امتیاز موضوع:
  • 25 رأی - میانگین امتیازات: 4.44
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

اورژانس کانون

سلام 
یاد شکستن و لغزش و افسردگی و رخوت و پشیمانی بعد از گناه باشید
یاد جهنمی شدن در آتش و دور شدن از بهشت تقوا پیشگان باشید
یاد مصیبت هایی که شهوت تو زندگیتون به بار آورده
أَعْدَي عَدُوِّكَ نَفْسَكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ - بزرگترین دشمن انسان، هوای نفس است

أفْضَلُ الجِهادِ جِهادُ النَّفْسِ عنِ الهَوى ، و فِطامُها عَن 
جَاهِدُوا أَهْوَاءَكُمْ كَمَا تُجَاهِدُونَ أَعْدَاءَكُم‏ - با هواهای نفسانی خودتان مثل دشمنتان بجنگید

به قبرستان گذر کردم صباحی شنیدم ناله و افغان و آهی شنیدم کله‌ای با خاک می‌گفت که این دنیا نمی‌ارزد بکاهی


 سپاس شده توسط
1- الهوی اس المحن ؛ هوا و هوس اساس و اصل رنج ها و محنت ها است . 
2- الهوی مطیه الفتن ؛ هوا مرکب فتنه ها و آشوب ها است .
 3- الهوی اعظم العدوین ؛ هوا بزرگ ترین دو دشمن است ( منظوراز دو دشمن هوای نفس و شیطان است . ) و همین بزرگوار در مورد شهوت می فرماید : 
1- الانقیاد للشهوه من ادوا الداء ؛ تسلیم شهوت شدن بدترین بیماری است . 
ظ2- الجاهل عبد شهوته ، انسان نادان بنده شهوت خویش است . 
3- اول الشهوات طرب و آخرها عطب ؛ آغاز شهوت ها شادی و طرب و پایانش درماندگی و هلاکت است . 
پیامبر گرامی –ص- فرمود : رب شهوه ساعه تورث حزنا طویلا ؛ چه بسا شهوت لحظه ای کوتاه که اندوهی طولانی در پی دارد 
. ر. ک : میزان الحکمه ، ج 10، ماده الهوی
أَعْدَي عَدُوِّكَ نَفْسَكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ - بزرگترین دشمن انسان، هوای نفس است

أفْضَلُ الجِهادِ جِهادُ النَّفْسِ عنِ الهَوى ، و فِطامُها عَن 
جَاهِدُوا أَهْوَاءَكُمْ كَمَا تُجَاهِدُونَ أَعْدَاءَكُم‏ - با هواهای نفسانی خودتان مثل دشمنتان بجنگید

به قبرستان گذر کردم صباحی شنیدم ناله و افغان و آهی شنیدم کله‌ای با خاک می‌گفت که این دنیا نمی‌ارزد بکاهی


 سپاس شده توسط
شما خانم هستین ، یاد بزرگان عفت و حیا باشید
یاد حضرت فاطمه باشید که در منتهی درجه عفت و حیا و پاکی بود
یاد حضرت زینب باشید که اسوه و الگوی همه پاکی ها و تسلیم دربرابر خدا بود
أَعْدَي عَدُوِّكَ نَفْسَكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ - بزرگترین دشمن انسان، هوای نفس است

أفْضَلُ الجِهادِ جِهادُ النَّفْسِ عنِ الهَوى ، و فِطامُها عَن 
جَاهِدُوا أَهْوَاءَكُمْ كَمَا تُجَاهِدُونَ أَعْدَاءَكُم‏ - با هواهای نفسانی خودتان مثل دشمنتان بجنگید

به قبرستان گذر کردم صباحی شنیدم ناله و افغان و آهی شنیدم کله‌ای با خاک می‌گفت که این دنیا نمی‌ارزد بکاهی


 سپاس شده توسط
هر چی بیشتر مقاومت میکنم بیشتر تحملم کم میشه
[تصویر:  Untitled_2.png]
(1397 تير 8، 20:29)خنده نوشته است: هر چی بیشتر مقاومت میکنم بیشتر تحملم کم میشه

بعد از مقاومت نسیم رحمت و کمک الهی شروع به وزیدن میکنه
خدا دوستون داره
تلاشتون رو میبینه و کمکتون میکنه
خدا یاور مجاهدین در عرصه پاکی و عفت هست و تحمل شما رو بیشتر میکنه و لذت عبادت رو و لذت پاکی روبه شما میده

