امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

حالا کی گفته جنب شدن باعث شکست میشه ؟؟؟؟؟
 سپاس شده توسط
[تصویر:  16768686-82fa00396f6c747a785ef52b865ba734-l.jpg]
پ ن:دقیقا دارم میمیرم از درد....وقتی از ماشین پیاده شدم پسرهمسایه و پدر و مهمون هاشون جلو در بودن سرمو انداختم پایین رفتم پارکینگ ک درو باز کنم دقیقا انگشت شستم موند بین دوتا در و من تو ی لحظه نفسم از درد شدید رفت و فقط خدا و برادر بنده ک توماشین شاهد ماجرا بود فهمیدن ک من مردم و زنده شدم و صدام در نیومد ....کاش بدونین ک چطور تمام دستم تا آرنج ی درد وحشتناک گرفته انگشتم ی جوری سیاه شده انگار الان میخواد از دست جدا شه لعنتی...
پ ن2:شبکه دو ی سریال خوب گذاشته ب اسم پدر...همین 53258zu2qvp1d9v
(1397 تير 25، 22:26)majid78 نوشته است: حالا کی گفته جنب شدن باعث شکست میشه ؟؟؟؟؟

سلام مجید جون  302 یکی از بچه ها  فکر کنم همچین مشکلی داشت . من هم  خواستم با این پست هم درد دلی کرده باشم  هم در لفافه سوال پرسیده باشم که آیا شکسن محسوب میشه یا نه  که  اگه واقعا طبق قوانین شکست محسوب میشه اعتراض خود را ابراز بنمایم 4
(1397 تير 26، 0:01)AufBau نوشته است:
(1397 تير 25، 22:26)majid78 نوشته است: حالا کی گفته جنب شدن باعث شکست میشه ؟؟؟؟؟

سلام مجید جون  302 یکی از بچه ها  فکر کنم همچین مشکلی داشت . من هم  خواستم با این پست هم درد دلی کرده باشم  هم در لفافه سوال پرسیده باشم که آیا شکسن محسوب میشه یا نه  که  اگه واقعا طبق قوانین شکست محسوب میشه اعتراض خود را ابراز بنمایم 4
سلام بزرگوار ن داداش من توی مسابقه دوره های قبل رهروان این مشکل برام پیش اومد ولی بهم گفتن شکست محسوب نمیشه
سلام دوستان خوبم
دلم یک کم گرفته ..
داشتم فکر میکردم چقدر خوب بود که اگر ازدواج کرده بودم 
و با همسرم صحبت میکردم ..
دلم همراهی با کسی رو میخواد ... البته خارج از محدوده ی الانم 
نه خانواده و اطرافیان و دوستانم
کسی که زندگیم رو باهاش شریک باشم 
دلم گرفته و میدونم که اگر چند دقیقه بیشتر بهش پا بدم ..
منو بیشتر درگیر میکنه 
الان خواستم جلوی این حس بایستم
ولی راستش دلیلی پیدا نکردم .. !
دلیلی پیدا نکردم که این واجب شیرین رو که خالقم برایم حلال کرده از خودم برونم
ولی الان یادم افتاد که باید دور باشم ...
اره .. باید دور باشم 
یادم افتاد که جامعه و رسومات احمقانه من رو از خواسته صاحبم میرونه
