درد دل های شما

[chika]

منم هروز از خدا میخام بهم طاقت بده
ارومم کنه
فراموشی بگیرم
یادم بره

[oldman]

خیلی بده آدم از صبح تا الان تو نت پلاس باشع ک یه رفیقی باشه باهاش حرف بزنه ولی کسیو پیدا نکنه

[engineer]

محیط کار آزاد خیلی سخته، این که بخوای از بد قولی نکنی، از کسی پول طلبت رو  بگیری، یه وقتاییم بخوای از خودت بزنی و به فکر مردم باشی، سرت کلاه میره احساس بی عرضگی میکنی، همیشه حس کنی که نکنه هزارتومن بیشتر گرفتم، کلا همیشه حق رو به دیگران بدی و به خودت سرکوفت بزنی......
 اینقدر جدیدا تو حلال و حروم کردن افراط و تفریط دارم که گاهی احساس میکنم از حق خودم میزنم
نمیدونم دلیلش چیه ولی خودم حدس میزنم اعتماد بنفسم کم شده باشه...

[New fighter]

کاش میشد اصلا به دنیا نیومد

[chika]

کاش می شد همونقدر که در عالم زر اراده داشتیم  و دنیا رو قبول کردیم برای زندگی 
الان هم اراده داشتیم و برای اونچیزی که به دنیا اومدیم تلاش می کردیم 
ولی حیف و 100 حیف که هممون فراموش کردیم چرا به دنیا اومدیم


چیکا اینجوریه الان 

[Saeed1396]

میگن خدا وقتی بنده هاش تو سخت ترین لحظات هستن از همیشه بهشون نزدیک تره نمی دونم راسته یا نه ولی من میخوام فکر کنم راسته خدایا حالا که بهم نزدیک تری یه فرجی رحمتی گشایشی هر چی. ما که قافیه رو باختیم .ما که مث گوسفند اومدیم و داریم مث گوسفند میریم . خدایا ما که نفهمیدیم با خودمون چی کار کردیم . تو را به کسی قسم می دهیم که برای تو از دختر سه ساله نوزاد 6 ماهه جوان قطعه قطعه شده پیرمرد 90 ساله از مال و آبرو و خانواده از همه چی گذشت قسمت میدهیم تا مارا آدم نکردی از این دنیا نبر . دلم می خواد از همه چی بگذرم از خودم و تمام شهوت هایم کار بزرگی است سخت است ولی تا وقتی نفس دارم می دانم هنوز به من امیدواری و من به تو امیدوارم ... پس خودت کاری کن از ما که بخاری در نیامد

[تـــواب]

اگر اونی نیستم که می خوای 
اگر باهام حال نمی کنی
تمومش کن 
من که چیزی ندارم

[chika]

متنفرم از تمام چیزایی ک میخم میکنن ب زمین فانی و منو فانی تر میکنن

[بازگشت به خاک]

سلام خیلی وقته نبودم 
الانم خیلی زود میرم

به صورت لینکهست روی هر کردوم لیک کنید وارد شده ومیتونید فایلش رو دانلود کنید

====================

استاد محمد شجاعی

کلینیک درمان خودارضایی

عناوین جلسات

جلسه اول: غریزه جنسی یک موهبت الهی است

جلسه دوم: چشم جاسوس دل است

جلسه سوم: قیمت انسان در گروه تمایلات و خواست های درونی

جلسه چهارم: چشم دوربینی است که هوس را در دل می کارد

جلسه پنجم: کنترل دیدنی های حرام

جلسه ششم: نقش قوه ی لامسه در تحریک التهابات جنسی

جلسه هفتم: نقش شنیدنی ها در تحریک التهابات جنسی

جلسه هشتم: نقش خوردنی ها در تحریک التهابات جنسی

جلسه نهم: نقش بو و عطر در تحریک قوای جنسی

جلسه دهم: خیال و افکار، آشپزخانه نفس

جلسه یازدهم: چرا خودارضایی مورد لعنت خداست؟

جلسه دوازدهم: چه عواملی باعث خودارضایی می شود؟ (1)

جلسه سیزدهم: مضرات خودارضایی و استمناء

جلسه چهاردهم: چه عواملی باعث خودارضایی می شود؟ (2)

جلسه پانزدهم: روش های مؤثر در ترک خودارضائی و تحریکات جنسی (1)

جلسه شانزدهم: روش های مؤثر در ترک خودارضائی و تحریکات جنسی (2)

جلسه هفدهم: روش های مؤثر در ترک خودارضائی و تحریکات جنسی (3)

جلسه هجدهم: پر کردن اوقات فراغت و ترک خودارضائی

جلسه نوزدهم: ایمان درمانی و ترک خودارضائی

جلسه بیستم: نماز و ترک خودارضائی

جلسه بیست و یکم: دعا و درمان خودارضائی

جلسه بیست و دوم: ارتباط با دوستان خوب و درمان خودارضائی

[تـــواب]