من خودم همین امروز تحت فشار بی نهایت زیاد بودم
برای همه بچه های سایت آرزوی موفقیت دارم
أَعْدَي عَدُوِّكَ نَفْسَكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ - بزرگترین دشمن انسان، هوای نفس است

أفْضَلُ الجِهادِ جِهادُ النَّفْسِ عنِ الهَوى ، و فِطامُها عَن 
جَاهِدُوا أَهْوَاءَكُمْ كَمَا تُجَاهِدُونَ أَعْدَاءَكُم‏ - با هواهای نفسانی خودتان مثل دشمنتان بجنگید

به قبرستان گذر کردم صباحی شنیدم ناله و افغان و آهی شنیدم کله‌ای با خاک می‌گفت که این دنیا نمی‌ارزد بکاهی


 سپاس شده توسط
20 20 20 20
[تصویر:  Untitled_2.png]
 سپاس شده توسط
سلام خانم خنده
من الان رسیدم، اوضاع چطوره؟
امام زمانتون خیلی شما رو دوست داره ها... دلشو نشکنید یه بار
زندگی مِلک وقف است دوست من !

تو ، حق نداری روی آن فساد کنی و به تباهی اش بکشی ، یا بگذاری که دیگران روی آن فساد کنند.

حق نداری بایر و برهنه و خلوت و بی خاصیتش نگه داری یا بگذاری که دیگران نگهش دارند. حق نداری بر آن ستم کنی و ستم را ، روی آن ، بر تن و روح خویش ، خاموش و سر به زیر بپذیری.

حق نداری در برابر مظالمی که دیگران روی آن انجام می دهند سکوت اختیار کنی و خود را یک تماشاگر ناتوان مظلوم بی پناه بنمایی.

حق نداری به بازی اش بگیری ، لکه دارش کنی ، آلوده و بی حرمتش کنی ، یا دورش بیندازی.

بریده ای از کتاب ابن مشغله اثر نادر ابراهیمی



(1397 تير 8، 20:29)خنده نوشته است: هر چی بیشتر مقاومت میکنم بیشتر تحملم کم میشه

خانم خنده بهش فکر نکنید 
فکرتون ازاد کنید 
حیف روزای خوبه
سلام در تکمیل حرف دوستان
من این موضوع رو از نظر علمی میبینم
وقتی شخصی خود ارضایی میکنه. در صورت تکرار یک مسیر مغزی براش تعیین میشه. چیزی که به اسم نورو وایرینگ. (سیم پیچی مغز) و  مغز عادت میکنه هیجانش رو از این مسیر مغزی تخلیه کنه. هر هیجانی رو (نورو فایرینگ)
این یک نکته!نکته ی بعدی هم این که ما وقتی به حاالت اورژانسی میرسیم سه تا دلیل داره
1. غریزه ی طبیعی. که کاریش نمیشه کرد
2.همین تعریف غیر متعارف مسیر مغزی برای لذت
3: اورفلو و سر ریز هورمون های لیبیدو. ما دو نوع اصلی هورمون از نظر سطح سرمی در بدن داریم. خود تنظیمی مثبت  و خود تنظیمی منفی. خوب اینا یعنی چی؟
یعنی داداش و خواهر عزیزم بعضی از هورمون ها وقتی زیاد باشه تو خون بیشتر خواهد شد(شیر مادر هر چی بچهه بیشتر شیر بخوره ترشح پرولاکتینم بیشتر میشه)
یاکلسی تونین و... هر چی مقدارش تو خون بیشتر بشه ترشحش کمتر میشه هورمون های پایه ساز شهوت از دسته ی اول هستند یعنی هر چی ترشحشون بنا به محرک های محیط یا داخل بالا بره ترشحشون هم بیشتر مییشه.
چاره چیست؟
ببینید وقتی ما به حالت اورژانسی میرسیم دو جای کار میلنگه 
1:مسیر مغزی تعیین شده صحیح نیست و مغز عادت کرده به لذت آنی که اعتیاد از شقه ی روانی هست به خود ارضایی
2: اورفلو یا سرریز هورمون از حجم طبیعی در دسی لیتر . که میشه چند جور کنترلش کرد . 1: پرهیز فکری2:تغذیه مناسب 3: تخلیه کردن گلیکوژن بدن با فعالیت هایی که انرژی میگیرن
پیشنهاد: 
به عنوان نظر شخصی نظرم این هست که یک کاررادامه دار مثلا یه پروژه ای چیزی برا خودتون طراحی کنید که حد اقل 5 ساعت کار مفید یا 150 کالری انرژی ازتون بگیره تضمین میکنم سر سه روز حالتون بهتر و سر هفته به هیچ عنوان حمله ای نخواهی داشت
خواهر گلم امیدوارم قدر خودت جوونیت احتمالا ظاهر و زیباییت و موقعیت های علمی شغلی و ارتباطی که برات هست رو بدونی بهشون فکر کنی و انرژی بگیری
زرنگ ترین ما کسی هست که اهدافش رو به لذت زودگذر نفروشه. انتخاب با توست