دلم گرفته و از دستم کاری بر نمیاد ...
از دستم کاری برنمیاد که محبت و شیرین ترین لحظات عمرم رو با کسی تقسیم کنم
دلم از خوشی های الکی گرفته ..
ولی باز هم امید دارم ..
پشت درياها شهري است
كه در آن پنجره‌ها رو به تجلي باز است
شرمنده سرتون رو درد اوردم
ولی .... واقعا دلم گرفته  53
چه خوبه آدم به چیزی که میگه و شعاری که میده اعتقاد داشته باشه.
چه خوب میشه حرف ها تبدیل به عمل بشه.
چه خوب میشه ظاهر و باطن یکی بشه و ...
کاش اینطوری باشم. یا بهتر بگم اینطوری بشم. (ان شا الله)
 سپاس شده توسط
(1397 تير 26، 22:32).Mohamadreza. نوشته است: سلام دوستان خوبم
دلم یک کم گرفته ..
داشتم فکر میکردم چقدر خوب بود که اگر ازدواج کرده بودم 
و با همسرم صحبت میکردم ..
دلم همراهی با کسی رو میخواد ... البته خارج از محدوده ی الانم 
نه خانواده و اطرافیان و دوستانم
کسی که زندگیم رو باهاش شریک باشم 
دلم گرفته و میدونم که اگر چند دقیقه بیشتر بهش پا بدم ..
منو بیشتر درگیر میکنه 
الان خواستم جلوی این حس بایستم
ولی راستش دلیلی پیدا نکردم .. !
دلیلی پیدا نکردم که این واجب شیرین رو که خالقم برایم حلال کرده از خودم برونم
ولی الان یادم افتاد که باید دور باشم ...
اره .. باید دور باشم 
یادم افتاد که جامعه و رسومات احمقانه من رو از خواسته صاحبم میرونه
دلم گرفته و از دستم کاری بر نمیاد ...
از دستم کاری برنمیاد که محبت و شیرین ترین لحظات عمرم رو با کسی تقسیم کنم
دلم از خوشی های الکی گرفته ..
ولی باز هم امید دارم ..
پشت درياها شهري است
كه در آن پنجره‌ها رو به تجلي باز است
شرمنده سرتون رو درد اوردم
ولی .... واقعا دلم گرفته  53
سلام داداشم
یه سوال: خالقت رو چقدر قبول داری؟
قبول داری به هر کاری(هر کاری!) تواناست؟
اگه قبول داری، پس چرا فکر می کنی شرایط جامعه می تونن مانع شن؟
قبول دارم که تاثیر دارن، اما اگه شما بتونی کاری کنی که خدا راضی به ازدواجت شه، قطعا هیچی جلودار نخواهد بود
چقدر زیاد دیدم آدمایی که بشدت اصرار داشتن روی رسومات، و به هیچ وجه حاضر نبودن مهریه دخترشون از چند صد سکه پایین تر باشه... اما وقتش که رسیده زبونشون لال شده! یعنی یک کلمه هم نگفتن که مهریه از 14 سکه بالاتر... و چقدر بسیار آدمایی که از مهمترین رسوم گذشتن.
به معنی واقعی کلمه بهش توکل کن، انگار کن خدا وکیلته، تا کارت راه بیوفته...
زندگی مِلک وقف است دوست من !

