1397 آبان 4، 7:21
هجوم وسوسه...
هوای گرم اتاق ک پنجره ها رو بستن سرما نیاد سرما نخورم
بی حوصلگی و.کلافگیم
بیدار خوابی دیشب و دلخور بودن از خودم
و چند نورد غیر قابل گفتن
کاش یکی بود الان یه سطل اب و یخ میریخت روم
(1397 آبان 4، 7:21)مهرخدا نوشته است: امروز خونه تنها میشم و خطریه از همین الان
هجوم وسوسه...
هوای گرم اتاق ک پنجره ها رو بستن سرما نیاد سرما نخورم
بی حوصلگی و.کلافگیم
بیدار خوابی دیشب و دلخور بودن از خودم
و چند نورد غیر قابل گفتن
کاش یکی بود الان یه سطل اب و یخ میریخت روم
(1397 آبان 4، 7:21)مهرخدا نوشته است: امروز خونه تنها میشم و خطریه از همین الاناگر امکانش هست شما هم برید بیرون ؟
هجوم وسوسه...
هوای گرم اتاق ک پنجره ها رو بستن سرما نیاد سرما نخورم
بی حوصلگی و.کلافگیم
بیدار خوابی دیشب و دلخور بودن از خودم
و چند نورد غیر قابل گفتن
کاش یکی بود الان یه سطل اب و یخ میریخت روم
(1397 آبان 5، 15:46)سالِک نوشته است: نمیدونم تنبلیه سستیه دلتنگیه یا هر چیز دیگه
دلم گرفته ..
شیطون هم زر زر میکنه
میگه بیا اینجا ..
لعنت