1397 تير 9، 15:47
هرچقدرم اذیت بشم باید بتونم تحمل کنم اخرش مطمئنا مردن نیست ک بترسم اخ من میمیرم پس به راهم برای پاکی ادامه ندم. به امید خدا از پسش برمیام چه یه روز چه یه هفته چه صدسال. این وسوسه هم هرکاری میخواد بکنه.
![[تصویر: Untitled_2.png]](https://s31.picofile.com/file/8468906318/Untitled_2.png)
هرچقدرم اذیت بشم باید بتونم تحمل کنم اخرش مطمئنا مردن نیست ک بترسم اخ من میمیرم پس به راهم برای پاکی ادامه ندم. به امید خدا از پسش برمیام چه یه روز چه یه هفته چه صدسال. این وسوسه هم هرکاری میخواد بکنه.
سپاس شده توسط
1397 تير 9، 21:00
.gif "Khansariha (69)")
زمانی که تمام تلاشتون را می کنید
همون زمانیه که رشد می کنید و
همون زماینه که شکوفا می شید
همون زمانیه که کلی تجربه کسب می کنید
پس موفق باشید
آبجی![[تصویر: gemx_untitled20.jpg]](http://uupload.ir/files/gemx_untitled20.jpg)
نذر کرده ام یک روزی که خوشحال تر بودم بیایم و بنویسم که زندگی را باید با لذت خورد
که ضربه های روی سر را باید آرام بوسید و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد
یک روزی که خوشحال تر بودم می آیم و می نویسم که این نیز بگذرد
مثل همیشه که همه چیز گذشته است و آب از آسیاب و طبل طوفان از نوا افتاده است
یک روزی که خوشحال تر بودم یک نقاشی از پاییز میگذارم ,
که یادم بیاید زمستان تنها فصل زندگی نیست زندگی پاییز هم می شود , رنگارنگ , از همه رنگ ,
یک روزی که خوشحال تر بودم نذرم را ادا می کنم
تا روزهایی مثل حالا که خستگی و ناتوانی لای دست و پایم پیچیده است
بخوانمشان و یادم بیاید که
هیچ بهار و پاییزی بی زمستان مزه نمی دهد
و هیچ آسیاب آرامی بی طوفان
منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی مفروش خویش ارزان که تو بس گرانبهایی
.gif "Khansariha (89)")
که ضربه های روی سر را باید آرام بوسید و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد
یک روزی که خوشحال تر بودم می آیم و می نویسم که این نیز بگذرد
مثل همیشه که همه چیز گذشته است و آب از آسیاب و طبل طوفان از نوا افتاده است
یک روزی که خوشحال تر بودم یک نقاشی از پاییز میگذارم ,
که یادم بیاید زمستان تنها فصل زندگی نیست زندگی پاییز هم می شود , رنگارنگ , از همه رنگ ,
یک روزی که خوشحال تر بودم نذرم را ادا می کنم
تا روزهایی مثل حالا که خستگی و ناتوانی لای دست و پایم پیچیده است
بخوانمشان و یادم بیاید که
هیچ بهار و پاییزی بی زمستان مزه نمی دهد
و هیچ آسیاب آرامی بی طوفان
منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی مفروش خویش ارزان که تو بس گرانبهایی
سپاس شده توسط
سپاس شده توسط
1397 تير 11، 20:20
سپاس شده توسط
1397 تير 11، 20:26
اینکه ذهنت و جسمت نا آروم باشه و دلت بخوادش و تو مقاوت کنی بهتر از اینه ک حالت سستی و رخوت جسم داشته باشی.......نشکن...من شکستم و شروع نکردم ب ترک هنوز ولی تو نشکن چون حال من خوب نشده و حالم از خودم ب هم میخوره...