[تصویر:  thumb_HamMihan_20157142212868922031458254748_3877.jpg]
 سپاس شده توسط
آبجی خنده ی گرامی
شما مهمید برای دوستای عزیزی که اینجا نگرانتون بودن.
شما مهمید برای خانواده ای که با تمام سختی ها شما را بزرگ کردند.
شما مهمید برای خدایی که شما را آفریده.
پس شما آدم مهمی هستید 128fs318181     و باید برای خودتون هم مهم باشید.
هر چقدر سختی هم باشه هر جور شده تحمل کنید ، روزای سخت می آن که برن اون آدمای سختن که می مونن . مسئولیت زندگیتون را بپذیرید و هر روز تلاش کنید تا نخواید روزهای بیشتری را با سختی به خاطر اشتباهتون تحمل کنید
از امروز شروع کنید
خودتون را بیشتر دوست داشته باشید و مطمئنن در پناه آن یار موفق می شید 53258zu2qvp1d9v
رو در صف بندگان ما باش و مترس
خاک در آسمان ما باش و مترس
گر جمله  خلق قصد جان تو کنند
دل تنگ مکن از آن ما باش و مترس
نذر کرده ام    یک روزی که خوشحال تر بودم    بیایم و بنویسم که   زندگی را باید با لذت خورد

که ضربه های روی سر را باید آرام بوسید   و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد

یک روزی که خوشحال تر بودم  می آیم و می نویسم که     این نیز بگذرد

مثل همیشه که همه چیز گذشته است و   آب از آسیاب و طبل طوفان از نوا افتاده است

یک روزی که خوشحال تر بودم   یک نقاشی از پاییز میگذارم ,

 که یادم بیاید زمستان تنها فصل زندگی نیست   زندگی پاییز هم می شود , رنگارنگ , از همه رنگ ,

یک روزی که خوشحال تر بودم   نذرم را ادا می کنم

تا روزهایی مثل حالا   که خستگی و ناتوانی لای دست و پایم پیچیده است

بخوانمشان     و یادم بیاید که

هیچ بهار و پاییزی بی زمستان مزه نمی دهد

و                                                           هیچ آسیاب آرامی بی طوفان

منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی   مفروش خویش ارزان که تو بس گرانبهایی

Khansariha (89)
 سپاس شده توسط
ممنون از همه اتون، هنوز پابرجام و نلغزیدم. هر از گاهی شدت میگرفت این وسوسه ولی نه اینطور. هنوز دارم مقاومت میکنم. میدونم تن بدم بهش حالم هم روحی و هم جسمی بدتر میشه. برام دعا کنید لطفا گند نزنم.
[تصویر:  Untitled_2.png]
 سپاس شده توسط
حتی به فکرش هم فکر نکنید
 سپاس شده توسط
(1397 تير 9، 4:30)خنده نوشته است: ممنون از همه اتون، هنوز پابرجام و نلغزیدم. هر از گاهی شدت میگرفت این وسوسه ولی نه اینطور. هنوز دارم مقاومت میکنم. میدونم تن بدم بهش حالم هم روحی و هم جسمی بدتر میشه. برام دعا کنید لطفا گند نزنم.

سلام
یادتونه بهتون می گفتم مناجات خمس عشر توی مفاتیح رو بخونید؟
مناجات الشاکین و مناجات المتوسلین از اون مجموعه رو الان خیلی پیشنهاد می کنم...
فارغ از هر نظر و فکری با خوندنشون بشینید مناجات کنید

همچنین یاد مرگ رو خیلی داشته باشید
یادتونه می گفتم شما که بیماری دارید خیلی خوش شانسید که بهتر از من نوعی درک کردید دیگه وقتی ندارید؟ از این فرصت استفاده کنید و تقویتش کنید... واقعا ما هیچ کدوم ممکنه مهلت نداشته باشیم اما شما خیلی بهتر درکش می کنید. این یه کمک خدا به شماست، کم ندونید این درک رو...
زندگی مِلک وقف است دوست من !

تو ، حق نداری روی آن فساد کنی و به تباهی اش بکشی ، یا بگذاری که دیگران روی آن فساد کنند.

حق نداری بایر و برهنه و خلوت و بی خاصیتش نگه داری یا بگذاری که دیگران نگهش دارند. حق نداری بر آن ستم کنی و ستم را ، روی آن ، بر تن و روح خویش ، خاموش و سر به زیر بپذیری.

حق نداری در برابر مظالمی که دیگران روی آن انجام می دهند سکوت اختیار کنی و خود را یک تماشاگر ناتوان مظلوم بی پناه بنمایی.

حق نداری به بازی اش بگیری ، لکه دارش کنی ، آلوده و بی حرمتش کنی ، یا دورش بیندازی.

بریده ای از کتاب ابن مشغله اثر نادر ابراهیمی



 سپاس شده توسط
هم خندونم تا الان سعی کردم قوی بمونم هم گریون از اینکه هنوز اندر خم یک کوچه ام Hanghead Hanghead Hanghead
همه نسخه هاتونم انجام دادم موقتی ارومم میکنه اما بعدش  Shy Shy
[تصویر:  Untitled_2.png]
 سپاس شده توسط
آبجی گرامی این دومین خبر خوشی بود امروز که شنیدم 49-2
خیلی خوشحالم برای اراده ای که برای رسیدن به خود بهترت و برای رسیدن به زیبایی و رسیدن به آن یار داری Khansariha (69)
 و به خاطر این زیبایی که آفریدی و این تلاشی که کردی و موفق هستی و خواهی بود
نمی تونم بهت بگم چه کاری بکنی یا نه چون خودت قطعا پیدا می کنی راهشو
ولی می تونم بگم خودت را  دوست داشت باش حتی اگه هیچ دلیلی پیدا نکردی ! و رشد کن توی سخت ترین شرایط!
حتی اگه به معنی چند کیلومتر پیاده روی ، دوش آب سرد و یا خوندن کتاب و هزاران کار سخت باشه و شاید خواب
با چنگ و دندون خودتو نگه دار و. نذار امیدت از بین بره 53258zu2qvp1d9v
 و تا زمانی که از قفس ذهنی رها بشی و پرواز کنی، رشد کن

چه تازیانه ها که با تن تو تاب عشق آزمود
چه دارها که از تو گشت سربلند
زهی شکوه قامت بلند عشق
که استوار ماند در هجوم هر گزند
نگاه کن هنوز آن بلند دور
آن سپیده، آن شکوفه زار انفجار نور
کهربای آرزوست
سپیده ای که جان آدمی هماره در هوای اوست
به بوی یک نفس در آن زلال دم زدن
سزد اگر هزار بار بیفتی از نشیب راه و باز
رو نهی به آن فراز

چنان نشسته کوه در کمین دره های این غروب تنگ
که راه بسته می نمایدت؟
زمان بی کرانه را تو با شمار گام عمر ما نسنج
به پای او دمی، این درنگ درد و رنج
به سان رود که در نشیب دره
سر به سنگ می زند،
رونده باش
امید هیچ معجزی ز مُرده نیست
زنده باش



امیدوارم همیشه زنده دل باشی به عشق
عشق به خودت و خدای خودت 53258zu2qvp1d9v
 و رونده باشی در راه او
موفق باشی آبجی در پناه خدا 49-2
و منتظر خبرای خوشی ازت هستیم از تلاش هایی که کردی از رشدی که داشتی و از معجزه هایی که رقم زدی   Khansariha (70)
نذر کرده ام    یک روزی که خوشحال تر بودم    بیایم و بنویسم که   زندگی را باید با لذت خورد

که ضربه های روی سر را باید آرام بوسید   و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد

یک روزی که خوشحال تر بودم  می آیم و می نویسم که     این نیز بگذرد

مثل همیشه که همه چیز گذشته است و   آب از آسیاب و طبل طوفان از نوا افتاده است

یک روزی که خوشحال تر بودم   یک نقاشی از پاییز میگذارم ,

 که یادم بیاید زمستان تنها فصل زندگی نیست   زندگی پاییز هم می شود , رنگارنگ , از همه رنگ ,

یک روزی که خوشحال تر بودم   نذرم را ادا می کنم

تا روزهایی مثل حالا   که خستگی و ناتوانی لای دست و پایم پیچیده است

بخوانمشان     و یادم بیاید که

هیچ بهار و پاییزی بی زمستان مزه نمی دهد

و                                                           هیچ آسیاب آرامی بی طوفان

منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی   مفروش خویش ارزان که تو بس گرانبهایی

Khansariha (89)
 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 6 مهمان