تو ، حق نداری روی آن فساد کنی و به تباهی اش بکشی ، یا بگذاری که دیگران روی آن فساد کنند.

حق نداری بایر و برهنه و خلوت و بی خاصیتش نگه داری یا بگذاری که دیگران نگهش دارند. حق نداری بر آن ستم کنی و ستم را ، روی آن ، بر تن و روح خویش ، خاموش و سر به زیر بپذیری.

حق نداری در برابر مظالمی که دیگران روی آن انجام می دهند سکوت اختیار کنی و خود را یک تماشاگر ناتوان مظلوم بی پناه بنمایی.

حق نداری به بازی اش بگیری ، لکه دارش کنی ، آلوده و بی حرمتش کنی ، یا دورش بیندازی.

بریده ای از کتاب ابن مشغله اثر نادر ابراهیمی



 سپاس شده توسط
(1397 تير 26، 23:06)امیرحسین خان نوشته است:
(1397 تير 26، 22:32).Mohamadreza. نوشته است: سلام دوستان خوبم
دلم یک کم گرفته ..
داشتم فکر میکردم چقدر خوب بود که اگر ازدواج کرده بودم 
و با همسرم صحبت میکردم ..
دلم همراهی با کسی رو میخواد ... البته خارج از محدوده ی الانم 
نه خانواده و اطرافیان و دوستانم
کسی که زندگیم رو باهاش شریک باشم 
دلم گرفته و میدونم که اگر چند دقیقه بیشتر بهش پا بدم ..
منو بیشتر درگیر میکنه 
الان خواستم جلوی این حس بایستم
ولی راستش دلیلی پیدا نکردم .. !
دلیلی پیدا نکردم که این واجب شیرین رو که خالقم برایم حلال کرده از خودم برونم
ولی الان یادم افتاد که باید دور باشم ...
اره .. باید دور باشم 
یادم افتاد که جامعه و رسومات احمقانه من رو از خواسته صاحبم میرونه
دلم گرفته و از دستم کاری بر نمیاد ...
از دستم کاری برنمیاد که محبت و شیرین ترین لحظات عمرم رو با کسی تقسیم کنم
دلم از خوشی های الکی گرفته ..
ولی باز هم امید دارم ..
پشت درياها شهري است
كه در آن پنجره‌ها رو به تجلي باز است
شرمنده سرتون رو درد اوردم
ولی .... واقعا دلم گرفته  53
سلام داداشم
یه سوال: خالقت رو چقدر قبول داری؟
قبول داری به هر کاری(هر کاری!) تواناست؟
اگه قبول داری، پس چرا فکر می کنی شرایط جامعه می تونن مانع شن؟
قبول دارم که تاثیر دارن، اما اگه شما بتونی کاری کنی که خدا راضی به ازدواجت شه، قطعا هیچی جلودار نخواهد بود
چقدر زیاد دیدم آدمایی که بشدت اصرار داشتن روی رسومات، و به هیچ وجه حاضر نبودن مهریه دخترشون از چند صد سکه پایین تر باشه... اما وقتش که رسیده زبونشون لال شده! یعنی یک کلمه هم نگفتن که مهریه از 14 سکه بالاتر... و چقدر بسیار آدمایی که از مهمترین رسوم گذشتن.
به معنی واقعی کلمه بهش توکل کن، انگار کن خدا وکیلته، تا کارت راه بیوفته...

ممنون امیر جان 
یه مقدرا بهتر شدم 
ولی قبول کن سخته
 سپاس شده توسط
آقای محمدرضا از خدا بخواین مطمئن باشین خواستتون اجابت میشه
بزرگترای ما هم مثل بقیه در قید وبند رسم ورسومات بودن ولی ما هیچ رسم ورسومی نداشتیم رفتیم محضر واومدیم خونمون بدون تشریفات وتجملات و....
قطعا متقاعد کردن بزرگترا سخته ولی نشدنی نیست
و ی چیز دیگه فکر نکنین ازدواج کنین همه ی مشکلات حل شده و همچنان بعد ازدواج باید مراقب پاکی بود
53 برنامه ریزی روزانه  53 

در این دنیا اگر غم هست
صبوری کن خدا هم هست
خودش گفته : ید الله فوق ایدیهم ... روزی من دست خداییست که مژده داده نگران فردایت نباش .....

[تصویر:  16768249-17bcdea610a1d8b8e13ea4f3201d0cfa-l.jpg]
 سپاس شده توسط
(1397 تير 27، 15:22)atrisa نوشته است: ب ی نتیجه ای رسیدم انسانی ک درگیر خ ا میشه نمیتونه درست و از غلط تشخیص بده و عاجز میشه ....من حال این روزهام اصلا جالب نیست..ی انسانی ک فقط اکسیژن هدر میده شدم HangheadHanghead

چه حس مشابه ای دارم (متاسفانه)
شخصا مدتی احساس میکنم که دارم زندگی نمیکنم و فقط نفس میکشم...
خ.ا مثله یه غول میمونه که به تنهایی واسه خوابوندن پشتم به زمین کافیه؛ حالا مشکلات شخصی و اجتماعی و ... بماند.
---------------
امروز فیلتر** شکن هامو حذف کردم؛ هر چند واسه دستیابی به یوتوب و دور زدن تحریم ها بهشون نیاز داشتم.
تحریم ها رو که فعلا راهی براش پیدا کردم که نیازی به **شکن نمیخواد.
یوتوب هم فعلا بیخیال شدم. چیزایی که احتیاج دارم رو فعلا دانلود کردم و برای بعد ها هم سعی میکنم یه چیزی جایگزین شاید هم وطنی پیدا کنم هر چند این کجا و ...
میگذرهِ؛ زندگی بدون خ.ا بهتر از خیلی چیزای دیگه هست .
 سپاس شده توسط
سر بر شانه خدا بگذار تا قصه عشق را چنان زیبا بخواند که نه از #دوزخ بترسی و نه از #بهشت.. به رقص در آیی، قصه عشق، #انسان بودن ماست...اگر کسی احساست را نفهمید مهم نیست، سرت را بالا بگیر و لبخند بزن. فهمیدن احساس، کار هر آدمی نیست...! #احمد_شاملو

