اورژانس کانون

**rezvaneh** · 1397 دي 26، 1:26

سلام

نمی دونم چطوری شرح حالمو بگم
فقط میتونم بگم یه حالت جدیدیه Hanghead

شایدم از خستگیه
نمیتونم بخوابم
نمی دونم چرا اینطوری شدم
اصلا نمی دونم وسوسه ست یا چی ؟
خلاصه دیگه شیطان نمیدونه از چه راهی به گناه بندازه ..
کلافه ام...فکرم انقدر شلوغه که نمیتونم حتی تمرکز کنم ببینم دقیقا چرا اینطوریم
شایدم از اضطرابه ...
خدا آرامش بده
گفتم بنویسم شاید حالم بهتر بشه
دعا کنید برام لطفا

**New fighter** · 1397 دي 26، 11:52

سلام بر دوستان گرامی
بانو رضوانه همیشه سعی کنید نیمه پر لیوان نگاه کنید
اینی که میگید دیگه شیطان نمی دونه از کدوم در وارد بشه خودش خیلی حرفه
شما احتمالا تجربه های خیلی زیادی داشتی که به این نقطه رسیدی
اینم یه مرحلس که میگذره و تموم میشه میره پی کارش ب خوبی و خوشی
اما مهم اینه که من چطوری باهاش مواجه بشم مثلا بشینم ازش برای خودم یه غول بسازم یا نه بشینم فک کنم چطور براش راه حل پیدا کنم ؟؟؟
به قول یه جمله معروفی ک میگفت بستگی بادبان زندگی تا چطوری تنظیم کنی این ناملایمات زندگی یا همون بادهای تند همیشه می وزند ولی بستگی داره بادبان زندگی چطوره تنظیم کنیم که به ساحل آرامش برسیم
امیدوارم موفق باشید

**New fighter**

واما داداش علی گل اوضاع زندگی همه سخت و دشواره
یکی بیشتر و یکی هم کم تر البته هیچ کسی نمیتونه بگه اون نسب به من زندگیش سخت تره یا برعکس (من نسبت به اون زندگی سخت تری دارم تجربه میکنم)همون طوری که وقتی یه نفر دندونش درو میگیره اصلا چیزی احساس نمیکنه و برعکس یه نفر دیگه با کوچک ترین درد دندون نمیتونه قدم از قدم برداره
اما یه چیزی یادت باشه داداش هر که بامش بیش برفش بیشتر
حالا من کاری ندارم اوضاع برف و بارون زندگی چطوره

اما ممکن به احتمال قوی این سختی هایی ک میگی باعث یه شروع بینظیر توی زندگیت بشه یه شروعی ک حتی فکرشو نمیکنی و باعث بشه زندگیت بشه بهشت