پرم شکست تو این قفس ...
از این بی ابرویی ها

[شادن]

از زمانیکه به این درد مبتلا شدم هیچ روزی وحشتناکتر از امروز نبوده 
وحشتناکه قدرت مقاومتو از دس دادم شدم بنده کت بسته شیطون
باورم نمی شد این طوفان اینطوری زندگیمو ویرون کنه
کارهایی کردم که به خودکشی شبیه تر بود
توان بازسازی و بهبود ندارم مستاصل شدم 
دستام میلرزن و دارم تایپ میکنم 
نمیخواستم اینجا حرفی بزنم خواستم حفظ ظاهر کنم اما دیدم دارم له میشم دیدم اینجام تا از این درد خلاصی پیدا کنم پس اینجا حرف نزنم کجا حرف بزنم؟
خوده خدا شاهده من لذتی نمیبرم ..خودش شاهده این درد داره تو انزوا میخوره روحمو
برادرای خوش غیرت کانونیم ی حرف از منه زخمی به شما
اگر زمانی به دختری دل بستید اگر زمانی حس کردید عاشق شدید شما رو به خدا که بخاطر انسانیت برای حال خودتون اونو آواره نکنید
دو روزه منو تحت شدیدترین پیامها قرار داده بدترین چیزها که تحملش برام واقعا سخته ..من نمیدونم اسم این رفتار چیه فقط میدونم عشق نیست
من مدتهاس کاری به اونی که اسم عاشق رو یدک می کشید ندارم اما نمیدونم چرا برای حس و حال خودش زندگی منو آرامش منو به لجن میکشه..منه بی آزار که دارم زندگیمو میکنم چرا دست از سر من برنمیداره خدایا
امروز بدترین کارها کردم ..بدترین چیزها رو دیدم تا سرحد مرگ با خودم لج کردم 
خدایا منو دریاب..خدا به سر بیاد امروز ..خدایا رهام نکن.خدایا دلم داره میترکه

[drift]

امروز سر خاک بابام رفته بودیم با خانواده,
یک نفر هم سن و سال خودم شایدم یکم بزرگتر یا کوچکتر,مشغول آب ریختن روی سنگ قبر شد و تمیز کردن که شاید کمی پول بگیره بعد مادر عزیزم 1000 تومان یا شایدم بیشتر بهش داد,
در اون لحظه به فکرم رسید الان چه دلیلی داره که من جای اون نباشم؟ خیلی بنده خوبی بودم تاحالا ؟؟ 13-14 سال گناه کردم واقعا چه دلیلی داره خدا من رو حمایت کرده و نگذاشته شرایط ناخوشایندی برام پیش بیاد, حالا وظیفه من چیه؟ یعنی واقعا آدم روش میشه بازم گناه کنه؟؟ بهتره که قدرشناس نعمت های خدا باشم و سعی کنم باطنم رو بهتر از ظاهرم بسازم.

[همساده]

يك عمر جدايي به هواي نفسي وصل

گيرم كه جوان گشت زليخا به چه قيمت

[آرمین]

پدرم پرسید: آقای دکتر صداتون چی شده؟

لبخند زد

پدرم دوباره پرسید
بازم لبخند زد

و این بار مکثی بیشتر

تصویر روی دیوار رو نشون داد
خودش بود و رئیس جمهور

گفت: راستش رو بگم و ناراحت شید
یا دروغ بگم و خوشحال؟

من که طاقت نداشتم
گفتم: بگید آقای دکتر

گفت: خودتون خواستید
به خاطر عمل های مداوم و کار زیاد با اشعه ایکس سرطان حنجره گرفتم
به کسی الکی لوح تقدیر نمیدن 

و این بار لبخندی بیشتر

ادامه داد:
به بیمارام معمولا میگم سرما خوردم
این رو به شما گفتم
شما هم کسی پرسید بگید دکتر سرما خورده بود

پ.ن:
حین کار واسه اینکه مطمئن بشه هوشیارم و حالم خوب مدام باهام صحبت میکرد
این رو خوب میفهمیدم
بحث به همه چی کشید
منم هر چی که بود رو گفتم

آخرش گفت:
ممنون از صداقتت
چیزهایی که گفتی مثل راز پیشم میمونه
مطمئن باش با خودم می برم به گور

و
من هنوز دارم به این دو واژه ی بی رحم فکر می کنم:
صداقت و دروغ

هر دوش به یک اندازه حالم رو بد میکنه
کاش گزینه ی سومی بود

[تـــواب]

خدایا بار دیگری لغزیدم 
نه فقط در این گناه 
موجب گناه کردن دیگران هم شدم
از تو می خواهم مارا ببخشی و بیامرزی
یا غفار یا رحیم