به اندازه کافی با شهوترانی به خودم و بقیه ظلم کردم دیگه این ظلم  ناشی از قدرت رو به پرونده اعمالم اضافه نکن
.............................
با یکی از دوستان خیلی باتجربه هم که این قضیه رو درمیون گذاشتم یه نکته جالب دیگه رو بهم گفتن به اشتراک میزارم شاید سودمند باشه. میگفت وقتی بین قوی و ضعیف دعوا شده و قصد میانجی گری دارید سریع نباید رفت پاچه خواری طرف قوی رو کرد که ببخش و رحم کن و تو خوبی و این حرفا چون اگه طرف خلا قدرت داشته باشه و ذاتا ظالم باشه لذت میبره از اینکه بهش این حرفا رو بزنی و هی ادامه میده و کوتاه نمیاد تازه بدترم میکنه. در عوض باید بگی نه داری اشتباه میکنی و این حق رو نداری و اینکار رو ادامه بدی این عاقبت سوء رو برات داره و این صحبتا 

واااای دقیقا درسته 
مصداق بارز این نکته ریز ایشون تو محل کار خیلیامون هست 
ولی یجا رو خیلی خوب اومدین،اونجایی که به آقا پلیس یادآوری کردین که امشب شب احیاس 
گاهی یه جمله کوتاه میتونه تاثیر بلند مدتی داشته باشه ...

[می توانم]

من فکر نکنم اون بنده خدا خواسته باشه پیش و زن و بچه قپّی بیاد
حرف حق زده گفته از نزدیک مردم ویراژ ندین خداییش من یکی صدای ویراژ بروم ترسناکه تازه خطر تصادفم هست
به نظر من امر به معروف و نهی از منکر اگرم خوب باشه این یکی از مهمتریناشه
هیچ کی پشت اون بنده خدا در نیومده اما اون کار درست و کرده به جز فحش پدر البته

[امیرحسین خان]

سلام
با اجازه من هم وارد بحث می شم
به نظر من باید دید اون بنده خدا قصدش اصلاح بوده؟! خب نمی دونم، آیا آدم وقتی قصد اصلاح داره برمیگرده و می گه: خاک تو سرتون؟! یعنی فکر کرده با این توهینش اونا اصلاح می شن؟ نمی دونم!
بعد این که به این فکر کردید که چرا توهین به مامور قانون جرمه؟! و اگه هر کس این کار (توهین، نه اعتراض) رو انجام بده چی می شه؟! پس از این بعد هم باید نگاه کرد که توهین این آقا اگه در قبال یه فرد عادی بود کار زشتی بود، اما در قبال مامور قانون علاوه بر زشت بودن موجب یکجور قبح شکنی می شه.
حرف آخرم این که: در افتضاح بودن رفتار اون دو مامور هیچ شکی نیست، به هیچ وجه هم قصد دفاع ازشون رو ندارم. اما این بنده خدا هم بنظر نمیاد خیلی آدم کار درستی بوده؛ چه بسا اگه قدرت داشت...
بنابراین به نظر من ایشون هم قابل دفاع نیستن. و البته مجددا تاکید می کنم کار اون دو تا مامور که به هیچ وجه قابل دفاع نخواهد بود.

این رو هم بگم، این بنده خدا کاری رو کرد که اگه من بودم هم شاید دقیقا همین کار رو انجام می دادم(باتوجه به تکبری که از خودم سراغ دارم). اما بعد اتفاق شاید باز حرفای بالا رو می زدم خودم رو مزمت می کردم که تو رفتارت از سر هوای نفس بود ، نه برای ادای وظیفه.

[قاصدک]

سلام

مسلما کار هر دو طرف اشکال داشته .. هم پلیسه و هم اون آقاهه ..

چه بسا اگر اون آقا با لحن ارام تری اعتراض می کرد ، پلیسه عذر خواهی می کرد و قائله به اینجا ختم نمیشد ..

اون سخنران چه بجا گفته .. معنویت اگر در زندگیمون باشه کارمون به اینجا نمی کشه ..


در قرآن یه ایه داریم : قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً
ینی با مردم خوب حرف بزنید ..
اگر همین یه آیه رو بتونیم توی زندگیمون پیاده کنیم ، زندگیمون گلستان میشه ..