سپاس شده توسط
1397 تير 11، 21:18
(1397 تير 11، 20:20)خنده نوشته است: دیگه فک نکنم بتونم مقاومت کنم. تو خوابم راحت نیستم. دارم کم میارم... نمیخوام..دعا کنید برام
خانم خنده
میدونی چه اتفاقی برات افتاده ؟
شما همه اش یه نقطه گوشه ی ذهنت بنام شکست ثبت کردی و نا خوداگاه داری میری سمتش
ازتون درخواستی دارم
سریع پاکش کنید
حداقل بهش فکر نکنید
بخودتون تلقین کنید که قراره پاک باشید و پاک بمونید
یا علی بگید و از فردا روزتون رو عوض کنید
با یک مقدمه خوب
با ورزش
اینقدر ورزش کنید که خسته بشید
یا با سفر
یا با یک بیرون رفتن با دوستاتون
هر کاری که انرژی ذهنتون رو به جهتی دیگر هدایت کنه
موفق باشید
سپاس شده توسط
1397 تير 11، 23:19
احساس وسوسه میکنم
دوست ندارم خدا رو ناراحت کنم
خدایا کمکم کن
سپاس شده توسط
1397 تير 11، 23:25
دفعه پیش که سوره لقمان خوندین مفید بود براتون؟
اینهمه روز خوب حیفه از دست بره
و کن اللهم بعزتک لی فی کل الاحوال رئوفا
خدایا به عزتت سوگند با من در همه حال مهربان باش
دعای کمیل سپاس شده توسط
1397 تير 11، 23:30
یبار دیگه میخونم تا خوابم ببره خطرناک نشه
سپاس شده توسط
1397 تير 12، 7:50
سپاس شده توسط
1397 تير 12، 10:11
شرایط سختی که تجربه کردین قابل درکه
برای همه ماها
برای خودتون
برای خدا
همه شرایط سخت یک نفر رو درک میکنن
برای خود من بسیار پیش اومده که شب ها با ناراحتی و اعصاب خوردی از مسائل این دنیای کوفتی میخوابم
و صبح که بیدار میشم با تنش زیادی روبرو هستم
اصلن در اون لحظه مغزم کار نمیکنه
شاید اگر به این لعنتی اعتیاد نداشتم و تجربه اش نکرده بودم در اون شرایط سخت مغزم بهم دستور میداد که کار دیگه ای بکنم
دستور میداد که صبحانه نخور
یا دستور میداد پر خوری کن
دستور میداد برو ورزش
یا دستور میداد برو بیشتر بخواب
در هر صورت فکر آدم سوق پیدا میکنه به کاری که قبلا احساس رها شدن از مشکلات رو تجربه کرده
اما
در مورد ماها
وقتی در مسیر خوبی هستیم
وقتی در مسیر پاکی هستیم
و نفری مثل شما
که اینقدر خوب پیش رفته و تلاش کرده
لغزیدن و اشتباه دیگه گناه نیست
بخاطرش توبه کنید زود بر میگردید
خدا اینقدر مهربونه که الان منتظر شماست
میگه چرا بر نمیگرده
اشتباه کردی طوری نیست بیا من میبخشمش
ولی بیا
زود بیا
شیطانو لعنت کن
و به اینکه زور به دوران اوج برگردی فکر کن
به این که حالتون خوب خوب بشه
شما قهرمانید
سپاس شده توسط
1397 تير 12، 10:16
(1397 تير 12، 7:50)mojgan نوشته است: صبح نشده شكستم و حالم خوب نيست. اصلا وقت نشد به اينجا برسم. نمى دونم چى شد. نصف شب از خواب پريدم و ... چرا خدا زندگى منو تموم نمى كنه. ديگه نمى تونم.
فکر نکنید که این شکست شما برابر با شکست تو هر زمان دیگه ست
خدا انسان ها رو بر اساس تلاششون می سنجه، نه بر اساس عملشون
ممکنه کسی توی خواب قتل نفس کنه، این آدم کلا مواخذه هم نمی شه!
ممکنه کسی مثل شما خیلی اختیارش رو از دست بده، قطعا گناهش مثل بیچاره ای که بعد توبه و مناجات و گریه باز هم...
خدا همه مون رو ببخشه
یادتون باشه که شما اومدید برای پاکی ابدی، نه برای 150 روز پاکی، که بخواید حسرت اون رو بخورید! این بار ان شاءلله پست 1000 روز پاکیتون رو می بینیم...
زندگی مِلک وقف است دوست من !
تو ، حق نداری روی آن فساد کنی و به تباهی اش بکشی ، یا بگذاری که دیگران روی آن فساد کنند.
حق نداری بایر و برهنه و خلوت و بی خاصیتش نگه داری یا بگذاری که دیگران نگهش دارند. حق نداری بر آن ستم کنی و ستم را ، روی آن ، بر تن و روح خویش ، خاموش و سر به زیر بپذیری.
حق نداری در برابر مظالمی که دیگران روی آن انجام می دهند سکوت اختیار کنی و خود را یک تماشاگر ناتوان مظلوم بی پناه بنمایی.
حق نداری به بازی اش بگیری ، لکه دارش کنی ، آلوده و بی حرمتش کنی ، یا دورش بیندازی.
بریده ای از کتاب ابن مشغله اثر نادر ابراهیمی
سپاس شده توسط
1397 تير 12، 14:31
لب مرزم ...
خیلی دارم وسوسه میشم
![[تصویر: bighug.gif]](http://www.iran-forum.ir/smile/images/bighug.gif)
![[تصویر: start-everyday-with-a-new-hope.gif]](http://www.quoteswave.com/wp-content/uploads/2012/06/start-everyday-with-a-new-hope.gif)
سپاس شده توسط
1397 تير 12، 14:35
دلم نمیخواد برگردم
سپاس شده توسط
1397 تير 12، 14:41
داداشم
تمرینای گروه رو انجام دادی؟؟؟
زندگی مِلک وقف است دوست من !
تو ، حق نداری روی آن فساد کنی و به تباهی اش بکشی ، یا بگذاری که دیگران روی آن فساد کنند.
حق نداری بایر و برهنه و خلوت و بی خاصیتش نگه داری یا بگذاری که دیگران نگهش دارند. حق نداری بر آن ستم کنی و ستم را ، روی آن ، بر تن و روح خویش ، خاموش و سر به زیر بپذیری.
حق نداری در برابر مظالمی که دیگران روی آن انجام می دهند سکوت اختیار کنی و خود را یک تماشاگر ناتوان مظلوم بی پناه بنمایی.
حق نداری به بازی اش بگیری ، لکه دارش کنی ، آلوده و بی حرمتش کنی ، یا دورش بیندازی.
بریده ای از کتاب ابن مشغله اثر نادر ابراهیمی
سپاس شده توسط