1396 مهر 12، 0:45
(1396 مهر 11، 23:55)تـــواب نوشته است: شب دیگه ای هم با اندوه در حال سپری شدنه
چه فرقی می کنه ؟ با اندوه یا بی اندوه
وقتی که به گناهانی آلوده ای
نگاهی به تو نخواهد بود
با اندوه بخواب
تواب جان میدونی من آدم مذهبی ی نیستم ،اینو توی اعتبارات نوشتم که یادگاری برات بمونه ،اینجا هم مینویسم برای اینکه یه روزی پیام خودمو پیدا کنم بخونمش یادی ازت بکنم.
+1): به خداوندی خدا همه ی ما کانونی ها نگامون به توئه که کی میخوای خوشحالمون کنی ...میدونم منظورت خداست اما نگاه ما چی میشه داداش مذهبی من!؟
تورو نمیدونم اما من هر موقع میبینم شکوه میکنی ناراحت ناراحتیت میشم....
نمیخوام امیدواری بیخود بهت بدم ...اما فکر نمیکنی یه روزی مثل همه ی کارهایی که بهش عادت داشتیم این عادت هم تاریخ مصرفش میگذره و تموم میشه؟!
تا حالا بازی ای نکردی که معتادش بوده باشی و الان از بازی کردنش هیچ حسی بهت دست نده؟!؟
باور کن باور کن خدا نگاش به سمت هممون هست چون چاره ی دیگه ای نداره.
نمیتونه که مارو خلق کنه بعد به امون شیطان ولمون کنه! ؟
مادرم با فرزند این کارو میکنه که خدا بکنه؟؟!
خدا اگه باشه که هست، عین بخشش و لطافته.
خدا وجوددش عشقه . مادر یک هزارم اون عشقو نداره ولی هر کاری بکنی دوستت داره .
حالا خدای. به این بزرگی به خاطر این بچه بازیهامون بخواد رووشو برگردونه که دیگه خدا نیست.
تواب .داداش .میدونم گاهی جمله هام بوی کفر میده اما تو اونجور که خودت درکش میکنی و دوست داری بخونشون.