[تصویر:  16770766-19cbfdee738f5c3d74c188145657b1dc-l.jpg]
پ ن1:متن خوبیه Hanghead
پ ن2:این خوبی های بی منت محشره1
این ک یکی بالاخره ی جا حواسش بهت هست و بهت ی کمکی میرسونه...کاش منم میتونستم اینجوری باشم..گاهی اوقات حس میکنم من خیلی دختر بدی هستم نمیدونم شایدم خلافشه اما این روزها خودم هم انقدر از خودم گله دارم ک نوبت ب بقیه نمیرسه تا اعتراض کنن:(
دلم میخواد چندروزی ن نت باشه.ن تی وی.ن کتاب.ن خانواده کلا ی ذهن آروم هم باشه و ی استراحتی کنم 53258zu2qvp1d9v 53258zu2qvp1d9v
 سپاس شده توسط
(1397 تير 28، 17:52)atrisa نوشته است: سر بر شانه خدا بگذار تا قصه عشق را چنان زیبا بخواند که نه از #دوزخ بترسی و نه از #بهشت.. به رقص در آیی، قصه عشق، #انسان بودن ماست...اگر کسی احساست را نفهمید مهم نیست، سرت را بالا بگیر و لبخند بزن. فهمیدن احساس، کار هر آدمی نیست...! #احمد_شاملو

[تصویر:  16770766-19cbfdee738f5c3d74c188145657b1dc-l.jpg]
پ ن1:متن خوبیه Hanghead
پ ن2:این خوبی های بی منت محشره1
این ک یکی بالاخره ی جا حواسش بهت هست و بهت ی کمکی میرسونه...کاش منم میتونستم اینجوری باشم..گاهی اوقات حس میکنم من خیلی دختر بدی هستم نمیدونم شایدم خلافشه اما این روزها خودم هم انقدر از خودم گله دارم ک نوبت ب بقیه نمیرسه تا اعتراض کنن:(
دلم میخواد چندروزی ن نت باشه.ن تی وی.ن کتاب.ن خانواده کلا ی ذهن آروم هم باشه و ی استراحتی کنم 53258zu2qvp1d9v 53258zu2qvp1d9v
خیلی خوبه ..
منم تو فکرش هستم .. یه احساس وابستگی نسبت به نت و موبایل و .. پیدا کردم 
ذهنم فرصت زندگی کردن و فکر کردن نداره  117
خسته ام، خسته تر از هر زمان دیگه و به پایان راه نزدیک...شاید...من کی باشم که بدونم از فردا...با تمام نداری و خالی بودن کوله ام آماده ام برای پر زدن
[تصویر:  Untitled_2.png]
 سپاس شده توسط
سلام آبجی ها و داداش های مهربونم 49-2
میخواستم از همه اجازه بگیرم که یک هفته برم مرخصی  65
( ن اینکه خیلی موثر بودم Khansariha (13) )
برای پیدا کردن خودم و زندگیم و اهدافم به تفکر و تصمیم گیری جانانه نیاز دارم  Hanghead
خیلی فشار زیادی روم هست و واقعا این شرایط برام زجرآوره 
باید یه حرکتی داشته باشم ..
راستش خسته شدم از خستگی دائم ...
ببخشید اگر همیشه گله و شکایت میکردم و خسته بودم 
و اکثرا هم بدون نشاط بودم ..  303
ولی شما همیشه به من لطف داشتید ..  Shy
دعا کنید که تو این ی هفته کاری مثبت رو جایگزین کانون کنم 
و قوی و پر نشاط برگردم 
دعا میکنم هیچ موقع از خودتون خسته نشید
و انشاالله تا هفته ی دیگه کانون شلوغ بشه ..
( این چند روزه که بیشتر داداش اراده و آبجی آترسا فعال بودن )
.
.
راستی امروز روز بیستم پاکیم هست Khansariha (46)  .. فردا برام یه جشن خوب بگیرین  Confetti
دمتون گرم  302
.
.
.
همه تون رو واقعا دوست دارم  53258zu2qvp1d9v
ارادتمند، سالک ( محمدرضا ی قدیم  Gigglesmile)
یازهرا (س)  53


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان